اثبات رد یک روایت ناصحیح در یک کتاب
من برای انجام کاری به یکی از واحدها رفتم و سعید هم به واحد کارگزینی رفت. من زودتر کارم انجام شد و وقتی پیش سعید رفتم گفت...
شهدای ایران: کتاب «بهشرط بهشت» که قرار است بهزودی توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شود، روایتی از سعید زاغری، دوست و همرزم شهید «سعید امیری مقدم»؛ شهید راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درباره حقالناس خاطرهای را نقل کرده است. خاطرهای که برخی از سیاسیون جامعه این روزها بهاشتباه بر موضوع دیگری دامن زدهاند که صحت ندارد.
به گزارش مهر، آنها با اشاره به اینکه شهید امیری مقدم نتوانسته در جنگ بهدرستی با آرپیجی که در اختیار داشته نشانه بگیرد و به هدف بخورد، حقوق خود را حلال ندانسته است، این در حالی است که در این کتاب، روایت صحیح مطرحشده، دراینباره میخوانیم:
بعد از عملیات والفجر ٨، تهران بودیم. یک روز با سید سعید امیری مقدم، به پایگاه مقداد سپاه پاسداران در میدان جمهوری اسلامی که معمولاً کارهای اعزام به جبههمان را آنجا انجام میدادیم، رفتیم.
من برای انجام کاری به یکی از واحدها رفتم و سعید هم به واحد کارگزینی رفت. من زودتر کارم انجام شد و وقتی پیش سعید رفتم گفت باید به امور مالی برود. فکر کردم هنوز تسویهحساب نکرده و قصد دارد حقوقش را بگیرد. (به نیروهای بسیج، بابت حضور در منطقه، ماهیانه ٢٤٠٠ تومان یعنی روزی ٨٠ تومان پرداخت میشد. البته اکثراً این مبلغ را در همان منطقه و روزهایی که به شهر میرفتند، برای امور شخصی و خرید مایحتاج خود، هزینه میکردند.)
در امور مالی، «سعید» مبلغ ٤٠٠ تومان، پرداخت کرد و رسید را دریافت کرد. ازش پرسیدم «جریان چیه؟» گفت: «بعد از عملیات، پایان حضورم در گردان رو به مسئول کارگزینی اعلام کردم و گفتم دیگه بنا ندارم در منطقه و گردان بمونم، ولی به دلیلی پنج روز در پادگان دوکوهه موندم و دیرتر نامه تسویهحساب گرفتم. در نتیجه، حقوقی که به من دادند، پنج روزش رو در خدمت گردان و سپاه نبودم، حقوق اون پنج روز رو بهحساب سپاه برگردوندم.»
به گزارش مهر، آنها با اشاره به اینکه شهید امیری مقدم نتوانسته در جنگ بهدرستی با آرپیجی که در اختیار داشته نشانه بگیرد و به هدف بخورد، حقوق خود را حلال ندانسته است، این در حالی است که در این کتاب، روایت صحیح مطرحشده، دراینباره میخوانیم:
بعد از عملیات والفجر ٨، تهران بودیم. یک روز با سید سعید امیری مقدم، به پایگاه مقداد سپاه پاسداران در میدان جمهوری اسلامی که معمولاً کارهای اعزام به جبههمان را آنجا انجام میدادیم، رفتیم.
من برای انجام کاری به یکی از واحدها رفتم و سعید هم به واحد کارگزینی رفت. من زودتر کارم انجام شد و وقتی پیش سعید رفتم گفت باید به امور مالی برود. فکر کردم هنوز تسویهحساب نکرده و قصد دارد حقوقش را بگیرد. (به نیروهای بسیج، بابت حضور در منطقه، ماهیانه ٢٤٠٠ تومان یعنی روزی ٨٠ تومان پرداخت میشد. البته اکثراً این مبلغ را در همان منطقه و روزهایی که به شهر میرفتند، برای امور شخصی و خرید مایحتاج خود، هزینه میکردند.)
در امور مالی، «سعید» مبلغ ٤٠٠ تومان، پرداخت کرد و رسید را دریافت کرد. ازش پرسیدم «جریان چیه؟» گفت: «بعد از عملیات، پایان حضورم در گردان رو به مسئول کارگزینی اعلام کردم و گفتم دیگه بنا ندارم در منطقه و گردان بمونم، ولی به دلیلی پنج روز در پادگان دوکوهه موندم و دیرتر نامه تسویهحساب گرفتم. در نتیجه، حقوقی که به من دادند، پنج روزش رو در خدمت گردان و سپاه نبودم، حقوق اون پنج روز رو بهحساب سپاه برگردوندم.»