چه کسی پاسخگوست؟!
شهدای ایران: با سلام؛ اینجانب رحیم رنجبر، با کدملی ۶۶۴۹۴۰۳۴۵۸ جانباز شیمیایی و اعصاب و روان هشت سال دفاع مقدس می باشم. بنده از سال ۶۹ جانباز ۵۰ درصد بودم و در سال ۷۱ هم مجددا طی کمیسیون پزشکی، پنجاه درصد از کار افتادگی برایم منظور شد؛ البته پنجاه درصد به مدت سه سال و تا بهمن ماه سال ۹۰ ؛ به کرات اعلام شده بود که درصد موقت جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان درصد دائم بوده ونیاز به طرح در کمیسیون پزشکی نمی باشد، مگر به خواست خود ایثارگر، جهت افزایش درصد (مدارک و نامه های صادره از معاونت های مختلف بنیاد بپوست جهت اثبات ادای اظهاراتم ایفا می گردد)؛ در غیر این صورت، حضور در کمیسیون پزشکی نیاز نمی باشد.
لذا بنده با اطمینان خاطر از دائمی بودن درصدم در بنیاد شهید، مدت پنج سال هیچ ارتباطی با بنیادشهید نداشتم؛ تا اینکه سال گذاشته جهت دریافت حق پرستاری ام به بانک مراجعه نمودم تا مبلغ جمع شده در حسابم را برداشت کنم؛ ولی در کمال تعجب دیدم هیچ مبلغی در حساب بانکی ام نبود و وقتی علت را از متصدی باجه دریافت و پرداخت سوال نمودم که چرا این حساب من خالی است گفتن از بهمن ماه سال ۹۰ به حساب شما واریز نشده است به بنیاد شهرستان مراجعه کردم در کمال خون سردی گفتن درصد شما را که از سال ۶۹ پنجاه درصد موقت بود به ۲۵ درصد کاهش داده اند بنده از رئیس وقت بنیاد شهرستان سوال کردم که چرا بمن اطلاع رسانی نکرده ای تا من همان زمان اقدام کنم تا ابقا شود و پنجاه درصدم برایم تایید گردد.
در سال ۸۸ رئیس جمهوری وقت، طی مصوبه ای، کاهش درصد جانبازی را تحت هر شرایطی، مگر اثبات شود که در صورت سانحه و یا فرم تحت پوشش، اشکال و یا جعل صورت گرفته است، که تنها در صورت چنین شرایطی کمیسیون حق کاهش درصد را دارد، که پرونده بنده هیچ مشکلی از بابت صورت سانحه و فرم تحت پوشش نداشته و در عوض، بیماری من در همان ایام کمیسیون سال نود شددت پیدا کرده بود و همینطور به خاطر تجویز پزشک ریه ام، بر اثر مصرف کورتون، دچار نرمی استخوان از ناحیه ای لگن و ستون فقرات گردن شده ام.
اینجا دو سوال برای بنده مطرح است . اولا اگر طی سال های ۶۹ تا ۹۰ درصد پنجاه بنده که ارائه ای خدمات شده معتبر بوده چرا از بخش نامه دولت تمرد و سرپیچی شده و درصد جانبازی مرا کاهش داده اند بدون ایرادی در موضوع مجروحیت و مصدومیت بنده صورت سانحه مربوط به سال۶۸ بوده آیا تا کنون جانباز شیمیایی در سطح کشور وجود دارد که بهبود یافته باشد و همچنین جانباز اعصاب و روان که روزانه نزدیک به۳۰نوع قرض مصرف میکنند یافت شده است .چگون کمیسیون بدون حضور شخص جانباز کمیسیون و اعلام رای نموده است آیا از بنده اسپرومتری جدیدی داشت سی تی اسکن در اختیار داشته یا شرح بالینی مرا که بیش از بیست بار در تهران بیمارستانهای خاتم بقیه الله ساسان و لباف نژاد بعثت ناجا بستری شده بودم را در اختیار داشته که بمن ۲۵ درصد از کار افتادگی زده اند.
دوما بنیاد شهید شأن و منزلت یک ایثارگر را چگونه نادیده گرفته است چرا از ابلاغیه ها و دستورالعمل های سال های قبل چه بنیاد شهید و بنیاد جانبازان و دوبار بنیادشهید چشم پوشی نموده؟ چرا دستور دولت جمهوری اسلامی را سحه نگذاشته و با غرور و شخصیت فردی و اجتماعی جانباز بازی نموده است. تاوان ازهم گسیختگی خانواده من، با کاهش درصد و قطع غیر قانونی حق پرستاری من که منجر به طلاق همسر و آواره گی من و فرزندانم شده است چه می شود.
من در زمان مجروحیتم پانزده سال داشتم؛ دقیقا مانند شهید فهمیده و بسیاری دیگر از شهدای مغزز جنگ تحمیلی. آیا من و دیگر ایثار گران به وعده درصد و حقوق و درجه و رتبه به جبهه های جنگ اعزام شده بودیم؟ اینگونه مزد شهیدان زنده را می دهند. در خاتمه این رنجنامه را تقدیم نمودم؛ چون از هیچ نهاد یا ارگانی خیری ندیده ام تا کنون و نخواهم دید. الحمدالله بنده و همه رزمندگان دفاع مقدس با پروردگار سبحان معامله نموده ایم و هیچ مسئول و مقامی توانایی جبران رشادت و غرورآفرینی ایثارگران دوران جنگ را دارا نیست و نمی تواند حتی یک شب عذاب کشیدن ما جانبازان را جبران نمایید.
من تا کنون صبر کرده ام و بازهم صبر خواهم نمود ولی در آسیاب دشمن آب نخواهم ریخت چون به آیه شریفه کلام الله مجید ایمان و اعتقاد قلبی دارم که ما در سفره پر برکت خداوند متعال روزی خواهیم خورد. ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیله الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
زبانم اگر کوتاه است به خاطر عهدی است که با مولا و مقتدای خویش، حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) بسته ام و همچنین خون پاک همرزمان شهیدم می باشد.
اجرکم عندالله
جانباز و رزمنده دفاع مقدس، رحیم رنجبر
لذا بنده با اطمینان خاطر از دائمی بودن درصدم در بنیاد شهید، مدت پنج سال هیچ ارتباطی با بنیادشهید نداشتم؛ تا اینکه سال گذاشته جهت دریافت حق پرستاری ام به بانک مراجعه نمودم تا مبلغ جمع شده در حسابم را برداشت کنم؛ ولی در کمال تعجب دیدم هیچ مبلغی در حساب بانکی ام نبود و وقتی علت را از متصدی باجه دریافت و پرداخت سوال نمودم که چرا این حساب من خالی است گفتن از بهمن ماه سال ۹۰ به حساب شما واریز نشده است به بنیاد شهرستان مراجعه کردم در کمال خون سردی گفتن درصد شما را که از سال ۶۹ پنجاه درصد موقت بود به ۲۵ درصد کاهش داده اند بنده از رئیس وقت بنیاد شهرستان سوال کردم که چرا بمن اطلاع رسانی نکرده ای تا من همان زمان اقدام کنم تا ابقا شود و پنجاه درصدم برایم تایید گردد.
در سال ۸۸ رئیس جمهوری وقت، طی مصوبه ای، کاهش درصد جانبازی را تحت هر شرایطی، مگر اثبات شود که در صورت سانحه و یا فرم تحت پوشش، اشکال و یا جعل صورت گرفته است، که تنها در صورت چنین شرایطی کمیسیون حق کاهش درصد را دارد، که پرونده بنده هیچ مشکلی از بابت صورت سانحه و فرم تحت پوشش نداشته و در عوض، بیماری من در همان ایام کمیسیون سال نود شددت پیدا کرده بود و همینطور به خاطر تجویز پزشک ریه ام، بر اثر مصرف کورتون، دچار نرمی استخوان از ناحیه ای لگن و ستون فقرات گردن شده ام.
اینجا دو سوال برای بنده مطرح است . اولا اگر طی سال های ۶۹ تا ۹۰ درصد پنجاه بنده که ارائه ای خدمات شده معتبر بوده چرا از بخش نامه دولت تمرد و سرپیچی شده و درصد جانبازی مرا کاهش داده اند بدون ایرادی در موضوع مجروحیت و مصدومیت بنده صورت سانحه مربوط به سال۶۸ بوده آیا تا کنون جانباز شیمیایی در سطح کشور وجود دارد که بهبود یافته باشد و همچنین جانباز اعصاب و روان که روزانه نزدیک به۳۰نوع قرض مصرف میکنند یافت شده است .چگون کمیسیون بدون حضور شخص جانباز کمیسیون و اعلام رای نموده است آیا از بنده اسپرومتری جدیدی داشت سی تی اسکن در اختیار داشته یا شرح بالینی مرا که بیش از بیست بار در تهران بیمارستانهای خاتم بقیه الله ساسان و لباف نژاد بعثت ناجا بستری شده بودم را در اختیار داشته که بمن ۲۵ درصد از کار افتادگی زده اند.
دوما بنیاد شهید شأن و منزلت یک ایثارگر را چگونه نادیده گرفته است چرا از ابلاغیه ها و دستورالعمل های سال های قبل چه بنیاد شهید و بنیاد جانبازان و دوبار بنیادشهید چشم پوشی نموده؟ چرا دستور دولت جمهوری اسلامی را سحه نگذاشته و با غرور و شخصیت فردی و اجتماعی جانباز بازی نموده است. تاوان ازهم گسیختگی خانواده من، با کاهش درصد و قطع غیر قانونی حق پرستاری من که منجر به طلاق همسر و آواره گی من و فرزندانم شده است چه می شود.
من در زمان مجروحیتم پانزده سال داشتم؛ دقیقا مانند شهید فهمیده و بسیاری دیگر از شهدای مغزز جنگ تحمیلی. آیا من و دیگر ایثار گران به وعده درصد و حقوق و درجه و رتبه به جبهه های جنگ اعزام شده بودیم؟ اینگونه مزد شهیدان زنده را می دهند. در خاتمه این رنجنامه را تقدیم نمودم؛ چون از هیچ نهاد یا ارگانی خیری ندیده ام تا کنون و نخواهم دید. الحمدالله بنده و همه رزمندگان دفاع مقدس با پروردگار سبحان معامله نموده ایم و هیچ مسئول و مقامی توانایی جبران رشادت و غرورآفرینی ایثارگران دوران جنگ را دارا نیست و نمی تواند حتی یک شب عذاب کشیدن ما جانبازان را جبران نمایید.
من تا کنون صبر کرده ام و بازهم صبر خواهم نمود ولی در آسیاب دشمن آب نخواهم ریخت چون به آیه شریفه کلام الله مجید ایمان و اعتقاد قلبی دارم که ما در سفره پر برکت خداوند متعال روزی خواهیم خورد. ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیله الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
زبانم اگر کوتاه است به خاطر عهدی است که با مولا و مقتدای خویش، حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) بسته ام و همچنین خون پاک همرزمان شهیدم می باشد.
اجرکم عندالله
جانباز و رزمنده دفاع مقدس، رحیم رنجبر