شهدای ایران: روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«همان گونه که آزادی خرمشهر در تاریخ حماسههای ایرانیان کم نظیر ونشانه توان نظامی آنهاست، برجام نیز نشانگر خردورزی، تسلط ایرانیان به فنون مذاکره و نحوه تعامل با جهان بود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«برجام، پرونده هسته ای ایران را از شمول فصل هفتم منشور خارج و تحریمها را لغو کرد ، درحالی که آمریکا با فعالیتهای حساس هستهای مانند غنی سازی مخالف بود این حق را تثبیت کرد، بخشی از فعالیتهای هستهای ایران را از روز اجرایش مجاز اعلام کرد و بخش دیگری را با گذشت زمان پذیرفت و سرانجام آنکه فعالیت هستهای ایران را- که بر اساس قطعنامههای شورای امنیت تهدید صلح و امنیت بین المللی تلقی میشد- در چارچوب قطعنامه 2231 شورای امنیت مشروعیت بخشید تا برنامه هستهای ایران اولین مورد از نوع خود باشد که از بالاترین سطح مشروعیت بین المللی برخوردار است... هر توافق هستهای با توجه به موازنه قدرت در عرصه بین المللی باید کدام دستاورد دیگری را محقق میساخت که برجام از تحقق آن ناتوان بود؟».
آرمان در ادامه نوشت:«(آیا سراغ دارید که)در تاریخ 75 ساله سازمان ملل...شورای امنیت اقدامات و فعالیتهای حکومتی درحال توسعه را به استناد فصل هفت منشور، تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی اعلام کرده باشد و سپس اعضای دائم آن شورا با آن حکومت مذاکره کرده و اجرای بخشی از فعالیتهای مورد اشاره از زمان اجرا و انجام بخش دیگری با گذشت زمان پذیرفته و پرونده آن حکومت از شمول فصل هفت، خارج و اقدامات تحریمی شورای امنیت علیه آن حکومت پایان یافته باشد؟، با قاطعیت میتوان گفت برجام تنها نمونه از این دست تاکنون است که چنین روندی را دربرداشته و چنین نتایجی به همراه آورده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«برجام، پرونده هسته ای ایران را از شمول فصل هفتم منشور خارج و تحریمها را لغو کرد ، درحالی که آمریکا با فعالیتهای حساس هستهای مانند غنی سازی مخالف بود این حق را تثبیت کرد، بخشی از فعالیتهای هستهای ایران را از روز اجرایش مجاز اعلام کرد و بخش دیگری را با گذشت زمان پذیرفت و سرانجام آنکه فعالیت هستهای ایران را- که بر اساس قطعنامههای شورای امنیت تهدید صلح و امنیت بین المللی تلقی میشد- در چارچوب قطعنامه 2231 شورای امنیت مشروعیت بخشید تا برنامه هستهای ایران اولین مورد از نوع خود باشد که از بالاترین سطح مشروعیت بین المللی برخوردار است... هر توافق هستهای با توجه به موازنه قدرت در عرصه بین المللی باید کدام دستاورد دیگری را محقق میساخت که برجام از تحقق آن ناتوان بود؟».
آرمان در ادامه نوشت:«(آیا سراغ دارید که)در تاریخ 75 ساله سازمان ملل...شورای امنیت اقدامات و فعالیتهای حکومتی درحال توسعه را به استناد فصل هفت منشور، تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی اعلام کرده باشد و سپس اعضای دائم آن شورا با آن حکومت مذاکره کرده و اجرای بخشی از فعالیتهای مورد اشاره از زمان اجرا و انجام بخش دیگری با گذشت زمان پذیرفته و پرونده آن حکومت از شمول فصل هفت، خارج و اقدامات تحریمی شورای امنیت علیه آن حکومت پایان یافته باشد؟، با قاطعیت میتوان گفت برجام تنها نمونه از این دست تاکنون است که چنین روندی را دربرداشته و چنین نتایجی به همراه آورده است».
همانطور که دولتمردان در سالهای گذشته بارها تاکید کرده بودند؛ هدف اصلی برجام، لغو یکباره تحریم ها و گشایش اقتصادی برای عموم مردم بود.
اما برجام نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه با تحریم هایی همچون آیسا(در دولت اوباما) و کاتسا 2017( در دولت ترامپ) بر دامنه و گستره تحریم های ضدایرانی افزود.
دولتمردان در توجیه عملی نشدن این وعده بسیار مهم، ابتدا اعلام کردند که «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»! و در ادامه به دستاوردسازی برای برجام مشغول شدند.
در همین راستا «دورشدن سایه جنگ» به عنوان دستاورد توافق هسته ای از سوی دولتمردان و اصلاح طلبان مطرح شد. دستاوردی خیالی و به دور از واقعیت.
فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد دارای بندهای متعددی است که دو بند از مهمترین آنها را بندهای ۴۱ و ۴۲ تشکیل میدهند. مشخصه اصلی بند ۴۱، «الزامآور» بودن اقدامات خواسته شده ذیل این بند است، اما بند ۴۲ به اقدام نظامی علیه یک کشور میتواند منجر شود. با بررسی قطعنامههای صادرشده علیه جمهوری اسلامی ایران پی میبریم که اساساً هیچ یک از قطعنامههای صادر شده علیه کشورمان ذیل فصل ۷ قرار نداشته است و هرگاه آمریکا و متحدان غربیاش بهدنبال کشاندن قطعنامههای ضدایرانی به ذیل فصل ۷ بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچگاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شدهاند.
در نهایت با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامهها علیه ایران صرفاً ذیل بند ۴۱ این فصل (و نه کلّیت فصل ۷) به تصویب رسید تا صرفاً «الزامآور» بودن آن مشخص و مؤکد باشد.
بنابراین نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده ۴۲» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر میکند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلاً ایران قرار داشتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز به واسطه برجام و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت در قطعنامه ۲۲۳۱ اقرار کرده و به آن رسمیت هم دادهایم.
علاوه بر این نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملاً برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده است. در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی میتوانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازیاش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد
نویسنده مطلب مذکور مدعی شده است که «برجام،نشانگر تسلط ایرانیان به فنون مذاکره بود»!؛ چندی پیش روزنامه اصلاح طلب اعتماد در اعترافی دیرهنگام نوشته بود:«متاسفانه در شرایط کنونی در مساله توافق هستهای هیچ راه حل منفعت آوری در مقابل کشورمان وجود ندارد... متاسفانه در تیم کارشناسان مذاکره کننده ما تعداد کافی از متخصصان به ویژه در حوزههای مالی، تجاری و بانکی حضور نداشتند که خط به خط و بند و به بند توافق را دقیق و به طور تخصصی بررسی کنند تا امروز دچار چنین شرایط ناشی از بی تعهدی آمریکا و اروپا نشویم».