شهدای ایران: محمدرضا تاجیک، از استراتژیستهای اصلاحطلب در مقالهای در شماره اخیر نشریه مشق فردا که با عنوان "حکومتمندیِ حکومت" منتشر شد، نوشته است:
«شاید بتوان با سر مورتیمر دوراند همصدا شد و گفت: "ایران، در تاریخ اکنون خود، بد اداره میشود". در کتاب گزارش سر مورتیمر دوراند، اسنادی درباره وضعیت ایران –اواخر قرن نوزدهم- میخوانیم:
"ایران بد اداره میشود و شرایط کلیاش رضایتبخش نیست. وضع مالیاش خراب است. منابعش دست نخورده مانده است و تجارتش رونقی ندارد. بعضی نشانههای شورش و ناآرامی در کشور هم دیده میشود... دورنمای مناسبات داخلی و خارجی خراب است. شاه صرفا دنبال پول است و حکومت ایالات و مناصب مهم دولتی را به طور منظم به کسی که بیشترین پول را بپردازد، برای دورههای کوتاه میفروشد. به همین سبب، کشور را غارت میکنند و نظام اداری به شدت نابسامان است. دولت مرکزی ضعیف است و نه فقط از سوی حکمرانان محلی، بلکه از سوی ملاها هم –که قدرتشان بسیار بیشتر از آن است که باید باشد- نادیده گرفته میشود. وطنپرستی که بتوان با آن کار کرد وجود ندارد. امور ارتش، مالی، عدلیه و گمرک وخیم هستند..." ایران از سوء مدیریت شدیدی رنج میبرد، اکنون، اگرچه نظام سیاسی و حکومتی ما تغییراتی ژرف و گسترده کرده و نسبت به دوران قاجار بس و بسیار فاصله گرفته است و در جامعه مردممان نیز تغییر بسیار حاصل شده است، اما کماکان از "بد اداره کردن امور" و از بینظمی و شلختگی رنج میبریم»!
*آقای تاجیک زمانی که در شب انتخابات سال 94 در ستاد تبلیغاتی حسن روحانی میتینگ برگزار میکرد و ناامید از پیروزی روحانی، بر لزوم پوپولیسم تأکید میداشت، باید فکر این روزها را هم میکرد...روزهایی که مجبور نباشد سرخورده از کارنامه ناکارآمد دولت اعتدالی اصلاحطلبان؛ آسمان و ریسمان کند و فجایع عصر ناصری ایران را با روزگار نظام جمهوری اسلامی اینهمانی کند.
جالب است که تاجیک علیرغم مطالعه ولو گزینشی تاریخ حتی نخواسته از تجربه کریم شیرهای، دلقک دربار ناصرالدین شاه نیز استفاده کند که هوادار شاه بود اما در قالب طنز و کنایه؛ انتقاداتی هم از او و از درباریان میکرد.
در توضیح بیشتر اظهارات تاجیک بایستی اشاره کرد که وضعیت امروز ایران اولا بحرانی نیست و ثانیا مشکلات موجود هم تماما برخاسته از همان میتینگهای داغ تاجیک و دوستان اوست که دولت اعتدال و گرانیهای موجود را در دامن مردم گذاشت.
طنز تلخ ماجرا نیز آنجاست که تاجیک و امثال او همالآن به جای پذیرش مسئولیت، به جای عذرخواهی از مردم، به جای اشاره به مثبتات رقیب و به جای اینکه به مردم بگویند راه چاره مشکلات دستکند ما؛ رأی خوب در انتخابات ریاستجمهوری است... اما راه بیراهه را انتخاب کردهاند و در خلوت و جلوت از لزوم "شورش و ناآرامی" سخن میگویند. همان که از قضا تاجیک در کتاب مورتیمر دوراند هم دیده است!
حتما باید تأمل کرد که چرا و چگونه در عصری که ایران بزرگ پس از 2500 سال رنگ مردمسالاری را دید، اقتدار هژمونیک خود را در جهان زنده کرد، پرچم وحدانیت را در بلندای جهان به اهتزار درآورد و یکی از ارزانترین نظامات مالیاتی جهان را نیز با کمترین میزان گرسنگی برای رفاه شهروندان خود ایجاد کرد؛ اما کسانی پنهان شده در لباس مقدس سیاست شیعی، کارنامه پر افتخار این حکومت را به بهانه مشکلاتی که خود پدید آوردهاند با زندگی و زمانه یک پادشاه جبّاز زنباره مقایسه میکنند؟!
«شاید بتوان با سر مورتیمر دوراند همصدا شد و گفت: "ایران، در تاریخ اکنون خود، بد اداره میشود". در کتاب گزارش سر مورتیمر دوراند، اسنادی درباره وضعیت ایران –اواخر قرن نوزدهم- میخوانیم:
"ایران بد اداره میشود و شرایط کلیاش رضایتبخش نیست. وضع مالیاش خراب است. منابعش دست نخورده مانده است و تجارتش رونقی ندارد. بعضی نشانههای شورش و ناآرامی در کشور هم دیده میشود... دورنمای مناسبات داخلی و خارجی خراب است. شاه صرفا دنبال پول است و حکومت ایالات و مناصب مهم دولتی را به طور منظم به کسی که بیشترین پول را بپردازد، برای دورههای کوتاه میفروشد. به همین سبب، کشور را غارت میکنند و نظام اداری به شدت نابسامان است. دولت مرکزی ضعیف است و نه فقط از سوی حکمرانان محلی، بلکه از سوی ملاها هم –که قدرتشان بسیار بیشتر از آن است که باید باشد- نادیده گرفته میشود. وطنپرستی که بتوان با آن کار کرد وجود ندارد. امور ارتش، مالی، عدلیه و گمرک وخیم هستند..." ایران از سوء مدیریت شدیدی رنج میبرد، اکنون، اگرچه نظام سیاسی و حکومتی ما تغییراتی ژرف و گسترده کرده و نسبت به دوران قاجار بس و بسیار فاصله گرفته است و در جامعه مردممان نیز تغییر بسیار حاصل شده است، اما کماکان از "بد اداره کردن امور" و از بینظمی و شلختگی رنج میبریم»!
*آقای تاجیک زمانی که در شب انتخابات سال 94 در ستاد تبلیغاتی حسن روحانی میتینگ برگزار میکرد و ناامید از پیروزی روحانی، بر لزوم پوپولیسم تأکید میداشت، باید فکر این روزها را هم میکرد...روزهایی که مجبور نباشد سرخورده از کارنامه ناکارآمد دولت اعتدالی اصلاحطلبان؛ آسمان و ریسمان کند و فجایع عصر ناصری ایران را با روزگار نظام جمهوری اسلامی اینهمانی کند.
جالب است که تاجیک علیرغم مطالعه ولو گزینشی تاریخ حتی نخواسته از تجربه کریم شیرهای، دلقک دربار ناصرالدین شاه نیز استفاده کند که هوادار شاه بود اما در قالب طنز و کنایه؛ انتقاداتی هم از او و از درباریان میکرد.
در توضیح بیشتر اظهارات تاجیک بایستی اشاره کرد که وضعیت امروز ایران اولا بحرانی نیست و ثانیا مشکلات موجود هم تماما برخاسته از همان میتینگهای داغ تاجیک و دوستان اوست که دولت اعتدال و گرانیهای موجود را در دامن مردم گذاشت.
طنز تلخ ماجرا نیز آنجاست که تاجیک و امثال او همالآن به جای پذیرش مسئولیت، به جای عذرخواهی از مردم، به جای اشاره به مثبتات رقیب و به جای اینکه به مردم بگویند راه چاره مشکلات دستکند ما؛ رأی خوب در انتخابات ریاستجمهوری است... اما راه بیراهه را انتخاب کردهاند و در خلوت و جلوت از لزوم "شورش و ناآرامی" سخن میگویند. همان که از قضا تاجیک در کتاب مورتیمر دوراند هم دیده است!
حتما باید تأمل کرد که چرا و چگونه در عصری که ایران بزرگ پس از 2500 سال رنگ مردمسالاری را دید، اقتدار هژمونیک خود را در جهان زنده کرد، پرچم وحدانیت را در بلندای جهان به اهتزار درآورد و یکی از ارزانترین نظامات مالیاتی جهان را نیز با کمترین میزان گرسنگی برای رفاه شهروندان خود ایجاد کرد؛ اما کسانی پنهان شده در لباس مقدس سیاست شیعی، کارنامه پر افتخار این حکومت را به بهانه مشکلاتی که خود پدید آوردهاند با زندگی و زمانه یک پادشاه جبّاز زنباره مقایسه میکنند؟!