شهدای ایران: «سعید حجاریان» فعال سیاسی اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در یادداشتی در روزنامه شرق با عنوان «خشمگین از امپریالیسم، ترسان از انقلاب» نوشت: «در سالهای گذشته، از سر تغافل یا شاید خوشبینی از ارتباط تنگاتنگ سیاست خارجی و سیاست داخلی چشمپوشی میشد و گمان میرفت میتوان یکی را بدون دیگری مدیریت کرد و سامان داد؛ اما مدتی است این دو فاکتور بهشدت به یکدیگر پیوند خوردهاند تا حدی که میشود ادعا کرد هر پروژه اصلاحجویانهای باید توأمان از سیاست داخلی و خارجی سخن بگوید...واقعیت آن است که سیاست خارجی ما، الگویی مشابه سیاست داخلیمان دارد. نتیجه آنکه میبینیم چه در خارج و چه در داخل با نوعی تعلیق مواجه هستیم».
حجاریان در ادامه نوشت: «در بررسی ربط و نسبت سیاست داخلی و خارجی با چهار متغیر تأثیرگذار مواجه هستیم؛ «داخل»، «خارج»، «مذاکره» و «جنگ» ...در این شرایط بهگمان من باید بهطور عاجل و در دو جبهه مذاکراتی صورت بگیرد. در الگوی مذاکره با خارج، ابتدا باید پذیرفت بر نفس مذاکره ایرادی مترتب نیست چه با جمهوریخواهان چه با دموکراتها، چه بیواسطه و چه باواسطه. مهم آن است که مذاکره شفاف باشد، پیششرطی از جانب غرب پذیرفته نشود و منافع ملی هم کاملا لحاظ شود».
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: «از تقاطع دو متغیر «خارج» و «مذاکره»...مقرر است میان دولتهای خارجی و نظام مذاکراتی صورت بگیرد که اولا در رفتار نظام تغییراتی ایجاد شود و ثانیا بر سر مسائلی از جمله فعالیتهای منطقهای، موشکی و اتمی توافقاتی حاصل شود».
حجاریان در ادامه تصریح کرد: «در داخل نیز باید جمعی از اصلاحطلبان متشکل از کارشناسان اجرائی، سیاستمداران حرفهای و نخبگان آکادمیک مذاکره را در دستور کار قرار دهند و با بیانی منطقی و مبتنی بر دادههای کارشناسی مسائل را موشکافی کنند و راهبردهایی را برای اصلاح ذهینت تصمیمسازان و سپس بهبود وضعیت پیشنهاد دهند. جنس این فعالیت از سنخ نامههای سرگشاده نخواهد بود اما ضرورت دارد با دقت و صراحت به قلب ماجرا وارد شد. بهعنوان مثال این جمع یک موضوع عاجل و استراتژیک را بررسی خواهد کرد، آسیبها و ضعفهایش را استخراج میکند و بسته خروج از بنبست را ارائه میدهد. اگر پذیرفته شد، گامی به سود کشور برداشته شده است و اگر نشد، لااقل میتوان فشارهای اخلاقی مبنی بر عدم اجرای مسئولیت ملی را از دوش اصلاحطلبان برداشت... بخشی در داخل معتقد است که نباید از سطح اصلاحات نمایشی فراتر رفت. غافل از آنکه چنانکه گفته شد، زمان به ضرر کشور در حال سپریشدن است و چنانچه اصلاحات ساختاری کلید نخورد، شاید خیلی زود دیر شود! ».
وی در ادامه نوشت: «طرفداران نیمه پایین نمودار معتقدند باید به ایران فشار وارد کرد تا حدی که سرانجام تغییر رژیم صورت بگیرد. این نگاه برآمده از تحلیلی است مبنی بر اینکه در زمانه فشار اقتصادی استعداد جنبشیشدن افزایش پیدا میکند. درحالیکه آنها التفات ندارند که جامعه مدنی ضعیف و مردم فرسوده شدهاند و اساسا میل به خروج از منزل از بین رفته است چه رسد به خروج از حاکمیت! بنابراین باید گفت آمریکا و همفکران آن به اشتباه تحلیلی دچار شدهاند ولی همچنان بر آن اصرار میکنند... امکان رخدادن انقلاب مخملی و کلاسیک در بعضی کشورها و وضعیتها از جمله ایران بعید و حتی غیرممکن است».
طیف تندرو اصلاح طلب به شدت تمایل دارد که به عنوان «یار داخلی آمریکا» به ایفای نقش پرداخته و نقشه های ضدایرانی آمریکا را به نتیجه برساند. مقامات آمریکایی(هم اوباما و هم ترامپ) بارها تاکید کردند که شرط رفع تحریم ها، پایبندی ایران به «روح برجام» است. در ادامه نیز به صراحت اعلام کردند که منظور از روح برجام «تغییر اساسی رفتار ایران در داخل و خارج» است.
حجاریان پیش از این دقیقا با بازی در پازل آمریکا تاکید کرد که «هدف از برجام، نرمال سازی(رفتار ایران) در داخل و خارج بود» . اساسا برای طرف غربی(آمریکا و تروئیکای اروپا) و طیف تندروی اصلاح طلب، رفع تحریم ها و همچنین گشایش اقتصادی برای مردم ایران، به هیچ عنوان اهمیت و موضوعیت ندارد. فصل مشترک خواسته طرف غربی و طیف تندرو اصلاح طلب، وادارکردن ایران به امتیازدهی یکطرفه و خالی شدن دست ایران از تمامی توانمندی های اساسی و دست کشیدن از تمامی اصول و آرمان ها در داخل و خارج است. به عبارت دیگر، هدف مشترک این دو، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن و تبدیل شدن ایران به لقمه ای راحت الحلقوم برای کشورهای غارتگر و سلطه گر غربی است.
حجاریان و همقطاران وی با نقش آفرینی در پروژه آمریکایی «استحاله جمهوری اسلامی ایران»، از یکسو بر کلیدخوردن مذاکرات جدید(چه با جمهوری خواهان و چه دموکرات ها) حول صنعت موشکی و توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران تاکید کرده و از سوی دیگر تاکید دارند که در داخل باید اصلاحات ساختاری صورت گیرد.
نکته قابل تأمل اینجاست که حجاریان در یادداشت مذکور با اشاره به کلیدواژه «نامه سرگشاده» بر ضرورت ورود صریح و بی پرده اصلاح طلبان به «قلب ماجرای داخلی» تاکید می کند. ناگفته پیداست که منظور وی، مسئله ولایت فقیه و رهبری است. همان مسئله ای که موضوع اصلی «نامه سرگشاده موسوی خوئینی ها» بود. و البته همان مسئله ای که طیف تندروی اصلاح طلب در فتنه 88 بر آن دست گذاشت.
این طیف در سال 88 با دروغ تقلب، علیه جمهوریت و سپس اسلامیت شورش کرده و به پیاده نظام دشمن در کودتای مخملی بدل شد. این رفتار طیف تندرو اصلاح طلب در سال 88 با استقبال سران رژیم صهیونیستی و ذوق زدگی سرکرده گروهک تروریستی منافقین مواجه شد و حتی «عبدالمالک ریگی» نیز برای حجاریان و همقطاران وی سوت و کف و هورا کشید. اما در نهایت مردم فهیم و عزیز ایران، کودتای مخملی فتنه گران را ناکام گذاشتند. برای همین حجاریان در یادداشت مذکور، فرمول کودتای مخملی در ایران را غیراجرایی نامیده است.
حجاریان در پشت پرده به «تجارت گندم» و برداشت سودهای کلان و هنگفت حاصل از آن مشغول است و در این سو، خود را «تئوریسین سیاسی و حامی حقوق مردم» جا زده و راه حل گشایش اقتصادی را برجامیزه کردن صنعت موشکی و قدرت منطقه ای ایران می نامد.
حجاریان و همفکران وی همواره از پاسخ به این سوال طفره می روند که «مگر قرار نبود بنابر وعده شما، با توافق هسته ای، گرانی و بیکاری و رکود از کشور رخت بربسته و آنچنان رونقی ایجاد شود که نگو و نپرس و هم چرخ کارخانه ها بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها و ارزش هر دلار به هزارتومان کاهش یابد و...»
حجاریان و طیف اصلاح طلب بانی اصلی دلار 20 هزارتومانی و پراید 90 میلیونی و سکه 11 میلیونی و گرانی 6 برابری مسکن و اجاره بهای مسکن هستند. اما با بی اخلاقی و بی مسئولیتی، خود را بی تقصیر جلوه داده و اصرار دارند که مردم ایران از یک سوراخ، چندین بار گزیده شوند.