نویسنده «تا پلاک ۱۴۰: خاطرات اهالی قلم از دوران دفاع مقدس»:
تدوین کتاب درست دو سال تمام وقت مرا گرفت. گرفتن خاطره از ۱۴۰ نفر آن هم از اهالی قلم کار آسانی نیست چرا که هرکدام درگیر مسائل کاری خود هستند و وقت اندکی برای نوشتن برای چنین کاری دارند.
شهدای ایران: «تا پلاک ۱۴۰: خاطرات اهالی قلم از دوران دفاع مقدس» نام کتابی ۵۴۳ صفحهای است که نتیجه سه سال کوشش گردآورنده (آذر خزاعی سرچشمه) برای جمعآوری خاطره ۱۴۰ نفر از هنرمندان و نویسندگان زیسته در جنگ بوده و با هدف نشان دادن جریان زندگی مردم ایران در دوران دفاع مقدس از لابهلای روایتهای غیر داستانی و دلنوشتهها و یادداشتهای آنان تنظیم شده است. راویان این مجموعه هر کدام از زاویه دید خود حوادثی که در آن حضور داشتند و آن را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند روایت میکنند. به بهانه انتشار این کتاب با آذر خزاعی سرچشمه گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را میخوانید:
سبکی که این کتاب بر مبنای آن شکل گرفته خاطره نگاری است، جایگاه این سبک در تحکیم و تقویت ادبیات دفاع مقدس چه بوده و به چه میزان از ظرفیت خاطره نویسی برای بیان ناگفتههای جنگ میتوان استفاده کرد؟
نمیدانم درکجا خواندهام که خاطره در کاملترین شکل خود مشتمل بر حوادث و تجاربی است که در ظرف گذشته واقع شده و متعلق به زندگی گذشته شخص بوده و اکنون شخص آن را بیان میکند و به کار میگیرد. خاطره با زمان و مکان مرتبط است و از این لحاظ خاطره یعنی صحنهها و حوادثی که بر صفحه ذهن و خاطر شخص اثر گذشته و در یاد میماند و بیان آن میتواند در بازسازی فضای زمان و محیط گذشته مفید واقع شود. این تعریف، تعریف درست و کاربردی است.
در واقع داستان نویس در طراحی و ساخت فضای زمان، محیط و شخصیت داستان خود به سلسله وقایعی نیاز دارد که از دل گذشته بیرون کشیده شود و جنگها همیشه بستری مناسب برای خلق داستانهای بزرگ بوده و نویسندگان وقایع و حوادث بزرگ در جهان آثارماندگاری از دل وقایع و حوادث جنگها خلق کردهاند که خود یا در دل این حوادث حضور داشتهاند و یا از خاطرات دیگران استفاده کردهاند در دو حالت باز این انعکاس واقعیت است که از ذهن نویسنده خارج شده و ذهن در واقعیت دخل و تصرف کرده است. هشت سال دفاع مقدس گونهای بر ادبیات ما اضافه کرد که پیش از انقلاب از آن بی بهره بودیم آن هم ادبیات خاطره نویسی جنگ است. برخی از جوانانی که از دل حوادث و وقایع دفاع مقدس بازگشته بودند شروع به گفتن و یا نوشتن خاطرات خود کردند و نوشتن و بیان این خاطرات برای داستان نویسان ما بستر تازهای بود برای ایدههای نو و بکر جهت خلق آثار داستانی جنگ که بسیاری از این داستانها به ویژه داستانهای کوتاه نوشته شده آثار قابل توجه و درخشانی هستند و این خود اهمیت و تأثیر خاطرات جنگ را بر ادبیات داستانی میرساند که این گنجینه تمام نشدنی میتواند سالیان سال ادبیات داستانی ما را سیراب کند.
در خاطرات جنگ نفوذ به عمق افکار و احساسات راوی اکثر مواقع غیرممکن میشود و این امر تحت تأثیر سیستم بسیار قدرتمند کنترل درونی راوی است که فعال شده و نمیگذارد ناگفتههای خود را بازگو کند باید محیط و بستر مناسبی ایجاد شود تا خاطرهگو و خاطرهنویس جنگ تمام ظرفیت حقیقت خودشان را که در درونشان از آن محافظت میشود بازگو کند.
شما در این کتاب تلاش کردید تا جریان زندگی مردم ایران را در دوران دفاع مقدس نشان دهید کاری که پس از جنگ تحمیلی در حوزه مکتوبات دفاع مقدس کمتر مورد توجه قرار گرفته بدین معنی که خاطره نگاری و مستندنگاری مردم بیشتر در حاشیه بوده است نظرتان در این باره چیست؟
جنگ ما شاید بتوان گفت که تنها جنگی است که بیشترین نیروی داوطلب و مردمی را در برداشته و تمام بار جنگ بر دوش مردم بوده از نوجوان دوازده سیزده ساله تا پیرمرد هفتاده ساله، از دانش آموزان هفت هشت ساله تا دانشجویان هجده ساله از زنان خانه دار تا زنان امدادگر تمامی اقشار مردم از زن و مرد و پیر وجوان با جان و دل درجنگ چه مستقیم و چه غیرمستقیم حضور یافتند و حماسهها آفریدند. حال ثبت جریان زندگی آن دوران توسط اهالی قلم تنها بخشی از شکل زندگی است. اگرچه تجربه تخیلی نویسندگان از شکلهایی که سایرین تصویر میکنند به زندگی نزدیکترند اما باید در نظر گرفت که برای ماندگاری این جریان باید به سراغ قشرهای مختلف مردم نیز رفت و در بیان شکلهای زندگی در دوران جنگ با آنها سهیم شویم چرا که نوشتههای جنگ بر گونهگونی پر بار «جریان زندگی» به مقدار زیادی مرهون خاطرات اقشار مختلف مردم است.
تلاش شما در این کتاب برای عملیاتی کردن ثبت جریان زندگی مردم ایران در دوران دفاع مقدس چگونه بوده است؟
اوایل سال ۹۶ به سراغ انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس رفتم و از آنها عکسهایی که جریان زندگی در جنگ در آن ثبت شده باشد درخواست کردم. حدود یک ماهی در سه مرحله به آنجا رفتم و عکسها را نگاه کردم و بعد انتخاب کردم و به سراغ معاونت هنری بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس رفتم و از آرشیو عکس آنجا نیز مقداری عکس انتخاب کردم بعد با عکاسان عکسهای منتخب تماس گرفتم و هر کدام برای نوشتن درباره عکسها دلایلی آوردن که آنها را از نوشتن معاف کنم و من پذیرفتم. مدتی عکسها را نگاه میکردم و تصمیم داشتم که خودم برای آنها بنویسم تا اینکه یک روز همسرم درباره وضعیت زندگی در دوران دفاع مقدس گفت و بعد از گفتگو و ارائه طرح عکاسها با بعضی از داستان نویسان به این نتیجه رسیدم که برای ثبت جریان زندگی ابتدا به سراغ اهالی قلم بروم چرا که آنها به جزئیات اهمیت میدهند این بود که به گرفتن خاطرات آنها اقدام کردم.
روند تدوین این کتاب و فرایند تولید به چه صورت بوده و با چه چالشهایی مواجه بودید؟
تدوین کتاب درست دو سال تمام وقت مرا گرفت. گرفتن خاطره از ۱۴۰ نفر آن هم از اهالی قلم کار آسانی نیست چرا که هرکدام درگیر مسائل کاری خود هستند و وقت اندکی برای نوشتن برای چنین کاری دارند. به همین جهت با بعضی مصاحبه کردم و بعد از پیاده کردن آن متن را برایشان میفرستادم و گاهی این رفت و برگشت چند بار تکرار میشد و چندهفته طول میکشید بعضی از نوشتهها طولانی بود و با اینکه برای کوتاه کردن آن چندین بار رفت و برگشت شده باز هم کوتاه نشد. تعداد کلماتی که برای هر نوشته در نظرگرفته بودم ۲۰۰۰ کلمه بود ولی نمیتوانستم روی تعداد کلمات پافشاری کنم برای همین دست نویسندگان را باز گذاشتم در بعضی از مصاحبهها محیط مناسبی برای مصاحبه فراهم نشد و راوی بخشی از حقیقت خاطرهاش را انگار درونش نگه میداشت و بازگو نمیکرد. بعضی از مصاحبهها تلفنی انجام گرفت آن هم در چند روز و خلاصه اینکه تمام نویسندگان محترمی که خاطره داده بودند ازم خواستند که هیچ گونه دخل و تصرفی در خاطره شان نداشته باشم و اینکار را برای من سخت کرد و تنها کار ویرایش درحد روخوانی و اغلاط دستوری و سجاوندی صورت گرفت.
ثبت زندگی مردم از نگاه اهالی قلم چه ارزش افزودهای برای مخاطبان میتواند داشته باشد؟
نویسندگان به خاطر جزئی نگر بودنشان وقایع و حوادث را به گونهای دیگر میبینند و همین امر باعث میشود که ما نیز در تماشای آن وقایع و حوادث با او سهیم شویم وقوف ما بر حوادث و وقایع دوران جنگ به مقدار زیادی مرهون نویسندگان این عرصه است.
روند انتخاب اهالی قلم برای روایت خاطره در این کتاب به چه صورت بوده است؟
ابتدا با داستان نویسان شروع کردم و بعد به سراغ خاطره نویسها رفتم و در آخر به سراغ اهالی هنر، البته در ابتدای جمع آوری خاطرات تنها قصد داشتم که خاطرات داستان نویسهای دفاع مقدس را جمع آوری کنم اما وقتی با دوستان خاطره نویس جنگ صحبت کردم و چند خاطره تأثیرگذار از آنها شنیدم تصمیم گرفتم از قشرهای دیگر اهالی قلم نیز خاطره بگیرم.
سبکی که این کتاب بر مبنای آن شکل گرفته خاطره نگاری است، جایگاه این سبک در تحکیم و تقویت ادبیات دفاع مقدس چه بوده و به چه میزان از ظرفیت خاطره نویسی برای بیان ناگفتههای جنگ میتوان استفاده کرد؟
نمیدانم درکجا خواندهام که خاطره در کاملترین شکل خود مشتمل بر حوادث و تجاربی است که در ظرف گذشته واقع شده و متعلق به زندگی گذشته شخص بوده و اکنون شخص آن را بیان میکند و به کار میگیرد. خاطره با زمان و مکان مرتبط است و از این لحاظ خاطره یعنی صحنهها و حوادثی که بر صفحه ذهن و خاطر شخص اثر گذشته و در یاد میماند و بیان آن میتواند در بازسازی فضای زمان و محیط گذشته مفید واقع شود. این تعریف، تعریف درست و کاربردی است.
در واقع داستان نویس در طراحی و ساخت فضای زمان، محیط و شخصیت داستان خود به سلسله وقایعی نیاز دارد که از دل گذشته بیرون کشیده شود و جنگها همیشه بستری مناسب برای خلق داستانهای بزرگ بوده و نویسندگان وقایع و حوادث بزرگ در جهان آثارماندگاری از دل وقایع و حوادث جنگها خلق کردهاند که خود یا در دل این حوادث حضور داشتهاند و یا از خاطرات دیگران استفاده کردهاند در دو حالت باز این انعکاس واقعیت است که از ذهن نویسنده خارج شده و ذهن در واقعیت دخل و تصرف کرده است. هشت سال دفاع مقدس گونهای بر ادبیات ما اضافه کرد که پیش از انقلاب از آن بی بهره بودیم آن هم ادبیات خاطره نویسی جنگ است. برخی از جوانانی که از دل حوادث و وقایع دفاع مقدس بازگشته بودند شروع به گفتن و یا نوشتن خاطرات خود کردند و نوشتن و بیان این خاطرات برای داستان نویسان ما بستر تازهای بود برای ایدههای نو و بکر جهت خلق آثار داستانی جنگ که بسیاری از این داستانها به ویژه داستانهای کوتاه نوشته شده آثار قابل توجه و درخشانی هستند و این خود اهمیت و تأثیر خاطرات جنگ را بر ادبیات داستانی میرساند که این گنجینه تمام نشدنی میتواند سالیان سال ادبیات داستانی ما را سیراب کند.
در خاطرات جنگ نفوذ به عمق افکار و احساسات راوی اکثر مواقع غیرممکن میشود و این امر تحت تأثیر سیستم بسیار قدرتمند کنترل درونی راوی است که فعال شده و نمیگذارد ناگفتههای خود را بازگو کند باید محیط و بستر مناسبی ایجاد شود تا خاطرهگو و خاطرهنویس جنگ تمام ظرفیت حقیقت خودشان را که در درونشان از آن محافظت میشود بازگو کند.
شما در این کتاب تلاش کردید تا جریان زندگی مردم ایران را در دوران دفاع مقدس نشان دهید کاری که پس از جنگ تحمیلی در حوزه مکتوبات دفاع مقدس کمتر مورد توجه قرار گرفته بدین معنی که خاطره نگاری و مستندنگاری مردم بیشتر در حاشیه بوده است نظرتان در این باره چیست؟
جنگ ما شاید بتوان گفت که تنها جنگی است که بیشترین نیروی داوطلب و مردمی را در برداشته و تمام بار جنگ بر دوش مردم بوده از نوجوان دوازده سیزده ساله تا پیرمرد هفتاده ساله، از دانش آموزان هفت هشت ساله تا دانشجویان هجده ساله از زنان خانه دار تا زنان امدادگر تمامی اقشار مردم از زن و مرد و پیر وجوان با جان و دل درجنگ چه مستقیم و چه غیرمستقیم حضور یافتند و حماسهها آفریدند. حال ثبت جریان زندگی آن دوران توسط اهالی قلم تنها بخشی از شکل زندگی است. اگرچه تجربه تخیلی نویسندگان از شکلهایی که سایرین تصویر میکنند به زندگی نزدیکترند اما باید در نظر گرفت که برای ماندگاری این جریان باید به سراغ قشرهای مختلف مردم نیز رفت و در بیان شکلهای زندگی در دوران جنگ با آنها سهیم شویم چرا که نوشتههای جنگ بر گونهگونی پر بار «جریان زندگی» به مقدار زیادی مرهون خاطرات اقشار مختلف مردم است.
تلاش شما در این کتاب برای عملیاتی کردن ثبت جریان زندگی مردم ایران در دوران دفاع مقدس چگونه بوده است؟
اوایل سال ۹۶ به سراغ انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس رفتم و از آنها عکسهایی که جریان زندگی در جنگ در آن ثبت شده باشد درخواست کردم. حدود یک ماهی در سه مرحله به آنجا رفتم و عکسها را نگاه کردم و بعد انتخاب کردم و به سراغ معاونت هنری بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس رفتم و از آرشیو عکس آنجا نیز مقداری عکس انتخاب کردم بعد با عکاسان عکسهای منتخب تماس گرفتم و هر کدام برای نوشتن درباره عکسها دلایلی آوردن که آنها را از نوشتن معاف کنم و من پذیرفتم. مدتی عکسها را نگاه میکردم و تصمیم داشتم که خودم برای آنها بنویسم تا اینکه یک روز همسرم درباره وضعیت زندگی در دوران دفاع مقدس گفت و بعد از گفتگو و ارائه طرح عکاسها با بعضی از داستان نویسان به این نتیجه رسیدم که برای ثبت جریان زندگی ابتدا به سراغ اهالی قلم بروم چرا که آنها به جزئیات اهمیت میدهند این بود که به گرفتن خاطرات آنها اقدام کردم.
روند تدوین این کتاب و فرایند تولید به چه صورت بوده و با چه چالشهایی مواجه بودید؟
تدوین کتاب درست دو سال تمام وقت مرا گرفت. گرفتن خاطره از ۱۴۰ نفر آن هم از اهالی قلم کار آسانی نیست چرا که هرکدام درگیر مسائل کاری خود هستند و وقت اندکی برای نوشتن برای چنین کاری دارند. به همین جهت با بعضی مصاحبه کردم و بعد از پیاده کردن آن متن را برایشان میفرستادم و گاهی این رفت و برگشت چند بار تکرار میشد و چندهفته طول میکشید بعضی از نوشتهها طولانی بود و با اینکه برای کوتاه کردن آن چندین بار رفت و برگشت شده باز هم کوتاه نشد. تعداد کلماتی که برای هر نوشته در نظرگرفته بودم ۲۰۰۰ کلمه بود ولی نمیتوانستم روی تعداد کلمات پافشاری کنم برای همین دست نویسندگان را باز گذاشتم در بعضی از مصاحبهها محیط مناسبی برای مصاحبه فراهم نشد و راوی بخشی از حقیقت خاطرهاش را انگار درونش نگه میداشت و بازگو نمیکرد. بعضی از مصاحبهها تلفنی انجام گرفت آن هم در چند روز و خلاصه اینکه تمام نویسندگان محترمی که خاطره داده بودند ازم خواستند که هیچ گونه دخل و تصرفی در خاطره شان نداشته باشم و اینکار را برای من سخت کرد و تنها کار ویرایش درحد روخوانی و اغلاط دستوری و سجاوندی صورت گرفت.
ثبت زندگی مردم از نگاه اهالی قلم چه ارزش افزودهای برای مخاطبان میتواند داشته باشد؟
نویسندگان به خاطر جزئی نگر بودنشان وقایع و حوادث را به گونهای دیگر میبینند و همین امر باعث میشود که ما نیز در تماشای آن وقایع و حوادث با او سهیم شویم وقوف ما بر حوادث و وقایع دوران جنگ به مقدار زیادی مرهون نویسندگان این عرصه است.
روند انتخاب اهالی قلم برای روایت خاطره در این کتاب به چه صورت بوده است؟
ابتدا با داستان نویسان شروع کردم و بعد به سراغ خاطره نویسها رفتم و در آخر به سراغ اهالی هنر، البته در ابتدای جمع آوری خاطرات تنها قصد داشتم که خاطرات داستان نویسهای دفاع مقدس را جمع آوری کنم اما وقتی با دوستان خاطره نویس جنگ صحبت کردم و چند خاطره تأثیرگذار از آنها شنیدم تصمیم گرفتم از قشرهای دیگر اهالی قلم نیز خاطره بگیرم.