فیلمساز در مصاحبۀ با «یورونیوز» در جواب سوال «آیا فیلم ایران را ترسیم کرده، میگوید: «حق طبیعی و مسلم شماست که چنین برداشتی بکنید». خب اگر ایران راترسیم کرده پس حتما همه پدرها را شامل میشود.
شهدای ایران: مسعوفراستی پس از قتل رومینا و پروپاگاند حامیان رسانهای فیلم خشونت طلبانه «خانه پدری» با عنوان "پرسش از مساله: قتل دختر نوجوان و خانه پدری" در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
بعد از قتل فجیع دختری نوجوان به دست پدرش، بحث پیرامون قتلهای ناموسی و به این بهانه فیلم خانه پدری دوباره به راه افتاده.
اول بگویم: این جنایت نشان تحجر و بیفرهنگی با سپر «غیرت» است. غیرتی کور و کر، نه غیرتی انسانی/ اخلاقی و ملی.
دوم: همچنان که بارها گفتهام من مشکلی با طرح هیچ موضوع و تمی در سینما ندارم: خیانت، جنایت یا هر موضوع ملتهب اجتماعی، سیاسی یا فردی دیگر. مهم، از نظر من «چگونگی» و پرداخت آن است؛ نوع پرسش از موضوع و نوع نسبتی که با آن برقرار میکنیم. این نسبت است که نشان میدهد موضوع ملتهب برایمان دستاویز فولکفروشی و وطنفروشی است یا موضوع برایمان «مسئله» است.
هرگاه موضوع –قصه یا تم- بدل به مسئله شود –مسئله و کلنجاری شخصی و خاص-، لاجرم با کوشش جدی، تکنیک مناسبش را میابیم و در مرحلۀ پیشرفتهتر، به فرم آن دست مییابیم. گوش به زنگ بودن و انتخاب شتابزدۀ موضوعی تکاندهنده اساس کار نیست. اساس باید در بیان دقیق و آسیبشناسانۀ آن باشد، که از تحقیق جدی و وسیع برمیخیزد. بیان سَرسَری و نارسا در حد خبر ژورنالیستی میتواند به ضد نیت اولیه سازنده و موضوع مهم اثرش تبدیل شود. طبیعتا ارائه راه حل کار فیلمساز نیست.
بعد از قتل فجیع دختری نوجوان به دست پدرش، بحث پیرامون قتلهای ناموسی و به این بهانه فیلم خانه پدری دوباره به راه افتاده.
اول بگویم: این جنایت نشان تحجر و بیفرهنگی با سپر «غیرت» است. غیرتی کور و کر، نه غیرتی انسانی/ اخلاقی و ملی.
دوم: همچنان که بارها گفتهام من مشکلی با طرح هیچ موضوع و تمی در سینما ندارم: خیانت، جنایت یا هر موضوع ملتهب اجتماعی، سیاسی یا فردی دیگر. مهم، از نظر من «چگونگی» و پرداخت آن است؛ نوع پرسش از موضوع و نوع نسبتی که با آن برقرار میکنیم. این نسبت است که نشان میدهد موضوع ملتهب برایمان دستاویز فولکفروشی و وطنفروشی است یا موضوع برایمان «مسئله» است.
هرگاه موضوع –قصه یا تم- بدل به مسئله شود –مسئله و کلنجاری شخصی و خاص-، لاجرم با کوشش جدی، تکنیک مناسبش را میابیم و در مرحلۀ پیشرفتهتر، به فرم آن دست مییابیم. گوش به زنگ بودن و انتخاب شتابزدۀ موضوعی تکاندهنده اساس کار نیست. اساس باید در بیان دقیق و آسیبشناسانۀ آن باشد، که از تحقیق جدی و وسیع برمیخیزد. بیان سَرسَری و نارسا در حد خبر ژورنالیستی میتواند به ضد نیت اولیه سازنده و موضوع مهم اثرش تبدیل شود. طبیعتا ارائه راه حل کار فیلمساز نیست.
سوم: گفتهام که خانه پدری، فیلم بدی است و ضدملی؛ با یک موضوع مهم اجتماعی. فیلمساز ما خوشبختانه برخلاف قبادی و مخملباف که به خاطر جایزههای جهانی، همه چیز را به فروش میگذارند –خود، سرزمین و...- ناخواسته و شتابزده چنین فیلمی را ساخته. مستقل از تکنیک ضعیف و ناتوان فیلم، فیلمنامه نیز بسیار سطحی و ولنگار است. به هیچ آدمی رسیده نشده و همه یا تیپاند یا ماقبل آن. بدتر از همه شخصیتپردازی پدر است و تعمیم جنایت او به چندین نسل بعدی. و این برخلاف نظر فیلمساز «نیشتر زدن و هشدار دادن» هم نیست، بلکه ارائه تصویری مخدوش و تاریک از ایران است و متاسفانه با توقیفهای پیدرپی مانع از بحث جدی درباره آن.
در ضمن لازم است به فیلمساز محترمان یادآوری کنم چنین بیفرهنگیها و سبعیتهایی، مختص جامعه ما نیست؛ در فرنگستان هم یافت میشود. جوری حرف نزنیم که تعبیر غلط شود. فیلمساز ما در مصاحبۀ اخیرش با «یورونیوز» در جواب سوال «آیا فیلم ایران را ترسیم کرده، میگوید: «حق طبیعی و مسلم شماست که چنین برداشتی بکنید». خب اگر ایران راترسیم کرده پس حتما همه پدرها را شامل میشود و ...
خانه پدری «حقانیت» ندارد. وقتی فیلم یا اثری حقانیت مییابد که پرداخت -و بیان- درست باشد (جای دوربین و زوایای آن، بخصوص) نه صرفا یافتن لوکشین.
حقانیت، در چگونگی مواجهه با پدیده –مسئله- است؛ نه در یافتن «چه». حق و حقانیت داشتن، یعنی مسئله داشتن –و دردمند بودن- و اندازه نگه داشتن؛ که این مهم از تکنیک –و فرم- دریافت میشود. این است پرسش از مسئله و برقرار کردن نسبت واقعی با آن.
نمیدانم اگر این پدر، فیلم خانه پدری را میدید آیا دست به این قتل فجیع نمیزد؛ پشیمان میشد یا مصممتر؟ نمیدانم؟
فیلم متاسفانه برای پدر این دختر و امثال او ساخته نشده که ببینند و «عبرت» بگیرند. حال آنکه منطقا این فیلم میبایستی برای این قشر و چنین افرادی ساخته و ارائه میشد، نه برای من و شما و احیانا فرنگیها.