عبدالرضا هادیزاده نائینی
شروع رابطه ایران با غرب همیشه با عناوینی چون گفتوگوهای انتقادی، تنشزدایی، اعتمادسازی و محدودیتهای سیاسی، نظامی و منطقهای برای ایران همراه بوده است. این ترمینولوژی نشان دهنده سطح بالای منازعه بین تمدنی است که بهره یک طرف منازعه از همکاری، مساوی با عدم بهرهوری طرف دیگر خواهد شد، به همین دلیل همیشه منطق بازی با حاصل جمع صفر در این رابطه حاکم بوده است. در شرایطی که روابط ایران با شرق میتواند بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل انجام گیرد.
شهدای ایران؛ به گزارش رجانیوز به نقل از سیاست پارسی؛ طی قرون نوزدهم و بیستم با طلوع قدرت در آمریکا و قاره سبز، نگاه غربمحور در بسیاری از کشورهای جنوب حاکم شد، دولتهای به اصطلاح جهان سومی، رسیدن به سطحی از توسعه را در همکاری با کشورهای غربی تعریف کردند. با گذشت زمان و تغییرات فراوان در نظام بین الملل این نگاه سنتی هنوز در بسیاری از نخبگان این جوامع وجود دارد. این در حالی است که قدرت در حال گذار از غرب به شرق است و ایستادن در صف رابطه با کشورهای غربی و فراموشی شرق میتواند اشتباهی استراتژیک محسوب شود. دنیا شاهد این مساله است که نظم آمریکامحور در حال فروپاشی است، قطعیت افول هژمونی ایالات متحده غیر قابل تصور و دور از دسترس نیست و قدرت گرفتن راستگرایان در اروپا به عنوان یکی از چالشهای مهم غرب تبدیل گشته است. به همین دلیل مساله نگاه به شرق در سالهای اخیر به موضوعی تعیین کننده و ویژه برای سیاست خارجی دولتهای مختلف تبدیل شده است.
واضح است که راهبرد نگاه به شرق به معنای عدم ارتباط با کشورهای غربی نیست اما سالها تلاش ایران برای نزدیک شدن به غرب که خود را در حل نافرجام پرونده هستهای ایران نشان داده، عملاً تعامل مسالمتجویانه را به بنبست کشانده است. حوادث و تحولات اخیر پسابرجام نیز نشان داده منازعه هویتی و ارزشی ایران و غرب صرفاً نه با صرف نظر کردن ایران از قدرت هستهای که با دست کشیدن یکی از طرفین از مولفههای تمدنی قابل حل شدن است، مسالهای که به معنای نابودی یکی و پیروزی دیگری تلقی میشود و عملاً راه همکاری را مسدود کرده است.
یاس اندیشه غربگرایی در نخبگان ایران
خوشبینی برای تعامل با غرب که خود را در برنامه جامع اقدام مشترک نشان داد با خروج آمریکا از برجام و علیرغم تعامل قابل توجه دولت ایران از دست رفته است. این مساله در بدنه تصمیمگیر دستگاه دیپلماسی کشور نیز دیده میشود.
ایران در شرایطی که خود را تحت کارزار فشارحداکثری ایالات متحده یافته است، بیشتر از قبل همکاری با متحدانی قوی را در سردارد تا هم فشارهای اقتصادی را پشت سر بگذارد و هم با برگ وتوی آنها مانع از به ثمر رسیدن پروژه مجدد امنیتیسازی پرونده هستهای ایران شود. با این وضعیت راهبرد «نگاه به شرق» شاید بیش از آنکه تصمیمی مطابق با خواست دستگاه سیاست خارجی دولت باشد ناشی از اجبار محیط بینالملل برای یافتن متحدانی قوی است اما روابط با شرق به خودی خود نیز در شرایط تغییر نظم جهانی و رخت بستن قدرت از غرب موضوعیت دارد.
روابط ایران و چین در گذر زمان
چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان شناخته میشود و اهمیت این قدرت بزرگ جهانی به میزان اهمیت نظم آینده جهان است. روابط ایران با چین نیز از همین منظر در نظم کنونی و در حال گذار جهان قابل تأمل است. چین و ایران از قدرتهایی هستند که حافظه تاریخی منفی در اذهان مردم دو کشور و خصوصاً در نخبگان به جای نگذاشتهاند.
دولت چین ایران را به عنوان کشوری در منطقه آشوبناک غرب آسیا میبیند که توانسته خود را به مثابه جزیرهای با ثبات حفظ کرده و جایگاهی مهم در جهان اسلام بدست آورد. در این رهگذر جمهوری اسلامی ایران در برابر توطئههای مختلف ایستاده و حتی نقشی مهم در امنیت منطقه داشته است، به ویژه آن که امنیت منطقه برای چین که رویای جاده جدید ابریشم را در سر دارد اهمیت ویژهای خواهد داشت. ایران در برابر افراط گرایی و تروریسمی که ابعاد ایدئولوژیک آن میتواند امنیت چین را هم با خطر روبه رو کند ایستاده و برای مقابله با آن هزینه داده است. همین مساله باعث شده که این کشور در سال 2014 به ایران پیشنهاد سازمان جدید آسیایی به منظور همکاریهای امنیتی بدهد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها با حوزهٔ نفود این کشور در آسیای مرکزی وارد رقابت نشده که در مسائل داخلی این کشور هم ورود نکرده و کمترین اختلافات را با یکدیگر داشتهاند. بازار بزرگ و هشتاد میلیونی ایران در کنار منابع فراوان انرژی مورد نیاز هم به خودی خود جذابیت کافی برای این اقتصاد بزرگ جهانی را دارد، همچنین فرصتهای سرمایهگذاری فراوان در ایران قابلیت یک همکاری ویژه را نشان میدهد.
چین همزمان با انقلاب اسلامی ایران به آمریکا نزدیک شد و متعاقب آن سردی روابط با ایران را رقم زد اما هیچگاه این رابطه به تخاصم و دشمنی کشیده نشد. حتی این کشور از محدود کشورهایی بود که در جنگ عراق علیه ایران اعلام بیطرفی کرد. همچنین در همان ابتدای انقلاب در نشست شورای امنیت که برای اعمال تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده بود حاضر نشد. این روابط هر چند فراز و فرودهایی داشته است اما دو کشور در همه شرایط به حاکمیت دولتها احترام گذاشتهاند تا جاییکه امروز دولت چین در آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین شورای امنیت سازمان ملل در مساله کارشکنی آمریکا در مسیر لغو تحریمهای تسلیحاتی خود را در کنار ایران نشان داده است.
همچنین همکاری در نیروگاههای هستهای، خرید نفت و همکاری اقتصادی با ایران در شرایط تحریم اقتصادیِ آمریکا، باعث نزدیک شدن دو کشور شده و ذهنیت مثبت مردم و به خصوص نخبگان را ایجاد کرده است. موفقیت مدل توسعه چینی، توان ایستادگی در بحران مالی جهانی در سال 2008، جایگاه سیاسی و اقتصادی این کشور در نظام بینالملل، قدرت قابل توجه چین در تولید کالا و ارائه خدمات مربوط به سرمایهگذاری، عدم پیششرطهای سیاسی و منطقهای و دفاعی در روابط دو جانبه با ایران (مانند آنچه غرب از ایران انتظار دارد) از دیگر ویژگیهای مثبت در دیدگاه ایران نسبت به چین است.
هراس آمریکا از ارتباط ایران و چین
برنامه جامع راهبردی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین به عنوان سندی استراتژیک در حال تدوین است. این برنامه شامل همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای دو کشور اهمیت ویژهای دارد. در شرایطی که آمریکا سعی دارد تا با تحریمهای یک جانبه خود محاصره اقتصادی و تغییر نظام و یا حداقل تغییر رفتار جمهوری اسلامی را شاهد باشد ایران در حال نوشتن برنامهای راهبردی با دومین غول اقتصادی جهان است تا در سایه تعاملات اقتصادی و تجاری، علمی و صنعتی و انتقال دانش تحولی جدی در استحکام ساخت درونی قدرت خود بوجود آورد. طبیعی است آمریکا که هر بار فرصت رابطه با ایران را از دست داده و پلهای پشت سر خود را هم تخریب کرده از این رابطه خوشنود نباشد. جمهوری اسلامی ایران با قدرت بالای موازنهگری چین تابآوری خود را در برابر فشارهای امریکا بیشتر میکند و با رفع برخی تنگناهای ایجاد شده، روابط دولتها با ایران براساس احترام متقابل را به کشورهای حوزه تمدنی غرب تحمیل خواهد کرد. رابطه ایران و کشورهای شرقی بر اساس منافع مشترک ناشی از همکاری میتواند فصل جدید از سیاست خارجی را در ایران بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک ایجاد کند.
واضح است که راهبرد نگاه به شرق به معنای عدم ارتباط با کشورهای غربی نیست اما سالها تلاش ایران برای نزدیک شدن به غرب که خود را در حل نافرجام پرونده هستهای ایران نشان داده، عملاً تعامل مسالمتجویانه را به بنبست کشانده است. حوادث و تحولات اخیر پسابرجام نیز نشان داده منازعه هویتی و ارزشی ایران و غرب صرفاً نه با صرف نظر کردن ایران از قدرت هستهای که با دست کشیدن یکی از طرفین از مولفههای تمدنی قابل حل شدن است، مسالهای که به معنای نابودی یکی و پیروزی دیگری تلقی میشود و عملاً راه همکاری را مسدود کرده است.
یاس اندیشه غربگرایی در نخبگان ایران
خوشبینی برای تعامل با غرب که خود را در برنامه جامع اقدام مشترک نشان داد با خروج آمریکا از برجام و علیرغم تعامل قابل توجه دولت ایران از دست رفته است. این مساله در بدنه تصمیمگیر دستگاه دیپلماسی کشور نیز دیده میشود.
ایران در شرایطی که خود را تحت کارزار فشارحداکثری ایالات متحده یافته است، بیشتر از قبل همکاری با متحدانی قوی را در سردارد تا هم فشارهای اقتصادی را پشت سر بگذارد و هم با برگ وتوی آنها مانع از به ثمر رسیدن پروژه مجدد امنیتیسازی پرونده هستهای ایران شود. با این وضعیت راهبرد «نگاه به شرق» شاید بیش از آنکه تصمیمی مطابق با خواست دستگاه سیاست خارجی دولت باشد ناشی از اجبار محیط بینالملل برای یافتن متحدانی قوی است اما روابط با شرق به خودی خود نیز در شرایط تغییر نظم جهانی و رخت بستن قدرت از غرب موضوعیت دارد.
روابط ایران و چین در گذر زمان
چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان شناخته میشود و اهمیت این قدرت بزرگ جهانی به میزان اهمیت نظم آینده جهان است. روابط ایران با چین نیز از همین منظر در نظم کنونی و در حال گذار جهان قابل تأمل است. چین و ایران از قدرتهایی هستند که حافظه تاریخی منفی در اذهان مردم دو کشور و خصوصاً در نخبگان به جای نگذاشتهاند.
دولت چین ایران را به عنوان کشوری در منطقه آشوبناک غرب آسیا میبیند که توانسته خود را به مثابه جزیرهای با ثبات حفظ کرده و جایگاهی مهم در جهان اسلام بدست آورد. در این رهگذر جمهوری اسلامی ایران در برابر توطئههای مختلف ایستاده و حتی نقشی مهم در امنیت منطقه داشته است، به ویژه آن که امنیت منطقه برای چین که رویای جاده جدید ابریشم را در سر دارد اهمیت ویژهای خواهد داشت. ایران در برابر افراط گرایی و تروریسمی که ابعاد ایدئولوژیک آن میتواند امنیت چین را هم با خطر روبه رو کند ایستاده و برای مقابله با آن هزینه داده است. همین مساله باعث شده که این کشور در سال 2014 به ایران پیشنهاد سازمان جدید آسیایی به منظور همکاریهای امنیتی بدهد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها با حوزهٔ نفود این کشور در آسیای مرکزی وارد رقابت نشده که در مسائل داخلی این کشور هم ورود نکرده و کمترین اختلافات را با یکدیگر داشتهاند. بازار بزرگ و هشتاد میلیونی ایران در کنار منابع فراوان انرژی مورد نیاز هم به خودی خود جذابیت کافی برای این اقتصاد بزرگ جهانی را دارد، همچنین فرصتهای سرمایهگذاری فراوان در ایران قابلیت یک همکاری ویژه را نشان میدهد.
چین همزمان با انقلاب اسلامی ایران به آمریکا نزدیک شد و متعاقب آن سردی روابط با ایران را رقم زد اما هیچگاه این رابطه به تخاصم و دشمنی کشیده نشد. حتی این کشور از محدود کشورهایی بود که در جنگ عراق علیه ایران اعلام بیطرفی کرد. همچنین در همان ابتدای انقلاب در نشست شورای امنیت که برای اعمال تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده بود حاضر نشد. این روابط هر چند فراز و فرودهایی داشته است اما دو کشور در همه شرایط به حاکمیت دولتها احترام گذاشتهاند تا جاییکه امروز دولت چین در آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین شورای امنیت سازمان ملل در مساله کارشکنی آمریکا در مسیر لغو تحریمهای تسلیحاتی خود را در کنار ایران نشان داده است.
همچنین همکاری در نیروگاههای هستهای، خرید نفت و همکاری اقتصادی با ایران در شرایط تحریم اقتصادیِ آمریکا، باعث نزدیک شدن دو کشور شده و ذهنیت مثبت مردم و به خصوص نخبگان را ایجاد کرده است. موفقیت مدل توسعه چینی، توان ایستادگی در بحران مالی جهانی در سال 2008، جایگاه سیاسی و اقتصادی این کشور در نظام بینالملل، قدرت قابل توجه چین در تولید کالا و ارائه خدمات مربوط به سرمایهگذاری، عدم پیششرطهای سیاسی و منطقهای و دفاعی در روابط دو جانبه با ایران (مانند آنچه غرب از ایران انتظار دارد) از دیگر ویژگیهای مثبت در دیدگاه ایران نسبت به چین است.
هراس آمریکا از ارتباط ایران و چین
برنامه جامع راهبردی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین به عنوان سندی استراتژیک در حال تدوین است. این برنامه شامل همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای دو کشور اهمیت ویژهای دارد. در شرایطی که آمریکا سعی دارد تا با تحریمهای یک جانبه خود محاصره اقتصادی و تغییر نظام و یا حداقل تغییر رفتار جمهوری اسلامی را شاهد باشد ایران در حال نوشتن برنامهای راهبردی با دومین غول اقتصادی جهان است تا در سایه تعاملات اقتصادی و تجاری، علمی و صنعتی و انتقال دانش تحولی جدی در استحکام ساخت درونی قدرت خود بوجود آورد. طبیعی است آمریکا که هر بار فرصت رابطه با ایران را از دست داده و پلهای پشت سر خود را هم تخریب کرده از این رابطه خوشنود نباشد. جمهوری اسلامی ایران با قدرت بالای موازنهگری چین تابآوری خود را در برابر فشارهای امریکا بیشتر میکند و با رفع برخی تنگناهای ایجاد شده، روابط دولتها با ایران براساس احترام متقابل را به کشورهای حوزه تمدنی غرب تحمیل خواهد کرد. رابطه ایران و کشورهای شرقی بر اساس منافع مشترک ناشی از همکاری میتواند فصل جدید از سیاست خارجی را در ایران بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک ایجاد کند.