کتاب تاریخ شفاهی سردار «حسن رستگارپناه» به کوشش «رضا صادقی» منتشر و روانه بازار کتاب شد.
شهدای ایران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در ادامه فعالیت خود در حوزه نشر تاریخ شفاهی، مجموعه خاطرات سردار «حسن رستگارپناه» را منتشر کرد.
این کتاب که به کوشش «رضا صادقی» تدوین شدهاست، در 12 فصل شامل «فعالیتهای انقلابی تا مأمور شدن به کردستان»، «مذاکره هیئت حسن نیت با احزاب و گروهها»، «مسئولیتها در کردستان تا آغاز حمله عراق»، «قرارگاه عملیاتی شمال کردستان تا فرماندهی سپاه مریوان»، «مدیریت بحران در کردستان»، «حوادث سالهای 1360 و 1361 در کردستان»، «از تاسیس تیپ قدس تا مسئولیت واحد عملیات سپاه کردستان»، «احداث پایگاههای نظامی در کردستان»، «لزوم توازن اقدامات عمرانی ـ خدماتی بااقدامات نظامی»، «فرماندهان سپاه استان کردستان»، «فرماندهان قرار حمزه سیدالشهدا (ص)» و «گروههای نوظهور و بحرانهای جدید کردستان» تنظیم شده است.
در مقدمه این کتاب آمده است:
«سرتیپ پاسدار حسن رستگارپناه، ششمین فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) است. وی از اوایل سال 1359، به کردستان رفت و حدود بیست سال در ردههای گوناگون فرماندهی و ستاد در آنجا خدمت کرد. حضور بیست ساله ایشان در مناطق کرد نشین سبب شده است تا از سیاستها، تدابیر و برنامههای نیرهای مسلح برای برقراری امنیت و خنثی سازی فعالیتهای غیر قانونی احزاب و گروههای تجزیهطلب در این سه اطلاع کافی داشته باشد.
متن پیش رو حاصل دوازده جلسه گفتوگوی اصلی و یک جلسه مصاحبه تکمیلی با سردار رستگارپناه است که متن آن به جلسات قبل اضافه شده است.»
بخشی از متن کتاب:
«اصل و مبنای کار در کردستان که از آموزههای اسلامی الگو برداری شده بود، توجه من به ذات و فطرت پاک انسانها، بهویژه مسلمانها بود؛ چه شیعه چه سنی فرقی نمیکرد. از نظر اسلام، اگر انسان خدایی نکرده منحرف شود، قابلین لصلاح دارد. بر همین اساس، ما فطرت پاک انسانها را مبنا قرار میدادیم و تلاش میکردیم آنها را جذب انقلاب اسلامی کنیم.
ما معتقد بودیم که عدالت باید در منطقه برقرار شود، خدمات رفاهی در اختیار مردم قرار بگیرد و عقب ماندگیهای آنها در دورههای مختلف برطرف شود. مردم آنجا مسلمان بودند. آنها در مقطعی از زمان، بهدلیل بیتوجهیهای مسئولان، دچار مشکلاتی شده بودند. دشمن که از پشتوانه خارجی بهرهمند بود، از آم وضعیت سوءاستفاده کرد و از طریق گروههای سیاسی تلاش کرد مردم آن مناطق را نسبت به نظام بدبین کند.
در مجموع، ما مردم آنجا را مردمی مسلمان با فطرتی پاک میدانستیم. بنابراین تلاش کردیم رفتارمان با آنها برادرانه، اسلامی، همراه با رحمت و عطوفت باشد. در همین راستا طرحهایی برای کسانی که تسلیم میشوند، پیشنهاد کردیم.
حتی پیشنهاد کردیم به افرادی که تسلیم شوند، خدماتی بدهیم. در اینباره بحث کردیم که در خدماتدهی بایستی تعادل داشته باشیم و طوری رفتار نکنیم که طرفداران ما احساس کنند به آنها توجه نکردهایم. متاسفانه در بعضی موارد، تصمیمگیریهای سیاسی به گونهای بود که به عدهای بیتوجهی شد و بعدا آثار و تبعات منفی آن را روی طرفدارانمان دیدیم.»
«تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت حسن رستگارپناه» به کوشش «رضا صادقی» در 447 صفحه مصور تنظیم و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در 1000 نسخه منتشر شده است.
این کتاب که به کوشش «رضا صادقی» تدوین شدهاست، در 12 فصل شامل «فعالیتهای انقلابی تا مأمور شدن به کردستان»، «مذاکره هیئت حسن نیت با احزاب و گروهها»، «مسئولیتها در کردستان تا آغاز حمله عراق»، «قرارگاه عملیاتی شمال کردستان تا فرماندهی سپاه مریوان»، «مدیریت بحران در کردستان»، «حوادث سالهای 1360 و 1361 در کردستان»، «از تاسیس تیپ قدس تا مسئولیت واحد عملیات سپاه کردستان»، «احداث پایگاههای نظامی در کردستان»، «لزوم توازن اقدامات عمرانی ـ خدماتی بااقدامات نظامی»، «فرماندهان سپاه استان کردستان»، «فرماندهان قرار حمزه سیدالشهدا (ص)» و «گروههای نوظهور و بحرانهای جدید کردستان» تنظیم شده است.
در مقدمه این کتاب آمده است:
«سرتیپ پاسدار حسن رستگارپناه، ششمین فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) است. وی از اوایل سال 1359، به کردستان رفت و حدود بیست سال در ردههای گوناگون فرماندهی و ستاد در آنجا خدمت کرد. حضور بیست ساله ایشان در مناطق کرد نشین سبب شده است تا از سیاستها، تدابیر و برنامههای نیرهای مسلح برای برقراری امنیت و خنثی سازی فعالیتهای غیر قانونی احزاب و گروههای تجزیهطلب در این سه اطلاع کافی داشته باشد.
متن پیش رو حاصل دوازده جلسه گفتوگوی اصلی و یک جلسه مصاحبه تکمیلی با سردار رستگارپناه است که متن آن به جلسات قبل اضافه شده است.»
بخشی از متن کتاب:
«اصل و مبنای کار در کردستان که از آموزههای اسلامی الگو برداری شده بود، توجه من به ذات و فطرت پاک انسانها، بهویژه مسلمانها بود؛ چه شیعه چه سنی فرقی نمیکرد. از نظر اسلام، اگر انسان خدایی نکرده منحرف شود، قابلین لصلاح دارد. بر همین اساس، ما فطرت پاک انسانها را مبنا قرار میدادیم و تلاش میکردیم آنها را جذب انقلاب اسلامی کنیم.
ما معتقد بودیم که عدالت باید در منطقه برقرار شود، خدمات رفاهی در اختیار مردم قرار بگیرد و عقب ماندگیهای آنها در دورههای مختلف برطرف شود. مردم آنجا مسلمان بودند. آنها در مقطعی از زمان، بهدلیل بیتوجهیهای مسئولان، دچار مشکلاتی شده بودند. دشمن که از پشتوانه خارجی بهرهمند بود، از آم وضعیت سوءاستفاده کرد و از طریق گروههای سیاسی تلاش کرد مردم آن مناطق را نسبت به نظام بدبین کند.
در مجموع، ما مردم آنجا را مردمی مسلمان با فطرتی پاک میدانستیم. بنابراین تلاش کردیم رفتارمان با آنها برادرانه، اسلامی، همراه با رحمت و عطوفت باشد. در همین راستا طرحهایی برای کسانی که تسلیم میشوند، پیشنهاد کردیم.
حتی پیشنهاد کردیم به افرادی که تسلیم شوند، خدماتی بدهیم. در اینباره بحث کردیم که در خدماتدهی بایستی تعادل داشته باشیم و طوری رفتار نکنیم که طرفداران ما احساس کنند به آنها توجه نکردهایم. متاسفانه در بعضی موارد، تصمیمگیریهای سیاسی به گونهای بود که به عدهای بیتوجهی شد و بعدا آثار و تبعات منفی آن را روی طرفدارانمان دیدیم.»
«تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت حسن رستگارپناه» به کوشش «رضا صادقی» در 447 صفحه مصور تنظیم و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در 1000 نسخه منتشر شده است.