روزنامه ایران در سالروز تنفیذ حکم ریاست جمهوری حسن روحانی در ۱۲ مرداد سال ۹۶ به بررسی عملکرد دولت وی و داستان رفتارهای مخالفین او در سالهای اخیر پرداخته است.
شهدای ایران؛ 12 مرداد سال ۹۶ و در پی رأی دوباره مردم به روحانی، رهبر معظم انقلاب طی مراسمی در حسینیه امام خمینی(ره) با تنفیذ رأی ملت ایران در انتخابات، حجتالاسلام حسن روحانی را به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
حالا درست یکسال دیگر از عمر این دولت باقی است. حسن روحانی و رأیدهندگان به او برنامهها، ایدهها و طرحهای بیشتری به نسبت دولت اول در سر داشتند. چنانکه روحانی در آخرین روزهای تبلیغات انتخابات در پاسخ به همین درخواستها و مطالبات، اشاره کرد که برخی کارها نیازمند رأی بیشتری است. مردم هم سنگتمام گذاشتند و ۱۸ میلیون و ۶۰۰ هزار رأی انتخابات ۹۲ در سال ۹۶ به ۲۳ میلیون و ۵۵۰ هزار رأی رسید.
روحانی در میان خوشبینیها و امیدواریهای فزاینده کار دومین دولتش را آغاز کرد. اولین سال دولت دوازدهم به پایان نرسیده بود که کانونهای مخالف در داخل، نارضایتی از رأی دوباره به روحانی را آشکار کردند. اگر چه ارزیابیهای آنها در راهانداختن غائله دی ماه ۹۶ طبق برنامهریزیها و پیشبینیهایشان پیش نرفت، اما نشان داد که جبهه مخالفان داخلی رقابتهای انتخاباتی را پایان یافته نمیدانند. همزمان با مستقر شدن دونالد ترامپ در کاخ سفید و امضاهای پرتعداد او پای تحریمهای جدید، سختی کار پیشروی روحانی و دولتش را عیانتر کرد. اسفند ۹۸ هم میهمان ناخوانده دیگری وارد ایران شد که دشواری اجرایی شدن برنامههای دولت را دوچندان کرد. حالا ویروس کرونا و تحریم شانه به شانه هم به مصاف دولت آمده بودند تا همه چیز برای سرخوشی جبهه منتقدان و مخالفان داخلی و خارجی مهیا شود. خارجنشینان بر طبل ناکارآمدی نظام در مواجهه با مشکلات میکوبند و مخالفان داخلی آن را تعبیر به ناکارآمدی دولت میکنند. تریبون مجلس تازه کار هم همچون توپخانه پشتیبانی، درصدد برآمد با طرح استیضاح رئیس جمهوری تیر خلاص را بر مغز دولت شلیک کند که البته با نهی و تذکر رهبر انقلاب روبهرو شد. تحمیل عوامل بیرونی تحریم و کرونا در حقیقت دولت را مجبور به تغییر در اولویتبندیها کرد تا بخش زیادی از تمرکز مجموعه کابینه صرف تأمین کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مردم و در حقیقت مقابله با تحریم و کرونا شود. استراتژی حفظ «جان و نان» در حد مقدورات و امکانات خود را بر دولت تحمیل کرد. پروژه پنجشنبههای افتتاح که هر هفته طرحهای بزرگی با حضور رئیس جمهوری به بهرهبرداری میرسد، تلاش دولت برای رونق اقتصادی و به رخ کشیدن ظرفیتهای داخلی برای مصاف با اعمال فشارهای خارجی است.
با همه اینها تبعات غیرقابلانکار تحریم و کرونا، پایگاه اجتماعی روحانی را دستخوش تغییراتی کرده و زمینهساز موجسواری جبهه مخالفان شده تا در فاصله کمتر از یکسال باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، نه تنها عملکردها یا آنچه خود سوءمدیریتها میخوانند بلکه کلیت رویکردها و در حقیقت گفتمان دولت روحانی را به چالش بکشند. اینکه ۱۲ رئیس کمیسیونهای تخصصی مجلس در نامهای به رئیس جمهوری بازگشت از مسیر ۷ ساله را پیشنهاد میکنند یا روزنامههایی همچون کیهان و وطن امروز برنامههای دولت نه از سال ۹۷ بلکه از همان سال ۹۲ را اشتباه میخوانند، تأیید این ادعاست که جبهه مخالفان گفتمان اعتدال و مختصات آن را هدف گرفتهاند چه؛ میدانند به هر حال دولت روحانی بیشتر از یکسال دیگر ماندنی نیست. «اعتدال در داخل و تعامل سازنده با جهان» بنیان این گفتمان است که تنشزدایی، پاسخگویی، شفافیت، آزادی نقد و بیان، رعایت حقوق شهروندی، شایستهسالاری، پرهیز از تنش و حاشیهسازیها، توزیع ثروت به جای توزیع فقر، واگذاری اختیارات از مرکز به پیرامون، واگذاری امور به مردم، ترجیح منافع ملی بر منافع جناحی از عمده مؤلفههای آن است.
روحانی در میان خوشبینیها و امیدواریهای فزاینده کار دومین دولتش را آغاز کرد. اولین سال دولت دوازدهم به پایان نرسیده بود که کانونهای مخالف در داخل، نارضایتی از رأی دوباره به روحانی را آشکار کردند. اگر چه ارزیابیهای آنها در راهانداختن غائله دی ماه ۹۶ طبق برنامهریزیها و پیشبینیهایشان پیش نرفت، اما نشان داد که جبهه مخالفان داخلی رقابتهای انتخاباتی را پایان یافته نمیدانند. همزمان با مستقر شدن دونالد ترامپ در کاخ سفید و امضاهای پرتعداد او پای تحریمهای جدید، سختی کار پیشروی روحانی و دولتش را عیانتر کرد. اسفند ۹۸ هم میهمان ناخوانده دیگری وارد ایران شد که دشواری اجرایی شدن برنامههای دولت را دوچندان کرد. حالا ویروس کرونا و تحریم شانه به شانه هم به مصاف دولت آمده بودند تا همه چیز برای سرخوشی جبهه منتقدان و مخالفان داخلی و خارجی مهیا شود. خارجنشینان بر طبل ناکارآمدی نظام در مواجهه با مشکلات میکوبند و مخالفان داخلی آن را تعبیر به ناکارآمدی دولت میکنند. تریبون مجلس تازه کار هم همچون توپخانه پشتیبانی، درصدد برآمد با طرح استیضاح رئیس جمهوری تیر خلاص را بر مغز دولت شلیک کند که البته با نهی و تذکر رهبر انقلاب روبهرو شد. تحمیل عوامل بیرونی تحریم و کرونا در حقیقت دولت را مجبور به تغییر در اولویتبندیها کرد تا بخش زیادی از تمرکز مجموعه کابینه صرف تأمین کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مردم و در حقیقت مقابله با تحریم و کرونا شود. استراتژی حفظ «جان و نان» در حد مقدورات و امکانات خود را بر دولت تحمیل کرد. پروژه پنجشنبههای افتتاح که هر هفته طرحهای بزرگی با حضور رئیس جمهوری به بهرهبرداری میرسد، تلاش دولت برای رونق اقتصادی و به رخ کشیدن ظرفیتهای داخلی برای مصاف با اعمال فشارهای خارجی است.
با همه اینها تبعات غیرقابلانکار تحریم و کرونا، پایگاه اجتماعی روحانی را دستخوش تغییراتی کرده و زمینهساز موجسواری جبهه مخالفان شده تا در فاصله کمتر از یکسال باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، نه تنها عملکردها یا آنچه خود سوءمدیریتها میخوانند بلکه کلیت رویکردها و در حقیقت گفتمان دولت روحانی را به چالش بکشند. اینکه ۱۲ رئیس کمیسیونهای تخصصی مجلس در نامهای به رئیس جمهوری بازگشت از مسیر ۷ ساله را پیشنهاد میکنند یا روزنامههایی همچون کیهان و وطن امروز برنامههای دولت نه از سال ۹۷ بلکه از همان سال ۹۲ را اشتباه میخوانند، تأیید این ادعاست که جبهه مخالفان گفتمان اعتدال و مختصات آن را هدف گرفتهاند چه؛ میدانند به هر حال دولت روحانی بیشتر از یکسال دیگر ماندنی نیست. «اعتدال در داخل و تعامل سازنده با جهان» بنیان این گفتمان است که تنشزدایی، پاسخگویی، شفافیت، آزادی نقد و بیان، رعایت حقوق شهروندی، شایستهسالاری، پرهیز از تنش و حاشیهسازیها، توزیع ثروت به جای توزیع فقر، واگذاری اختیارات از مرکز به پیرامون، واگذاری امور به مردم، ترجیح منافع ملی بر منافع جناحی از عمده مؤلفههای آن است.
حال به نظر میرسد نقد مخالفان نه ناظر بر اینکه دولت چقدر این مؤلفهها را عملیاتی کرده بلکه ناظر بر این است که اساساً چرا چنین رویکردهایی را اتخاذ کرده است. آنها وجود برخی مشکلات را بهانه کردهاند تا حکم به بیفایده بودن گفتمان اعتدال یا میانهروی بدهند که همین رویکرد مایه نگرانی برای آینده ایران است. فارغ از اینکه چه گروهی بر مسند کار و مسئولیت باشد، میانهروی چه در داخل و چه خارج اقتضای شرایط و موقعیت ایران در منطقه و نظام بینالملل است. برجام حاصل همین رویکرد نظام بود. در نهایت اگر چه برخی عوامل بیرونی مانع ظهور و بروز کامل کارآمدیهای گفتمان اعتدال شده، اما این به معنای آن نیست که دولت روحانی مسیر اشتباهی انتخاب کرده است. اعتدال در داخل و تعامل با جهان همچنان کمهزینهترین گزینه برای مواجهه با موضوعات و چالشهای موجود و پیشروست. فروریختن بنیانهای اعتدال به معنای افتادن در ورطه تندرویهای سیاسی است که هیچ نسخه راهگشایی برای برونرفت از بحرانها و مشکلات ندارد جز تکیه بر برخی شعارها و برنامههای عوامفریبانه تجربه شده. یکسال باقی مانده، آخرین فرصت دولت است تا با تشریح واقعیتهای کشور، کیفیت مواجهه با بحرانهای داخلی و خارجی، موفقیتها در همین شرایط دشوار را بیشتر رسانهای کند و در عمل نشان دهد که راه طی شده درست بوده است اگر چه راه همواره نبوده است.