شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر؛ محمد حسینی وزیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم ضمن بازدید از خبرگزاری مهر به سوالات خبرنگاران این رسانه پاسخ داد.

حسینی در دولت نهم قائم مقام وزیر علوم و رئیس دانشگاه پیام نور بود و سوابق متعددی از جمله نمایندگی مجلس و فعالیت‌های مدیریتی در صداوسیما را در کارنامه خود دارد. وی همچنین در دوره دوم دولت دهم به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شد و اولین وزیر دانشگاه امام صادق (ع) لقب گرفت.

در زمان وزارت حسینی انتقادات زیادی به دولت احمدی نژاد در حوزه فرهنگ صورت گرفت که حسینی در دفاع از اقدامات خود بیشتر این انتقادات را سیاسی دانست و گفت: عمده انتقاداتی هم که به دولت در حوزه فرهنگ می‌شد مربوط به وزارت فرهنگ نبود.

وی در بخشی از این مصاحبه با مقایسه کابینه دولت احمدی نژاد با دیگر دولتها گفت: احمدی نژاد حلقه بسته مدیریتی را شکست و وزیران وی نسبت به وزیران دیگر دولتها اختیارتشان بیشتر بود.

وی همچنین در واکنش به این انتقاد دولت احمدی نژاد که گفته می شد وزیران وی زیاد اختیار ندارند و تصمیم گیرنده اصلی احمدی نژاد است، گفت: اگر احساس می کردم در وزارت خانه ام اختیار ندارم به همکاری ام با دولت ادامه نمی دادم.

وزیر ارشاد دولت دهم با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری و با تاکید براینکه اگر اصرار احمدی نژاد بر کاندیدای خاص نبود ممکن بود نتیجه انتخابات تغییر کند، گفت: شاید اگر اصرار آقای احمدی‌نژاد بر کاندیدای خاص نبود اصولگرایان شرایط بهتری در انتخابات داشتند، در هر صورت کاندیدای مورد نظر ایشان تأیید نشد و بقیه هم به توافق نرسیدند، در نتیجه جریان سیاسی رقیب بیشترین بهره‌برداری را کرد و با کمتر از ۵۱ درصد آراء دولت را در دست گرفت.

 متن کامل مصاحبه خبرنگار سیاسی مهر با محمد حسینی بدین شرح است:


* در روزهای گذشته آخرین وزیر دولت تدبیر و امید مشخص و کابینه یازدهم تکمیل شد. شما رأی اعتماد مجلس به کابینه یازدهم را چگونه ارزیابی کردید؟


من چون هم تجربه نمایندگی مجلس و هم وزارت را دارم شاید بهتر بتوانم در این مورد صحبت کنم. در مجلس پنجم که بودیم دولت دوم خرداد شکل گرفت، با وجود آنکه اکثریت نمایندگان آن دوره با دولت همسو نبودند و اختلافات فکری و سیاسی داشتند اما به خاطر مصلحت کشور به تمام وزیران خاتمی رأی دادند. بنابراین در آغاز راه معمولا این حمایت و همکاری میان دولت و مجلس وجود دارد.


یا مثلا در بحث بودجه سالانه غالبا مجلس با لایحه بودجه دولت موافقت می‌کرد فقط یک بار به نظر می‌رسید که اکثریت مجلس مخالف کلیات لایحه بودجه هستند و قصد ندارند به بودجه رأی دهند که آقای ناطق نوری رئیس محترم مجلس پنجم جلسه را غیرعلنی ساخت و با ارائه توضیحاتی از نمایندگان خواست که مصلحت اندیشانه به بودجه رأی دهند و نمایندگان هم تقریبا یکپارچه کلیات بودجه را تأیید کردند. لذا نمایندگان علی‌رغم داشتن گرایش‌های سیاسی معمولا مصالح کشور و منافع مردم را ترجیح می‌دهند و در موارد ضروری همراهی دارند.


البته در دولت نهم و دهم که همگرایی سیاسی میان دولت و مجلس وجود داشت چند نفر از معرفی‌شدگان برای مناصب وزارت رأی نیاوردند. بنابراین در دولت یازدهم هم اگر چند نفر از آقایان رأی نیاورند به معنای عدم حمایت و همراهی مجلس نیست بلکه در مجموع مجلس همکاری خوبی با دولت داشت. حالا در بحث رأی به وزیر ورزش استثنائا به دلایلی تأخیر صورت گرفت که قبلا هم در مورد وزیر نفت آقای احمدی‌نژاد مشابه آن را داشتیم.


در نهایت امیدوارم دولت و مجلس بتوانند وظائف خطیر خود را به خوبی انجام دهند؛ به‌ویژه آنکه دولت به وعده‌هایی که داده و انتظاراتی که برای بهبود اوضاع اقتصادی ایجاد شده عمل نماید. البته اختلاف نظر هم طبیعی است و انتظار اینکه همگان از جمله نمایندگان همواره تابع نظرات دولت باشند معقول نیست.

همراهی وزیران با رئیس جمهور نقطه قوت کابینه یازدهم


* ارزیابی شما از کابینه یازدهم چیست؟

وزرای انتخاب شده سابقه وزارت و کار اجرایی دارند، با رئیس‌جمهور همراه‌اند و تفکرات و نظرات ایشان را قبول دارند و این ویژگی خود می‌تواند نقطه مثبتی برای کابینه باشد. بعضی از آنان در سطح بین‌المللی کار کرده‌اند و تجربه خارج از کشور دارند که این هم می‌تواند برای مدیریت امور در داخل کشور مفید باشد.


اما ایراداتی نیز پیرامون دولتمردان مطرح است از جمله اینکه غالبا افراد بازنشسته و مسن هستند و در مقایسه با دوره احمدی‌نژاد که حلقه بسته مدیریتی در کشور باز شد و یک سری نیروهای جوان‌تر و باانگیزه‌تر وارد صحنه شدند و یک تحرک، کارآمدی و سرزندگی به وجود آمد، اینکه حالا به عقب برگردیم مدیرانی که 16 سال قبل در مسند بودند را به‌کار بگیریم، نه تنها نقطه قوت تلقی نمی‌شود بلکه در برآوردن مطالبات و انتظارت مردم محل تأمل و تردید است.


نمایندگان نیز به بالا بودن سن مدیران ارشد انتقاد داشتند که این موضوع مانع تحرک، نشاط، شادابی و مردمی بودن است. در دولت‌های نهم و دهم شاهد سفرهای فراوان استانی و ارتباطات گسترده مردمی بودیم که در شرایط فعلی اگر انگیزه چنین تلاشی هم وجود داشته باشد اقتضای سن و روحیه آقایان اجازه نمی‌دهد فعالیت شبانه‌روزی انجام دهند و برای پاسخ‌گویی به نیازهای مردم به آب و آتش بزنند و سر از پا نشناسند. در موردفعالیت های اقتصادی مدیران در بخش خصوصی نیز مباحثی مطرح است که قصد طرح آن را ندارم. به‌هرحال امیدواریم تجربه مدیریتی به مدد آنان بیاید و مشکل‌گشا باشد.


* شما تخصص و تجربه را یکی از ویژگی‌های مثبت کابینه یازدهم برشمردید. یکی از انتقاداتی که به کابینه دولت گذشته می‌شد این بود که افراد سر جای خود نیستند و وزیران بر اساس تجربه و تخصص بکار گرفته نشده‌اند. مثلا در مورد شما نیز این موضوع گفته شده زمانی که شما به عنوان وزیر فرهنگ از سوی احمدی‌نژاد انتخابات شدید اعتراض کردید که نسبت به این حوزه تخصص کافی ندارید و شناخت شما از وزارت علوم بیشتر است.


نه اعتراضی در کار نبوده است. من در زمینه فرهنگی بیش از حوزه آموزشی سابقه و تجربه عملی دارم. از قبل از انقلاب سابقه کار فرهنگی دارم. از زمان دانش‌آموزی در دوره راهنمایی با همراهی تعدادی از دوستان در نمایشنامه‌های مذهبی ایفای نقش می‌کردم و در دوره دبیرستان هم فعالیت‌های فرهنگی و هنری را ادامه دادم. بعد از انقلاب در کمیته فرهنگی جهاد مشغول خدمت شدم. در جبهه و دانشگاه هم فعالیت‌های فرهنگی داشتم. مدتی هم رایزن فرهنگی ج.ا.ا بودم و خلاصه چندین سال مسئولیت در صداوسیما داشتم که همه این‌ها بیانگر سابقه و آشنایی و اشراف به امور فرهنگی است. البته چون در دولت نهم در وزارت علوم به‌عنوان معاون و قائم‌مقام بودم در آن مقطع احاطه و اشراف نسبتا خوبی به حوزه آموزش عالی داشتم. تقریبا به همه دانشگاه‌های کشور از نزدیک سر زده بودم، با مدیران دانشگاهی، اساتید فعال و تشکل‌های دانشجوی ارتباط داشتم و لذا فکر می‌کردم چه بسا در وزارت علوم موثرتر باشم. و الا این‌گونه نبود که با حوزه فرهنگ و هنر و به‌طور خاص وزارت ارشاد آشنایی لازم را نداشته باشم. من هیچ ادعایی ندارم ولی در پاسخ به سؤالتان می‌توانید با دیگر وزیران فرهنگ بعد از انقلاب یک مقایسه نسبی انجام دهید که قبل از حضور در ارشاد هر یک چقدر در حوزه فرهنگ و هنر سابقه کاری و تخصصی داشتند.


این انتقاد که گفته می‌شود دکتر احمدی‌نژاد در کابینه‌اش به تخصص توجه نمی‌کرد هم درست نیست و اگر بر فرض انتقاد وارد باشد در دیگر دوره‌ها هم مطرح است. مثلا یادم هست آقای مهندس غرضی وزیر نفت بود و بعد یک مرتبه وزیر پست و تلگراف و تلفن شد، یا در دولت یازدهم هم وزیران هستند که سنخیت کافی با وزارتخانه متبوعشان ندارند، مثلا آقای واعظی مطرح بود که وزیر خارجه شود که با سابقه کاری ایشان هم سازگاری داشت ولی در نهایت ایشان وزیر ارتباطات شد. از این نمونه‌ها فراوان است، مثلا آقای حجتی در دوره اصلاحات از وزارت راه به کشاورزی رفت. یا در همان زمان در انتقاد به اینکه وزیر انتخاب شده برای وزارت آموزش و پرورش ارتباطی به این حوزه ندارد، بعضی به جد و یا طنز پاسخ می‌دادند ایشان 12 سال در مدرسه درس خوانده است لذا با آموزش و پرورش بیگانه نیست!


البته مسئولیت در سطح کلان کشور مثل منصب وزارت بیش از هر ویژگی به توان مدیریت، جامع‌نگری و قدرت حل مشکلات وابسته است. صرف تخصص در یکی از رشته‌ها در وزارتخانه که با ده‌ها رشته تخصصی و نخبگان مختلف سر و کار دارد کافی نیست. باید مجموعه‌ای از ویژگی‌ها در فرد وجود داشته باشد که یک بخش آن تعاملات و ارتباطات است. ارتباط با بخش‌های دیگر از رهبری معظم انقلاب، رئیس‌جمهور و مجلس تا مسئولان استانی و مجموعه بزرگی از فرهیختگان و نیز دستگاه‌های نظارتی، صلاحیتی را می‌طلبد که جز افراد کارآزموده از عهده آن برنمی‌آیند.


به فضل الهی در دوره وزارت این توفیق حاصل شد که استان به استان و گاهی شهر به شهر برویم با هنرمندان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران و خلاصه خانواده بزرگ فرهنگ و هنر جلسه بگذاریم و نظراتشان را بگیریم و تعاملات خوبی را سازمان‌دهی کنیم. شاید یک عده توقع داشتند که صرفا در تهران در دفتر بنشینم و به گپ و گفت‌وگو با چهره‌های مشهور و شناخته شده اکتفا کنم که من این روحیه را نداشتم و در عین احترام به پیش‌کسوتان به هنرمندان کم‌تر شناخته شده استانی بیشتر توجه نمودم.

وزیران احمدی نژاد نسبت به وزاری دیگر دولتها اختیارتشان بیشتر بود


* به بحث مدیریتی که به آن اشاره داشتید، یکی دیگر از انتقادات به دولت احمدی‌نژاد این بود که وزیران از خود اختیاری ندارند و تصمیم گیرنده اصلی خود رئیس‌جمهور است.

در دولت دهم در مقایسه با وزیران دولت‌های دیگر اختیارات مناسب و کافی داشتیم. رئیس‌جمهور این قدر فرصت و فراغت ندارد که در کارهای متنوع وزارتخانه‌ها وارد شود. بله، یک جاهایی ممکن است رئیس‌جمهور نظر بدهد اما این‌گونه نیست که در جزئیات دخالت کند.


آقای احمدی‌نژاد گاهی در بعضی از مدیریت‌های مهم مانند بعضی معاونت‌ها یا سازمان‌ها فردی را پیشنهاد می‌داد و یا نسبت به بعضی افراد نظر چندان مثبتی نداشت، اما این‌گونه جلوه داده شود که انگار رئیس‌جمهور کار دیگری ندارد جز رصد کردن اقدامات وزیران، چنین چیزی درست نیست. موارد اندکی داشتیم که ایشان نظر می‌دادند. گاهی اوقات هم خودمان می‌خواستیم، مثلا ما شورای عالی سینما را چرا تشکیل دادیم؟ به این دلیل بود که رئیس‌جمهور مشکلات سینماگران را از نزدیک بشنود و اعتبارات بیشتری اختصاص دهد تا بتوانیم حمایت جدی تری از سینما داشته باشیم و این برای اولین بار بعد از دوران انقلاب بود که رئیس‌جمهور با سینماگران مستقیما جلسه داشته باشد و از مشکلات آنان آگاه شود و اقداماتی را انجام دهد.


بعد از بیانات ارزنده رهبر فرزانه انقلاب خطاب به دولت نهم مبنی بر اینکه باید از فرهنگ مظلومیت‌زدایی شود، با پیگیری‌هایی که با محوریت ارشاد به‌عمل آمد اولویت دور سوم سفرهای استانی فرهنگ و هنر شد که این اهتمام و توجه به فرهنگ و هنر بی‌سابقه بود.


در دور سوم که به ۳۱ استان کشور سفر کردیم در تمام استان‌ها کارگروه فرهنگ و هنر تشکیل شد و در تمامی این کارگروه‌ها آقای دکتر احمدی‌نژاد فعالانه حضور یافت. در کارگروه ابتدا بنده گزارشی از ویژگی‌ها، ظرفیت‌ها، مفاخر و تاریخچه فرهنگی استان ارائه می‌کردم و اعضای جلسه نیز اولویت‌ها و زمینه‌های کار فرهنگی و هنری استان را تبیین می‌کردند و در نهایت رئیس‌جمهور جمع‌بندی مناسبی ارائه می‌کرد و اعتبار خوبی هم تصویب می‌شد که دو سال اعتبارات فرهنگی به استان‌ها اختصاص یافت و موجب پویایی و تحول در برنامه‌های فرهنگی و هنری استان‌ها شد. مثال‌های دیگری وجود دارد که نقش پررنگ وزیران را نشان می‌دهد.


اگر احساس می کردم اختیار ندارم به همکاری ام با دولت ادامه نمی دادم

البته جاهایی ممکن است رئیس‌جمهور نظر خاصی داشته باشد و یا اینکه در دولت رای گیری شود و آنچه یک وزیر مد نظر دارد به تصویب نرسد، اما اینکه بگوییم دست وزیر بسته است، چنین چیزی نبود. من اگر احساس می‌کردم که نمی‌توانم منشأ اثر و خدمت باشم حاضر نبودم به عنوان وزیر همکاری را ادامه دهم.


شما مقایسه کنید با شرایط فعلی، البته بنا ندارم وارد این مباحث شوم و مقایسه کنم. مثلا در بحث استانداری‌ها؛ آیا وزیر کشور تصمیم گیرنده است یا در دولت تصمیم‌گیری می‌شود؟ چون استاندار که تنها نماینده وزیر کشور نیست نماینده کل دولت است و ممکن است گاهی اوقات یک استاندار با نظر وزیر نیز هماهنگ نباشد این‌گونه موارد در همه دولت‌ها وجود دارد.


البته بعضی وقت‌ها آقای احمدی‌نژاد اظهارنظرهایی می‌کرد که مخالف تصمیمات و نظرات بنده و همکارانم بود که معمولا مخفی نمی‌ماند و علنی می‌شد، مانند توقیف روزنامه شرق. یعنی یک جاهایی اختلاف نظر وجود داشت که طبیعی است.

جریان اختلافات با شمقدری/بخاطر احمدی نژاد حکم شمقدری را صادر کردم

* به تشیکل شورای عالی سینما و سازمان سینمایی اشاره کردید. در آن زمان بحث‌هایی در مورد اختلاف شما با آقای شمقدری مطرح بود و گفته می‌شد شما موافق ریاست وی بر سازمان سینمایی نیستید و آقای مشائی برای این موضوع تاکید دارد.

آقای شمقدری قبلا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور بود و سال 84 فیلم انتخاباتی دکتر احمدی‌نژاد را ساخت. آقای احمدی‌نژاد هم از ایشان شناخت کامل داشت، اما من شناخت دقیقی نداشتم. به خاطر توصیه و تأکید آقای رئیس‌جمهور و به‌دلیل آنکه می‌خواستم رئیس‌جمهور به‌طور جدی حمایت کند تا مشکلات فراوان سینما برطرف شود حکم ایشان را صادر کردم. اعتبارات سینما برای اقدامات نرم‌افزاری مثل حمایت از تولید فیلم‌ها و سخت‌افزاری مثل احداث سالن‌های سینما کافی نبود و می‌طلبید که رئیس‌جمهور در این حوزه وارد شود، لذا شورای عالی سینما را در دولت تصویب و راه‌اندازی کردیم که رئیس‌جمهور در رأس آن است و در مجموع در مقایسه با گذشته حمایت بیشتری صورت گرفت و زمینه مناسبی برای آینده هم فراهم شد. به‌هرحال اقدامات معاونت‌های ارشاد و رؤسای سازمان‌ها غالبا با هماهنگی و مورد تائید بود ولی مواردی هم اتفاق می‌افتاد که خالی از ضعف نبود.


حیطه کاری وزارت فرهنگ آن قدر گسترده است و سازمان‌ها، معاونت‌ها و مراکز متعددی دارد که وزیر نمی‌تواند در همه مسائل ریز و درشت ورود کند، مثلا نمی‌تواند در مورد هر کتاب، نمایش و یا فیلمی وقت بگذارد، بلکه انتظار است به موارد مهم و ضروری بپردازد و وظائف هر قسمت را به مدیران و کارشناسان مربوطه واگذار نماید. مثلا اگر تخلفی انجام شد، هیأت تخلفات رسیدگی کند. یا در جشنواره‌ها هیئت‌های داوری کار خود را انجام دهند و نیز در برپایی نمایشگاه‌ها و همایش‌ها به موارد اساسی و مهم توجه شود و امور جاری به مسئولان ذی‌ربط سپرده شود.


وزیر فرهنگ رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور است و باید در سطح کشور و در سطح استان‌ها پیگیر قضایا و تحولات فرهنگی باشد. در خارج از کشور نیز وظیفه دارد، برای نمونه هفته‌های فرهنگی را در تعدادی از کشورها برگزار کردیم که با مدیریت بهتری نسبت به گذشته انجام شد. بله، بعضا اقداماتی صورت می‌گرفت که ما هم انتقاد داشتیم و به مدیران مربوط گوشزد می‌کردیم و یا در صورت لزوم برخورد می‌کردیم.


در ضمن همان‌طور که وظیفه خود را حمایت از فعالیت‌های فرهنگی و هنری می‌دانستیم مسئولیت نظارت در حوزه‌های گوناگون را هم نادیده نگرفتیم. برخی فضاسازی می‌کردند که وزارت فرهنگ هیچ نظارتی نداشته باشد. شما ببینید در همین مدت کوتاه بعضی از نشریات احساس کردند که شاید جدیت گذشته وجود نداشته باشد و مقاله‌ای در روزنامه بهار منتشر شد که در گذشته بی‌سابقه بود کسی اساس امامت و ولایت امام علی (ع) را زیر سؤال ببرد! یعنی اگر نظارت جدی نباشد و با متخلف برخورد نشود تبعات این‌چنینی دارد. در دیگر حوزه‌ها هم بنای ما بر رعایت ضوابط قانونی بود که گاهی عده‌ای برنمی‌تافتند و متأسفانه رسانه‌ها هم همراهی لازم را در برخورد با کارهای غیرقانونی نداشتند.

انتقادات فرهنگی به دولت احمدی نژاد مربوط به وزرات فرهنگ نبود


* یکی از محورهای انتقاد به دولت دهم مباحث فرهنگی بود که حتی در سؤال نمایندگان از رئیس‌جمهور نیز مطرح شد و برخی اعتقاد داشتند دولت به دنبال اباحه‌گری در حوزه فرهنگ است. شما به چه میزان در تصمیمات فرهنگی دولت سهیم بودید و دفاع شما در برابر این انتقادات چیست؟

بخشی از انتقادات به‌خاطر اختلاف نظرهای سیاسی بود که در این حوزه بروز پیدا می‌کرد. عمده انتقاداتی هم که به دولت در حوزه فرهنگ می‌شد مربوط به وزارت فرهنگ نبود.


غالب دست‌اندرکاران و خواص جامعه با سابقه بنده در فعالیت‌های دینی، مذهبی و فرهنگی آشنا بودند و به‌دلیل تعاملی که با نهادهای انقلابی، حوزه‌ها و رسانه‌ها داشتم مواضعم را می‌دانستند و اگر ایرادی هم می‌گرفتند در خصوص بعضی از اظهارنظرها و یا فعالیت‌های افراد دیگر بود که در سطح کشور انجام می‌شد. گاهی اوقات از وزیر فرهنگ سؤال می‌کردند اما کار مثلا مربوط به میراث فرهنگی بود و چون رئیس سازمان میراث فرهنگی معاون رئیس‌جمهور بود و نمی‌توانستند از او سؤال کنند، از وزیر فرهنگ سؤال می‌کردند.


یک بار هم از اصطلاح مکتب ایرانی در سخنرانی هایم استفاده نکردم


نمونه دیگری ذکر می‌کنم، به یاد دارید که زمانی بحث مکتب ایرانی در کشور مطرح شد که ارتباطی به ما نداشت. من حتی یک بار هم در سخنرانی‌هایم از اصطلاح مکتب ایرانی استفاده نکردم. درست است که رئیس‌جمهور در این زمینه توضیح داد که منظور مکتب اهل بیت، مکتب علوی و حسینی است، اما من اعتقاد داشتم اگر می‌خواهیم یک بحث جدیدی را مطرح کنیم باید ابتدا زمینه‌سازی لازم صورت گیرد تا جامعه آمادگی و پذیرش آن را داشته باشد و بعد طرح موضوع شود. ولو بخواهیم به حق یک موضوعی را بگوییم، اگر شبهه‌انگیز است نباید مطرح شود. شخصیتی مانند حضرت امام (ره) بعد از انقلاب تفسیر سوره حمد را شروع کردند ولی بعد یک واکنش‌هایی در بعضی از محافل به وجود آمد، امام نگفتند که آن‌ها را ساکت کنید، بلکه درس خود را تعطیل کردند و این رفتار باید الگویی برای دیگر مسئولان باشد.


کارهای مهم‌تری در کشور وجود دارد که مسئولان اجرایی به آن‌ها برسند. نه اینکه توسط آنان سوژه‌ای مطرح و شبهاتی در جامعه ایجاد شود و عامل اختلاف و حاشیه‌سازی‌ها گردد. لذا حتی در جلسه دولت هم مطرح کردم و با صراحت گفتم که پیش و بیش از انتقاد به دیگران باید مراقب رفتار خود باشیم و فرصت و بهانه دست دیگران برای تخطئه ندهیم. گاهی اوقات باید از یک موضوع درست هم عقب‌نشینی کنیم چرا که موضوعات مهم‌تری وجود دارد. اگر فکر و ذهن ما مشغول یک سری از اصطکاک‌ها و درگیری‌ها شود به کار اصلی‌مان نمی‌رسیم.


 بنابراین من به طرح مسئله مکتب ایرانی اعتقاد نداشتم. اما انتظار بعضی این بود که وزیر فرهنگ این بحث را مطرح کند و به جامعه توضیح دهد، چرا که در گذشته وقتی رئیس‌جمهور وقت بحث جامعه مدنی و توسعه سیاسی را مطرح کرد وزیر فرهنگ سردمدار تبیین و توجیه این ایده‌ها بود، اما به‌دلیل آنکه در مجموع این را به نفع دولت و کشور نمی‌دانستم، با وجود اینکه به‌دلیل حوزه وسیع کاری بیشترین سخنرانی در بین وزیران از سوی بنده انجام می‌شد، هیچ‌گاه در مورد مکتب ایرانی صحبت نکردم.


* شما به عنوان وزیر فرهنگ برای رفع شبهات و جلوگیری از اقداماتی که خود نیز منتقد آن بودید چقدر تلاش کردید؟


در جلسه دولت گاهی نقطه نظرات و انتقاداتی را مطرح می‌کردم. مباحث جلسات هیات دولت به‌عنوان اسناد محرمانه است اما ممکن است در آینده در اختیار علاقه‌مندان و محققان قرار گیرد که برای ارزیابی مفید خواهد بود. اگر در جلسه دولت هم مصلحت یا فرصت طرح نظرات نبود بعد از جلسه به رئیس‌جمهور و یا دیگر اعضاء می‌گفتم و رئیس‌جمهور می‌دانست که اگر نظر و نقدی دارم از سر دلسوزی و خیرخواهی است، معمولا استقبال می‌کرد و یا حداقل واکنش منفی نشان نمی‌داد.

نمی توانستم احمدی نژاد را قانع کنم تا موضع خود را تعدیل کند


* در بحث خانه‌نشینی رئیس‌جمهور و تشدید اختلافات دولت و مجلس که منجر به تذکر رهبری به روسای قوا شد شما به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد دولت آیا نقشی در جلوگیری از این ماجراها ایفا کردید؟


بعد از طرح سؤال از رئیس‌جمهور در صحن مجلس و اتفاق ناخوشایندی که رخ داد در دولت صحبت کردم و توضیح دادم که چه عواملی موجب این حادثه و مقابله جمعی از نمایندگان با رئیس‌جمهور شد. خلاصه حرف من این بود که ما اگر یک جوال‌دوز به دیگران می‌زنیم یک سوزن هم به خودمان بزنیم و برگردیم ببینیم کدام یک از موضع‌گیری‌ها، حرف‌ها و رفتارها موجب چنین عکس‌العمل‌هایی شده است. می‌خواهم بگویم در حدی که فرصت و مجال فراهم می‌شد اشکالات را مطرح می‌کردم که بخشی از آن پذیرفته می‌شد و بخشی هم پذیرفته نمی‌شد. اما در هر حال کم و بیش وظیفه خود را انجام می‌دادم. بنابراین نباید این‌گونه تصور شود که در دولت 100 درصد همه یک نظر داشتند بلکه اختلاف نظرها مطرح و در نهایت تصمیم‌گیری می‌شد.



براساس خیرخواهی سعی می‌کردم ایرادات و پیشنهادات سازنده را در دولت و یا به رئیس‌جمهور منتقل کنم. اما هر وزیری آن‌قدر کار و گرفتاری دارد که نمی‌تواند مثل یک فرد خارج از گود دائما همه مسائل را رصد و بدون ملاحظه بیان کند. مثلا برای شرکت در نمایشگاهی در چین با رئیس‌جمهور به آن کشور سفر کردیم و من در هواپیما فرصت را مغتنم شمردم و بعضی نکات را گفتم، اما همیشه چنین فرصت‌هایی فراهم نمی‌شد که بتوان خارج از مسائل کاری به مباحث دیگر هم پرداخت و ایشان را قانع کرد که دیدگاه و موضع خود را تعدیل کند و یا تغییر دهد.

وزیران با رئیس جمهور همراهی نکردند


* خاطره و ناگفته‌ای از 11 روز خانه‌نشینی رئیس‌جمهور دارید؟

مسئله مهمی که آن روزها حائز اهمیت بود این است که مدیران دولتی یعنی از وزیران و استانداران تا دیگر مدیران و کارکنان همه کار خود را انجام دادند و هیچ وقفه‌ای در خدمت‌رسانی به مردم به وجود نیامد. من حتی در آن ایام در بعضی از استان‌ها مانند یزد و کرمان برنامه داشتم و شاهد بودم کارها روال عادی خود را طی می‌کند، درحالی‌که در دوره اصلاحات شاهد تحصن نمایندگان افراطی و نیز استعفای بعضی مدیران ارشد دولت در اعتراض به پاره‌ای تصمیمات بودیم. اما اعضای دولت دهم در جهت پاسداری از مصالح کشور و امتثال فرامین رهبری لحظه‌ای تردید به خود راه ندادند. در آن مورد خاص هم آنچه که به ذهنمان می‌رسید و وظیفه خود می‌دانستیم انجام دادیم و گفت‌وگوهایی هم با دیگر وزیران در این خصوص داشتیم و با خود رئیس‌جمهور هم جلسه نسبتا مفصلی داشتیم که نظرات مشفقانه خود را طرح کردیم تا هرچه سریع‌تر موضوع فیصله یابد.

احمدی‌نژاد می‌توانست در انسجام و وحدت میان قوا بهتر عمل کند


* شما به عنوان وزیر احمدی‌نژاد مهمترین نقدی که به احمدی‌نژاد دارید چیست؟

در زمان وزارت یعنی در سال ۹۱ صداوسیما مصاحبه‌ای با همین مضمون با اعضای هیات دولت و نیز نمایندگان و مدیران ارشد قوه قضائیه انجام داد و پرسید «انتقادتان نسبت به رئیس دستگاهتان چیست؟». در مصاحبه‌هایی که تلویزیون پخش کرد همه به‌نوعی از پاسخ دادن امتناع کرده بودند و هیچ‌کس حاضر نشده بود صریح نظرش را بیان کند. اما من همان موقع گفتم آقای احمدی‌نژاد می‌توانست در همگرایی، انسجام و وحدت میان قوا و نیروهای وفادار به نظام بهتر عمل کند تا این تنش‌ها به وجود نیاید.


و این نگاهی بود که من نسبت به عملکرد دکتر احمدی‌نژاد داشته و دارم. البته خدمات بی‌بدیل و تلاش‌های طاقت‌فرسای احمدی‌نژاد مسئله‌ای نیست که از دید کسی مخفی باشد که مجال پرداختن به آن‌ها نیست. در گذشته فکر می‌کردم حضورم در دولت به‌دلیل ارتباطاتی که دارم می‌تواند موثر باشد، اما در هر صورت آقای احمدی‌نژاد دیدگاه‌های خاص خود را داشت و دیدیم تنش‌هایی میان دولت با مجلس، دستگاه قضایی، برخی از علما، نیروهای اصولگرا و نهادهای انقلابی به‌وجود آمد. اگر این تنش‌ها نبود اقدامات بیشتر و ارزنده‌تری در کشور انجام می‌شد. البته در بروز این اختلافات به‌طور حتم دیگران هم نقش داشتند که در جای خود باید به آن پرداخت.


* مهم‌ترین اقدام فرهنگی شما که روی زمین مانده و در مدت وزارتتان نتوانستید انجام دهید چیست؟

امام علی (ع) در خطبه همام فرموده‌اند: «لایرضون من اعمالهم القلیل و لایستکثرون الکثیر». بر این مبنا سعی کردیم هیچ‌گاه به اقدامات اندک اکتفا نکنیم و کار بسیار را هم کافی و فراوان ندانیم. از آغاز مسئولیت در حوزه‌های گوناگون برنامه‌هایی را در نظر گرفتیم که بحمدالله غالبا تحقق یافت که خلاصه‌ای از آن در مجموعه‌ای تحت عنوان «ره‌توشه» ارائه شده است، ولی قطعا اگر اعتبارات بیشتر و نیروهای کارآمدتر در دسترس بودند، در تمامی عرصه‌ها بیش از این امکان فعالیت وجود داشت.

با بهره‌گیری از تجربیات گذشته عزم، علاقه و تلاش بر این بود که در همه حوزه‌ها شاهد یک جهشی در کارها باشیم و فعالیت‌های گسترده‌ای صورت گیرد، به‌ویژه در استان‌ها و شهرستان‌ها که بحمدالله اقدامات خوبی نیز انجام شد و برای نمونه سعی کردیم در هر استان حداقل یک برنامه در سطح ملی داشته باشیم.

جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها، همایش‌ها، بزرگداشت‌ها و جلسات شعر و هنر در همه استان‌ها داشتیم، اما تعداد برنامه‌هایی که مد نظر بود بیش از این بود. مثلا هفته‌های هنری استان‌ها در تهران به‌دلیل کمبود اعتبارات مالی تنها توسط 14 استان برگزار شد که دوست داشتیم دیگر استان‌ها هم برنامه داشته باشند. برنامه‌هایی که خارج از کشور برگزار می‌کردیم بسیار تاثیرگذار بود. به هر کشوری که می‌رفتیم فضای تبلیغات شهری و رسانه‌ای معطوف به برنامه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می‌شد و بازتاب مثبت و گسترده‌ای پیدا می‌کرد که اگر در دیگر کشورها نیز برنامه‌ها اجرا می‌شد در معرفی سیمای درست ج.ا.ا تأثیر به‌سزایی داشت اما کمبود اعتبارات مانع بود. یا مثلا در حمایت از تولید فیلم‌های سینمایی، حتی استان‌ها را هم فعال کردیم و توقع داشتیم که بتوانیم بیش از این تولیدات ارزشی را مورد حمایت قرار دهیم که منابع مالی اجازه مانور نمی‌داد.

در مورد بزرگداشت شخصیت‌ها و مشاهیر برای بیش از ۱۰۰ نفر از مفاخر برنامه داشتیم، مثلا برای دکتر سید جعفر شهیدی (ره) در بروجرد، یا برای استاد سبزواری در دانشگاه حکیم سبزواری در سبزوار برنامه‌ای در سطح ملی گذاشتیم، ولی شخصیت‌های دیگری بودند که در این دوره فرصت تکریم آنان و احیاء آثارشان فراهم نشد، و نمونه‌های دیگری که در هر حوزه طرح و برنامه روشن و آماده داشتیم ولی فرصت و امکان تحقق مهیا نشد.

در مدت وزارتم توانستم بخشی از عطش فرهنگی مردم را در اقصی نقاط کشور پاسخگو باشم


* در مدتی که در مسند وزارت فرهنگ بودید چه اقداماتی برای ارتقاء فرهنگ در استان‌ها انجام دادید؟

در مقایسه با دیگر دوره‌ها حجم و تأثیرگذاری اقدامات قابل توجه است، به‌ویژه به استان‌ها توجه بیشتری صورت گرفت که یکی از برنامه‌ها تکریم بزرگان بود که سلوک و رفتار آنان می‌تواند الگویی برای مردم و به‌ویژه چراغی فرا راه جوانان باشد. در مرکز استان و یا شهری که چنین مراسمی برگزار می‌کردیم فضای فرهنگی شهر مدتی تحت تأثیر آن برنامه قرار می‌گرفت. مثلا بزرگداشت مرحوم نیریزی که کاتب قرآن بود و حتی برخی از مردم نیریز هم ابعاد شخصیت ایشان را به‌خوبی نمی‌شناختند. این مراسم با حضور چند هزار نفر جمعیت مشتاق برگزار شد، درحالی‌که برنامه جشن و موسیقی یا تئاتر و فیلم نبود، بلکه صرفا چند سخنرانی صورت گرفت ولی جمعیت بی‌شماری آمده بودند. انگار همه شهر بسیج شده بودند و وقتی این شخصیت به جوان‌ها معرفی می‌شود خیلی تأثیرگذار است. این برنامه‌ها آثار فرهنگی خوبی داشت. مثلا در مورد شخصیت آیت‌الله سیدعلی‌آقای قاضی (ره) در دانشگاه تبریز مراسم داشتیم. خیلی از جوانان آیت‌الله قاضی که استاد بزرگانی چون علامه طباطبایی (ره) است را نمی‌شناختند اما وقتی برنامه گذاشتیم، سخنرانان صحبت کردند، و کتاب‌ها و نشریات توزیع شد تأثیر به‌سزایی داشت.


بنابراین در این مدت توانستیم بخشی از عطش فرهنگی مردم را در اقصی نقاط کشور پاسخگو باشیم و این‌طور نبود که تمام توان و نگاه ما معطوف به تهران باشد. مسلما این رویکرد با عدالت‌گرایی تطابق بیشتری داشت. فکر می‌کنم این تمرکززدایی بسیار مهم بود و از قبل هم رهبر معظم انقلاب انتظار و توقع داشتند که ارتباط گسترده مردمی فراهم شود و در هر استان و شهر براساس مزیت‌های نسبی یک‌سری اقدامات فرهنگی و هنری صورت گیرد.

جنتی در تصمیم‌گیری‌های جدید  سوابق و دلایل اقدامات گذشته را مد نظر قرار دهد


* آیا وزیر فرهنگ جدید تا کنون از شما مشاوره گرفته است؟ چه توصیه‌ای به آقای جنتی دارید

پس از معرفی ایشان به‌عنوان وزیر جلساتی داشتیم چه قبل از رأی‌گیری در مجلس و چه بعد از آن و اطلاعات و تجربیاتی را که لازم و مفید می‌دانستم منتقل کردم و به تک‌تک معاونین گفتم هر اطلاعی که می‌خواهند در اختیارشان بگذارند و وضع موجود را تبیین کنند و مشکلات و راهکارها را بگویند. بعد هم اعلام کردم در هر موردی که لازم باشد از ارائه سوابق و اطلاعات و مشاوره مضایقه نخواهیم کرد.

در تصمیم‌گیری‌های جدید انتظار است که سوابق و دلایل اقدامات گذشته مد نظر قرار گیرد. مثلا بعضی جشنواره‌ها و یا برنامه‌های جدید را راه‌اندازی کردیم و یا اینکه مثلا یک موردی را منتفی کرده و نپذیرفته‌ایم، یک‌جانبه قضاوت نکنند، چراکه کارهای انجام شده فلسفه و حکمتی داشته و این‌گونه نبوده که بدون کار کارشناسی و تأمل تصمیم بگیریم. مدت‌ها بررسی، مشورت و فکر شده و بعد تصمیمی اتخاذ شده است. بنابراین توقع داریم شتاب‌زده در برخی از حوزه‌ها عمل نشود اما هرگز نمی‌خواهیم که دیدگاه‌های خود را تحمیل کنیم. به‌هرحال خود را خیرخواه و دلسوز می‌دانیم، همان‌گونه که تاکنون توقع داشتیم فرهنگ و هنر رشد پیدا کند در این دوره نیز همین آرزو را داریم.

فعالیت حزبی ام را افزایش می دهم


* با توجه به اینکه دیگر مسئولیت دولتی ندارید آیا قصد دارید فعالیت حزبی خود را افزایش دهید؟

چند سالی است که دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی هستم. کانون در دانشگاه‌ها فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی دارد، بعضی از معاونان وزارت علوم دولت دهم، روسای دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلس عضو شورای مرکزی این تشکل هستند و حدود دو هزار نفر اعضای کانون در سراسر کشور هستند که در مجمع عمومی سالانه حدود ۷۰۰ نفر شرکت می‌کنند.


در حال حاضر این کانون فعال است، هر هفته جلسات شورای مرکزی را داریم و معمولا هر ماه یا دو ماه یک بار با دبیران استانی جلسه داریم. قبلا یکسری ملاحظات به‌دلیل مسئولیت وزارت داشتم لذا به‌عنوان دبیرکل کانون اعلام موضع نمی‌کردم تا شائبه‌ای به‌وجود نیاید ولی الان که آزادتر هستم قطعا در مورد مسائل مختلف کشور به‌خصوص مباحث سیاسی مواضع کانون و نیز در صورت لزوم دیدگاه‌های خود را مطرح خواهم کرد. بر این باورم که مدیران ارشدی که از مسئولیت‌ها کنار می‌روند با توجه به تجربیاتی که دارند و سرمایه‌گذاری‌ای که نظام روی آنان کرده است نبایستی صرفا به امور شخصی خود بپردازند، بلکه لازم است دلسوزانه در خدمت اهداف والای نظام باشند و در صورت لزوم نظرات، پیشنهادات و نیز نقدهای خود را مطرح کنند.


* در ایام انتخابات در همایش انتخاباتی جلیلی شرکت کرده بودید آیا به ایشان رأی دادید؟


انتخاب آقای جلیلی بر اساس تصمیم جمعی در شورای مرکزی کانون بود، البته اختلاف نظر هم وجود داشت. در زمانی که کنگره سراسری کانون برگزار شد و هنوز کاندیداها قطعی نشده بودند از چهره‌های دانشگاهی که در مظان کاندیداتوری بودند از جمله آقایان دکتر حدادعادل، ابوترابی و لنکرانی دعوت کردیم و ضمن استماع نظرات و دیدگاه‌های آنان، اشکالات و سؤالات نیز مطرح شد. به‌هرحال کانون از اول با کاندیداتوری آقای مشایی مخالف بود، لذا بحث‌ها پیرامون کاندیداهای اصولگرا بود که متأسفانه در نهایت هماهنگی بین آن‌ها به‌وجود نیامد و این تفرقه موجب عدم نتیجه‌گیری آنان در انتخابات شد.

کانون دانشگاهیان نگاه بسته حزبی و باندی ندارد


* کانون دانشگاهیان متمایل به جبهه پایداری است؟

کانون خط مشی اصولگرایی دارد ولی تابع و زیرمجموعه دیگر طیف‌های موجود نیست. از کاندیداهایی که در انتخابات مجلس حمایت کردیم برخی از آنان مورد حمایت جبهه متحد بودند و برخی دیگر مورد حمایت جبهه پایداری بودند، البته از چند نفر هم حمایت کردیم که مورد حمایت هیچ‌کدام از دو جبهه نبودند و اتفاقا مورد اقبال مردم قرار گرفتند و در حال حاضر در مجلس هستند. کانون ارتباط صمیمانه‌ای با دیگر جریانات اصولگرا دارد و همواره بر همگرایی و انسجام تأکید کرده است. کانون نگاه بسته حزبی و باندی ندارد، یک جمع دانشگاهی است که براساس منطق تصمیم می‌گیرد و مصلحت کشور برایش مهم تر از اختلافات میان جبهه‌ها و جریانات است. امید داریم که به سهم خود بتوانیم در همبستگی و همدلی نیروهای وفادار به نظام نقش‌آفرین باشیم.

دیدار بابرخی از چهره های تاثیر گذار اصولگرا برای انتخابات مجلس


* آیا برای انتخابات مجلس برنامه‌ای دارید؟

سعی داریم انسجامی بین نیروهای ارزشی و ولایتمدار دانشگاهی در سطح کشور ایجاد کنیم و در وقت مناسب برای مجلس آینده هم یک ارزیابی از نمایندگان فعلی خواهیم داشت و هم از طرفی سعی می‌کنیم نیروهای مناسب و متخصص در استان‌ها به‌ویژه از چهره‌های موجه دانشگاهی را شناسایی و حمایت کنیم. البته در حال حاضر بسیار زودهنگام است که تشکلی به انتخابات مجلس بیندیشد درحالی‌که کارهای مهم‌تر دیگری وجود دارد.


در کنار فعالیت‌های مربوط به کانون بر لزوم همگرایی میان اصولگرایان نیز تاکید داریم و جلساتی را با شخصیت‌ها و عناصر تأثیرگذار گذاشته‌ایم و فکر می‌کنیم برای ایجاد وحدت باید از ظرفیت همه تشکل‌های اصولگرا استفاده شود.

تفرقه در جریان اصولگرایی از سال 84 آغاز شد 


* دلیل شکست اصولگرایان در انتخابات را در چه می‌دانید؟

تفرقه و جدایی عامل شکست اصولگرایان در انتخابات بود. از سال 84 به بعد که دوران اصلاحات تمام شد متأسفانه اختلافات در جریان اصولگرایی هم آغاز شد. بعضی‌ها سعی می‌کنند افراد و یا طیف‌های خاصی را صرفا مقصر این مسئله بدانند و بگویند فقط آقای احمدی‌نژاد موجب اختلافات شد، من این را قبول ندارم و فکر می‌کنم هر طیف و گروه اصولگرا باید سهم خود را در ایجاد انشقاق بپذیرد و به‌جای فرافکنی بیندیشد که به چه میزان در این عدم انسجام دخیل بوده است. تک‌تک گروه‌ها، افراد و تشکل‌های سیاسی باید در رفتار سیاسی خود بازنگری کنند و خوشبختانه به‌تدریج دارند به این جمع‌بندی می‌رسند.

شرایط کنونی فرصت مناسبی است که همگرایی، وحدت و همبستگی بیشتری ایجاد شود و با آسیب‌شناسی اتفاقات گذشته مواضع درستی برای آینده اتخاذ شود.

در دولت اصولگرا حجم خدماتی که ارائه شد بی‌سابقه بود؛ درست است که در اواخر دوره به‌دلیل فشارهای اقتصادی مردم با مشکلاتی مواجه شدند اما تلاش بی‌وقفه دولت را کسی نمی‌تواند انکار کند. به هر حال یک حرکت و نهضت بزرگی در کشور شکل گرفت که در گذشته نمونه‌اش نبوده است و در آینده نیز به آسانی نمی‌توان دولتی با این روحیه و همت و عزم راسخ شاهد بود. البته امیدواریم توصیه رهبر عزیز انقلاب نصب‌العین دولت یازدهم قرار گیرد، یعنی نقاط قوت دولت دهم استمرار یابد و نقاط ضعف هم برطرف شود و شرایط بهتری برای مردم فراهم شود.


کارنامه دولت نهم و دهم نقطه قوتی برای اصولگرایان به شمار می آید


در هر صورت با وجود اینکه کارنامه دولت نهم و دهم از نظر خدمت به مردم نقطه قوتی برای اصولگرایان به‌حساب می‌آید اما به‌خاطر تنش‌ها، اختلاف‌ها، تخریب‌ها و بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و اشکالات و در نهایت حضور چند کاندیدای اصولگرا در انتخابات که با یکدیگر اختلاف داشتند و نه تنها به نفع هم کنار نرفتند بلکه به تخریب یکدیگر هم پرداختند و لذا اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری نتیجه را واگذار کردند.


ضعف اصولگریان در انتخابات بیش از قوت طرف مقابل در انتخابات بود


بنابراین بیش از آنکه به دنبال نقطه قوت در گرایش مردم به طیف‌های میانه رو، کارگزار و یا اصلاح‌طلب در انتخابات باشیم که یک رأی شکننده‌ای هم داشتند، باید نقاط ضعف اصولگرایان را ببینیم چه بود که این‌گونه شرایط رقم خورد.


روی کار آمدن روحانی به نفع احمدی نژاد نشد

* در ایام انتخابات برخی‌ها تحلیل می‌کردند احمدی‌نژاد خواهان پیروزی طرف مقابل اصولگرایان در انتخابات است و برای رأی آوری روحانی و تخریب اصولگرایان نیز تلاش کرده است.

 


شاید به‌خاطر بعضی موضع‌گیری‌ها عده‌ای به چنین قضاوتی رسیده‌اند ولی من این تصور را ندارم که انتخاب دکتر روحانی به نفع آقای احمدی‌نژاد شد. چه بسا بعضی از کسانی که خود را هوادار احمدی‌نژاد قلمداد می‌کردند، حالا نمی‌دانم که واقعا طرفدار بوده‌اند یا نه، به زعم خودشان اصولگرایان را تخریب کردند که این البته به نفع آقای احمدی‌نژاد نشد.


اگر اصولگراها در انتخابات پیروز می شدند دولت گذشته عامل مشکلات معرفی نمی شد


یک نمونه از نتایج انتخابات ادعاها و تخریب‌هایی است که مطرح می‌شود و دولت قبلی را به عنوان دولت بدهکار و عامل همه مشکلات اقتصادی معرفی می‌کنند. قطعا اگر فردی اصولگرا انتخاب شده بود وضع این‌گونه نبود و خیل انبوه مدیران اصولگرا و نیروهای متدین که در رأس کار بودند کنار گذاشته نمی‌شدند، که البته کشور از این مسئله لطمه خواهد دید. به‌هرحال بهتر است خود آقای احمدی‌نژاد در این خصوص در وقت مناسب توضیح دهد.

در اعتراض به کاندیداتوری مشائی از جلیلی حمایت کردیم


* می‌دانید احمدی‌نژاد در انتخابات به چه کسی رأی داد؟

به واقع در مورد انتخابات با ایشان صحبت نکرده‌ام؛ چرا که اصرار ایشان در انتخابات بر روی آقای مشایی بود، یکی از دلایلی که ما از کاندیدای دیگری حمایت کردیم همین بود که نشان دهیم از نظر ما تصمیم شورای نگهبان مبنی بر رد صلاحیت مشایی فصل‌الخطاب است و در دولت هم نظرات مختلفی وجود دارد و اعضاء دولت براساس تشخیص خود عمل می‌کنند. اگر آقای احمدی‌نژاد بر نظر خود اصرار نمی‌ورزید و از جریان اصولگرایی حمایت می‌کرد به احتمال زیاد نتیجه تغییر می‌کرد.

ثبت نام اعضای کابینه احمدی نژاد در انتخابات تصمیم شخصی بود


* جریان کاندیداتوری تعداد زیادی از اعضای هیات دولت در روز آخر ثبت‌نام چه بود؟ آیا نقشه و برنامه‌ای پشت پرده بود؟

من فکر می‌کنم بدون هیچ هماهنگی این کار انجام شده بود مثلا آقای خلیلیان کاندیدا شد و بعد گفت "می‌خواستم قبل از ثبت‌نام با آقای احمدی‌نژاد مشورت کنم، چند بار هم تماس گرفتم اما موفق نشدم." هیچ برنامه، طراحی و اتاق فکری وجود نداشت و صرفا تصمیم شخصی بود. مثلا آقای رحیمی هم ثبت‌نام کرد اما به‌همراه آقای خلیلیان پس از اطلاع از نظر آقای احمدی‌نژاد انصراف دادند و البته افرادی مثل دکتر حاجی‌بابایی و آقای نیکزاد هم که از مدت‌ها قبل پیش‌بینی می‌شد کاندیدا شوند به همین دلیل صرف‌نظر کردند.


شاید اگر اصرار آقای احمدی‌نژاد بر کاندیدای خاص نبود اصولگرایان شرایط بهتری در انتخابات داشتند. در هر صورت کاندیدای مورد نظر ایشان تأیید نشد و بقیه هم به توافق نرسیدند، در نتیجه جریان سیاسی رقیب بیشترین بهره‌برداری را کرد و با کمتر از ۵۱ درصد آراء دولت را در دست گرفت.
 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار