عزت نفس خوب این بچهها، مقاومت و پوست کلفتی شان در مصائب و مشکلات، مهارت و اعتماد به نفسشان در ارائه ایده ها و... از نقاط درخشان کتاب است.
شهدای ایران: کتاب آرزوهای دست ساز را که دست می گیری، بیش از همیشه این مفهوم عالی در ذهن انسان تداعی و پررنگ می شود که «لیس الانسان الا ما سعی». آرزوها و رویا و تمناها بیش از آن که دست یافتنی باشند، دست سازند! این پیام اصلی کتاب است که اگر بخواهی و همت پیشه کنی، مانع و رادعی پیش تو نیست و آرزو و رویایت در دستان توست...
یکی از محصولات متفاوت انتشارات راه یار، همین «آرزوهای دست ساز» است. سوژه، چیزی است که کمتر کسی سراغ آن میرود. اساساً وقتی صحبت از تاریخ شفاهی می شود، با توجه به سابقه ی ذهنی ما و محصولاتی که در این حوزه دیده ایم، ذهنمان می رود به سمتِ تاریخ جنگ و انقلاب و خاطرات رزمندگان و شهدا و... . و حال اینکه موضوع «پیشرفت» در عرصه های علمی هم جزیی از تاریخ مبارک انقلاب اسلامی و کشور ماست. از این جهت پرداختن به این مقوله، بکر و نشان از هوشمندی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی دارد.
«آرزوهای دست ساز» قصه ی الگو گرفتنیِ بچه هایی است که رشد و نموشان ریشه در فرهنگ انقلاب و مکتب امام دارد. این را از تقیدشان به نماز، پرداخت خمس سود شرکت، پرهیز از مال حرام و قرارداد شبه ناک، وجدان کاری، مشارکت در امور جهادی، تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیری و... در جای جای کتاب، به عیان می توان دید.
طرح روایت کتاب، که با ورود دانشجویی کار آموز به شرکت، پی ریزی شده است، در نوع خود جالب است. همین قالب توانسته زوایای مختلف فعالیت ها و موفقیت های بچه ها را خوب پوشش دهد.
فرازهایی از کتاب انصافا جسورانه است. مخصوصا آنجا که از شرکت ها و مدیرانی نام می برد که منافع و مطامع دنیایی و پول و حق ماموریت و سفرهای خارجی خود را بر همه چیز ترجیح می دهند، حتی به بهای نابودی انگیزه ی پاک جوانان و زمین خوردن ایده ها و تشکیلات آنها. این درد بزرگی است که کتاب، از کنار آن به راحتی نگذشته و به نظرم پته ی آقایان را خوب روی آب ریخته!
مسؤلان بالادستی لطفا کتاب را ببینند و بفهمند اوضاع از چه قرار است!
در عین حال از آقای کاظمی نامی هم در مجموعه ی ناجا نام برده شده است که حتما یکی از قهرمانان کتاب و عامل امید و ثبات و رشد بچه های شرکت، هموست. کاش امثال کاظمی ها در بدنه ی مدیریت کشور باشند و تکثیر شوند. هرجا که مدیران فهیم و انقلابی به تور این بچهها خورده اند، کار بلند شده و جلو رفته و هرجا که مدیران دنیایی و مادی و محتاط و محافظ کار و منفعت طلب، جلوی راه بچه ها سبز شده اند، گند زده اند به کار و بار و حال و احوال بچه ها!
عزت نفس خوب این بچهها، مقاومت و پوست کلفتی شان در مصائب و مشکلات، مهارت و اعتماد به نفسشان در ارائه ایده ها و... از نقاط درخشان کتاب است. هر کدام از بچه های شرکت کارشان را خوب بلدند و دانش لازم در حیطه ی وظایفشان را دارند.
با توجه به اینکه عمده ی روایت ها مربوط به نضج و شکل گیری و رشد شرکت است، خوب بود که به فعالیتهای دو سه ساله ی اخیر شرکتبا توجه به اینکه دانش بنیان ها روی بورس افتاده اند بیشتر پرداخته می شد.
کتاب خوش ساخت، خوش خوان و کم حجم است و وقت چندانی برای مطالعه نمیگیرد. حدود 150 صفحه متن دارد اما انرژی و برکت این سطور فوق العاده است.
ضمائم، اسناد و عکس های آخر کتاب هم، قابل ملاحظه است.
نه فقط شرکت های دانش بنیان و مجموعه های علمی و فنی و دانشجویی، بلکه خوب است مجموعه های فرهنگی و تربیتی کشور هم سری به «آرزوهای دست ساز» بزنند و یاد بگیرند. جهاد همین است دیگر!
به لطف الهی این کتاب در همین روزها به چاپ پنجم رسیده است که جای خوشحالی و تقدیر دارد.
والسلام.