بعد از نامه پراکنی تیرماه خطاب به رهبرانقلاب؛
خوئینیها در حالی خواسته ادای هاشمی رفسنجانی در فتنه ۸۸ را در بیاورد که وزن سیاسی اش و اثر اجتماعی اش قابل قیاس با هاشمی در آن سال نیست.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ موسوی خوئینیها، چهره خاکستری جریان اصلاحات که تیرماه امسال با نامه پراکنی خطاب به رهبر معظم انقلاب سعی کرده بود با خروج از پرده نشینی، ناگواریها در مدیریت دولت و غفلت مسئولین و عدم عمل به وعدهها را به حساب رهبری و شیوه و روش مدیریت کلان کشور فاکتور کند، بیانیه تازه ای که ظاهرا مخاطب آن اصلاح طلبان است را منتشر کرده و در پایان بیانیه هم نظام را تهدید و راه را به طور غیرمستقیم برای آشوبگران باز کرده است.
عباراتی که یادآور نامه بدون سلام و والسلام هاشمی رفسنجانی در روزهای پرتلاطم انتخابات ریاست جمهوری سال 88 است. البته که نامه قبلی خوئینی ها با پاسخ های جدی و مستدل و همچنین سوالات بسیاری حتی از سوی همفکران این عنصر اصلاح طلب مطرح شد که همه بی جواب ماند و چیزی جز محکومیت در افکار عمومی حاصلی برای وی نداشت.
در بخش ابتدایی بیانیه، خوئینی ها به نامه سرگشاده اش در تیرماه اشاره کرده و نوشته است: «بیتردید مسائلی هست که پیش از طرح قضیهٔ انتخابات باید به آنها توجه شود و بنده در نامهٔ مورخ ۹۹/۴/۷ به یکی از آنها اشاره کردم، یعنی ضرورت آزادی اظهارنظر تحلیلگران و صاحبنظران دربارهٔ مسائل مهم کشور و تصمیمات گرفتهشده یا تصمیماتی که گرفته میشود. در اینصورت معلوم خواهد شد که کدامیک از آنها درست بوده و از کدام تصمیم، کشور به چنین وضع آشفتهای رسیده است و فقر و تنگدستی به اندازهای شده که توان تدبیر معیشت را از خانوادهها و سرپرستانشان ربوده است و وادارشان کرده که گاهی تن به هر کاری بدهند تا بتوانند به زندگی آکنده از حسرت و اندوه و ناداری خود ادامه دهند. باید کاری کرد که همهٔ کارشناسان، که شمارشان امروز به برکت انقلاب و جمهوری اسلامی به هزاران نفر میرسد، به صحنه بیایند. رسانهها و بهویژه صداوسیما و رسانههای مجازی باید محل طرح مسائل حیاتی کشور شود و هیچکس نگران پیامدهای ناگوار بیان اندیشه و انتقاد خود نباشد، تا برآیند تضارب آرای اندیشمندان تبدیل به اراده و خواست عمومی شود و کشور و ملت و جمهوری اسلامی از این وضعیت اسفبار و غیرقابلدوام بیرون بیاید».
خوئینی ها در ادامه با ادعای موهوم تلاش برای حذف ریاست جمهوی گفته است: «ریاست جمهوری نهادی است که با همه آنچه دستگاه های مسئول و غیرمسئول به هنگام انتخابات بر سرش آوار کرده و می کنند باز هم نماد جمهوری است، و همین هم آرامش را از گروهی گرفته است و میخواهند با هر بهانهای آن را از ساختار نظام حذف کنند و نمیدانیم چه خوابهایی برای پس از آن دیدهاند. همین دلیل کافی است که همهٔ فعالان سیاسی و گروهها و احزاب و انجمنها و دیگر تشکلهایی که دل در گرو جمهوری اسلامی دارند فعالانه در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند تا این نهاد و نماد جمهوریت مستحکمتر از پیش بماند و خیال محو آن را از سر خاماندیشان و احیاناً بدخواهان بیرون کند».
در بخش دیگری از این بیانیه عنصر اصلاح طلب آمده است: «گفته میشود یکی از علل عدم مشارکت بعضی گروهها و برخی فعالان سیاسی رفتار ناصواب نهادهای مسئول و غیرمسئول و دخالتهای ناروای آنان در تمام مراحل انتخابات است. بنده این نگاه را تخطئه نمیکنم؛ اما آیا نباید به همین علت در انتخابات مشارکت فعال داشت تا هرچه بیشتر این رفتارها و دخالتهای ناروا آشکار شود و ملت را به تصمیمی مناسب برساند؟ اگر دیگران مرتکب رفتارهای ناصواب و دخالتهای ناروا شدهاند، چرا ما صحنه را ترک کنیم؟ آیا عرصه را ترک میکنید تا معلوم نشود که آنان چه بر سر انتخابات میآورند؟ هرگز چنین گمانی به شما گرامیان نمیرود. پس در انتخابات شرکت کنید تا به إِحْدَی الحُسْنَیَیْن دست یابید: یا پیروزی، یا افشای بیشتر چهرهٔ کسانی که انتخابات را به بازی گرفتهاند».
خوئینی در پایان بیانیه ای که ظاهر آن خطاب به اصلاح طلبان است، به وسیله موضوع نخ نما شده عدم وجود انتخابات آزاد، نظام را تلویحا تهدید کرده و نوشته است: «زمان آن است که تمام احزاب و گروهها و فعالان سیاسی از هر قشر و جناحی در انتخابات حضوری فعال داشته باشند. اگر در کشور آزادی است و انتخابات آزاد برگزار میشود، پیروزی یک جناح و شکست جناح دیگر هیچ خطری برای کشور و ملت و جمهوری اسلامی ندارد. اگر انتخابات آزاد نباشد و از همان آغازِ راه و در مراحل مختلفِ انتخابات، عدهای مرتکب کارهایی شوند که نباید بکنند، سرانجام این ملت بزرگ ایران است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت، و در اینصورت خسران از آن کسانی است که راه را بر اصلاحات بستند».
فرافکنی اصلاح طلبان از ناکارآمدی دولت، مجلس دهم، شورای شهر و شهرداری تهران و به طور کلی مناصبی که طی سال های گذشته در اختیار اصلاح طلبان بوده موضوع جدیدی نیست و سعی می کنند شکست هایی نظیر انتخابات مجلس یازدهم و یا شکست محتمل در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را موکول به موضوعاتی نظیر ردصلاحیت و یا نبود انتخابات آزاد کنند که خود اصلاح طلبان هم به درستی نمی دانند مفهوم این سخن چیست!
اما جنس نامه پراکنی تیرماه خوئینی ها که سعی کرد در نگاه خوش بینانه، «ناجوانمردانه» و در نگاه بدبینانه «خبیثانه» انگشت اتهام را به سمت رهبری بگیرد و همچنین تهدید امروز او که «مردم تصمیم نهایی را خواهند گرفت» شاید نشان دهنده سناریویی باشد که عاملان مشکلات کنونی که سوابقی نظیر فتنه 78 و 88 را دارند بخواهند از شرایط کنونی استفاده کرده و ضربه دیگری بر پیکره ملت و انقلاب وارد کنند.
لازم به ذکر است خوئینیها در حالی خواسته ادای هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 را در بیاورد که وزن سیاسی او و اثر اجتماعی اش قابل قیاس با هاشمی رفسنجانی در سال 88 نیست. ضمن اینکه مردم، دوستان آقای خوئینی ها یعنی اصلاح طلبان و اعتدالیون را متهم اصلی وضعیت موجود می دانند و اگر قرار باشد مردمی کسانی را تنبیه کنند، آن افراد اتفاقا کسانی همانند خود آقای موسوی خوئینی ها خواهند بود.
گفتنی است که فعالیت های اخیر موسوی خوئینیها نه تنها اثر خاص اجتماعی نداشته بلکه بسیاری از چهره های اصلاح طلب نیز وی را به علت اظهاراتش شماتت کرده و اقدامات او را سبب انزوای بیشتر سیاسی و اجتماعی جریان اصلاحات دانسته اند.
در بخش ابتدایی بیانیه، خوئینی ها به نامه سرگشاده اش در تیرماه اشاره کرده و نوشته است: «بیتردید مسائلی هست که پیش از طرح قضیهٔ انتخابات باید به آنها توجه شود و بنده در نامهٔ مورخ ۹۹/۴/۷ به یکی از آنها اشاره کردم، یعنی ضرورت آزادی اظهارنظر تحلیلگران و صاحبنظران دربارهٔ مسائل مهم کشور و تصمیمات گرفتهشده یا تصمیماتی که گرفته میشود. در اینصورت معلوم خواهد شد که کدامیک از آنها درست بوده و از کدام تصمیم، کشور به چنین وضع آشفتهای رسیده است و فقر و تنگدستی به اندازهای شده که توان تدبیر معیشت را از خانوادهها و سرپرستانشان ربوده است و وادارشان کرده که گاهی تن به هر کاری بدهند تا بتوانند به زندگی آکنده از حسرت و اندوه و ناداری خود ادامه دهند. باید کاری کرد که همهٔ کارشناسان، که شمارشان امروز به برکت انقلاب و جمهوری اسلامی به هزاران نفر میرسد، به صحنه بیایند. رسانهها و بهویژه صداوسیما و رسانههای مجازی باید محل طرح مسائل حیاتی کشور شود و هیچکس نگران پیامدهای ناگوار بیان اندیشه و انتقاد خود نباشد، تا برآیند تضارب آرای اندیشمندان تبدیل به اراده و خواست عمومی شود و کشور و ملت و جمهوری اسلامی از این وضعیت اسفبار و غیرقابلدوام بیرون بیاید».
خوئینی ها در ادامه با ادعای موهوم تلاش برای حذف ریاست جمهوی گفته است: «ریاست جمهوری نهادی است که با همه آنچه دستگاه های مسئول و غیرمسئول به هنگام انتخابات بر سرش آوار کرده و می کنند باز هم نماد جمهوری است، و همین هم آرامش را از گروهی گرفته است و میخواهند با هر بهانهای آن را از ساختار نظام حذف کنند و نمیدانیم چه خوابهایی برای پس از آن دیدهاند. همین دلیل کافی است که همهٔ فعالان سیاسی و گروهها و احزاب و انجمنها و دیگر تشکلهایی که دل در گرو جمهوری اسلامی دارند فعالانه در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند تا این نهاد و نماد جمهوریت مستحکمتر از پیش بماند و خیال محو آن را از سر خاماندیشان و احیاناً بدخواهان بیرون کند».
در بخش دیگری از این بیانیه عنصر اصلاح طلب آمده است: «گفته میشود یکی از علل عدم مشارکت بعضی گروهها و برخی فعالان سیاسی رفتار ناصواب نهادهای مسئول و غیرمسئول و دخالتهای ناروای آنان در تمام مراحل انتخابات است. بنده این نگاه را تخطئه نمیکنم؛ اما آیا نباید به همین علت در انتخابات مشارکت فعال داشت تا هرچه بیشتر این رفتارها و دخالتهای ناروا آشکار شود و ملت را به تصمیمی مناسب برساند؟ اگر دیگران مرتکب رفتارهای ناصواب و دخالتهای ناروا شدهاند، چرا ما صحنه را ترک کنیم؟ آیا عرصه را ترک میکنید تا معلوم نشود که آنان چه بر سر انتخابات میآورند؟ هرگز چنین گمانی به شما گرامیان نمیرود. پس در انتخابات شرکت کنید تا به إِحْدَی الحُسْنَیَیْن دست یابید: یا پیروزی، یا افشای بیشتر چهرهٔ کسانی که انتخابات را به بازی گرفتهاند».
خوئینی در پایان بیانیه ای که ظاهر آن خطاب به اصلاح طلبان است، به وسیله موضوع نخ نما شده عدم وجود انتخابات آزاد، نظام را تلویحا تهدید کرده و نوشته است: «زمان آن است که تمام احزاب و گروهها و فعالان سیاسی از هر قشر و جناحی در انتخابات حضوری فعال داشته باشند. اگر در کشور آزادی است و انتخابات آزاد برگزار میشود، پیروزی یک جناح و شکست جناح دیگر هیچ خطری برای کشور و ملت و جمهوری اسلامی ندارد. اگر انتخابات آزاد نباشد و از همان آغازِ راه و در مراحل مختلفِ انتخابات، عدهای مرتکب کارهایی شوند که نباید بکنند، سرانجام این ملت بزرگ ایران است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت، و در اینصورت خسران از آن کسانی است که راه را بر اصلاحات بستند».
فرافکنی اصلاح طلبان از ناکارآمدی دولت، مجلس دهم، شورای شهر و شهرداری تهران و به طور کلی مناصبی که طی سال های گذشته در اختیار اصلاح طلبان بوده موضوع جدیدی نیست و سعی می کنند شکست هایی نظیر انتخابات مجلس یازدهم و یا شکست محتمل در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را موکول به موضوعاتی نظیر ردصلاحیت و یا نبود انتخابات آزاد کنند که خود اصلاح طلبان هم به درستی نمی دانند مفهوم این سخن چیست!
اما جنس نامه پراکنی تیرماه خوئینی ها که سعی کرد در نگاه خوش بینانه، «ناجوانمردانه» و در نگاه بدبینانه «خبیثانه» انگشت اتهام را به سمت رهبری بگیرد و همچنین تهدید امروز او که «مردم تصمیم نهایی را خواهند گرفت» شاید نشان دهنده سناریویی باشد که عاملان مشکلات کنونی که سوابقی نظیر فتنه 78 و 88 را دارند بخواهند از شرایط کنونی استفاده کرده و ضربه دیگری بر پیکره ملت و انقلاب وارد کنند.
لازم به ذکر است خوئینیها در حالی خواسته ادای هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 را در بیاورد که وزن سیاسی او و اثر اجتماعی اش قابل قیاس با هاشمی رفسنجانی در سال 88 نیست. ضمن اینکه مردم، دوستان آقای خوئینی ها یعنی اصلاح طلبان و اعتدالیون را متهم اصلی وضعیت موجود می دانند و اگر قرار باشد مردمی کسانی را تنبیه کنند، آن افراد اتفاقا کسانی همانند خود آقای موسوی خوئینی ها خواهند بود.
گفتنی است که فعالیت های اخیر موسوی خوئینیها نه تنها اثر خاص اجتماعی نداشته بلکه بسیاری از چهره های اصلاح طلب نیز وی را به علت اظهاراتش شماتت کرده و اقدامات او را سبب انزوای بیشتر سیاسی و اجتماعی جریان اصلاحات دانسته اند.