حال و هوای نژادپرستی لابهلای کتابها؛
شاید مشهورترین کتاب درباره جامعه سیاهان آمریکا کتاب ریشهها باشد و حتی رهبر انقلاب سالها قبل در یکی از سخنرانیهای خود این کتاب را مرجع خوبی برای شناخت جامعه آمریکا درباره نژادپرستی دانستند.
شهدای ایران: این روزها آمریکا غرق در اعتراضات مردم علیه نژادپرستی است؛ اتفاقی که با قتل یک سیاهپوست توسط پلیس شروع و ادامهدار شد. اگر به بطن اعتراضات دقت کنیم، اکثر اعتراضات و شعارها علیه نژادپرستی عمیقی است که در آمریکا ریشه دوانده و امروز خشم عمومی مردم را رقم زده است. این نژادپرستی اگرچه با عملکرد پلیس در قتل فلوید شروع شد اما خیلی زود در تمام آمریکا فراگیر شد. ادبیات داستانی آمریکا البته سالهاست که آثار متعددی درباره این موضوع نوشته است اما مساله اینقدر عمیق است که ریشه در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا دارد. در این گزارش به آثاری میپردازیم که به مساله نژادپرستی و تبعیض در جامعه آمریکا اشاره کردهاند.
ماجرای هاک و تام سایر
در دوران کودکی ما کارتونی به نام «هاکلبریفین» پخش میشد که درباره پسربچهای به نام هاکلبریفین و دوست سیاه پوستش به نام تامسایر. داستانی درباره شرایط وخیم جامعه آمریکا در زمان جنگهای داخلی و بردهداری. اصل این کارتون از روی کتابی به نام «ماجراهای هاکلبری فین» اثر مارک تواین ساخته و مشهور شد. این رمان در سال ۱۸۸۴ برای اولینبار چاپ شد و پیش از آن رمان تام سایر، منتشر شده بود و آن کارتون تلفیقی از این دو کتاب بود. هر چند این کتاب بهشدت مورد استقبال قرار گرفت اما حواشی زیادی هم داشت و در سال ۱۸۸۵ کتابخانههای عمومی ماساچوست عرضه آن را ممنوع کردند. ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی درباره این کتاب گفته است: «ماجراهای هاکلبری فین، بهترین کتابی است که تا به حال داشتهایم و تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند؛ چیزی پیش از آن نبوده است.»
ریشههای یک نویسنده سیاهپوست
شاید مشهورترین کتاب درباره جامعه سیاهان آمریکا کتاب ریشهها باشد و حتی رهبر انقلاب سالها قبل در یکی از سخنرانیهای خود این کتاب را مرجع خوبی برای شناخت جامعه آمریکا درباره نژادپرستی دانستند. ریشهها نوشته الکس هیلی، نویسنده معاصر آمریکایی است که زندگی یک خانواده سیاه آمریکایی را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. الکس هیلی، نویسنده این اثر که خود سیاهپوست بود، در کتابش کاری بسیار فراتر از بازگویی تاریخ خانواده خود کرده است. او بهعنوان اولین نویسنده سیاهپوست آمریکایی که رد نیاکان خود را تا دورترین نسلها گرفته، موفق به آشکارکردن گذشته حدود ۲۵میلیون آمریکایی آفریقاییتبار شده است. او از فرهنگی غنی و بسیار قدیمی سخن گفته که توسط بردهداری تا مرز نابودی کامل پیش رفت.
در جامعه سیاهپوستان چه خبر است؟
«خدمتکار» اولین رمان کاترین استاکت، نویسنده آمریکایی است که اولینبار در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. نوشتن این رمان پنج سال طول کشیده و ۶۰ ناشر پیشنهاد چاپ آن را رد کردند، اما بعد از انتشار، این رمان در بیش از ۳۵ کشور منتشر شده و تا اوت ۲۰۱۱، پنج میلیون نسخه از آن فروخته شد و بیش از ۱۰۰ هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار داشت. داستان در جکسون، میسیسیپی در سالهای ۱۹۶۴-۱۹۶۲ روی میدهد؛ در سالهایی که جامعه آمریکا تغییر و تحولاتی را درست در میانه قرن بیستم میلادی پشتسر میگذاشت. جنگ ویتنام به روزهای سیاه خود نزدیک میشد، جنبش سیاهپوستان اوج گرفته بود، فاصله بین نسلها گسترش یافته و جامعه در حد و مرز انفجار قرار داشت.
کتاب در جامعه طبقه متوسط و ثروتمند سفیدپوست میگذرد، در کنار خدمتکارهای رنگینپوست و خانوادههای آنان. رمان ساختار روایتی تکهتکهای دارد: چند شخصیت کلیدی، هرکدام فصلهایی را برای ما روایت میکنند و این روایتها در کنار اخبار و گزارشهایی که جابهجا درون رمان جای گرفته و به خواننده این اجازه را میدهد تا خود تصمیم بگیرد که در روایت داستانی چه میگذرد: آدمها میآیند و میروند، مکانها عوض میشوند و از یک ماجرا، تفسیرهای کاملاً متفاوتی عرضه میشود اما ساختار کلی داستانی یکی است، خدمتکارها و روزگار آنها.
مرگ به دست پلیس
کتاب «نفرتی که تو میکاری» نوشته رمان آنجی توماس، داستان دختری ۱۶ساله آفریقایی-آمریکایی بهنام استار کارتر است که فقط رنگ تیره پوستش مرگش را باعث میشود. کتاب برای نخستینبار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بلافاصله در فهرست پرفروشترین کتابهای ژانر نوجوانان قرار گرفت و حدود یکسال جایگاه خود را در رتبه اول این فهرست حفظ کرد. داستان از جایی آغاز میشود که استار همراه با بهترین دوستش خلیل در حال بازگشت از مهمانی است.
خلیل که بهتازگی شغل جدید و خطرناکی را انتخاب کرده است، توسط پلیس دستگیر میشود. پلیس ماشین خلیل را فقط به خاطر چراغ شکسته ماشین متوقف میکند اما در پی یک درگیری خیلی ساده، پلیس به خلیل شلیک میکند و استار شاهد مرگ بهترین دوستش میشود. استار در ادامه داستان تلاش میکند که حق دوستش را از قانون بگیرد و در این راه به مشکلاتی برمیخورد. روبهروشدن استار و طرز برخوردش با مشکلاتش، داستان کتاب نفرتی که تو میکاری را میسازد. همچنین فیلمی به نام «نفرتی که تو میکاری» با اقتباس آدری ولز از این رمان با کارگردانی جورج تیلمن ساخته شد. فیلم بیشتر از ۳۴ میلیون دلار در بازار جهانی فروش داشت و نظر بسیار مثبت منتقدان سینما را هم جلب کرد.
وکیلی برای یک سیاهپوست
«کشتن مرغ مقلد»، رمانی نوشته هارپرلی، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است. هارپرلی برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را به دست آورد و تاکنون، بیش از ۴۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از ۴۰ زبان بینالمللی ترجمه شده است. «کشتن مرغ مقلد»، با وجود برخورد با مسائل جدی مانند تجاوز به عنف و نابرابری نژادی، این رمان برای گرما و طنز آن مشهور است.
مساله محوری کشتن مرغ مقلد شامل بیعدالتی نژادی و کشتار بیگناهان است. داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کمسنوسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود؛ دختری که درحال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر -میکمب- هم صحبت کرده و بهطور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند. در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان فیلمی را با همین نام از روی آن ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از فیلم کشتن مرغ مقلد بهعنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
به بردهگرفتن انسان آزاد
در سال ۲۰۱۳ فیلمی به اسم ۱۲سال بردگی ساخته شد که بهشدت مورد توجه قرار گرفت. این فیلم هم اقتباس از کتابی با همین عنوان بود. داستان درباره شخصیتی به نام نورثاپ است که توسط دو مرد سفیدپوست برای یک کاری همراه میشوند اما او را بیهوش کرده و بهعنوان برده میفروشند. نورثاپ وقتی به هوش میآید، خود را در نیواورلئان در غل و زنجیر و بهعنوان یک برده فروختهشده میبیند. نورثاپ ۱۲ سال بعد را در یک مزرعه پنبه بردگی کرد تا اینکه بالاخره بهکمک دوستانش در «ساراتوگا» آزاد شد. او در ۱۸۵۳ خاطرات خود را از آن دوران پرعذاب در قالب کتاب منتشر کرد و کتاب او مورد حمایت طرفداران الغاری بردگی قرار گرفت.
دختری به دنبال حقیقت
«برو دیدهبانی بگمار» داستانی است از زبان یک دختر جوان با همان شخصیتهای کشتن مرغ مقلد که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد و ماجراهای ۲۰ سال بعد را روایت میکند. جین لوییز، شخصیت اصلی داستان، به شهر زادگاهش، میکم در آلاباما، بازمیگردد تا با خانوادهاش دیدار کند. بخشهای اول کتاب بازگشت او و ماجراهای روز شهر را روایت میکند. تجدید دیدار جین با خانواده و دیدن هنری کلینتون، دوست دوران کودکیاش بخشهایی از این اتفاقات هستند.
مابقی وقایع این رمان مضمونی ضدنژادپرستی دارد و قهرمان داستان بهدنبال این حقیقت است که پدرش همان مرد شریف و بزرگواری است که در کودکی از او سراغ داشته؟ کسی که مخالف نژادپرستی بوده و به آدمها فارغ از رنگشان نگاه میکرده یا نه، آدم دیگری است؟ ندای درون او راحتش نمیگذارد اما با وجود همه قضاوتها و خوددرگیریها و تردیدها، او به یک چیز ایمان پیدا میکند: اینکه دیدهبان هرکسی وجدان اوست.
رمان «برو دیدهبانی بگما» در واقع قبل از کشتن مرغ مقلد نوشته شده اما داستان آن به حدود ۲۰ سال پس از وقایع کتاب اول مربوط میشود. گمان میرفت دستنوشته این کتاب گم شده باشد، اما توسط وکیل خانم لی پیدا شد و در همان انتشار دو میلیون نسخه از این کتاب بهزیر چاپ رفت و فقط چند ساعت پس از عرضه در رتبه نخست فهرست کتابهای پرفروش سایت آمازون قرار گرفت. کتاب همچنین جوایز متعددی ازجمله جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است.
پلیس آمریکا با سیاهان چه میکند؟
رمان «قربانی» چاپ سال ۲۰۱۵ است و موضوعی اجتماعی با مضمون نژادپرستی دارد. میتوان گفت که داستان تم پلیسی دارد اما واقعا پلیسی نیست و نویسنده در بستر داستانی مذکور مفاهیمی روانکاوانه و روانشناسانه را نیز مطرح میکند. این کتاب درواقع روایتی است از اتفاقاتی که در سیستم دولتی و دستگاه پلیس آمریکا برای سیاهپوستان میافتد و زندگی دختر نوجوان ۱۳ساله سیاهپوستی را به تصویر میکشد که مدعی میشود مورد تعرض گروهی قرار گرفته و داستان با این موضوع شروع میشود. در ادامه برای خواننده روشن میشود که احتمالا یکی از افرادی که در این تعرض گروهی دخیل بودند، پلیس هستند. به همین بهانه مشکلاتی که سیاهپوستان با سیستم ادارات پلیس در آمریکا دارند نیز بیان میشود.
ارباب سیاهپوست ظالم«دنیای آشنا» نوشته ادوارد پیجونز، داستاننویس و رماننویس سیاهپوست آمریکایی، از ارباب سیاهپوستی به نام هنری تاونسند مینویسد که برده به دنیا آمده و حالا اربابی است صاحب مزرعه ۵۰ هکتاری. مزرعهای که ۳۳ برده دارد و تاونسند همانطوری با آنها برخورد میکند که ارباب سفیدپوستش با او برخورد میکرد. رییس بردههای او موسا نام داشت. توصیفات موجز و دقیقِ جونز از موسا و رفتارهایش، تصویرگر پرقدرتی است از رابطه او را با اربابش و اساساً تمام روابط ارباب و بردگی. پیجونز جوایز بسیاری از جمله پولیتزر ۲۰۰۴ و ایمپک دوپلین ۲۰۰۵ را برای این کتاب در کارنامه دارد. همچنین والتون مویامبا، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه ایندیانا نیز به این کتاب لقب «بهترین رمان چاپشده آمریکا در قرن ۲۱» را داده است؛ البته این رمان لقب «شاهکار افشاگری تاریخنگاری آمریکا » را هم دارد.
ماجرای هاک و تام سایر
در دوران کودکی ما کارتونی به نام «هاکلبریفین» پخش میشد که درباره پسربچهای به نام هاکلبریفین و دوست سیاه پوستش به نام تامسایر. داستانی درباره شرایط وخیم جامعه آمریکا در زمان جنگهای داخلی و بردهداری. اصل این کارتون از روی کتابی به نام «ماجراهای هاکلبری فین» اثر مارک تواین ساخته و مشهور شد. این رمان در سال ۱۸۸۴ برای اولینبار چاپ شد و پیش از آن رمان تام سایر، منتشر شده بود و آن کارتون تلفیقی از این دو کتاب بود. هر چند این کتاب بهشدت مورد استقبال قرار گرفت اما حواشی زیادی هم داشت و در سال ۱۸۸۵ کتابخانههای عمومی ماساچوست عرضه آن را ممنوع کردند. ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی درباره این کتاب گفته است: «ماجراهای هاکلبری فین، بهترین کتابی است که تا به حال داشتهایم و تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند؛ چیزی پیش از آن نبوده است.»
ریشههای یک نویسنده سیاهپوست
شاید مشهورترین کتاب درباره جامعه سیاهان آمریکا کتاب ریشهها باشد و حتی رهبر انقلاب سالها قبل در یکی از سخنرانیهای خود این کتاب را مرجع خوبی برای شناخت جامعه آمریکا درباره نژادپرستی دانستند. ریشهها نوشته الکس هیلی، نویسنده معاصر آمریکایی است که زندگی یک خانواده سیاه آمریکایی را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. الکس هیلی، نویسنده این اثر که خود سیاهپوست بود، در کتابش کاری بسیار فراتر از بازگویی تاریخ خانواده خود کرده است. او بهعنوان اولین نویسنده سیاهپوست آمریکایی که رد نیاکان خود را تا دورترین نسلها گرفته، موفق به آشکارکردن گذشته حدود ۲۵میلیون آمریکایی آفریقاییتبار شده است. او از فرهنگی غنی و بسیار قدیمی سخن گفته که توسط بردهداری تا مرز نابودی کامل پیش رفت.
در جامعه سیاهپوستان چه خبر است؟
«خدمتکار» اولین رمان کاترین استاکت، نویسنده آمریکایی است که اولینبار در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. نوشتن این رمان پنج سال طول کشیده و ۶۰ ناشر پیشنهاد چاپ آن را رد کردند، اما بعد از انتشار، این رمان در بیش از ۳۵ کشور منتشر شده و تا اوت ۲۰۱۱، پنج میلیون نسخه از آن فروخته شد و بیش از ۱۰۰ هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار داشت. داستان در جکسون، میسیسیپی در سالهای ۱۹۶۴-۱۹۶۲ روی میدهد؛ در سالهایی که جامعه آمریکا تغییر و تحولاتی را درست در میانه قرن بیستم میلادی پشتسر میگذاشت. جنگ ویتنام به روزهای سیاه خود نزدیک میشد، جنبش سیاهپوستان اوج گرفته بود، فاصله بین نسلها گسترش یافته و جامعه در حد و مرز انفجار قرار داشت.
کتاب در جامعه طبقه متوسط و ثروتمند سفیدپوست میگذرد، در کنار خدمتکارهای رنگینپوست و خانوادههای آنان. رمان ساختار روایتی تکهتکهای دارد: چند شخصیت کلیدی، هرکدام فصلهایی را برای ما روایت میکنند و این روایتها در کنار اخبار و گزارشهایی که جابهجا درون رمان جای گرفته و به خواننده این اجازه را میدهد تا خود تصمیم بگیرد که در روایت داستانی چه میگذرد: آدمها میآیند و میروند، مکانها عوض میشوند و از یک ماجرا، تفسیرهای کاملاً متفاوتی عرضه میشود اما ساختار کلی داستانی یکی است، خدمتکارها و روزگار آنها.
مرگ به دست پلیس
کتاب «نفرتی که تو میکاری» نوشته رمان آنجی توماس، داستان دختری ۱۶ساله آفریقایی-آمریکایی بهنام استار کارتر است که فقط رنگ تیره پوستش مرگش را باعث میشود. کتاب برای نخستینبار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بلافاصله در فهرست پرفروشترین کتابهای ژانر نوجوانان قرار گرفت و حدود یکسال جایگاه خود را در رتبه اول این فهرست حفظ کرد. داستان از جایی آغاز میشود که استار همراه با بهترین دوستش خلیل در حال بازگشت از مهمانی است.
خلیل که بهتازگی شغل جدید و خطرناکی را انتخاب کرده است، توسط پلیس دستگیر میشود. پلیس ماشین خلیل را فقط به خاطر چراغ شکسته ماشین متوقف میکند اما در پی یک درگیری خیلی ساده، پلیس به خلیل شلیک میکند و استار شاهد مرگ بهترین دوستش میشود. استار در ادامه داستان تلاش میکند که حق دوستش را از قانون بگیرد و در این راه به مشکلاتی برمیخورد. روبهروشدن استار و طرز برخوردش با مشکلاتش، داستان کتاب نفرتی که تو میکاری را میسازد. همچنین فیلمی به نام «نفرتی که تو میکاری» با اقتباس آدری ولز از این رمان با کارگردانی جورج تیلمن ساخته شد. فیلم بیشتر از ۳۴ میلیون دلار در بازار جهانی فروش داشت و نظر بسیار مثبت منتقدان سینما را هم جلب کرد.
وکیلی برای یک سیاهپوست
«کشتن مرغ مقلد»، رمانی نوشته هارپرلی، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است. هارپرلی برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را به دست آورد و تاکنون، بیش از ۴۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از ۴۰ زبان بینالمللی ترجمه شده است. «کشتن مرغ مقلد»، با وجود برخورد با مسائل جدی مانند تجاوز به عنف و نابرابری نژادی، این رمان برای گرما و طنز آن مشهور است.
مساله محوری کشتن مرغ مقلد شامل بیعدالتی نژادی و کشتار بیگناهان است. داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کمسنوسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود؛ دختری که درحال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر -میکمب- هم صحبت کرده و بهطور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند. در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان فیلمی را با همین نام از روی آن ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از فیلم کشتن مرغ مقلد بهعنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
به بردهگرفتن انسان آزاد
در سال ۲۰۱۳ فیلمی به اسم ۱۲سال بردگی ساخته شد که بهشدت مورد توجه قرار گرفت. این فیلم هم اقتباس از کتابی با همین عنوان بود. داستان درباره شخصیتی به نام نورثاپ است که توسط دو مرد سفیدپوست برای یک کاری همراه میشوند اما او را بیهوش کرده و بهعنوان برده میفروشند. نورثاپ وقتی به هوش میآید، خود را در نیواورلئان در غل و زنجیر و بهعنوان یک برده فروختهشده میبیند. نورثاپ ۱۲ سال بعد را در یک مزرعه پنبه بردگی کرد تا اینکه بالاخره بهکمک دوستانش در «ساراتوگا» آزاد شد. او در ۱۸۵۳ خاطرات خود را از آن دوران پرعذاب در قالب کتاب منتشر کرد و کتاب او مورد حمایت طرفداران الغاری بردگی قرار گرفت.
دختری به دنبال حقیقت
«برو دیدهبانی بگمار» داستانی است از زبان یک دختر جوان با همان شخصیتهای کشتن مرغ مقلد که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد و ماجراهای ۲۰ سال بعد را روایت میکند. جین لوییز، شخصیت اصلی داستان، به شهر زادگاهش، میکم در آلاباما، بازمیگردد تا با خانوادهاش دیدار کند. بخشهای اول کتاب بازگشت او و ماجراهای روز شهر را روایت میکند. تجدید دیدار جین با خانواده و دیدن هنری کلینتون، دوست دوران کودکیاش بخشهایی از این اتفاقات هستند.
مابقی وقایع این رمان مضمونی ضدنژادپرستی دارد و قهرمان داستان بهدنبال این حقیقت است که پدرش همان مرد شریف و بزرگواری است که در کودکی از او سراغ داشته؟ کسی که مخالف نژادپرستی بوده و به آدمها فارغ از رنگشان نگاه میکرده یا نه، آدم دیگری است؟ ندای درون او راحتش نمیگذارد اما با وجود همه قضاوتها و خوددرگیریها و تردیدها، او به یک چیز ایمان پیدا میکند: اینکه دیدهبان هرکسی وجدان اوست.
رمان «برو دیدهبانی بگما» در واقع قبل از کشتن مرغ مقلد نوشته شده اما داستان آن به حدود ۲۰ سال پس از وقایع کتاب اول مربوط میشود. گمان میرفت دستنوشته این کتاب گم شده باشد، اما توسط وکیل خانم لی پیدا شد و در همان انتشار دو میلیون نسخه از این کتاب بهزیر چاپ رفت و فقط چند ساعت پس از عرضه در رتبه نخست فهرست کتابهای پرفروش سایت آمازون قرار گرفت. کتاب همچنین جوایز متعددی ازجمله جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است.
پلیس آمریکا با سیاهان چه میکند؟
رمان «قربانی» چاپ سال ۲۰۱۵ است و موضوعی اجتماعی با مضمون نژادپرستی دارد. میتوان گفت که داستان تم پلیسی دارد اما واقعا پلیسی نیست و نویسنده در بستر داستانی مذکور مفاهیمی روانکاوانه و روانشناسانه را نیز مطرح میکند. این کتاب درواقع روایتی است از اتفاقاتی که در سیستم دولتی و دستگاه پلیس آمریکا برای سیاهپوستان میافتد و زندگی دختر نوجوان ۱۳ساله سیاهپوستی را به تصویر میکشد که مدعی میشود مورد تعرض گروهی قرار گرفته و داستان با این موضوع شروع میشود. در ادامه برای خواننده روشن میشود که احتمالا یکی از افرادی که در این تعرض گروهی دخیل بودند، پلیس هستند. به همین بهانه مشکلاتی که سیاهپوستان با سیستم ادارات پلیس در آمریکا دارند نیز بیان میشود.
ارباب سیاهپوست ظالم«دنیای آشنا» نوشته ادوارد پیجونز، داستاننویس و رماننویس سیاهپوست آمریکایی، از ارباب سیاهپوستی به نام هنری تاونسند مینویسد که برده به دنیا آمده و حالا اربابی است صاحب مزرعه ۵۰ هکتاری. مزرعهای که ۳۳ برده دارد و تاونسند همانطوری با آنها برخورد میکند که ارباب سفیدپوستش با او برخورد میکرد. رییس بردههای او موسا نام داشت. توصیفات موجز و دقیقِ جونز از موسا و رفتارهایش، تصویرگر پرقدرتی است از رابطه او را با اربابش و اساساً تمام روابط ارباب و بردگی. پیجونز جوایز بسیاری از جمله پولیتزر ۲۰۰۴ و ایمپک دوپلین ۲۰۰۵ را برای این کتاب در کارنامه دارد. همچنین والتون مویامبا، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه ایندیانا نیز به این کتاب لقب «بهترین رمان چاپشده آمریکا در قرن ۲۱» را داده است؛ البته این رمان لقب «شاهکار افشاگری تاریخنگاری آمریکا » را هم دارد.