تردیدی نیست که «کشور از مجموعه مدیریتی توانایی برخوردار است» اما این پرسش در میان است که آیا در دولت محترم، همه مدیران و مسئولان از میان افراد توانا و کاربلد انتخاب گردیده و به کار گرفته شدهاند؟
شهدای ایران: حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- «برنارد شاو» نمایشنامهنویس برجسته ایرلندی که به شوخ طبعیهای عالمانه شهرت دارد در محفلی از یک تابلوی نقاشی ایراد گرفته و آن را نقد کرد. نقاشی که تابلو از آثار او بود از نقد برنارد شاو برآشفت و به او گفت: شما که در همه عمرتان حتی یک تابلوی نقاشی هم خلق نکردهاید، چگونه به خودتان اجازه میدهید تابلوی مرا نقد کنید؟! برنارد شاو در پاسخ گفت: من طعم و مزه اُملت را خیلی بهتر از مرغ درک میکنم درحالی که در تمام عمرم حتی یک بار هم تخم نگذاشتهام!
آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در نشست با مدیران ارشد وزارت جهاد کشاورزی فرمودهاند: «کشور از مجموعه مدیریتی توانایی برخوردار است اما برخی افراد قیاس به نفس میکنند و این موضوع را حرفی گزاف میپندارند و تصور میکنند که چون خودشان توانایی مدیریتی ندارند، مدیران کشور نیز توانمند نیستند»! درباره اظهارات جناب جهانگیری گفتنی است؛
۲- همیشه برای درک میزان توانمندی یک مدیر نیازی به برخورداری از دانش مدیریت نیست. مثلاً وقتی گرانی افسار پاره میکند و قیمت کالا و خدمات مورد نیاز مردم همهروزه به صورت تصاعدی و جهشی افزایش پیدا میکند، ارزش پول ملی به پائینترین سطح خود میرسد، قیمت مسکن و اجاره بها چندبرابر میشود و نه فقط تودههای محروم بلکه اقشار متوسط را هم به عزا مینشاند، کارخانهها و مراکز تولید تعطیل میشوند، میلیاردها دلار ارز بیزبان کشور در اوج نیاز به آن با فرمول دلار ۴۲۰۰ تومانی برباد میرود، برجامی که قرار بود تحریمها را لغو کند به فاجعه افزایش تحریمها تبدیل میشود، بیکاری بیداد میکند و... بهآسانی و بدون کمترین تردیدی میتوان فهمید که دستکم در این عرصهها، مدیران شایسته و کاربلدی بر سر کار نبودهاند. لازم نیست باغدار باشید تا فرق سیب پلاسیده با سیب تازه را بدانید و یا بزّاز باشید تا پارچه پوسیده را از پارچه سالم تشخیص بدهید!
۳- تردیدی نیست که «کشور از مجموعه مدیریتی توانایی برخوردار است» اما این پرسش در میان است که آیا در دولت محترم، همه مدیران و مسئولان از میان افراد توانا و کاربلد انتخاب گردیده و به کار گرفته شدهاند؟! بدیهی است که بسیاری از آنها مدیران شایستهای هستند اما نمیتوان انکار کرد که بسیاری دیگر نیز شایسته و کاربلد نیستند و به جای انتخاب بر اساس شایستهسالاری با فرمول فامیلبازی و روابط حزبی و گروهی در مدیریتهای بعضاً حساس و سرنوشتساز به کار گرفته شدهاند!
۴- جناب روحانی، رئیسجمهور محترم نیز در همایش استانداران سراسر کشور فرمودهاند؛ مردم برخی از خدمات دولت را احساس میکنند! ولی توضیح ندادهاند که مثلاً مردم گرانی مسکن و اجاره بها، قیمتهای افسار گسیخته کالا و خدمات، مرغ و تخممرغ و گوشت و لبنیات و... صدها نمونه دیگر را هم احساس میکنند یا نه؟! اگر احساس میکنند -که میکنند- باید از آقای رئیسجمهور پرسید حضرتعالی از کدام خدمت دولت به مردم سخن میگویید؟! و به جای پوزش از ملت به خاطر بلایی که دولت شما بر سر آنها آوار کرده است، آدرس خدمات انجام نگرفته را میدهید و لابد از ملت انتظار کف و سوت هم دارید؟!
کاش آقایان روحانی و جهانگیری به انبوه وعدههایی که به ملت داده و تاکنون بر زمینمانده و برخی از آنها نیز به عکس خود بدل شده است نیمگاهی میانداختند و برای مردم توضیح میدادند به کدامیک از آنها عمل کردهاند که حالا همه را «نابلد» و خود را «کاربلد» معرفی میکنند!
۱- «برنارد شاو» نمایشنامهنویس برجسته ایرلندی که به شوخ طبعیهای عالمانه شهرت دارد در محفلی از یک تابلوی نقاشی ایراد گرفته و آن را نقد کرد. نقاشی که تابلو از آثار او بود از نقد برنارد شاو برآشفت و به او گفت: شما که در همه عمرتان حتی یک تابلوی نقاشی هم خلق نکردهاید، چگونه به خودتان اجازه میدهید تابلوی مرا نقد کنید؟! برنارد شاو در پاسخ گفت: من طعم و مزه اُملت را خیلی بهتر از مرغ درک میکنم درحالی که در تمام عمرم حتی یک بار هم تخم نگذاشتهام!
آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در نشست با مدیران ارشد وزارت جهاد کشاورزی فرمودهاند: «کشور از مجموعه مدیریتی توانایی برخوردار است اما برخی افراد قیاس به نفس میکنند و این موضوع را حرفی گزاف میپندارند و تصور میکنند که چون خودشان توانایی مدیریتی ندارند، مدیران کشور نیز توانمند نیستند»! درباره اظهارات جناب جهانگیری گفتنی است؛
۲- همیشه برای درک میزان توانمندی یک مدیر نیازی به برخورداری از دانش مدیریت نیست. مثلاً وقتی گرانی افسار پاره میکند و قیمت کالا و خدمات مورد نیاز مردم همهروزه به صورت تصاعدی و جهشی افزایش پیدا میکند، ارزش پول ملی به پائینترین سطح خود میرسد، قیمت مسکن و اجاره بها چندبرابر میشود و نه فقط تودههای محروم بلکه اقشار متوسط را هم به عزا مینشاند، کارخانهها و مراکز تولید تعطیل میشوند، میلیاردها دلار ارز بیزبان کشور در اوج نیاز به آن با فرمول دلار ۴۲۰۰ تومانی برباد میرود، برجامی که قرار بود تحریمها را لغو کند به فاجعه افزایش تحریمها تبدیل میشود، بیکاری بیداد میکند و... بهآسانی و بدون کمترین تردیدی میتوان فهمید که دستکم در این عرصهها، مدیران شایسته و کاربلدی بر سر کار نبودهاند. لازم نیست باغدار باشید تا فرق سیب پلاسیده با سیب تازه را بدانید و یا بزّاز باشید تا پارچه پوسیده را از پارچه سالم تشخیص بدهید!
۳- تردیدی نیست که «کشور از مجموعه مدیریتی توانایی برخوردار است» اما این پرسش در میان است که آیا در دولت محترم، همه مدیران و مسئولان از میان افراد توانا و کاربلد انتخاب گردیده و به کار گرفته شدهاند؟! بدیهی است که بسیاری از آنها مدیران شایستهای هستند اما نمیتوان انکار کرد که بسیاری دیگر نیز شایسته و کاربلد نیستند و به جای انتخاب بر اساس شایستهسالاری با فرمول فامیلبازی و روابط حزبی و گروهی در مدیریتهای بعضاً حساس و سرنوشتساز به کار گرفته شدهاند!
۴- جناب روحانی، رئیسجمهور محترم نیز در همایش استانداران سراسر کشور فرمودهاند؛ مردم برخی از خدمات دولت را احساس میکنند! ولی توضیح ندادهاند که مثلاً مردم گرانی مسکن و اجاره بها، قیمتهای افسار گسیخته کالا و خدمات، مرغ و تخممرغ و گوشت و لبنیات و... صدها نمونه دیگر را هم احساس میکنند یا نه؟! اگر احساس میکنند -که میکنند- باید از آقای رئیسجمهور پرسید حضرتعالی از کدام خدمت دولت به مردم سخن میگویید؟! و به جای پوزش از ملت به خاطر بلایی که دولت شما بر سر آنها آوار کرده است، آدرس خدمات انجام نگرفته را میدهید و لابد از ملت انتظار کف و سوت هم دارید؟!
کاش آقایان روحانی و جهانگیری به انبوه وعدههایی که به ملت داده و تاکنون بر زمینمانده و برخی از آنها نیز به عکس خود بدل شده است نیمگاهی میانداختند و برای مردم توضیح میدادند به کدامیک از آنها عمل کردهاند که حالا همه را «نابلد» و خود را «کاربلد» معرفی میکنند!