انسان وقتی با انسانهای صالح همنشین (مائده آیه ۸۴) شود این امکان فراهم میآید که بداند چه رفتارهایی پسندیده است و اینکه اگر رفتارهای آنان را سرمشق خویش قرار دهد.
شهدای ایران: یکی از اصطلاحات قرآنی عنوان صالح و عمل صالح است. نویسنده در این مطلب به نقش عمل صالح در رسیدن شخص به مقام صالحان بر اساس آموزههای قرآنی پرداخته و جایگاه صالحان را در پیشگاه خداوند تبیین کرده است.
مفهوم شناسی صالح و صالحان
صالحان در کاربردهای قرآنی کسانی هستند که به انجام کارهای نیک و سازنده گرایش داشته و همواره در زندگی کارهایشان ملازم با آن باشد و به هیچ وجه از آن دوری نورزند. (مجمع البیان ج ۳ و ۴ ص ۱۱۱) البته برخی همچون آلوسی بر این باورند که صالحان کسانیاند که در علم و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در صداقت ، شهادت و توبه آنان خللی وارد نشده باشد و تمام عمر خو را در طاعت خدا و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند.(روح المعانی ج ۴ جزء ۵ ص۱۱۴)
با توجه به معانی پیش گفته و تعاریف این دسته از مفسران از صالحان، میتوان گفت که صالح بودن مقام و صفتی ثابت و پایدار در شخص است و کسی را که عمل صالح انجام میدهد نمیتوان در زمره صالحان دانست. به سخن دیگر میان کاربردهای اسمی و فعلی آن تفاوت است. از این رو قرآن مومنان را به دو دسته تقسیم میکند : دسته نخست کسانی هستند که عمل نیک و صالح انجام میدهند و کسانی که صالح هستند و تمام زندگی و رفتارهایشان برخاسته از آن مقام است. خاستگاه رفتارهای صالحان را میبایست در صفتی جست که در آنان به شکل صفت ثابت در آمده و به شکلی طبیعت ثانوی آنان شده است.
بنابراین باید به این نکته توجه داشت که صالح بودن و در زمره صالحان قرار داشتن غیر از انجام دادن عمل صالح است. خداوند در آیه۹ سوره عنکبوت میفرماید: کسانی که ایمان آوردند و کارهای صالح انجام میدهند، ما براستی آنان را در گروه صالحان وارد میسازیم.
از این آیه معلوم میشود که صالحان از مومنانی که کارهای نیک و صالح انجام میدهند و هنوز این رفتارها و کارهایشان برخاسته از صفت ذاتی شده نیست متفاوت هستند و مقام صالحان برتر است. این همان تفاوت اسمی و فعلی است که پیش از این بداناشاره شد. در آیات قرآن هر گاه از صالحان سخن به میان میآید به همین شکل صالحان و صالحون و صالحین به کار میرود که شکل اسمی است ولی هرگاه از مومنان دعوت به عمل میآید که ایمان خویش را تقویت و عملیاتی کنند از آنان میخواهد که کارهای نیک را انجام دهند، ازاین رو به شکل فعلی: یعملون الصالحات و یا اعملوا الصالحات و عملوا الصالحات و مانند آن مطرح میشود.
از نظر قرآن مقام صالحان مقامی از مقامات ارجمند و والای انسانی در پیشگاه خداوندی است که خداوند در آیات بسیاری پیامبران بزرگی چون حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسحاق(ع) و یعقوب(ع) را در آیه ۷۲ سوره انبیاء و حضرت لوط (ع) را در آیه ۷۵ همین سوره و هم چنین حضرت اسماعیل(ع) و ادریس(ع) و ذوالکفل(ع) را در آیات ۸۵ و ۸۶ سوره انبیاء به این صفت ستوده و آنان را از صالحان دانسته است.
تفاوت کاربردهای فعلی و اسمی درباره مومنان بیانگر این نکته است که صالح بودن دارای مراتبی است و هر کسی نسبت به میزان نفوذ و ریشهیابی صفت، سنجیده و ارزش گذاری میشود. مرتبه نخست صالح بودن کارهایی است که اهل اسلام انجام میدهند و اینکه افزون بر پرهیز از پلشتیها و نابهنجاریهای عقلی و عقلایی و اخلاقی و حقوقی یعنی کاری که حتی مشرکان و برخی از کافران نیز به حکم فطرت انجام میدهند در پی عمل به هنجارهای پسندیده و معروف هستند. بنابراین مرتبه نخست عمل صالح، انجام اموری است که در اصطلاح از آن به معروف و کارهای پسندیده عرفی و عقلایی یاد میشود. پس از آن مراتب دیگری است که افزون برکارهای پسندیده عرفی و عقلایی به کارهای نیک و پسندیدهای که از سوی شریعت سفارش شده عمل میکند تا آنکه این کارها در وی به شکل عادت و سیره در میآید و روش و منش وی را شکل میبخشد. آنگاه که شخص به شخصیت ثابتی دست یافت و رفتارهایش برخاسته از شخصیت نهادینه شده او شد به مقام صالحان میرسد و هرگز حاضر نمیشود که بر خلاف شخصیت و شاکله وجودی خویش رفتار و کردار زشت و ناپسندی را انجام دهد. این گونه است که از مقام حال و یا فعلی (من صلح)به مقام اسمی صالح در میآید.
قرآن برای رسیدن به این مقام و دستیابی به آن راهکارهایی را نشان میدهد و بیان میدارد که چگونه میتوان به این مقام دست یافت و برای اینکه انگیزه حرکتی در آدمی نسبت به دستیابی به مقام صالحان تقویت و یا ایجاد شود به مقام و فضایل صالحاناشاره میکند. از این رو در این نوشتار نخست به مسئله مقامات صالحان و فضایل آنان نگاهی گذرا میشود و آنگاه به راههای دستیابی به آن توجه داده میشود.
فضایل صالحان
صالحان از نظر قرآن به سبب آنکه به شخصیت ثابتی دست یافتهاند و صبغه و رنگ الهی گرفته و رفتارها و کردارهایشان با منشا و انگیزه الهی است از ولایت الهی بهرهمند میباشند و خداوند خود به طور مستقیم سرپرستی و ولایت آنان را در اختیار میگیرد.(اعراف آیه ۱۹۶)آنان در دنیا و آخرت از تحیت فرشتگان که به معنای بهرهمندی از برخی نعمتهای خاص سود میبرند و فرشتگان نیز دربست در اختیارشان هستند و به آنان کمک و یاری میرسانند.(رعد آیه ۲۳ و ۲۴ و نساء آیه ۶۹ و نیز قلم آیه ۴۹ و ۵۰)
آنان به یک معنا بنده خاص و مقرب خدایند و خداوند به سبب همین تقرب و نزدیکی بیش از اندازه، آنان را به خود منتسب میکند و با تجلیل و تکریم از آنان یاد میکند.(انبیا آیه ۱۰۵ و نیز نمل آیه ۱۹)
تقرب و نزدیکی ایشان به خدا و مدیریت کارهای آنان با نظارت مستقیم خداوند و فرشتگان مقرب، موجب میشود تا در همه مسائل از امدادهای غیبی و خاص خداوند بهره برند.(اعراف آیه ۱۹۶)
مفهوم شناسی صالح و صالحان
صالحان در کاربردهای قرآنی کسانی هستند که به انجام کارهای نیک و سازنده گرایش داشته و همواره در زندگی کارهایشان ملازم با آن باشد و به هیچ وجه از آن دوری نورزند. (مجمع البیان ج ۳ و ۴ ص ۱۱۱) البته برخی همچون آلوسی بر این باورند که صالحان کسانیاند که در علم و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در صداقت ، شهادت و توبه آنان خللی وارد نشده باشد و تمام عمر خو را در طاعت خدا و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند.(روح المعانی ج ۴ جزء ۵ ص۱۱۴)
با توجه به معانی پیش گفته و تعاریف این دسته از مفسران از صالحان، میتوان گفت که صالح بودن مقام و صفتی ثابت و پایدار در شخص است و کسی را که عمل صالح انجام میدهد نمیتوان در زمره صالحان دانست. به سخن دیگر میان کاربردهای اسمی و فعلی آن تفاوت است. از این رو قرآن مومنان را به دو دسته تقسیم میکند : دسته نخست کسانی هستند که عمل نیک و صالح انجام میدهند و کسانی که صالح هستند و تمام زندگی و رفتارهایشان برخاسته از آن مقام است. خاستگاه رفتارهای صالحان را میبایست در صفتی جست که در آنان به شکل صفت ثابت در آمده و به شکلی طبیعت ثانوی آنان شده است.
بنابراین باید به این نکته توجه داشت که صالح بودن و در زمره صالحان قرار داشتن غیر از انجام دادن عمل صالح است. خداوند در آیه۹ سوره عنکبوت میفرماید: کسانی که ایمان آوردند و کارهای صالح انجام میدهند، ما براستی آنان را در گروه صالحان وارد میسازیم.
از این آیه معلوم میشود که صالحان از مومنانی که کارهای نیک و صالح انجام میدهند و هنوز این رفتارها و کارهایشان برخاسته از صفت ذاتی شده نیست متفاوت هستند و مقام صالحان برتر است. این همان تفاوت اسمی و فعلی است که پیش از این بداناشاره شد. در آیات قرآن هر گاه از صالحان سخن به میان میآید به همین شکل صالحان و صالحون و صالحین به کار میرود که شکل اسمی است ولی هرگاه از مومنان دعوت به عمل میآید که ایمان خویش را تقویت و عملیاتی کنند از آنان میخواهد که کارهای نیک را انجام دهند، ازاین رو به شکل فعلی: یعملون الصالحات و یا اعملوا الصالحات و عملوا الصالحات و مانند آن مطرح میشود.
از نظر قرآن مقام صالحان مقامی از مقامات ارجمند و والای انسانی در پیشگاه خداوندی است که خداوند در آیات بسیاری پیامبران بزرگی چون حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسحاق(ع) و یعقوب(ع) را در آیه ۷۲ سوره انبیاء و حضرت لوط (ع) را در آیه ۷۵ همین سوره و هم چنین حضرت اسماعیل(ع) و ادریس(ع) و ذوالکفل(ع) را در آیات ۸۵ و ۸۶ سوره انبیاء به این صفت ستوده و آنان را از صالحان دانسته است.
تفاوت کاربردهای فعلی و اسمی درباره مومنان بیانگر این نکته است که صالح بودن دارای مراتبی است و هر کسی نسبت به میزان نفوذ و ریشهیابی صفت، سنجیده و ارزش گذاری میشود. مرتبه نخست صالح بودن کارهایی است که اهل اسلام انجام میدهند و اینکه افزون بر پرهیز از پلشتیها و نابهنجاریهای عقلی و عقلایی و اخلاقی و حقوقی یعنی کاری که حتی مشرکان و برخی از کافران نیز به حکم فطرت انجام میدهند در پی عمل به هنجارهای پسندیده و معروف هستند. بنابراین مرتبه نخست عمل صالح، انجام اموری است که در اصطلاح از آن به معروف و کارهای پسندیده عرفی و عقلایی یاد میشود. پس از آن مراتب دیگری است که افزون برکارهای پسندیده عرفی و عقلایی به کارهای نیک و پسندیدهای که از سوی شریعت سفارش شده عمل میکند تا آنکه این کارها در وی به شکل عادت و سیره در میآید و روش و منش وی را شکل میبخشد. آنگاه که شخص به شخصیت ثابتی دست یافت و رفتارهایش برخاسته از شخصیت نهادینه شده او شد به مقام صالحان میرسد و هرگز حاضر نمیشود که بر خلاف شخصیت و شاکله وجودی خویش رفتار و کردار زشت و ناپسندی را انجام دهد. این گونه است که از مقام حال و یا فعلی (من صلح)به مقام اسمی صالح در میآید.
قرآن برای رسیدن به این مقام و دستیابی به آن راهکارهایی را نشان میدهد و بیان میدارد که چگونه میتوان به این مقام دست یافت و برای اینکه انگیزه حرکتی در آدمی نسبت به دستیابی به مقام صالحان تقویت و یا ایجاد شود به مقام و فضایل صالحاناشاره میکند. از این رو در این نوشتار نخست به مسئله مقامات صالحان و فضایل آنان نگاهی گذرا میشود و آنگاه به راههای دستیابی به آن توجه داده میشود.
فضایل صالحان
صالحان از نظر قرآن به سبب آنکه به شخصیت ثابتی دست یافتهاند و صبغه و رنگ الهی گرفته و رفتارها و کردارهایشان با منشا و انگیزه الهی است از ولایت الهی بهرهمند میباشند و خداوند خود به طور مستقیم سرپرستی و ولایت آنان را در اختیار میگیرد.(اعراف آیه ۱۹۶)آنان در دنیا و آخرت از تحیت فرشتگان که به معنای بهرهمندی از برخی نعمتهای خاص سود میبرند و فرشتگان نیز دربست در اختیارشان هستند و به آنان کمک و یاری میرسانند.(رعد آیه ۲۳ و ۲۴ و نساء آیه ۶۹ و نیز قلم آیه ۴۹ و ۵۰)
آنان به یک معنا بنده خاص و مقرب خدایند و خداوند به سبب همین تقرب و نزدیکی بیش از اندازه، آنان را به خود منتسب میکند و با تجلیل و تکریم از آنان یاد میکند.(انبیا آیه ۱۰۵ و نیز نمل آیه ۱۹)
تقرب و نزدیکی ایشان به خدا و مدیریت کارهای آنان با نظارت مستقیم خداوند و فرشتگان مقرب، موجب میشود تا در همه مسائل از امدادهای غیبی و خاص خداوند بهره برند.(اعراف آیه ۱۹۶)
آنان به عنوان خلفای واقعی و حجت الهی هستند که حاکمیت و وراثت زمین به آنان بشارت داده شده است و تنها آنان میتوانند حکومت و حاکمیت زمین و زمینیان را در اختیار داشته باشند و هر گونه ولایت غیر از ایشان در حکم ولایت و حکومت و حاکمیت باطل و طاغوتی قلمداد میشود که باید از آنان پرهیز و دوری و یا مبارزه کرد.(انبیاء آیه ۱۰۵)
از مقامات و فضایل ایشان میتوان به مقام مغفرت الهی (اسراءآیه ۲۵ ) بهرهمندی از امدادها و یاریهای خاص خداوند حتی درزندگی زناشویی و خانوادگی (تحریم آیه ۳ و ۴) دعا و یاری و امداد همه عناصر خلقی و جنود الهی به آنان و پدر و مادر و همسر و فرزندان آنان (غافر آیه ۷ و ۸) و دستیابی به مقام انسان کامل و آرمانی (شعراء آیه۶۹ و ۸۳ و نیز صافات آیات ۸۳ و ۱۰۰) و دور ماندن در روز قیامت از هر گونه بدی و ناخوشیهای آن (غافر آیات ۷ تا ۹) اشاره کرد.
صفات و ویژگیهای صالحان
چنانکه گفته شد صالحان کسانی هستند که به صفت ثابت و منش و خوی نیکوکاران دست یافتهاند و همه رفتارها و کارهایشان برخاسته از نیکی و پسندیدگی است. این افراد دارای ویژگیها و صفات برجسته هستند که در اینجا به برخی از این صفات خاص و برجسته اشاره میشود.
آنان از نظر بینشی و نگرشی انسانهای مومن واقعی به خدا و روز رستاخیز هستند (آل عمران آیه ۱۱۴) و نه تنها خود به کارهای معروف و پسندیده گرایش داشته و به آن عمل میکنند بلکه دیگران را نیز به کارهای شایسته دعوت کرده و به معروف فرمان میدهند.(همان)
آنان بندگان واقعی و حقیقی خدایند(انبیاء آیه ۱۰۵ و نمل آیه ۱۹) و هرگز و دمی از ولایت خداوند و اطاعت او بیرون نمیروند.(اعراف آیه ۱۹۶ ) نه تنها گناه و نافرمانی نمیکنند بلکه از شبهات و امور تشکیکی پرهیز میکنند و حتی ترک اولی را هم ترک کرده و از آن پرهیز میکنند.(قلم آیه ۴۸ و ۵۰) در کارهای خیر و نیک پیشتاز هستند (آل عمران آیه ۱۱۴) و اهل توبه و استغفار هستند (اسراء آیه۲۵) انسانهای شجاع و بیباکی هستند که تنها از خدا پروا داشته و از آفریدههای جنی و انسی او هراس و خوفی ندارند و تنها خشیت الهی است که جانشان را میگیرد و از هیچ کسی ترس و هراسی ندارند.(اعراف آیات ۱۹۵ و ۱۹۶) اهل قیام و اطاعت (آل عمران آیات ۱۱۳ و ۱۱۴) و نیز رفق و مدارا و عدم سختگیری نسبت به خود و دیگران هستند (قصص آیه ۲۷) در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی و آزمونها و ابتلائات خداوندی صبر و شکیبایی پیشه میکنند (رعد آیات ۲۳ و ۲۴ و نیز انبیاء آیات ۸۵ و ۸۶) و در عبودیت و عبادت بر همگان پیشی میگیرند و اهل سجده هستند و سجدههای ایشان پیاپی و مدام و پیوسته است.(آل عمران آیات ۱۱۳ و ۱۱۴) اهل قرائت قرآن در دل شبهای تاریک (همان) و مردمانی بردبار و حلیم هستند و به گونهای رفتار میکنند که بر اساس عقلانیت و فطرت است و عاقبت امور را مورد توجه قرار میدهند.(صافات آیه ۱۰۰ و ۱۰۱)
اینها برخی از صفات برجسته و مهم صالحان است که در این آیات قرآن بداناشاره شده است و میتوان صفات و ویژگیهای دیگری نیز برای آنان جست که گاه با این صفات همپوشی دارد.راهها و شرایط رسیدن به مقام صالحان بیگمان مقام صالحان مقام عالی و بلندی است که رسیدن به این مقام شرط دستیابی به خلافت الهی و حاکمیت و حکومت انسانی است. ازاین رو مسئله ایمان واقعی و حقیقی و داشتن بینش و نگرش درست و از شرایط نخستین آن است.خداوند در آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره بقره و نیز آیه ۱۰۱ سوره یوسف تسلیم بودن در برابر پروردگار عالم را شرط اساسی و نخستین رسیدن به مقام صالحان بر میشمارد و بر آن تاکید میکند.
در آیه ۹ سوره عنکبوت نیز زمینه عروج و تعالی به مقام صالحان و ورود به این جرگه را ایمان واقعی بر میشمارد و در آیه ۱۰۱ سوره یوسف آن را به پذیرش ولایت مطلق خداوند مقید میکند.
از آنجا که ارتباط تنگاتنگی میان ایمان واقعی و عمل صالح وجود دارد و این ارتباط جز به حکمت تحقق نمییابد مسئله حکمت به عنوان شرط اساسی دیگر در آیه ۸۳ سوره شعرا مطرح میشود. از این رو هر کسی که میخواهد به مقام صالحان محلق شود میبایست نخست به مقام حکمت دست یابد که از نظر قرآن مقامی بلند است که به هر کس داده شود به او خیر کثیر داده شده است؛ زیرا انسان حکیم و فرزانه کسی است که به حقایق هستی و ملکوت آن چنانکه باید وشاید شناخت و باور دارد و در زندگی خویش ،کارها را هدفمند انجام میدهد و هیچگونه رفتار و کردار و گفتار بیهودهای انجام نمیدهد که به دور از هدف تعالی باشد.
عمل به کارهای نیک و پسندیده که از آن به معروف یاد میشود و نیز دعوت دیگران بدان چنانکه گفته شده و هم در آیاتی چون آیه ۱۰ منافقون به برخی از آنها همانند انفاقاشاره شده بیانگر آن است که شرط وصول به مقام صالحان زندگی بر اساس هنجارها و دعوت و ارشاد جامعه به سوی آن است.کسی که میخواهد به مقام صالحان برسد باید از روش الگوهای عملی و عینی بهره گیرد؛ زیرا همنشینی و همراهی با افرادی که به مقام صالحان رسیدهاند همانند پیامبراکرم(ص) (نساء آیه ۶۹) میتواند آنان را برای دستیابی به این مقام یاری رساند.
مسئله اسوههای عینی و عملی در زندگی از آن رو مفید است که انگیزه حرکتی و هم هدفمندی میشود و آدمی را به امکان رسیدن به مقام صالحان تشویق میکند؛ زیرا انسان وقتی با انسانهای صالح همنشین (مائده آیه ۸۴) شود این امکان فراهم میآید که بداند چه رفتارهایی پسندیده است و اینکه اگر رفتارهای آنان را سرمشق خویش قرار دهد به مقامی دست مییابد که آنان دست یافتهاند و این خود مهمترین عامل انگیزشی انسان خواهد بود.