سریالهای شبکه نمایش خانگی قبلاً نیز مورد نقد رسانهها چه از نظر کیفی و زیباییشناسی و چه از نظر محتوایی قرار گرفتند اما با نمایش برخی از اپیزودهای این سریالها به نظر میرسد که بار دیگر جای نقد چه از نظر کیفی و چه محتوایی جدی شده است.
خصوصاً آنکه برخی از این نمایشهای در روزهایی که قسمتهای این سریالها تا نیمه راه رسیده بود مرتباً مورد نقد و اعتراض مخاطبین قرار میگرفتند، یکباره با موج تشویق و تحسین عدهای در پتلفرمها روبرو شدند. نکته مهم دیگر در زمینه نمایش خانگی تجمیع بخش سینما با شبکه نمایش خانگی است که به نظر میرسد منجر به عدم نظارت بهتر و دقیقتر نمایش خانگی شده است.
صحبت درباره تمام این مسائل و دیگر موضوعات گفته نشده بسیار است و میتوان برای هرکدام به سراغ کارشناسی رفت اما ما معتقدیم که باید مدیران سینمایی در این زمینه پاسخگو باشند. بنابراین این بار با یکی از مدیران سازمان که در حوزه نقد مطالب متعددی را منتشر میکند و بیشتر به عنوان کارشناس فرهنگی معرفی میشود گفتگوی کوتاهی داشته باشیم.
سعید رجبی فروتن عضو حوزه ریاست سازمان سینمایی به پرسشهای خبرنگار خبرگزاری تسنیم پاسخ داد.
راه اصلی ارتقای شبکه نمایش خانگی نقدهای جدی و حرفهای است
*شبکه نمایش خانگی در چندسال گذشته از گستردگی بیشتری برخوردار شده است. چه در حوزه تولید و چه در حوزه نمایش آثار مستند، سریالی، انیمیشن و فیلمهای بلند و کوتاه؛ اما در عین حال متوجهیم که این حوزه بزرگ و مهم دارای بخش مجزا برای نظارت و بررسی دقیق ندارد در حالی که قبل از آن این بخش برای صدور پروانه ساخت و نمایش دارای قسمتی بود که مسئولین مربوطه خود را داشت. اما در حال حاضر همان بخشی که مسئولیت پروانه ساخت و نمایش را در سینما دارد مسئول شبکه نمایش خانگی است. به نظر میرسد که این رویکرد منجر به این شده است که نظارت دقیقتر از نظر کیفی، فنی، محتوایی و هنری وجود نداشته باشد. نظر شما چیست؟
در دهه 80 و تا چند سال قبل صدور پروانه نمایش و امور مربوط به فعالیت مؤسسات ویدئو رسانهای به صورت متمرکز در نمایش خانگی بود و اما صدور پروانه ساخت آثار غیر سینمایی (تله فیلم) در اداره کل نظارت بر نمایش سینمای حرفهای صورت میگرفت. خواسته من همواره این بود که 0 تا 100 کلیه امور مربوط به نمایش خانگی یکجا متمرکز باشد.
در سالهای جدید به تناسب امور اداری و تشکیلاتی سازمان سینمایی، فارغ از مدیا و فرمت، امور مربوط به پروانه ساخت و تولید را در یک اداره و نمایش را در اداره دیگری راه اندازی کردند و اداره سومی هم برای مجامع و تأسیس شرکتها وکانونهای فیلمسازی صورت گرفت. در هر حال این روش و شیوه تازهای است برای پیشبرد امور مروبط به سینما و نمایش خانگی که با گذشت زمان نقاط ضعف و قوت آن را میشود درآورد و بازنگری کرد و حتی ساختارهای تازهای ایجاد کرد.
اما درباره سوال اصلی شما که به نوعی انگیزه این مصاحبه میتواند باشد باید بگویم که مطمئن باشید که در ساختار اداری و تشکیلات آنقدر انعطاف وجود دارد که اگر مشکلاتی بر سر راه قرار بگیرد میتوان با تغییراتی فضا را متحول کرد. درباره بحث محتوایی باید بگویم که به نظرم با تغییراتی که در این یک دهه صورت گرفته است در این حوزه چندان دچار مشکل نیستیم. همانطور که میدانیم اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش اشخاص حقیقیند که به این شورا دعوات شدهاند و مشغول کار کارشناسیند که نوعاً چهرههای فرهنگی و مدیران سازمان صداوسیما و یا هنرمندانی هستند که سوابق قابل اعتنایی در کارنامه خود دارند که فارغ از حواشی که در فضای سینمایی ایجاد میشود مشغولند و البته کارنامه هر کدام به طور مجزا قابل بررسی و نقد میتواند قرار بگیرد.
اما برای ارتقای محتوایی، زیباییشناسی و کیفی اثار شبکه نمایش خانگی خصوصاً سریالها باید فعالیتهای در حوزههایی مانند نقد صورت بگیرد. افرادی که در حوزه نقد شگردمند و حرفهای ورود دارند به نظرم باید نه تنها از نظر محتوایی بلکه از نظر هنری و فنی بیرحمانه نقد بکنند تا در نهایت به ورژنهای بهتری به این گونه آثار در نمایش خانگی برسیم.
بازخوردهای اجتماعی ثابت کرده است که در تغییر فضا مؤثر است
* در حوزه نقد رسانههای مختلف مدتها است با سلایق گوناگون در حال نقد سریالهای شبکه نمایش خانگیاند اما به نظر نمیرسد که اتفاق خاصی در این حوزه رخ داده باشد؟
تأثیرات نقد اجتماعی وفرهنگی در کوتاه مدت ظاهر نمیشود بلکه نقدها و نظرات اعضای شوراهای پروانه نمایش و ساخت میتواند درصد کمی در روند فیلمنامه و ساخت تغییر ایجاد کند. اما در دراز مدت در کشف و طراحی داستانها میتواند تغییراتی را ایجاد کند که فضای سریالها و نمایشهای خانگی مطمئناً تغییر ایجاد کند. به عنوان مثال سینمای ما در ساخت آثار تینیجری و یا سینمای انتقادی راه افراط را داشت طی میکرد که با بازخوردهای اجتماعی و نقدها به سمت منطقیتری حرکت کرده است. از طرف دیگر معتقدم با ورود چهرههای موفقتر و حرفهایتر در حوزه نمایش خانگی کمکم فضای این سریالها نیز میتواند تغییر بکند. البته این به معنی این نیست که تمام سریالها و آثار این حوزه متحول میشود اما غلبه به سمت نمایشهای کیفیتر و جذابتر با محتوای بهتر خواهد رفت.
مدیران نظارتی سازمان باید پاسخگو باشند
*با این دو دیدگاه شما که باید نقد صورت بگیرد و ورود چهرههای حرفهایتر در نمایش خانگی میتواند این فضا را دچار تحول کند موافقم اما پس وظیفه سازمان سینمایی در این حوزه چیست؟
حتماً مدیران نظارتی و اعضای پروانه ساخت باید در این حوزه پاسخگو باشند. شاید نظرات آنان در این زمینه بتواند دیدگاه جدیدی به منتقدین سینما اضافه کند. در مدت زمانی که مدیریت داشتم و یا از اعضای شوراها بودم تلاش میکردم که با کامنتها و دیدگاههای مردم تعامل داشته باشم و از این طریق سیاستهایی که در حوزه اختیار من بود را بازنگری کنم.
علاوه بر این معتقدم هیچ کاری نیست که خلأها و نقصانهایی در حوزه کیفی و محتوایی نداشته باشد. البته زاویه دید و نگاه ما نیز مؤثر است. امر، امر نسبی است اما این کلیت را قبول دارم که این آثار باید مورد نقد جدی قرار بگیرند. از طرف دیگر نهادهای رسانهای حاکمیت نیز در این میان نقدها و نقطه نظرات خود را با ما در میان میگذارند تا اگر قصور و کوتاهی از طرف مدیران سازمان سینمایی رخ داده است متوجه آن شویم. البته بازخوردهای منفی که از طرف مردم و یا نقدها میشود هم نباید منجر به این شود که گویا هیچ کدام از مدیران سینمایی اهمیتی نسبت به این موضوع ندارند.
*در همین نقدها بیرحمانهای که میگویید باید نوشته شود در مدت زمان نه چندان کوتاهی فراوان از نظر کیفی و فنی نقد صورت گرفته است. به نظرم نوعی تقلیلگرایی و عادیسازی درباره نمایش خانگی در نگاه شما وجود دارد.
شهدای ایران: البته سخن من این است که آن را امر غیرعادی جلوه نکنیم؛ نه مسأله محتوا را و نه رویکرد مدیران سازمان را. حرف من اتفاقاً از این نظر این است که باید نقد با سینماگر و نویسنده به صورت جدی برخورد کند و از مدیران سازمان سینمایی هم پرسش شود تا به غنایی در این بحث برسیم. یک نکته نیز نباید فراموش شود که بسیاری دنبال مقاصد سیاسیند تا با زمین زدن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی عملاً آنها را بیربط به این حوزه بدانند و بخواهند سازمان سینمایی را در بخش نمایش خانگی منفعل کنند.
*من هم کاملاً با شما موافقم و اتفاقاً تمام گفتمان ما این است که نه تنها به سازمان سینمایی این موضوع مربوط نیست بلکه باید به صورت جدی ورود کند. سؤال پایانی من درباره نظارت مالی و اقتصادی این حوزه است. همانطور که میدانیم اتفاق تلخ و بدی در این حوزه بعد از کشف اسناد مالی سریال شهرزاد رخ داد که معلوم شد بدون شک پولهای کثیف و سرمایهای که متعلق به مردم است در این سریال ورود داشته است. فکر نمیکنید که سازمان باید در این باره تصمیمی بگیرد؟
واقعیت این است که قانونگذار چنین نقشی را برای ما قائل نیست که در این زمینه ورود کنیم تا ببینیم که از چه طریقی پولها برای این بخش هزینه شده است. اما اگر این وظیفه برای ما تعیین شود قطعاً ورود خواهیم کرد.