نگاهی به فعالیت فرهنگی خانوادههای شهدا و معرفی کتاب غریب آلواتان؛
در سال ۱۳۶۳، حاججبرئیل مهدیپور، پدر شهید، کتاب نصیحه العارف را به رشته تحریر درآورد که دربرگیرنده دستنوشتهها، خاطرات و روایتهای شهید مهدیپور به قلم خود شهید یا از زبان همرزمان و خانوادهاش بود.
شهدای ایران: تلاش خانوادههای شهدا در جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطرات شهدای خود، بخشی از ادبیات دفاع مقدس خصوصاً در دورانی که هنوز جنگ تحمیلی ادامه داشت را شامل میشد.
در آن دوران به جهت آنکه هنوز جنگ ادامه داشت و مؤسسات یا نهادهای فرهنگی رسمی فرصت کافی برای تدوین کتاب برای خیل شهدایی که هر روز بر تعدادشان اضافه میشد را نداشتند، این فکر در ذهن برخی از خانوادههای شهدا شکل گرفت که خودشان دست به کار شوند و منتظر نهادهای فرهنگی نمانند. در دهه ۶۰، با توجه به امکاناتی که در آن دهه وجود داشت «کتاب» بهترین وسیله برای شناساندن شهید مورد نظر بود.
در همین خصوص یکی از اعضای خانواده شهید دست به کار میشد و در گفتگو با همرزمان شهید یا اطلاعاتی که خود خانواده از عزیز شهیدشان داشتند، کتابی را ولو با سادهترین شیوهها و قلمها به نگارش درمیآورد.
«نصیحه العارف» کتابی در خصوص شهید صادق مهدیپور بود که سال ۱۳۶۲ طی عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید.
در سال بعد از آن، یعنی در سال ۱۳۶۳، حاججبرئیل مهدیپور، پدر شهید، کتاب نصیحه العارف را به رشته تحریر درآورد که دربرگیرنده دستنوشتهها، خاطرات و روایتهای شهید مهدیپور به قلم خود شهید یا از زبان همرزمان و خانوادهاش بود. نصیحه العارف نمونهای از کتابهایی است که در دهه ۶۰ توسط خانوادههای شهدا تدوین میشد.
این کتابها هرچند ساده و شاید ابتدایی بودند، اما بخشی از فرهنگ دفاع مقدس را شامل میشدند که متأسفانه بعدها کمتر مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از این کتابها از بین رفتند. اما تلاش خانوادههای شهدا تنها معطوف تدوین کتاب نمیشد. در دهه ۶۰ و حتی پس از آن، برخی از این خانوادهها خانههای خود را تبدیل به موزههایی کردند که این موزهها هر از گاهی مورد بازدید گروههای دانشآموزی یا دانشجویی قرار میگرفت. همچنین تزئین قبور و سنگ مزار شهدا از دیگر کارهای ذوقی و شاید اعتقادی خانوادههای شهدا بود که اکنون مصداق عینیاش را در شکل و شمال گلزار شهدای بهشت زهرا میبینیم.
غریب آلواتان
غریب آلواتان کتابی است که زینب مقدم خواهر شهید محرمعلی مقدم به رشته تحریر درآورده است. این کتاب که در واقع جزوهای ۳۰ صفحهای است، سعی کرده تا شمهای از زندگی شهید و همچنین روایت چگونگی اسارتش توسط ضدانقلاب در کردستان و سپس حضورش در زندانهای دولهتو و آلواتان و نهایتاً شهادتش در مرداد سال ۶۰ را به خواننده معرفی کند.
شهید مقدم یکی از شهدای مظلوم جبهههای غرب است که نسبت به شهدای جبهه جنوب، در مظلومیت بیشتری به سر میبرند. خصوصاً آنکه محرمعلی از زندانیان زندانهای ذکر شده دموکرات بود که با وجود گذشت چند دهه از دفاع مقدس، این دو زندان و اسرایش، کمتر مورد توجه نویسندگان و مستندسازان قرار گرفتهاند. زندان دولهتو در اردیبهشت ۶۰ توسط بعثیها و با هماهنگی حزب منحله دموکرات بمباران شد و سپس زندان آلواتان با استفاده از باقی مانده اسرای ایرانی ساخته شد.
این زندان تا زمان پیشروی رزمندگان به مناطق مرزی کردستان همچنان به فعالیت خود ادامه میداد.
در پایان نگاهی به بخشی از غریب آلواتان میاندازیم: شهید یزدانپناه بعد از بمباران دولهتو گفت: «در سرزمین کردستان بدون وضو راه نروید، چون این سرزمین به خون بهترین انسانها آغشته شده است.»
سال ۱۳۶۰ ضدانقلاب کاری با مردم این مملکت کرد که الان داعشیها انجام میدهند. بمباران زندان دولهتو، ترور منافقین و سایر عوامل باعث ناامیدی ضدانقلاب شد. هر لحظه مرگ در جلوی چشم اسرای تحت نظر ضدانقلاب مجسم میشد.
دیگر خبری از آزادی زندانیان نبود. حزب دموکرات دوباره به فکر ساختن زندان در منطقه آلواتان افتاد. بنابراین از زندانیان به صورت گروهی برای ساختن زندان استفاده میکرد. با شهادت آیتالله بهشتی و یارانش حزب دموکرات هم پنج نفر از زندانیان را به شهادت رساند؛ شهید الهی، شهید فاستونیهچی، شهید لاریزاده، شهید مهابادی و شهید یزدانپناه که همگی از بمباران دولهتو زنده مانده بودند و حالا شهید میشدند.