محمدابراهیم شریعتی، ناشر افغانستانی مهاجر، از تأثیر کتابهای ایرانی که به افغانستان صادر میشود، در مقابله شیعیان و هزارهها و فارسیزبانان با تفکر وهابیگری که از سوی آمریکا و عربستان رواج داده میشود، میگوید.
شهدای ایران: حجم 10 میلیاردی صادرات کتاب از ایران به افغانستان در سالهای ابتدایی دهه 90، این کشور را تبدیل به یک بازار بالفعل برای نشر ایران کرده بود، بازاری که اگر به درستی رصد میشد، میتوانست علاوه بر سودهای سرشار اقتصادی، به مراتب از نظر فرهنگی و حتی سیاسی تأثیرگذاری قابل توجهی را به همراه داشته باشد.
وارداتی که نیازمند یک مدیریت در تهران بود برای اینکه مشخص شود چگونه کتاب باید از ایران به افغانستان و با کدام قیمت و تخفیف وارد شود، بازاری که با وجود اینکه 80 تا 85 درصد آن از کتابهای ایران بود، موجب نشد مسئولان فرهنگی نسبت به آن توجه داشته باشند. حالا چند سالی است که این بازار از رونق سابق را ندارد؛ ولی با وجود این همچنان مشتریان پر و پاقرص افغانستانی طالب کتابهای ایرانی هستند. انتشارات عرفان که توسط محمدابراهیم شریعتی مهاجر افغانستانی ساکن ایران اداره میشود، از جمله ناشرانی است که حجم زیادی از کتابهای ایرانی را به افغانستان صادر میکند؛ صادراتی که گردش مالی پنج میلیارد تومانی را برای وی رقم زده است. شریعتی در گفتوگو با تسنیم به وضعیت کتابهای ایران در بازار افغانستان پرداخته است؛ بازاری که در افغانستان نیز از کرونا تأثیر گرفته و موجب شده است کتابفروشیها به نانوایی و کافیشاپ تبدیل شوند. این گفتوگو به شرح ذیل است:
آقای شریعتی در سالهای اخیر به ویژه در این ماهها که جهان درگیر کرونا شده است، وضعیت نشر در جهان بحرانی شده و ناشران بسیاری متضرر شدهاند، وضعیت کتاب و کتابفروشی در افغانستان چگونه است؟
بازار خرید و فروش کتاب در افغانستان بسیار راکد است؛ چون اساساً مشتری برای خرید کتاب نیست. فروش آنلاین نیز نمیتواند به ما کمکی کند، چون ساز و کار فروشآنلاین در افغانستان فراهم نیست و مردم کار بانکی ندارند و نمیتوانند از سیستم خودپرداز استفاده کنند. خرید و فروش کتاب در این کشور فیزیکی است.
با توجه به شیوع کرونا از اسفند ماه تاکنون ما نتوانستیم کتاب چندانی در افغانستان بفروشیم. تمام زحماتی که برای شروع سال 99 کشیده بودیم، به هدر رفت؛ به ویژه اینکه از 15 اسفند تا پایان اردیبهشت ماه در تعطیلات به سر میبردیم.
بسیاری از کتابفروشیها در دنیا علاوه بر استفاده از شیوههای فروش آنلاین، به شکلهای دیگر همچون توزیع با دوچرخه و موتور نیز کتاب را به دست مصرفکننده رساندهاند، شما از این روشها بهره نگرفتید؟
چرا ما تا حدودی برخی کتابها را به این شکل توزیع کردیم، اما در ماههای اول شیوع کرونا منع عبور و مرور در افغانستان بسیار جدی بود، در عین حال در کابل آنچنان امنیتی وجود ندارد که بتوان با دوچرخه و موتور تردد کرد. با این اوصاف کتابفروشیهای بسیاری از بین رفتند و با ضررهای بسیار مواجه شدند. بعد از کرونا نیز فروش کتاب در افعانستان 50 درصد سقوط داشته است، تا جایی که کتابفروشیهای بسیاری تغییر کاربری دادهاند. برخی به نانوایی و بقالی و برخی دیگر به کافیشاپ تبدیل شدند.
در سالهای ابتدایی دهه 90 فروش کتاب در افغانستان رونق خوبی داشت، رونقی که با گردش 10میلیاردی صادرات کتاب از ایران به افغانستان همراه بود، چه شد که اکنون این رونق دیگر وجود ندارد؟
از سال 2002 وقتی حکومت جدید در افغانستان مستقر و کرزای رئیس جمهور شد تا سال 2016 رونق کتاب و کتابخوانی در افغانستان وجود داشت، دانشجویان و دانشآموزان کتاب بسیار میخواندند؛ ولی بعد از آن اغلب این تحصیلکردگان به اروپا مهاجرت کردند و سیاستهای غلط کرزای وضعیتی را به وجود آورد که بیش از 75 درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور را ترک کردند. این نسل، نسل کتابخوانی بودند که با جنگ بزرگ شده حکومت و سقوط طالبان را دیده بودند و این امیدواری را داشتند که بتوانند حکومتی مبتنی بر قانون در کشور به وجود بیاورند؛ از همین رو صادرات کتاب از ایران در این دوره رونق چشمگیری داشت. اما در سالهای اخیر به دلایل سیاسی ـ امنیتی سرخوردگی بسیار جدی در بین نیروهای تحصیل کرده به وجود آمد، به گونهای که بسیاری از این تحصیلکردگان به کشورهای اروپایی، ترکیه و استرالیا مهاجرت کردند.
بازگشت برخی از مؤسسات خارجی سرمایهگذار در افغانستان در آن سالها به کشورهایشان وضعیت مالی در این کشور را دچار تغییراتی کرد، نیروی کاری که در این مؤسسات اشتغال داشت، درآمد خوبی دریافت میکرد؛ بنابراین برای خرید فرهنگی نیز هزینه پرداخت میکرد اما اکنون چنین نیست.
در این راستا ما 70 درصد از مشتریانمان را در کابل از دست دادیم، 30 درصد باقیمانده نیز از نظر اقتصادی مشکلات جدی دارند، شرایط به گونهای شده است که یک کتاب مشترکا توسط چند دانشجو خریداری و استفاده میشود.
مشکل دیگر از دست رفتن بازار کتاب در افغانستان به گران شدن کتاب در ایران باز میگردد. در سالهای اخیر قیمت کتابی که در گذشته 10 هزار تومان منتشر میشد، به 40 هزار تومان رسیده است، کرایه حمل و نقل و هزینه گمرک نیز موجب گرانتر شدن کتاب در افغانستان شده است، از همین رو برخی ناشران منفعتطلب با سوء استفاده از وضعیت موجود به سراغ چاپ افست کتاب رفتند. برای نمونه زمانی که ناشر متوجه پرفروش شدن کتاب خاصی در افغانستان میشوند، پیدی اف کتاب را تهیه کرده و آن را به صورت افست چاپ میکنند. نکته جالب توجه اینجا است که بسیاری از ناشران و مؤسسات ایرانی خود اقدام به این کار کردند. برای نمونه یک موسسه ایرانی 100 عنوان از کتابهای درسی رشته کار و دانش را در شمارگان 1500 نسخه در پاکستان افست چاپ کرد و به یک مؤسسه آلمانی که در زمینه بازپروری فنی جوانان افغانستان فعالیت میکرد، فروخت.
اکنون وضعیت صادارت کتاب از ایران به افغانستان چگونه است؟ در این میان کتابهای افست و قاچاق از کشور پاکستان نیز به مانند سابق وارد میشود؟
الآن ورود کتابهای افست و قاچاق کمتر شده است، زیرا کتاب خریدار چندانی در این کشور ندارد؛ بنابراین افستها و قاچاقها هم نمیفروشند و بهراحتی از گردونه حذف شدهاند.
نقطه قوت کتابهای ایران در افغانستان زبان فارسی و فرهنگ مشترک است و این زبان فارسی و فرهنگ مشترک موجب شده که کتاب، مجلات و فیلمهای ایرانی در افغانستان خواهان داشته باشد. در واقع این نقطه قوتی که در زبان و فرهنگ مشترک است، همان چیزی است که هندیها، امریکاییها و روسها ندارند. این نقطه و قدرت منحصراً در اختیار ایران است از این بابت طبعاً کتاب بیشتر فروخته میشود. خواننده بیشتر و توجه بیشتری نیز وجود دارد.
متقاضیان کتابهای ایرانی در حوزه فرهنگ و ادب و زبان فارسی در افغانستان بسیار جدی است، از همین رو بود که سال گذشته کتاب سیدمهدی ضرغامی استاد دانشگاه مشهد در افغانستان به عنوان کتاب سال شناخته شد. علاوه بر آن کتابهایی ر رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی ایران نیز در افغانستان بسیار طرفدار دارد، برای نمونه کتاب «در کشاکش دین و دولت» که نشر ماهی آن را چاپ کرده فروش خوبی در افغانستان داشته است.
وضعیت کتابهای دینی چگونه است؟
کتابهای دینی هم فروش دارد، بیش از نیمی از کتابهای دینی اهل سنت که در کردستان، قم، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و تهران چاپ میشود، در افغانستان بفروش میرود.
به هر حال باید توجه داشت که کشورهایی چون امریکا، عربستان و پاکستان بیکار نمینشینند، نیروهای سلفی که در منطقه حضور دارند، 76 مؤسسه تحقیقاتی در پاکستان و کردستان عراق مشغول تولید تفکر وهابیگری و تبلیغ بر علیه ایران و شیعه هستند. به این باید دشمنان زبان فارسی در افغانستان را نیز افزود که موضوعی بسیار جدی است. اگر فارسیزبانان، شیعیان و هزارههای شیعه مذهب در برابر همه اینها با قدرت ایستادهاند، از همین کتابها و آموزشهای حاصل از آنها است؛ پس صادرات کتاب از ایران به افغانستان بسیار مهم است.
وارداتی که نیازمند یک مدیریت در تهران بود برای اینکه مشخص شود چگونه کتاب باید از ایران به افغانستان و با کدام قیمت و تخفیف وارد شود، بازاری که با وجود اینکه 80 تا 85 درصد آن از کتابهای ایران بود، موجب نشد مسئولان فرهنگی نسبت به آن توجه داشته باشند. حالا چند سالی است که این بازار از رونق سابق را ندارد؛ ولی با وجود این همچنان مشتریان پر و پاقرص افغانستانی طالب کتابهای ایرانی هستند. انتشارات عرفان که توسط محمدابراهیم شریعتی مهاجر افغانستانی ساکن ایران اداره میشود، از جمله ناشرانی است که حجم زیادی از کتابهای ایرانی را به افغانستان صادر میکند؛ صادراتی که گردش مالی پنج میلیارد تومانی را برای وی رقم زده است. شریعتی در گفتوگو با تسنیم به وضعیت کتابهای ایران در بازار افغانستان پرداخته است؛ بازاری که در افغانستان نیز از کرونا تأثیر گرفته و موجب شده است کتابفروشیها به نانوایی و کافیشاپ تبدیل شوند. این گفتوگو به شرح ذیل است:
آقای شریعتی در سالهای اخیر به ویژه در این ماهها که جهان درگیر کرونا شده است، وضعیت نشر در جهان بحرانی شده و ناشران بسیاری متضرر شدهاند، وضعیت کتاب و کتابفروشی در افغانستان چگونه است؟
بازار خرید و فروش کتاب در افغانستان بسیار راکد است؛ چون اساساً مشتری برای خرید کتاب نیست. فروش آنلاین نیز نمیتواند به ما کمکی کند، چون ساز و کار فروشآنلاین در افغانستان فراهم نیست و مردم کار بانکی ندارند و نمیتوانند از سیستم خودپرداز استفاده کنند. خرید و فروش کتاب در این کشور فیزیکی است.
با توجه به شیوع کرونا از اسفند ماه تاکنون ما نتوانستیم کتاب چندانی در افغانستان بفروشیم. تمام زحماتی که برای شروع سال 99 کشیده بودیم، به هدر رفت؛ به ویژه اینکه از 15 اسفند تا پایان اردیبهشت ماه در تعطیلات به سر میبردیم.
بسیاری از کتابفروشیها در دنیا علاوه بر استفاده از شیوههای فروش آنلاین، به شکلهای دیگر همچون توزیع با دوچرخه و موتور نیز کتاب را به دست مصرفکننده رساندهاند، شما از این روشها بهره نگرفتید؟
چرا ما تا حدودی برخی کتابها را به این شکل توزیع کردیم، اما در ماههای اول شیوع کرونا منع عبور و مرور در افغانستان بسیار جدی بود، در عین حال در کابل آنچنان امنیتی وجود ندارد که بتوان با دوچرخه و موتور تردد کرد. با این اوصاف کتابفروشیهای بسیاری از بین رفتند و با ضررهای بسیار مواجه شدند. بعد از کرونا نیز فروش کتاب در افعانستان 50 درصد سقوط داشته است، تا جایی که کتابفروشیهای بسیاری تغییر کاربری دادهاند. برخی به نانوایی و بقالی و برخی دیگر به کافیشاپ تبدیل شدند.
در سالهای ابتدایی دهه 90 فروش کتاب در افغانستان رونق خوبی داشت، رونقی که با گردش 10میلیاردی صادرات کتاب از ایران به افغانستان همراه بود، چه شد که اکنون این رونق دیگر وجود ندارد؟
از سال 2002 وقتی حکومت جدید در افغانستان مستقر و کرزای رئیس جمهور شد تا سال 2016 رونق کتاب و کتابخوانی در افغانستان وجود داشت، دانشجویان و دانشآموزان کتاب بسیار میخواندند؛ ولی بعد از آن اغلب این تحصیلکردگان به اروپا مهاجرت کردند و سیاستهای غلط کرزای وضعیتی را به وجود آورد که بیش از 75 درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور را ترک کردند. این نسل، نسل کتابخوانی بودند که با جنگ بزرگ شده حکومت و سقوط طالبان را دیده بودند و این امیدواری را داشتند که بتوانند حکومتی مبتنی بر قانون در کشور به وجود بیاورند؛ از همین رو صادرات کتاب از ایران در این دوره رونق چشمگیری داشت. اما در سالهای اخیر به دلایل سیاسی ـ امنیتی سرخوردگی بسیار جدی در بین نیروهای تحصیل کرده به وجود آمد، به گونهای که بسیاری از این تحصیلکردگان به کشورهای اروپایی، ترکیه و استرالیا مهاجرت کردند.
بازگشت برخی از مؤسسات خارجی سرمایهگذار در افغانستان در آن سالها به کشورهایشان وضعیت مالی در این کشور را دچار تغییراتی کرد، نیروی کاری که در این مؤسسات اشتغال داشت، درآمد خوبی دریافت میکرد؛ بنابراین برای خرید فرهنگی نیز هزینه پرداخت میکرد اما اکنون چنین نیست.
در این راستا ما 70 درصد از مشتریانمان را در کابل از دست دادیم، 30 درصد باقیمانده نیز از نظر اقتصادی مشکلات جدی دارند، شرایط به گونهای شده است که یک کتاب مشترکا توسط چند دانشجو خریداری و استفاده میشود.
مشکل دیگر از دست رفتن بازار کتاب در افغانستان به گران شدن کتاب در ایران باز میگردد. در سالهای اخیر قیمت کتابی که در گذشته 10 هزار تومان منتشر میشد، به 40 هزار تومان رسیده است، کرایه حمل و نقل و هزینه گمرک نیز موجب گرانتر شدن کتاب در افغانستان شده است، از همین رو برخی ناشران منفعتطلب با سوء استفاده از وضعیت موجود به سراغ چاپ افست کتاب رفتند. برای نمونه زمانی که ناشر متوجه پرفروش شدن کتاب خاصی در افغانستان میشوند، پیدی اف کتاب را تهیه کرده و آن را به صورت افست چاپ میکنند. نکته جالب توجه اینجا است که بسیاری از ناشران و مؤسسات ایرانی خود اقدام به این کار کردند. برای نمونه یک موسسه ایرانی 100 عنوان از کتابهای درسی رشته کار و دانش را در شمارگان 1500 نسخه در پاکستان افست چاپ کرد و به یک مؤسسه آلمانی که در زمینه بازپروری فنی جوانان افغانستان فعالیت میکرد، فروخت.
اکنون وضعیت صادارت کتاب از ایران به افغانستان چگونه است؟ در این میان کتابهای افست و قاچاق از کشور پاکستان نیز به مانند سابق وارد میشود؟
الآن ورود کتابهای افست و قاچاق کمتر شده است، زیرا کتاب خریدار چندانی در این کشور ندارد؛ بنابراین افستها و قاچاقها هم نمیفروشند و بهراحتی از گردونه حذف شدهاند.
نقطه قوت کتابهای ایران در افغانستان زبان فارسی و فرهنگ مشترک است و این زبان فارسی و فرهنگ مشترک موجب شده که کتاب، مجلات و فیلمهای ایرانی در افغانستان خواهان داشته باشد. در واقع این نقطه قوتی که در زبان و فرهنگ مشترک است، همان چیزی است که هندیها، امریکاییها و روسها ندارند. این نقطه و قدرت منحصراً در اختیار ایران است از این بابت طبعاً کتاب بیشتر فروخته میشود. خواننده بیشتر و توجه بیشتری نیز وجود دارد.
متقاضیان کتابهای ایرانی در حوزه فرهنگ و ادب و زبان فارسی در افغانستان بسیار جدی است، از همین رو بود که سال گذشته کتاب سیدمهدی ضرغامی استاد دانشگاه مشهد در افغانستان به عنوان کتاب سال شناخته شد. علاوه بر آن کتابهایی ر رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی ایران نیز در افغانستان بسیار طرفدار دارد، برای نمونه کتاب «در کشاکش دین و دولت» که نشر ماهی آن را چاپ کرده فروش خوبی در افغانستان داشته است.
وضعیت کتابهای دینی چگونه است؟
کتابهای دینی هم فروش دارد، بیش از نیمی از کتابهای دینی اهل سنت که در کردستان، قم، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و تهران چاپ میشود، در افغانستان بفروش میرود.
- شاید برای برخی این پرسش پیش آید که اساساً چرا باید کتاب از ایران به افغانستان صادر شود؟
به هر حال باید توجه داشت که کشورهایی چون امریکا، عربستان و پاکستان بیکار نمینشینند، نیروهای سلفی که در منطقه حضور دارند، 76 مؤسسه تحقیقاتی در پاکستان و کردستان عراق مشغول تولید تفکر وهابیگری و تبلیغ بر علیه ایران و شیعه هستند. به این باید دشمنان زبان فارسی در افغانستان را نیز افزود که موضوعی بسیار جدی است. اگر فارسیزبانان، شیعیان و هزارههای شیعه مذهب در برابر همه اینها با قدرت ایستادهاند، از همین کتابها و آموزشهای حاصل از آنها است؛ پس صادرات کتاب از ایران به افغانستان بسیار مهم است.