شهدای ایران: ماه محرم با سوگواری و عزا از 1400 سال پیش تاکنون عجین شده است و بعد از واقعه مصیبت عاشورا مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) تلاش خود را به کار بستهاند تا پیام ثارالله را نسل به نسل منتقل کنند. برپایی یازدهمین همایش پیرغلامان حسینی در استان گلستان فرصتی را فراهم آورد که از نزدیک پای سخن این ذاکران سینهسوخته بنشینیم و از زبان آنها علت این عشق خروشان به سید و سالار شهیدان را جویا شویم.
شکرالله گلهدارزاده یکی دیگر از ذاکران حسینی از استان خوزستان است، 40 بهار را پشت سر گذاشته که البته خودش را جزو پیرغلامان به حساب نمیآورد و میگوید که صرفاً یک نوغلام است. این ذاکر حسینی میگوید که دو رسم خاص در بهبهان برای ایام محرم و مداحی وجود دارد و البته سینهزنی هم در بهبهان از دیگر شهرها تندتر است و ما تلاش داریم اجازه ندهیم رسم گذشته تغییر کند.
مشروح گپوگفت با شکرالله گلهدارزاده را در ادامه میخوانیم:
از سال 60 شبیه خوانی و مداحی کردم
*لطفاً خودتان را معرفی کنید و بگویید چند سالتان است؟ از کدام شهر و استان هستید؟
-بنده شکرالله گلهدارزاده از استان خوزستان شهرستان بهبهان، متولد سال 1352 هستم، از سال 60 شروع به شبیهخوانی کردم، البته پیش از آن در کوچهها قبل از محرم با دوستانم سینهزنی میکردیم و میخواندیم، با این وجود در سال 60 رسماً شروع به شبیهخوانی و نوحهخوانی در مجالس کردم.
از همان کودکی عشق به امام حسین(ع) در قلبم جرقه زد و من را به سمت خودش کشاند و خداوند متعال این توفیق را داد که یکی از نوکرهایش باشم، البته خانوادهام در این صنف سالها بود که فعالیت میکردند؛ یعنی پدر، پسر عموها و عموها ذاکر اباعبدالله(ع) هستند، این توفیقی است که خود ارباب نصیب خانواده ما کرده و ما را در این مسیر قرار داده است.
در این مجلس ما نوغلام و در خدمت پیرغلامان هستیم، درست است که از سال 60 مداحی میکنم، ولی به پای این بزرگواران نمیرسم.
اباعبدالله (ع) مداحان را گزینش میکند
*سعادتی باید افراد داشته باشند تا برای آقا امام حسین(ع) بخوانند، چقدر به این باور هستید که خود آقا این راه را نشان میدهد؟
-همین طور است! این گزینشی است که خود امام حسین(ع) انجام میدهد، شاید دیده یا شنیده باشید، بعضاً هستند کسانی که در دهه محرم ذکری میگفتند، ولی خیلیها دست کشیدند و نمیخوانند، این توفیقی است که اباعبدالله(ع) به هر کسی نمیدهد، بنابراین آقا بین مردم گزینش میکنند تا اینکه چه کسی این رسالت را انجام دهد، البته این حمل به خودستایی نباشد، چرا که ما نوکر نوکران امام(ع) هم نیستیم، اما باز هم این توفیق را خود آقا داده است.
خوزستان و بهبهان در ایام دفاع مقدس همیشه محرم بود
*استان خوزستان کربلای ایران است و متر به متر این استان خون شهدا ریخته شده و این استان در هشت سال دفاع مقدس مردمش زحمت بسیاری برای نگه داشتن نام ایران کشیدند. از آن سالها برایمان بگویید بین سالهای 60 تا 68 حتی پس از آنکه کربلا بودن آن ادامه پیدا کرد، چقدر مداحی در تسکین دل مردم در این ناحیه تأثیر داشته است؟
-بله! خود به خود سمت و سوی فکرم به جهتی رفت، تقریباً همه شهرهای خوزستان درگیر جنگ بودند، ما هم در بهبهان از این موشکهای صدام بیبهره نبودیم، یکی از این موشکها در مدرسه راهنمایی بهبهان فرود آمد، زنگ آخر بود، دانشآموزان که بیش از نود نفر دانشآموز و معلم بودند، پرپر شدند و یک مدرسه ویران شد.
ذکر و ذاکری در این ایام قطع نمیشد، ما همیشه در شهر بهبهان تشیع جنازه شهید داشتیم و همیشه این ذکر در دوران دفاع مقدس مستمر بود، آنجا همیشه محرم بود و اینکه میگویند «کل یوم عاشورا» واقعاً برای خوزستان صادق بود، یک وقت ما شهید نداشتیم، هم حتی اعزام داشتیم باز نوحهخوانان آوای حماسه میخواندند و مردم انرژی میگرفتند و روحیه علی اکبری و عباسی میگرفتند و میرفتند تا از ناموس خود دفاع کنند.
آن دوران را که به یاد میآوردم، شوقی در دلم ایجاد میشود، شاید در هفته سه یا چهار روز مدرسه نمیرفتم و بقیه روزها که مدرسه میرفتم با بسیج به روستاها میرفتیم، میکروفن دستم بود و نوحه گوش میدادم یا زنده اجرا میکردم، واقعاً تمام فصول برای ما محرم بود.
2 سبک عزاداری در بهبهان
*بهبهان سبک خاصی برای عزاداری دارد؟
-طبیعتاً همه شهرها سبک خاص دارند، هر شهر خوزستان سبک خاصی دارد با اینکه جنوبیها از خوزستان تا بندر بوشهر و دیگر شهرها در یک مایه هستند، ما در بهبهان دو سبک خاص داریم یکی از سبکها این است که دستهجات عزاداری و سینهزنی خاصی داریم، مثل رژه که سبک خاص شش نفری یا هفت نفری جلو هستند و بقیه عقبتر دستههای عزاداری ما هم یک ردیف چهار – پنج نفری جلو و مابقی پشت سر با یک حماسه خاص جهت عرض تسلیت وارد امامزاده میشوند، این خیلی باشکوه انجام میشود که با شنود نمیشود، توصیف کرد، فقط باید دیداری باشد و انسان مشاهده کند که چقدر با شکوه این کار انجام میشود.
یک سبک دیگر که فوقالعاده زیبا است و هر بینندهای آن را ببیند تحت تأثیر قرار میگیرد، این سبک سه سنگ است، سه سنگ فقط خاص بهبهان است و هیچ شهری آن را ندارد، این طور که دسته وارد امامزاده میشود، مداح خاص سه سنگ بالا میرود، او متفاوت با سایر مداحها است، این سه سنگ خوان تمام سینهزنها را به نشستن دو زانو بر زمین دعوت میکند، همه مینشینند و یک شعر میرزای شوقی از شعرای بسیار قدیمی بهبهان درباره آقا ابوالفضل است که او میگوید: «عباس علمدار» همه جواب میدهند و بعد میگوید «سقا و سپهدار» چند بیت میخواند و بعد با یک کلمه در بیت به عزادار میگوید «خبردار» همه سینه زنها روی دو زانو بلند میشوند و با شنیدن «دارای علم» همه با شدت زیاد به سینه میزنند و میگویند «علی»! ای کاش میشد فیلمی از این مراسم پخش شود و این را ببینید.
البته از شبکه خوزستان همه ساله این مراسم پخش میشود و خیلی بیننده دارد، این سبک خاص بهبهان است.
سینهزنی بهبهانیها تندتر از دیگر جنوبیها است
*مداحان چطور؟ آنها هم سبک خاصی دارند؟
-ما در بهبهان سبکمان تقریباً همان جنوبی است، بنابراین سبک یکی است، یک نوحهخوان بهبهانی اگر بوشهر یا استان هرمزگان برود با بقیه هم استانیها میتواند عزاداری کند، یعنی سبکها تقریباً یک جور است، فقط یک مقداری یک بهبهانی سبک سینهزنیاش تندتر از دیگر شهرها است، دیگران سنگینتر سینهزنی میکنند، اما ما تندتر، البته اخیراً این طور شده سال به سال تندتر میشود که ما داریم با آن مبارزه میکنیم، این سبک به همان سنگینی قبل بازگردد و تند نشود.
*این سبک چند سال است که در خوزستان اجرا میشود؟
-من از کودکی که به خاطر دارم، این گونه بوده است، همان طور که گفتم اکنون یک مقدار تندتر شده است،همچنین ما در بهبهان به زبان بهبهانی هم نوحهخوانی میکنیم.
*میتوانید به زبان بهبهانی ما را چند بیت مهمان کنید ؟
-الان حضور ذهن خوبی ندارم ولی یک نوحه است که میگوید: «اهل کوفه نِه سِـزِی ذُریّهی زهــرا بی/دَسِ بَسّه و سِر تا تِه دِل بُزّا بی/.....می نه زینب گل بی خار خونه زهرا بی/سیچه دورِی ایغده مرد و زن بُزّا بی»
البته مرحوم گلهدار زاده مداح خوبی در بهبهان بود که چند سال پیش به رحمت خدا رفت.
یکی از بهترین مداحان خوزستان عموزاده من بود
*نسبتی با شما داشتند؟
-بله عموزاده بنده بود، یکی از بهترین مداحان خوب خوزستان و حتی جنوب کشور، خدا رحمتش کند.
هر شعر را قبل از اجرا چند مرتبه مرور میکنم
*جناب گلهدارزاده به هر حال شور و شعور باید مخصوصاً در فرهنگ عاشورایی با هم باشد و مداحان در این زمینه وظیفه سنگینی دارند، در مدحهایی که برای امام حسین (ع) خوانده میشود، شما از چه منابعی استفاده میکنید، فکر میکنید چقدر باید این مدحها با شعور همراه باشد و فرهنگ عاشورایی را بین مردم تبیین کند؟
-ما که نوحه خوان هستیم، اخلاق خود من این طور است، نوحهای که میخواهم بخوانم تا چند بار مرور نکنم و نخوانم-گاهی اوقات هم اشکی با آن شعر میریزم- وگرنه اجرا نمیکنم، شعر را سراینده میگوید و من سرایندههای خوب بهبهان را ستایش میکنم، زیرا شعرای خوبی بهبهان دارد از جمله؛ استاد تجلی، محمدحسنی، مرحوم استاد سید و استاد عتیق یا استاد محمدرضا سروری شعرهای بسیار خوبی دارند که اینها معمولاً اشعارشان حماسی و حزن برانگیز است که از مقتل شیخ مفید استفاده میکنند و اشعارشان تقریباً پرمغز و محتوا است، البته این را بگویم شعری که شعرا دست ما میدهند، شعری است که خودشان آن را قبول دارند و به همین خاطر ما آن را با اطمینان میگیریم، ولی باز خودم آن را چند بار میخوانم، پس تا هنگامی که خوب برایم جا نیافتد، اجرا نمیکنم.
نخستین باری که کربلا رفتم بین زمین و آسمان بودم
*یک فردی به نام شکرالله گلهدارزاده کربلا میرود، در بین الحرمین هنگامی که گنبد منور امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را میبیند، اولین چیزی به خاطرش میرسد، چیست؟
-من بار نخست که مشرف به کربلا شدم و این توفیق شد که نایبالزیاره باشم، هنگامی که در بینالحرمین قرار گرفتم، اصلاً احساس نکردم که پاهایم بر زمین است، بلکه بین زمین و آسمان بودم، یک نگاه به گنبد آقا کردم و ماندم که بین این دو گنبد چکار کنم و کجای دنیا هستم، یک جایی قرار گرفتم که شاید سالیان سال پدر و مادرمان این آرزو را داشته و اینکه مدام گفتیم و دوست داشتیم برویم.
شما بین الحرمین را گفتید، من بین تل زینبیه و قتلگاه را میخواهم بگویم، آنجا که در قتلگاه قرار گرفتم و قبلش تل زینبیه رفته بودم، از همان زاویه به حرم اباعبدالله(ع) نگاه کردم ،گفتم این فاصله چقدر نزدیک است چقدر سخت است یک خواهری چون بیبی زینب بالای تل زینبیه ایستاده و آن جگرگوشه خود را که آن اندازه دوست داشته از آن بالا نظارهگر باشد که آنها دارند نیزه به سینه برادرش میزنند، اینها چیزهایی است که به زبان نمیآید و نمیتوان گفت.
خاطراتی از چگونگی مداح شدن تا شهادت برادر
من خودم برادر شهید هستم و زمانی که برادرم شهید شد، البته ما که زینب و اباعبدالله نمیشویم ولی چقدر به ما سخت گذشت، حالا من میگویم زینب با اینکه در شروط ازدواجش با عبدالله بن جعفر این بود که هرجا حسینم رفت باید من هم باشم او میدانست یک زمانی این نوید و بشارت به او داده شده که باید همراه حسین به کربلا بروی، همه را از قبل میدانست، بنابراین چون این خواسته را از همسرش داشت، نمیتوانست حسین(ع) را تنها بگذارد، من الان نمیخواهم روضه بخوانم!
ولی همه شنیدهاند که یک وقتی حضرت زینب(ع) ازدواج کرد، تحمل نکردند از هم دور باشند، گریه و زاری کردند و عبدالله جعفر، کنیز حضرت زینب(س) را در خانه اباعبدالله(ع) فرستاد و گفت: برو تا زینب(س) از دست نرفته، امام حسین(ع) را بیاور و امام تا به در خانه بی بی رسید، ایشان به خواب رفته بود، قل شده است که از گوشه پنجره آفتاب به صورت زینب(س) میخورد و امام حسین(ع) شاید چند ساعت ایستاد تا این آفتاب به صورت خواهرش نخورد، همین آفتاب در گودی قتلگاه به بدن اباعبدالله(ع) خورد، شاید حضرت زینب(س) به یادش آمد، او همان بود که حائل بین من و آفتاب شد و الان بدن جگرگوشه زهرا(س) در معرض آفتاب قرار گرفته است، پس این خواهر با این عاطفه و مهر ایستاده و نظارهگر است که شمشیرها و نیزهها بالا میرود و همه به یک نقطه پایین میآید و آن نقطه سینه حسین زهرا(ع) است.
*گفتید برادر شهید هستید، وقتی برادرتان شهید شد، چند سالتان بود؟ آن زمان هم مداحی میکردید؟
-بله! یکی از مشوقان من برادرم بود یادم میآید زمانی که میخواستم شروع به شبیهخوانی کنم، یک محرمی بود که به من گفتند: شبیهخوانی ظهر عاشورا کنم و گفتند: بیا با ما همکاری کن من آن زمان ده – یازده سال داشتم، خیلی استرس داشتم و برادرم بسیار به من قوت قلب داد و گفت: تو میتوانی و من هم تو را نظاره میکنم، آقا اباعبدالله(ع) میداند آن شبیهخوانی و تعزیه شهادت امام بود که من آنجا نقش عبدالله بن حسن پسر امام حسن(ع) را اجرا کردم، آن اندازه این قسمت تعزیه تأثیرگذار و زیبا بود و مردم گریه کردند، موقعی که تعزیه تمام شد، استادم آقای فنی بسیار از اجرای من تعریف کرد و از آن موقع من شبیهخوان و نوحهخوان شدم.
*جناب گلهدارزاده برای برادرتان هم مداحی کردید؟
-موقع شهادت و تشییع پیکرش که نه، ولی بعدها برای او دعای کمیل برگزار کردم و به نیابت از حضرت علی اکبر(ع) برایش روضه خواندم، برادر من از صدای بسیار زیبایی برخودار بود، او ذاکر و قاری بسیار خوش صدایی بود، من متأسفانه آن زمان توفیق نداشتم ذاکری کنم، زیرا هم کوچک بودم و هم موقعیت نبود و حالت طبیعی نداشتم، نمیتوانستم هنگام شهادتش اجرا کنم، پدر من آن دوره مسئول گروه موزیک ژاندارمری بود و تشییع تمام جنازههای آن زمان را گروه موزیک اجرا میکرد، بنابراین تمام شهدا را خود او تشییع میکرد، ولی روز تشییع جنازه برادرم نتوانست، آنجا شرکت کند و همان با لباس نظام در تشییع جنازه شرکت کرد و ما هم نتوانستیم اجرای برنامه کنیم.
حضرت اباعبدالله(ع) ذاکرش را ناامید نمیکند
*تا به حال شرمنده امام حسین(ع) شدید و در یک برنامه مداحی احساس کرده باشید که امام حسین(ع) از دست شما ناراضی است؟
-فکر نمیکنم حضرت اباعبدالله(ع) ذاکرش را این طور ناامید کند، من این را با خودم عهد بستم، شاید همشهریهای من میدانند هر جا که گفتند: بیا فلان منزل یا مسجد زیارت عاشورا یا روضهای بخوان تا کنون نه نگفتم و تا آنجا که نفسم یاری کرده و توانستم رفتم و خواندم و من فکر میکنم، امام(ع) نوکرش را این طور ناامید نمیکند.
*انشاءالله که برای همه ذاکران این اتفاق میافتد، شما هم با نفس گرمتان و لهجه شیرین بهبهانی یک آرزو برای همه عزاداران آقاامام حسین (ع) داشته باشید...
-آرزو میکنم که تمام سینهزنهای آقا اباعبدالله(ع) و نوحهخوانهای او روز قیامت روسفید شوند و آقا شفیع همه سینهزنها باشد و همه را شفاعت کند.
منبع: فارس