۸۳ روز تا انتخابات امریکا
انتخابات در ایالات متحده آمریکا به واسطه نقش هژمونیک این کشور در سطح بین المللی از جمله سوژه های داغ رسانه ای است. انتخاب ترامپ یا بایدن می تواند بر چگونگی، میزان و اثرگذاری جایگاه آمریکا در مناسبات جهانی و منطقه ای تاثیراتی داشته باشد.
شهدای ایران؛ انتخابات در ایالات متحده آمریکا به واسطه نقش هژمونیک این کشور در سطح بین المللی از جمله سوژه های داغ رسانه ای است. انتخاب ترامپ یا بایدن می تواند بر چگونگی، میزان و اثرگذاری جایگاه آمریکا در مناسبات جهانی و منطقه ای تاثیراتی داشته باشد. با این حال آنچه در این باره باید مد نظر قرار گیرد و به آن توجه شود این است که هر یک از نامزدهای فعلی کسب کرسی ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا علاوه بر انگیزه های شخصی، حامل انگیزه های حزبی برای کسب این مهم هستند.
به گزارش بولتن نیوز، اگر انتخابات در آمریکا را یک آغاز برای تعیین راهبردهای آنها در برخورد و حتی ارتباطات در سطوح مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... قلمداد کنیم، در مورد ترامپ به موجب تجربه فعلی او در این پست، کنجکاوی در جهت شناخت و آگاهی به راهبردهای وی برای تعیین نوع رفتار و عملکرد کاخ سفید در مواجهه با مولفه های تهدیدی یا غیر تهدیدی، امری است که موجب فرصت سوزی در تحلیل و اطاله کلام خواهد شد. چرا که نوع کنش و واکنش های ترامپ در چند سال گذشته نسبت به وقایع و رویدادهای بین المللی، مبین هر آنچه می باشد که در آینده نیز روی خواهد داد؛ با این حال شاید تغییراتی در نحوه عملکرد و شکل تصمیم گیری ها در دوره دوم ریاست جمهوری احتمالی ترامپ روی دهد، اما آنچه مسلم است این است که قاب کلی رفتار و عملکرد ترامپ همان چیزی خواهد بود که تا امروز مشاهده کرده ایم.
همانگونه که همگان می دانیم یکی چالش های مهم روسای جمهوری در ایالات متحده آمریکا ایران می باشد. از این رو هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری در ایام انتخابات برنامه هایی را برای موضوع ایران جهت ارائه به حامیان مردمی و گروه های متنفذ طراحی می کنند. با این حال نکته اینجاست که با انتخاب ترامپ یا بایدن، برنامه تهران برای مواجهه با هرکدام از این دو چیست و چه خواهد بود. از این رو در این یادداشت بطور اجمالی تلاش خواهد شد تا از منظر تهران به انتخاب ترامپ یا بایدن نظری بیافکنیم.
آنچه مسلم می باشد مشخص بودن راهبرد جمهوری اسلامی ایران در راستای برنامه ها و اهداف ترامپ است. اما با این حال باید اشاره کرد که همانطور که ترامپ همواره بر دو گزینه مذاکره و تهدید به جنگ تاکید داشته است، تهران نیز بر دو گزینه برداشتن تحریم ها و تهدیدها و اصرار بر استقلال ملی در عرصه های مختلف مانند موشکی و عدم دست اندازی به آن برای انجام مذاکره و گفتگو تاکید کرده است.
شق اول مطلب که مذاکره است بر این قرار خواهد بود یا شرایط برای مذاکره میان طرفین با میانجی یا بی میانجی فراهم خواهد شد و واشنگتن ضمن پذیرش حق حاکمیت ملی ایران و توانمندهای آن در عرصه های مختلف بویژه نظامی، کاربست مذاکره را بنا بر آنچه ایران می خواهد، قبول خواهد کرد. این فرضیه دارای دو احتمال قوی در انجام است اول اینکه شرایط مهیا می شود و مذاکره انجام می شود؛ با این مفروض که تمام تحریم های اعمالی واشنگتن بر تهران و فعالیت هایش لغو می گردد، که به قدر زیادی شرایط را سخت خواهد کرد.
دوم آنکه طرف آمریکایی به مانند گذشته همانگونه که به طبل مذاکره می کوبد به تحریم و تشدید آن نیز مبادرت دارد. اگرچه در این شق از تحلیل راهبرد ایران مشخص است اما باید توجه داشت که در دوره بعدی ریاست جمهوری ترامپ شرایط سخت تر و به مراتب دشوارتر خواهد شد. از این رو تهیه و تدارک ابزار و لوازم مقابله با آنچه که در این راستا به کار آید مهم و از جمله اولویت ها است.
شق دوم، احتمال تشدید تهدیدها و حتی عملیاتی شدن آن است که تهران باید آمادگی لازم را در این باره داشته باشد. اگرچه احتمال جنگ میان واشنگتن با تهران همواره از احتمالاتی است که به آن به عنوان یک گزینه تحلیلی مورد توجه بوده و هست اما باید توجه داشت که این بار این جنگ و احتمال وقوع آن به واسطه ترامپ قوت بیشتری خواهد گرفت. به عبارت بهتر اینکه هر آنچه با عناوین تقابل فیزیکی میان واشنگتن با تهران در این سال به عنوان یک احتمال بدان اشاره شده است این بار به واقعیت نزدیک تر است؛ چرا که واشنگتن از جانب تهران به واسطه افزایش توانمندی های موجود در عرصه نظامی و نقش آفرینی منطقه ای احساس ترس دارد؛ از این رو برای متوقف سازی تهران با توجه به کم اثر بودن تحریم های اقتصادی در عزم تهران، رویارویی نظامی را گزینه در دسترس و اثر گذار قلمداد می کند. به همین سبب تهران باید در شرایط موجود، بدترین حالت یعنی جنگ را مبنا قرار دهد و برنامه های خود را بر این اصل چینش کند تا گرفتار اصل غافلگیری نشود.
بنابراین، با توجه به آنچه بیان شد، تهران در صورت انتخاب مجدد ترامپ، باید پایه های بنیادین تقابل با اهداف و برنامه های ترامپ را تقویت کند تا بتواند به مدیرت کارزار بپردازد. به علاوه اینکه تهران در این راستا باید به تقویت مناسبات منطقه ای و ایجاد ترتیبات منطقه ای مبادرت بورزدتا از این طریق نه تنها ترامپ را در تنگنای تصمیم گیری قرار دهد و بلکه با کنترل میدان بازی، بازی را به سود خود رقم بزند.
همانگونه که همگان می دانیم یکی چالش های مهم روسای جمهوری در ایالات متحده آمریکا ایران می باشد. از این رو هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری در ایام انتخابات برنامه هایی را برای موضوع ایران جهت ارائه به حامیان مردمی و گروه های متنفذ طراحی می کنند. با این حال نکته اینجاست که با انتخاب ترامپ یا بایدن، برنامه تهران برای مواجهه با هرکدام از این دو چیست و چه خواهد بود. از این رو در این یادداشت بطور اجمالی تلاش خواهد شد تا از منظر تهران به انتخاب ترامپ یا بایدن نظری بیافکنیم.
آنچه مسلم می باشد مشخص بودن راهبرد جمهوری اسلامی ایران در راستای برنامه ها و اهداف ترامپ است. اما با این حال باید اشاره کرد که همانطور که ترامپ همواره بر دو گزینه مذاکره و تهدید به جنگ تاکید داشته است، تهران نیز بر دو گزینه برداشتن تحریم ها و تهدیدها و اصرار بر استقلال ملی در عرصه های مختلف مانند موشکی و عدم دست اندازی به آن برای انجام مذاکره و گفتگو تاکید کرده است.
شق اول مطلب که مذاکره است بر این قرار خواهد بود یا شرایط برای مذاکره میان طرفین با میانجی یا بی میانجی فراهم خواهد شد و واشنگتن ضمن پذیرش حق حاکمیت ملی ایران و توانمندهای آن در عرصه های مختلف بویژه نظامی، کاربست مذاکره را بنا بر آنچه ایران می خواهد، قبول خواهد کرد. این فرضیه دارای دو احتمال قوی در انجام است اول اینکه شرایط مهیا می شود و مذاکره انجام می شود؛ با این مفروض که تمام تحریم های اعمالی واشنگتن بر تهران و فعالیت هایش لغو می گردد، که به قدر زیادی شرایط را سخت خواهد کرد.
دوم آنکه طرف آمریکایی به مانند گذشته همانگونه که به طبل مذاکره می کوبد به تحریم و تشدید آن نیز مبادرت دارد. اگرچه در این شق از تحلیل راهبرد ایران مشخص است اما باید توجه داشت که در دوره بعدی ریاست جمهوری ترامپ شرایط سخت تر و به مراتب دشوارتر خواهد شد. از این رو تهیه و تدارک ابزار و لوازم مقابله با آنچه که در این راستا به کار آید مهم و از جمله اولویت ها است.
شق دوم، احتمال تشدید تهدیدها و حتی عملیاتی شدن آن است که تهران باید آمادگی لازم را در این باره داشته باشد. اگرچه احتمال جنگ میان واشنگتن با تهران همواره از احتمالاتی است که به آن به عنوان یک گزینه تحلیلی مورد توجه بوده و هست اما باید توجه داشت که این بار این جنگ و احتمال وقوع آن به واسطه ترامپ قوت بیشتری خواهد گرفت. به عبارت بهتر اینکه هر آنچه با عناوین تقابل فیزیکی میان واشنگتن با تهران در این سال به عنوان یک احتمال بدان اشاره شده است این بار به واقعیت نزدیک تر است؛ چرا که واشنگتن از جانب تهران به واسطه افزایش توانمندی های موجود در عرصه نظامی و نقش آفرینی منطقه ای احساس ترس دارد؛ از این رو برای متوقف سازی تهران با توجه به کم اثر بودن تحریم های اقتصادی در عزم تهران، رویارویی نظامی را گزینه در دسترس و اثر گذار قلمداد می کند. به همین سبب تهران باید در شرایط موجود، بدترین حالت یعنی جنگ را مبنا قرار دهد و برنامه های خود را بر این اصل چینش کند تا گرفتار اصل غافلگیری نشود.
بنابراین، با توجه به آنچه بیان شد، تهران در صورت انتخاب مجدد ترامپ، باید پایه های بنیادین تقابل با اهداف و برنامه های ترامپ را تقویت کند تا بتواند به مدیرت کارزار بپردازد. به علاوه اینکه تهران در این راستا باید به تقویت مناسبات منطقه ای و ایجاد ترتیبات منطقه ای مبادرت بورزدتا از این طریق نه تنها ترامپ را در تنگنای تصمیم گیری قرار دهد و بلکه با کنترل میدان بازی، بازی را به سود خود رقم بزند.