کارگردان نمایش «برگشتن» می گوید که هدف از اجرای این نمایش ارتقای آگاهی نسبت به آن چیزی است که از دفاع مقدس در زندگی امروز ما باقی مانده است. اینکه مادران شهدا و فرزندان شهدا چه وضعیتی دارند و...
شهدای ایران: نمایش «برگشتن» نوشته خیرالله تقیانی پور و با کارگردانی حسین مسافرآستانه در چندمین دور اجراهای خود پس از تئاتر شهر و جشنواره فجر امسال در تماشاخانه سرو نیز اجرا شد. در این اثر نمایشی که دراماتورژی آن توسط مرتضی شاه کرم انجام شده و تهیه کنندگی آن نیز برعهده جواد نوری است، فرید قبادی، علی سلیمانی سرنسری، مجید رحمتی، الهه حسینی، جواد پولادی، پروا آقاجانی، ابتسام بغلانی، ماهان عابدی، طاها عابدی و پونه شاملو به ایفای نقش می پردازند.
«برگشتن» داستان مردی است که قصد ساختن بنایی عظیم در خرمشهر دارد و این حرکت او موافقان و مخالفانی دارد. او از سویی تحتتأثیر دلخوری مادرش بابت پیدا نشدن برادر مفقود الاثرش است و از سوی دیگر، راز میان و او همسرش، خانوادهاش را تا آستانه فروپاشی پیش برده است. او اکنون در همه احوال خود سایه برادر مفقودش را مییابد؛ گویی دستان اوست که زندگیش را پیش میبرد و او آرام آرام بیاختیار از جهان اطرافش، به سوی پیش میرود که برادرش خواهان آن است.
در ارتباط با این نمایش و مسائل پیرامونی تئاتر دفاع مقدس، تهیه کنندگی در تئاتر و ... میزگردی در خبرگزاری فارس با حسین مسافر آستانه، کارگردان تئاتر، دبیر جشنواره بین المللی تئاتر فجر، عضو شورای سیاست گذاری تماشاخانه ایرانشهر و عضو شورای سیاست گذاری جشنواره تئاتر مقاومت و جواد نوری، کارگردان تئاتر و تهیه کننده این اثر برگزار کردیم که بخش نخست آن را در ادامه می خوانیم:
*نمایش شما هم چون خیلی از نمایش های دیگر انتهای سال گذشته به تعطیلی خورد قطعا این امر روی روند فروش تأثیراتی گذاشت. لطفا در ارتباط با اجرای این کار سال گذشته توضیح بفرمایید تا اینکه نمایش برگشتن به امسال رسید.
مسافرآستانه: این نمایش برای دوره قبل از کرونا ساخته شده بود همان زمان هم اجرای خوب و موفقی به لحاظ استقبال تماشاگر داشت قرار بر این شد بعد از اینکه دوره اجرایی نمایش سپری شد اجرای مجددی قبل از کرونا در تماشاخانه سرو داشته باشیم که طی صحبت ها این نمایش با تغییری در برخی بازیگران، شروع به تمرین کرد ما هم کار را آماده کردیم. منتها به محض شروع اجرا مصادف با شیوع کرونا و تعطیلی همه سالن های تئاتری شدیم که این تعطیلی همچنان تا انتهای سال ادامه یافت تا اینکه در سال جدید اجازه بازگشایی سالن های نمایشی را دادند و خیلی از گروه ها بنا به دلائل خاص خودشان که به نظر محترم هم می آید، حاضر به اجرا نبودند.
ما هم با آقای نوری و بازیگران صحبت کردیم که در این شرایط به هرحال تئاتر نمی تواند تعطیل شود و فرض کنیم که کرونا همینطور ادامه داشته باشد وقتی اجازه بازگشایی سالن داده می شود ما نمی توانیم اجازه دهیم تئاتر تعطیل بماند، شاید ما انگیزه ای شویم برای اینکه دیگر گروه ها هم با تطبیق شرایط خود با وضع موجود شروع به کار کنند. اینطور شد که دوستان ما هم اعلام آمادگی برای کار کردند و ما هم با رعایت همه مسائل پروتکل بهداشتی با کمک سالن سرو و اهدای ماسک به تماشاگران و ضدعفونی از مخاطبان تا سالن توانستیم اجرای مجدد خود را در فضای کرونایی شروع کنیم.
علی رغم اینکه پیش بینی می کردیم ممکن بود تماشاگر نیاید یا رغبت به دیدن تئاتر نداشته باشد، استقبال داشتیم اما ما گفتیم اگر تماشاگر هم نباشد ما می خواهیم بگوییم تئاتر هست و در این شرایط هم وجود دارد و ما باید نشان دهیم که فقط به دنبال روزهای خوب برای تئاتر نیستیم، بلکه در روزهای سخت هم هستیم، چون زندگی ادامه دارد و تئاتر جدای زندگی هم نیست با چنین طرز تفکری کار را شروع کردیم.
روز اول با توجه به اینکه فاصله اجتماعی را در سالن رعایت کرده بودیم با تماشاگری مطابق ظرفیت قبلی سالن روبه رو شدیم که نمی دانستیم چه کار کنیم، چون ما ظرفیت صد در صد سالن را تماشاگر داشتیم و دوستان هم بخشی از این تماشاگران را به روزهای بعد و بخشی را به اجرای دوم موکول کردند.
حتی ما خیلی از روزها به دلیل استقبال تماشاگر دو اجرایی شدیم که البته تعدادش را الان خاطرم نیست منتها آقای نوری باید در جریان باشد. یک هفته مانده به پایان اجرا کسالتی در یکی از بازیگران احساس شد که ما احتیاط کردیم و برای ارزیابی و گرفتن تست های لازم برای قطعیت ادامه اجرا، خودمان با اختیار خود دو روز اجرا را کنسل کردیم تا به بررسی وضعیت برسیم که خوشبختانه تا هفته بعدش که دیگر اجراهایمان به اتمام رسید، ادامه دادیم.
*چند روز از اجراهای برگشتن دو اجرایی شد و آیا آماری هم وجود دارد برای اینکه چقدر استقبال از کار صورت گرفته بود؟
نوری: بله ما ۵ اجرایمان دو اجرایی شد و در کل بیست اجرا داشتیم. ستاد کرونا مدنظرش فاصله یک متر برای رعایت افراد بود خب فاصله بین هر صندلی تا صندلی بعد که اگر البته یک صندلی از میانشان برداریم در سالن هایی چون وحدت و تئاتر شهر، هشتاد سانتی متر است اما در سالن ها و تماشاخانه های دیگر این فاصله خیلی کمتر است که نزدیک به سی و پنج یا چهل سانت می شود، به همین دلیل ابتدای به امر ما برای آسایش خیال تماشاگر ، دو صندلی در میان جایگاه ها را تنظیم کردیم که ظرفیت سالن چیزی در حدود یک سوم یا یک چهارم شد.
ارتفاع سالن و بلک باکس بودن سالن سرو هم باعث می شد که ما بیشتر فاصله ها را رعایت کنیم چرا که مطرح شده است ویروس کرونا در هوا هم معلق می شود. به همین دلیل چهل ظرفیت در این سالن با هماهنگی سالن و کارگردان در اختیار تماشاگر قرار گرفت با همه این تفاسیر خیلی از روزها استقبال بیشتر می شد، منتها ما سعی می کردیم پروتکل را رعایت کنیم مثلا مخاطبان را دو قسمت می کردیم یک تعداد را به سالن راه می دادیم بقیه را نگه می می داشتیم برای یک اجرای دیگر که کار دو اجرایی می شد.
وقتی بحث باز شدن سالن ها شد، خیلی چیزها را باید رعایت می کردیم مثل تب سنجی، ماسک ، مواد ضدعفونی و اندازه گیری اکسیژن خون مخاطبان برای همه ما خیلی سخت بود، حتی همان دو روز که یک مرتبه آمار فوتی ها بالا رفت و یکی از دوستان ما هم مریض شد، ما صحبت کردیم که همه دوستان تست بدهند، بعد از آن خیال همه ما راحت شد و به ادامه کار پرداختیم .
آمار استقبال را اعلام نمی کنم چون شاید سالن بخواهد روی آن مانور بدهد، منتها من فکر می کنم کار ما فروش خیلی بالایی داشت حتی پیشتاز فروش قبل از کرونای سرو هم باشیم، چون بیش از نود درصد صندلی هایش را در بیست اجرای روی صحنه فروخت با توجه به اینکه این سالن هم موضوعات خاص خود را از دفاع مقدس تا جنگ و مسائل این چنینی در نظر می گیرند، کار ما هم که در جشنواره فجر و اجرای عمومی به خوبی دیده شده بود و مخاطب نسبت به آن ذهنیت داشت، استقبال بسیار خوبی شد.
مخاطب معمولا دوست دارد قصه و کار کیفی ببیند و نمی شود گفت که حتما وقتی مخاطب از یک کاری استقبال می کند خیلی حرفه ای است، ولی همه اینها به ما این نتیجه را داد که ما روی بحث آسیب شناسی مخاطب هم کار کنیم و من موافق هستم که سالن ها آمارها را اعلام کنند تا ما ببینیم چه میزان از سوی مخاطب مورد توجه قرار گرفتیم.
*در ارتباط با بحث محتوایی نمایش برگشتن، شما سابقه زیادی در عرصه تئاتر جنگ و دفاع مقدس دارید اینکه چقدر مخاطب این آثار را دوست دارد یا این روزها پس می زند و اینکه چطور شد بعد از سال ها که به عرصه کارگردانی ورود نکرده بودید، دوباره در این زمینه کار را شروع کردید؟
مسافرآستانه: نکته خوبی را در سوالتان مطرح کردید تئاتر ما درست است که با موضوع جنگ و دفاع مقدس است اما یک موضوع اجتماعی امروز متأثر از جنگ را بدان پرداخته است البته درباره دفاع مقدس نبوده اما تأثیر دفاع مقدس در زندگی امروز دست مایه ما بوده است ، چیزی که امروز ما ملموس آن را در جامعه احساس می کنیم و با آن زندگی می کنیم.
سعی کردیم در این کار قضاوت درباره خوب و بد نداشته باشیم آنچه که الان جامعه متأثر از دوران دفاع مقدس با آن زندگی می کند را طرح کردیم. یکی از این مسائل شهرهای جنگ زده ما هستند که دست نخورده باقی ماندند، این شهرها با دو طرز تفکر متضاد و متقابل با یکدیگر همینطور باقی مانده؛ یک عده که معتقدند این شهرها باید بازسازی و آباد شوند یعنی آبادان واقعا آبادان شود و خرمشهر واقعا خرم شهر شود، اما یک عده نقطه مقابل این تفکر می گویند که اینها آثار دوران دفاع مقدس به عنوان موزه طبیعی باید حفظ شود. ما در نمایش این دو تفکر را در مقابل هم قرار دادیم و تنها طرح مسئله کردیم و هیچ قضاوتی نداشتیم.
مسئله دیگر وضعیت اجتماعی است که هر یک از شخصیت های ما در آن زندگی می کنند که مهمترین آنها مادران شهدا هستند اینکه مادران شهدا امروز فراموش شدند و در چه وضعیتی زندگی می کنند یا چه گمانه های ظالمانه ای درباره آنها در برابر کسانی که آنها را نمی شناسند، وجود دارد. باز یک بخش دیگر از دستمایه نمایش ما بوده است یعنی اینکه ما بپردازیم به واقعیتی که مادران شهدا با آن زندگی می کنند یا می میرند در برابر آن چیزی که بسیاری از جامعه ما به دلیل نا آگاهی از این مسئله تفکرات جفاکارانه ای نسبت به این خانواده ها دارند.
در کنار این دستمایه های امروزی و اجتماعی نکته نظراتی هم خیلی کم به عنوان مانیفست این اجرا یا نقطه طلایی حرف دلمان خودمان مطرح کردیم که البته خیلی گذرا در دل داستان بود یکی از این جاها این است که فرزند یک شهید مفقودالاثر در مقابل کشف جنازه این شهید چه واکنشی نشان می دهد که مختلف است و یکی از اینها این است که دختر خانواده نسبت به پدر شهیدش مطرح می کند که من این همه سال عمویم را پدرم دیدم و الان به من می گویند که تو پدر من هستی؟ طرح این تعارض در زندگی این بچه ها وجود دارد واقعا این وضعیت ها را ما در حالت عادی توجه نمی کنیم.
هدف ما از اجرای این نمایش ارتقای آگاهی نسبت به آن چیزی که از دفاع مقدس در زندگی امروز باقی مانده است
ما خواستیم بگوییم مسائلی را که در حیطه جنگ رخ داده و هنوز هم در زندگی تک تک آدم ها و خانواده ها جاری است را باید بدان فکر کنیم، یعنی هدف ما ارتقای آگاهی نسبت به آن چیزی که از دفاع مقدس در زندگی امروز باقی مانده بود، است.
جایی که برادرزاده شهید، به شهید تفحص شده می گوید که «عمو عزت همه می گویند که من خیلی شبیه تو هستم ، آخه من عاشق این و اون و ... هستم» نهایت یک کلمه می گوید که خیلی به نظر من اساسی است و می گوید: «تو خیلی باحال بودی عمو، اما اگر الان بودی وضع ما این نبود!» این حرف در یک جمله کوتاه زده شده اما واقعا حرفی است که خیلی می توان آن را طرح کرد.
خیلی از شهدا اگر الان بودند وضع ما به لحاظ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و نوع نگرش ظالمانه که گاهی نسبت به همین فرهنگ دفاع مقدس است، نبود. ما دچار این همه آسیب نبودیم ، شهدا رفتند که ما این آسیب ها را نداشته باشیم اما این حرف بسیار وسیع و گسترده در یک جمله کوتاه است که «عمو عزت اگر بودی الان وضع ما این نبود» این جمله گویای خیلی حرف است.
بنابراین من نمی توانم درباره این نمایش در یک خط بگویم که قصه از کجا شروع و کجا تمام می شود، هر قصه ای برای این نمایش یک بخشی از این داستان است این نمایش سعی کرده به شکل مدرن و کمینه گرا یا اصطلاحا مینیمال طرح شود و در این نگاه مینیمالیستی اولین چیزی که باید بدان فکر کنیم این است که با کمترین حرف ، بیشترین معانی را می توانیم ارائه دهیم، حال هر فرد چقدر می تواند با آن ارتباط برقرار کند دیگر به ضعف اجرای ما برمی گردد.
*آقای مسافر خیلی منتقدان درباره کار شما از مفاهیم خلاقیت و پویایی در این اثر یاد کردند. خیلی خوب است که این نگاه تازه براساس تئاتر به روز شده در کار شما و در همه بخش ها از طراحی صحنه و دکور و اجرای بازیگران دیده می شود، چطور شد خواستید اینطور متفاوت کار را اجرا کنید؟
آنچه که از آغاز باید بگویم این است که من خیلی وقت بود تئاتر به عنوان کارگردان کار نکرده بودم، همه حرف های این سالیان سال را یک نوعی شاید می خواستم موجز و پیرایش شده در این نمایش داشته باشم، این متن به من این اجازه را داد و به لحاظ اجرا هم با یک تفکر کلی که می خواهیم یک نمایش کمینه گرا کار کنیم که در کمترین رفتار ، گفتار و حرکت حرفمان را زده باشیم این نگاه را داشتیم و اینکه چطور باشد سر تمرین بدان رسیدیم.
بازیگران ما خیلی کارشان در این نمایش سخت بود چرا که ما همه امکانات بازیگری را از آنها گرفتیم و اجازه ندادیم به لحاظ حسی وارد شخصیت شوند و به لحاظ رفتاری از ابزار دست و زبان و میمیک و بیان استفاده کنند و در عین حال بازیگر می بایست در کمترین حرکت و رفتار رباتی شود و حتی می خواستیم فاصله فریم های بین حرکت ها را قطع کنیم انگار تعداد زیادی فریم وسط یک فیلم از آن خارج شود یا با حرکت دور تند یک فیلم را ببینیم.
بنابراین در ابتدا با بازیگران برای رسیدن به نقش خیلی کلنجار رفتیم چون بازیگر دوست داشت به شیوه خود با کار ارتباط و حس برقرار کند، بنابراین همه چیز را براساس طراحی تنظیم کردیم و البته بازیگران در ادامه علاقه مند این نوع بازی شدند ما چند بازیگر هم آوردیم که نتوانستند اینطور کار کنند با اینکه بازیگران خوبی هم بودند. اینکه بازیگر همه حس ها و ابزارها را در درون داشته باشد اما بروز ندهد، آن چیزی بود که ما می خواستیم اما در عین حال از چهره اش همه چیز مشخص باشد. بنابراین مخاطب با انسانی روبرو بود که سرشار از حرف است اما حرف نمی زند و کوهی از معنا در ذهن ایجاد می کند، پس این برای خودمان راضی کننده بود.
البته من این را بگویم اینکه من کارگردانی این کار را کردم پیشنهاد آقای نوری بود من مدتها بود که دست و دلم برای کارگردانی نمی رفت و یکی از کسانی که خیلی پیگیری و سماجت کرد که من این کار را انجام دهم، خود آقای نوری بود.
*بازخورد مثبت هم از تماشاگران گرفتید؟
بله عموما بازخوردها خیلی خوب بود البته ما به تجربه دریافتیم که تنها به آن بازخوردهای مثبت دل خوش نکنیم بلکه هر از گاهی منتقدان را هم دریابیم که البته همه آنها را کنار هم می گذارم و بعدها در کار بعدی ام از آنها استفاده می کنم.
*آقای نوری در ارتباط با تهیه کنندگی از شما بپرسم هر چند که شما فقط هم در تئاتر تهیه کننده نبودید و فعالیت های بیشتری انجام دادید در واقع از بدنه تئاتر هستید، با توجه به اینکه خیلی از تهیه کننده ها در عرصه تئاتر به دلیل شهرت و پول و سرمایه با سلبریتی ورود می کنند، شما چطور شد به این کار پیوستید خب مطمئنا این چیزها در این کار نسبت به اینکه یک اثر دفاع مقدسی است شاید هر مخاطبی هم نداشته باشد، تأمین نمی شد.
نوری: ببینید وقتی اسم تئاتر انقلاب یا دفاع مقدس می آید اسم حسین مسافرآستانه را نمی توان از این عرصه جدا کرد. به نوعی بیشترین ارتباط را او با این عرصه دارد، چه در حوزه مدیریت و چه به عنوان یک هنرمند ما هم به واسطه آشنایی که از قبل با انجمن تئاتر دفاع مقدس داشتیم و به نوعی تربیت شده حوزه هنری و تئاتر مقاومت هستیم و این مسیر ما شد. سال ها من در انجمن تئاتر دفاع مقدس با حسین مسافرآستانه کار کردم چرا که روابط عمومی بودم و در جشنواره های مختلفی حضور داشتیم بنابراین دغدغه ذهنی داشتیم که نمایشی در این رابطه به صحنه ببریم چرا که انتظارمان از کارهایی از این دست به نوعی متفاوت و رو به جلو بود.
بنابراین اینطور شد که دو سال تمام من اصرار کردم که لطفا از حوزه مدیریت و مسئولیت خارج شود، او بهرحال از سال 68 با بازیگری و کارگردانی شروع کرد و کارهای بزرگ ابتدای تئاتر از میدانی تا صحنه ای مثل زخم مدینه، خورشید کاروان و ... با حسین مسافرآستانه کلید خورد. خیلی متن ها را او خواند تا به ایده این نمایش رسید که در ارتباط با یک شهر و برگشت به یک اتفاق یا شهر و یک انسان کار کنیم، اسم نمایش برگشتن است اما این برگشتن از هر چیزی می تواند باشد.
وقتی به تمرین کار رسیدیم، آنقدر آقای مسافر ایده و طرح داشتند که ما لذت بردیم یکی از آنها هم همین تور جلوی صحنه است که بین مخاطب و بازیگران فاصله ایجاد کرده است، این یعنی همه چیز در یک غبار واقعیت یا غیر واقعیت است و تنها کسی که این تور را رد می کند ما به عنوان شهید مفقودالاثر می بینیم که البته پیکرش پیدا شده است، بقیه را ما در غبار می بینیم یعنی دیگران به شفافیتی نمی رسند.
*البته بازیگران هم روبه روی هم صحبت نمی کنند این چه المانی است؟
این هم یکی دیگر از طراحی های کار است که بازیگران روبه روی هم صحبت نمی کنند یکی از مشکلات کنونی ما در جامعه هم این است که حرف زیاد می زنیم اما حرف هم را نمی شنویم، به خاطر همین است که کاراکترها همیشه در یک فاصله به صورت موازی روبه روی هم نیستند. حرف می زنند اما حرف هم را نمی شنوند و ما از بیرون این اتفاق را قضاوت می کنیم. در نهایت ما از خود انگیزه آقای مسافر بیشتر انگیزه می گرفتیم چون یک کلاس درس .
یکی از مشکلات کنونی ما در جامعه هم این است که حرف زیاد می زنیم اما حرف هم را نمی شنویم
تئاتر دفاع مقدس در این دوره نیاز به یک بالندگی و به روز شدن قصه ها تا نوع اجرای نمایش ها دارد. یعنی با شیوه ها و گونه های جدید باید کار کنیم. نوع موسیقی که برای این کار انتخاب شده، زنده بود.
یعنی موسیقی مثل بازیگر هر روز نو می شد، بازیگر اجرایش نسبت به روز قبل همیشه متفاوت باید باشد ، چرا که کار در تعامل و به روز شدن با هم به پختگی می رسد و موسیقی هم همگام با کار پیش می رود و این برای خودم خیلی جالب بود چون همیشه در کارهایی که کار می کردیم نمایش ایرانی همیشه آن را تجربه کردم اما در این کار تنیدگی بیشتری با هم داشت. این نمایش در کل تجربه بسیار مفیدی به لحاظ آکادمیک، انگیزه ای و محتوایی برای ما بود.
حال به سوال شما در عرصه تهیه کنندگی برگردم قبل تر در تئاتر اینطور بود که کارگردان تهیه کننده خودش هم بود، زمانه که جلوتر رفت باز خود اداره کل هنرهای نمایشی یک مدیر تولید روی نمایش های بزرگ گذاشت تا هزینه ها مدیریت شود، از زمان نمایش تعبیر یک رویا در تئاتر شهر ما واژه تهیه کننده را به میان آوردیم، یعنی کسی که کار را سرمایه گذاری کند اما باز هم سرمایه گذار معنی اش با تهیه کننده متفاوت بود، چرا که تهیه کننده در سینما معنی اش با تئاتر متفاوت بود.
به تدریج شرایط تهیه کننده با آن چیزی که کارگردان کار می کرد، متفاوت شد و هزینه ها و سایر کارها به دوش تهیه کننده افتاد، من با تجربه چیزهای زیادی در عرصه تهیه کننده رسیدم مثل بحث قراردادها، تمدید، اجرای چه نمایشی در چه تالاری و .. که همه فکرهایی بود که تهیه کننده بتواند هم گردش مالی درست داشته باشد و هم کیفیت کار حفظ شود و تئاتر فقط بحثش جلب مخاطب و کسب پول نباشد.
تجربه در تلویزیون و سینما به من خیلی چیزها را یاد داد که آنها را در تئاتر پیاده کردم و به اتفاقی رسیدم که خدا را شکر عملیاتی کردم ولی باز هم می گویم که گونه تئاتر بحثش با سینما و تلویزیون خیلی متفاوت است، الان این هشتمین یا نهمین کاری بود که به عنوان تهیه کننده در کنار یک گروه قرار گرفتم چرا که معتقدم تهیه کننده فقط بحث سرمایه گذاری نیست بلکه بحث این است که بررسی کند این متن را چه کسی کارگردانی می کند و اگر فلان طراحی را می خواهد به چه علت است، چه نوع بازیگری لازم است و همه اینها یک هوشمندی می خواهد که تهیه کننده در اختیار کارگردان قرار دهد. ورود به عرصه تهیه کنندگی کار سختی است و سرمایه تنها کافی نیست اینکه چه خروجی کارتان می دهد، مشخص نیست و بقیه اش به تجربه تهیه کننده باز می گردد.
تهیه کنندگی در تئاتر کار خیلی سختی است چرا که تنها سرمایه برای این کار کافی نیست بلکه تجربه تهیه کننده تعیین می کند که چه نوع خروجی از کار در بیاید
مسافرآستانه: تهیه کننده در تئاتر همانطور که آقای نوری توضیح دهند لاجرم باید وارد می شد، یعنی باری که کارگردان قبلا به دوش می کشید دیگر با گستردگی کارها امکان پذیر نبود، باید یک نفر برای تأمین سرمایه تولید و فروش و ارائه کار به کمک کارگردان می آمد.
متأسفانه ضرورت ورود تهیه کننده در تئاتر زمانی حس شد اما چگونگی آن را مورد توجه قرار نگرفت، اولین چیزی که در ذهن همه به عنوان تهیه کننده شکل گرفت، همین رابطه تهیه کننده در سینما بود که این طرز تفکر به تئاتر ضربه وارد کرد، اینکه یک نفر پولی بیاورد و سود ببرد، یعنی تطبیق سینما و تئاتر بزرگترین جفا در عرصه تئاتر محسوب شد.
منبع: فارس