70درصد کابینه را اصلاحطلبان و اعتدالیون تشکیل میدهند
محمد علی افشانی گفت: با توجه به اینکه دولتی که امروز بر سر کار است با تشویق و ترغیب اصلاح طلبان پیروز شد، باید پاسخگوی مردم باشند. اصلاح طلبان نمیتوانند بگویند این دولت ما نبوده یا بخواهند در این فاصله کوتاه از آن جدا شوند.
شهدای ایران؛ به گزارش جهان نيوز، «سیدمحمدعلی افشانی»، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفتگویی با ایرنا داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
شعسا سهمی در پیروزیها و شکستهای اصلاحطلبان نداشت
- انتخابات اسفند ۹۸ تا حد زیادی هم قابل پیشبینی بود و مطابق انتظار، دستاوردی برای اصلاحطلبان نداشت. شاید یکی از دلایلی که اصلاحطلبان تا حدودی ناهماهنگ هستند نتایج این انتخابات است.
- تشکلهایی چون شورای عالی و شورای هماهنگی احزاب که اصلاحطلبان از سالها قبل راهاندازی کردند، چون بر پایه تجارب کشورهای توسعه یافته با حاکمیت دموکراسی نبوده بلکه مختص شرایط حاکم بر کشور ما است، با شکست و پیروزی دچار فراز و فرود میشوند و به تبع آن بر رفتار عمومی اعضای خود تاثیر مثبت یا منفی دارند.
- شورای عالی اصلاحطلبان موفقیتهای سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ را به حساب عملکرد خود گذاشت به همین دلیل هم شکست سال ۹۸ را دیگران به پای این شورا گذاشتند. بر این باورم که سهم شعسا (شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان) درپیروزیهای قبلی و شکست فعلی بسیار کمتر از آن چیزی است که هم از جانب شورای عالی در پیروزیها و هم از جانب مخالفان این نهاد عنوان شد.
- در جوامعی که هنوز در مسیر توسعه قرار نگرفتهاند، ریش سفیدان و متنفذان دور هم جمع میشوند و مشکلات را بررسی و تصمیم میگیرند که نمونه آن لویی جرگه در افغانستان با سابقه ۲۷۰ ساله است. لذا شورایعالی و شوراهایی که از جمع احزاب و اشخاص در ایران شکل میگیرد چیزی شبیه لویی جرگه افغانستان است. نمونه این ساختارها را در هیچ کشور توسعه یافتهای نمیبینیم.
- از ساختارهایی نظیر شورای عالی و شورای هماهنگی احزاب و نهادهای مشابه دموکراسی متولد نمیشود.
- من نماینده حزب اعتماد ملی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شدم بعد از دو جلسه حضور، بهرغم اینکه شورا متشکل از اصلاح طلبان شاخص و وارسته بود، اصرار کردم که دیگر به عنوان نماینده حزب اعتماد ملی در آن شورا شرکت نکنم و شخص دیگری را معرفی کنند ولی با اصرار قائم مقام حزب و اعضای کمیته تعامل حزب شرکت کردم. یکی از دلایل من هم این بود که گفتم برداشتم این است که این تشکیلاتی نیست که که از دل آن دموکراسی برون بیاید یا از این ترکیب و تعریف و ساختار، نتایج بلندمدت کارگشایی حاصل شود.
- شورای عالی سیاستگذاری فقط یک کارکرد داشت و آن هم تهیه لیست انتخاباتی و هماهنگی انتخاباتی بود و فعلا هم بیشتر از آن کاری از این نهاد بر نمیآید؛ تفاوتی ندارد چه کسی رئیس شورا باشد. برخی علاقهمندند که هر روز اسم کسی را به عنوان رئیس شورای عالی یا نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کنند، اینها علائق خود را بیان میکنند.
- وجود تشکیلاتی نظیر شورایعالی خود عاملی است که تعداد احزاب روز به روز زیاد شوند در شورای عالی اشخاص حقیقی، نمایندگان احزاب دارای پایگاه اجتماعی و اشخاص حقیقی و نمایندگان احزاب چند نفره همه به یک اندازه حق رای دارند. بنابراین مدام حزب تأسیس میشود تا با عضو شدن در شورایعالی رای احزاب هم فکر در شورا افزایش یابد.
اصلاحطلبان به عملکردشان باختند
- دلیل شکست (در انتخابات ۹۸) این بود که چون مردم نسبت به عملکرد دولت، نمایندگان لیست امید و برخی مدعیان اصلاح طلبی منتقد بودند، میلی به شرکت نداشتند تا اصلاحطلبان را انتخاب کنند.
- افشانی درباره علل و عوامل کاهش پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات، گفت: تمامی پیروزیها و شکستها، بیشتر علت داخلی و درون جریانی دارند تا عامل بیرونی، حتی در سطح کلان کشور. به همین دلیل معتقدم کاهش پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان بیشتر از اینکه علت بیرونی داشته باشد عامل درونی دارد.
- محمدرضا عارف در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۴ یک میلیون و ششصد هزار رای داشت، اما مجید انصاری به عنوان سرلیست آن بخشی از اصلاح طلبان که در سال ۹۸ لیست دادند با ویژگیهای زیاد، فقط ۶۹ هزار رای آورد یعنی حدود ۴ درصد رای عارف در سال۹۴، لذا ۹۶ درصد ریزش رای نمیتواند منشا برون جریانی داشته باشد.
- ۱۳ نفر از نمایندگان لیست امید دوره دهم در تهران تایید صلاحیت شدند. همین افراد در دوره یازدهم انتخابات مجلس میانگین کمتر از ۵ درصد رای دوره قبل خود را به دست آوردند و ۹۵ درصد ریزش رای داشتند که این ریزش رای بسیار گویاست و نیاز به توضیح ندارد.
تحلیل اشتباه در سال 84 مسیر اصلاحطلبان را منقطع کرد
- اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۴ با اولین اشتباه سیاسی خود سرنوشت محتوم امروز خود و جامعه را رقم زدند. در سال ۸۴ مرحوم هاشمیرفسنجانی و شیخ اصلاحات وارد صحنه انتخابات شدند، طیفی از اصلاح طلبان هم از آقای معین و آقای مهرعلی زاده حمایت کردند.
- مجموع آرا اصلاح طلبان در مرحله اول ۱۷ میلیون رای بود در حالی که اصولگرایان (احمدینژاد و قالیباف) مجموعا کمتر از ۱۱ میلیون رای به دست آوردند، ۶۰ درصد اصلاحطلبان و کمتر از ۴۰ درصد اصولگرایان رای گرفتند. اشتباهی که رخ داد این بود که مرحوم هاشمی که دو دوره رییس جمهوری و دو دوره رییس مجلس بود، در آن مقطع ریاست نهاد مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده داشت و میتوانست درجامعه اثرگذاری بیشتری داشته باشد نباید داوطلب ریاست جمهوری میشد در حالی که شیخ اصلاحات داوطلب شده بود و مورد پذیرش نظام و جامعه بود و انتظار میرفت آنها در سال ۸۴ از او حمایت کنند.
- تحلیل و پیشبینی طرفداران مصطفی معین از میزان رای او و شیخ اصلاحات اشتباه و خطای بزرگ تاریخی بود. با شمارش آرا، شیخ اصلاحات با بیش از ۵ میلیون رای نفر سوم و معین نفر پنجم شد. لذا این اشتباه تاریخی اصلاحطلبان، باعث منقطع شدن مسیر اصلاحات شد.
- عملکرد دولت و امیدیهای مجلس دهم، عملکرد اصلاحطلبان رانتی، شفاف نبودن اینکه اصلاحطلبان چه چیزی را و چگونه میخواهند اصلاح کنند، رد صلاحیتها و کاهش قدرت انتخاب مردم در کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان تاثیرگذار است.
اصلاحطلبان باید در قبال دولت پاسخگو باشند
- در شرایط فعلی شانس اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ کم است. باید بپذیریم انتخاب مردم درست است. مردم در سال ۹۴ نمایندگان لیست امید و در سال ۹۶ روحانی را با رای بالا انتخاب کردند، آنها در ایام تبلیغات انتخاباتی وعدههایی دادند، تطبیق گفتار و عمل آنان شاخص قضاوت مردم است.
- عامل مهمی که باعث رنجش و خشم مردم میشود تبعیض و بی عدالتی است. امروز مردم از سویی شاهد رانت و تبعیض هستند و از سوی دیگر گرفتار امرار معاش و اشتغال فرزندانشان، به همین دلیل انتخابات ۱۴۰۰ را برای اصلاح طلبان مقداری دشوار میبینم.
- با شناختی که از رییس دولت اصلاحات دارم و با توجه به شرایطی که امروز در جامعه شاهد هستیم او نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. کسانی که از وی نام میبرند یا رییس دولت اصلاحات را نمیشناسند یا شرایط جامعه را درست تحلیل نمیکنند.
- هر کس میخواهد داوطلب شود باید قبل از هرچیز صادق و راستگو باشد و با تحلیل درست شرایط کشور و واقع بینی برنامه خود را به مردم ارائه کند، نه اینکه به مردم وعدههایی بدهد و بعد از پیروزی و استقرار به جای پاسخگویی بگوید نمیگذارند کار کنیم یا اجازه نمیدهند.
- داوطلب ریاست جمهوری نباید نقطه ضعف داشته باشد؛ نه اینکه بهدلیل ضعف و پرونده بستگانش از همان روز اول دستهایش به نشانه تسلیم بالا باشد، باید فارغ از این مشکلات باشد تا بتواند بر عهد و پیمانی که با مردم بسته استوار بماند.
- برخی از مدعیان اصلاح طلبی هنوز در اینکه نامزد اصلاح طلب باشد یا حمایت از یک اصولگرایی که سهمی هم به آنها هم بدهد سر در گم هستند.
- معتقدم با توجه به اینکه دولتی که امروز بر سر کار است با تشویق و ترغیب اصلاح طلبان پیروز شد، باید پاسخگوی مردم باشند. میتوانند نقد کنند ولی نمیتوانند بگویند که دولت از ما نیست زیرا در آینده مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد.
70 درصد دولت را اصلاحطلب و اعتدالگرا تشکیل میدهد/ شکست دولت شکست اصلاحات است
- بیش از ۷۰ درصد اعضای دولت، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان هستند، اصولگرایان دولت تعداد اندکی هستند. بنابراین اصلاح طلبان نمیتوانند بگویند این دولت ما نبوده است یا این که بخواهند در این فاصله کوتاه از آن جدا شوند.
- شکست یا پیروزی این دولت، شکست و پیروزی اصلاحطلبان است. بهترین شاخص ارزیابی عملکرد دولتها میزان رضایت مردم است، رضایت مردم به سادگی قابل اندازه گیری است، آنها پای صندوق رای میزان رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام میکنند. دولت روحانی با بدشانسیهای زیادی مواجه شد و مشکلاتی سر راه داشت ولی بهتر از این میتوانست عمل کند.
شعسا سهمی در پیروزیها و شکستهای اصلاحطلبان نداشت
- انتخابات اسفند ۹۸ تا حد زیادی هم قابل پیشبینی بود و مطابق انتظار، دستاوردی برای اصلاحطلبان نداشت. شاید یکی از دلایلی که اصلاحطلبان تا حدودی ناهماهنگ هستند نتایج این انتخابات است.
- تشکلهایی چون شورای عالی و شورای هماهنگی احزاب که اصلاحطلبان از سالها قبل راهاندازی کردند، چون بر پایه تجارب کشورهای توسعه یافته با حاکمیت دموکراسی نبوده بلکه مختص شرایط حاکم بر کشور ما است، با شکست و پیروزی دچار فراز و فرود میشوند و به تبع آن بر رفتار عمومی اعضای خود تاثیر مثبت یا منفی دارند.
- شورای عالی اصلاحطلبان موفقیتهای سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ را به حساب عملکرد خود گذاشت به همین دلیل هم شکست سال ۹۸ را دیگران به پای این شورا گذاشتند. بر این باورم که سهم شعسا (شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان) درپیروزیهای قبلی و شکست فعلی بسیار کمتر از آن چیزی است که هم از جانب شورای عالی در پیروزیها و هم از جانب مخالفان این نهاد عنوان شد.
- در جوامعی که هنوز در مسیر توسعه قرار نگرفتهاند، ریش سفیدان و متنفذان دور هم جمع میشوند و مشکلات را بررسی و تصمیم میگیرند که نمونه آن لویی جرگه در افغانستان با سابقه ۲۷۰ ساله است. لذا شورایعالی و شوراهایی که از جمع احزاب و اشخاص در ایران شکل میگیرد چیزی شبیه لویی جرگه افغانستان است. نمونه این ساختارها را در هیچ کشور توسعه یافتهای نمیبینیم.
- از ساختارهایی نظیر شورای عالی و شورای هماهنگی احزاب و نهادهای مشابه دموکراسی متولد نمیشود.
- من نماینده حزب اعتماد ملی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شدم بعد از دو جلسه حضور، بهرغم اینکه شورا متشکل از اصلاح طلبان شاخص و وارسته بود، اصرار کردم که دیگر به عنوان نماینده حزب اعتماد ملی در آن شورا شرکت نکنم و شخص دیگری را معرفی کنند ولی با اصرار قائم مقام حزب و اعضای کمیته تعامل حزب شرکت کردم. یکی از دلایل من هم این بود که گفتم برداشتم این است که این تشکیلاتی نیست که که از دل آن دموکراسی برون بیاید یا از این ترکیب و تعریف و ساختار، نتایج بلندمدت کارگشایی حاصل شود.
- شورای عالی سیاستگذاری فقط یک کارکرد داشت و آن هم تهیه لیست انتخاباتی و هماهنگی انتخاباتی بود و فعلا هم بیشتر از آن کاری از این نهاد بر نمیآید؛ تفاوتی ندارد چه کسی رئیس شورا باشد. برخی علاقهمندند که هر روز اسم کسی را به عنوان رئیس شورای عالی یا نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کنند، اینها علائق خود را بیان میکنند.
- وجود تشکیلاتی نظیر شورایعالی خود عاملی است که تعداد احزاب روز به روز زیاد شوند در شورای عالی اشخاص حقیقی، نمایندگان احزاب دارای پایگاه اجتماعی و اشخاص حقیقی و نمایندگان احزاب چند نفره همه به یک اندازه حق رای دارند. بنابراین مدام حزب تأسیس میشود تا با عضو شدن در شورایعالی رای احزاب هم فکر در شورا افزایش یابد.
اصلاحطلبان به عملکردشان باختند
- دلیل شکست (در انتخابات ۹۸) این بود که چون مردم نسبت به عملکرد دولت، نمایندگان لیست امید و برخی مدعیان اصلاح طلبی منتقد بودند، میلی به شرکت نداشتند تا اصلاحطلبان را انتخاب کنند.
- افشانی درباره علل و عوامل کاهش پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات، گفت: تمامی پیروزیها و شکستها، بیشتر علت داخلی و درون جریانی دارند تا عامل بیرونی، حتی در سطح کلان کشور. به همین دلیل معتقدم کاهش پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان بیشتر از اینکه علت بیرونی داشته باشد عامل درونی دارد.
- محمدرضا عارف در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۴ یک میلیون و ششصد هزار رای داشت، اما مجید انصاری به عنوان سرلیست آن بخشی از اصلاح طلبان که در سال ۹۸ لیست دادند با ویژگیهای زیاد، فقط ۶۹ هزار رای آورد یعنی حدود ۴ درصد رای عارف در سال۹۴، لذا ۹۶ درصد ریزش رای نمیتواند منشا برون جریانی داشته باشد.
- ۱۳ نفر از نمایندگان لیست امید دوره دهم در تهران تایید صلاحیت شدند. همین افراد در دوره یازدهم انتخابات مجلس میانگین کمتر از ۵ درصد رای دوره قبل خود را به دست آوردند و ۹۵ درصد ریزش رای داشتند که این ریزش رای بسیار گویاست و نیاز به توضیح ندارد.
تحلیل اشتباه در سال 84 مسیر اصلاحطلبان را منقطع کرد
- اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۴ با اولین اشتباه سیاسی خود سرنوشت محتوم امروز خود و جامعه را رقم زدند. در سال ۸۴ مرحوم هاشمیرفسنجانی و شیخ اصلاحات وارد صحنه انتخابات شدند، طیفی از اصلاح طلبان هم از آقای معین و آقای مهرعلی زاده حمایت کردند.
- مجموع آرا اصلاح طلبان در مرحله اول ۱۷ میلیون رای بود در حالی که اصولگرایان (احمدینژاد و قالیباف) مجموعا کمتر از ۱۱ میلیون رای به دست آوردند، ۶۰ درصد اصلاحطلبان و کمتر از ۴۰ درصد اصولگرایان رای گرفتند. اشتباهی که رخ داد این بود که مرحوم هاشمی که دو دوره رییس جمهوری و دو دوره رییس مجلس بود، در آن مقطع ریاست نهاد مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده داشت و میتوانست درجامعه اثرگذاری بیشتری داشته باشد نباید داوطلب ریاست جمهوری میشد در حالی که شیخ اصلاحات داوطلب شده بود و مورد پذیرش نظام و جامعه بود و انتظار میرفت آنها در سال ۸۴ از او حمایت کنند.
- تحلیل و پیشبینی طرفداران مصطفی معین از میزان رای او و شیخ اصلاحات اشتباه و خطای بزرگ تاریخی بود. با شمارش آرا، شیخ اصلاحات با بیش از ۵ میلیون رای نفر سوم و معین نفر پنجم شد. لذا این اشتباه تاریخی اصلاحطلبان، باعث منقطع شدن مسیر اصلاحات شد.
- عملکرد دولت و امیدیهای مجلس دهم، عملکرد اصلاحطلبان رانتی، شفاف نبودن اینکه اصلاحطلبان چه چیزی را و چگونه میخواهند اصلاح کنند، رد صلاحیتها و کاهش قدرت انتخاب مردم در کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان تاثیرگذار است.
اصلاحطلبان باید در قبال دولت پاسخگو باشند
- در شرایط فعلی شانس اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ کم است. باید بپذیریم انتخاب مردم درست است. مردم در سال ۹۴ نمایندگان لیست امید و در سال ۹۶ روحانی را با رای بالا انتخاب کردند، آنها در ایام تبلیغات انتخاباتی وعدههایی دادند، تطبیق گفتار و عمل آنان شاخص قضاوت مردم است.
- عامل مهمی که باعث رنجش و خشم مردم میشود تبعیض و بی عدالتی است. امروز مردم از سویی شاهد رانت و تبعیض هستند و از سوی دیگر گرفتار امرار معاش و اشتغال فرزندانشان، به همین دلیل انتخابات ۱۴۰۰ را برای اصلاح طلبان مقداری دشوار میبینم.
- با شناختی که از رییس دولت اصلاحات دارم و با توجه به شرایطی که امروز در جامعه شاهد هستیم او نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. کسانی که از وی نام میبرند یا رییس دولت اصلاحات را نمیشناسند یا شرایط جامعه را درست تحلیل نمیکنند.
- هر کس میخواهد داوطلب شود باید قبل از هرچیز صادق و راستگو باشد و با تحلیل درست شرایط کشور و واقع بینی برنامه خود را به مردم ارائه کند، نه اینکه به مردم وعدههایی بدهد و بعد از پیروزی و استقرار به جای پاسخگویی بگوید نمیگذارند کار کنیم یا اجازه نمیدهند.
- داوطلب ریاست جمهوری نباید نقطه ضعف داشته باشد؛ نه اینکه بهدلیل ضعف و پرونده بستگانش از همان روز اول دستهایش به نشانه تسلیم بالا باشد، باید فارغ از این مشکلات باشد تا بتواند بر عهد و پیمانی که با مردم بسته استوار بماند.
- برخی از مدعیان اصلاح طلبی هنوز در اینکه نامزد اصلاح طلب باشد یا حمایت از یک اصولگرایی که سهمی هم به آنها هم بدهد سر در گم هستند.
- معتقدم با توجه به اینکه دولتی که امروز بر سر کار است با تشویق و ترغیب اصلاح طلبان پیروز شد، باید پاسخگوی مردم باشند. میتوانند نقد کنند ولی نمیتوانند بگویند که دولت از ما نیست زیرا در آینده مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد.
70 درصد دولت را اصلاحطلب و اعتدالگرا تشکیل میدهد/ شکست دولت شکست اصلاحات است
- بیش از ۷۰ درصد اعضای دولت، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان هستند، اصولگرایان دولت تعداد اندکی هستند. بنابراین اصلاح طلبان نمیتوانند بگویند این دولت ما نبوده است یا این که بخواهند در این فاصله کوتاه از آن جدا شوند.
- شکست یا پیروزی این دولت، شکست و پیروزی اصلاحطلبان است. بهترین شاخص ارزیابی عملکرد دولتها میزان رضایت مردم است، رضایت مردم به سادگی قابل اندازه گیری است، آنها پای صندوق رای میزان رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام میکنند. دولت روحانی با بدشانسیهای زیادی مواجه شد و مشکلاتی سر راه داشت ولی بهتر از این میتوانست عمل کند.