با پایان کار هر دوره مجلس یکی از دغدغههای نمایندگان راه نیافته به دور بعد، استخدام یا مسئولیت گرفتن در یکی از دستگاههای اجرایی است.
شهدای ایران: «در دوره دوم نمایندگی مجلس برای حل مشکلات اقتصادی چند خانواده، هر ماه مبلغی به آنها کمک میکردم. وقتی دوره نمایندگیام به پایان رسید، دیگر پولی نداشتم به آنها کمک کنم. شبها وقتی که بچهها و همسرم میخوابیدند، با ماشین به فرودگاه یا میدان آزادی میرفتم و مسافرکشی میکردم. البته فقط افرادی که با خانواده بودند را سوار ماشین میکردم.» این اظهارات مرحوم مرضیه حدیدهچی مبارز دوران انقلاب و نماینده ادوار مجلس است که بعد از پایان نمایندگی برای گذران زندگی خود به مسافرکشی روی آورد.
شاید این توصیف از زبان نمایندهای همچون حدیدهچی در دهه شصت عادی بهنظر برسد اما باید قبول کنیم که تصور چنین کاری از یک نماینده سابق مجلس در دوران کنونی بعید است چراکه با پایان یافتن دوره نمایندگی، تعداد قابل توجهی از آنها از بازگشت به شغل قبلی خود امتناع کرده و به دنبال موقعیتهای شغلی جدید هستند تا همچنان در بخشی از قدرت باقی بمانند.
به گزارش تسنیم، بررسیها نشان میدهد نمایندگان عمدتاً رهسپار یکی از وزارتخانههای مهم دولت مانند نفت یا امور خارجه میشوند یا حداقل برای رسیدن به ساختمان این دو تلاش میکنند.
این مسئله یکبار بصورت علنی از سوی هدایتالله خادمی نماینده مردم ایذه در مخالفت با رای اعتماد بیژن زنگنه مطرح شد و گفت «آقای مهندس! لطفاً مِن بعد نمایندگان مجلس را استخدام نکنید تا نمایندگان مجلس به رسالت ذاتی و نظارتی خود ادامه دهند و به فکر مردم محروم باشند. رئیسجمهور و رئیسمجلس و رئیسقوه قضائیه لطفا جلوی این مفسده و رانت دو طرفه را بگیرید. اگر امید به استخدامها نبود آن وقت وزیران پیشنهادی بهتر صداقت موافقان و مخالفان واقعی خود و تعداد آرای واقعی خود را مشاهده میکردند.»
این اظهارات خادمی با واکنش علی لاریجانی روبهرو شد و گفت موردی از این استخدامها سراغ ندارد! خادمی نیز در تذکری خطاب به لاریجانی مدعی شد، بسیاری از نمایندگان ادوار در وزارت نفت استخدام شدند و اینکه فردی اطمینان داشته باشد که پس از اتمام دوره نمایندگیاش، به وزارتخانه دیگری میرود، به نفع مردم نیست.
این جدال لفظی لاریجانی و خادمی، موجب شد تا وقتی زنگنه پشت تریبون قرار گرفت بر ادعای خادمی صحه بگذارد: «هر دورهای که تمام میشود یکی از دغدغههای هیئترئیسه این است که وزرا به نمایندگان بیکار کار بدهند؛ چکارش کنیم؟ در جامعه ولش کنیم؟اگر نماینده نگران شغل آینده باشد هزاران مفسده دیگر درست میشود. آنها را در نظر بگیرید. من هم یک تعدادی را به کار گرفتم و چیز مخفیانهای نیست!»
با اظهارات زنگنه مشخص شد یکی از مقاصد نمایندگان برای بعد از دوره نمایندگی، وزارت نفت است. نگاهی به برخی نمایندگان ادواری که راهی وزارت نفت شدند نیز کثرت استقبال از استخدام در وزارت نفت را بهدلیل حقوق و مزایای بالا و نفوذ آن نشان میدهد: محمد سعید انصاری نماینده سابق آبادان (صندوقهای بازنشستگی نفت با مدرک رشته حقوق)، عبدالله تمیمی نماینده سابق شادگان (صندوقهای بازنشستگی نفت، فوق لیسانس شهرسازی)، شمسالله بهمیی نماینده رامهرمز در مجلس نهم (معاون پشتیبانی و فناوری مرکز توسعه مدیریت وزارت با مدرک دکترای مدیریت توسعه شهری)، سید شریف حسینی نماینده سابق اهواز (مدیرکل حسابرسی و امور مجامع وزارت نفت با مدرک لیسانس حقوق قضایی که هماکنون معاون امور پارلمانی وزیر صنعت است)، سید موید حسینی صدر نماینده سابق خوی ( مدیرعامل سابق هلدینگ بینالمللی آسکوتک)، امیرعباس سلطانی نماینده بروجن در مجلس نهم (مسئولیت در هیئتمدیره شرکت نفت فلات قاره ایران با مدرک فوق لیسانس تاریخ تشیع)، علی مروی نماینده ادوار نیشابور (رئیسهیئتمدیره پتروپارس)، جلیل جعفری نماینده سابق خلخال (عضو هیئتمدیره شرکت بهینه سازی مصرف سوخت)، سید عماد حسینی نماینده قروه (عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی وزارت نفت و عضو شورای مرکزی ورزش وزارتخانه)، سید معروف صمدی نماینده ادوار سنندج (مسئولیت در پارس جنوبی با مدرک علوم سیاسی)، سید محمد بیاتیان نماینده دوره نهم بیجار(فاز ۱۴ پارس جنوبی)، مرتضی زرین گل نماینده ادوار کردستان (معاونت توسعه طرحهای شرکت نفت و گاز پارس)، احمد سجادی نماینده سرخس (استخدام در شرکت نفت مناطق مرکزی)، ابوالقاسم رحمانی نماینده اقلید (رئیسشرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران)، ایرج عبدی نماینده خرمآباد در مجلس نهم (مشاور بهداشت و سلامت مهندس زنگنه وزیر نفت)، محمد سقایی نماینده ادوار استهبان و نیریز (مشاور وزیر و مجری طرح خط لوله انتقال نفت خام کوره – جاسک)، محمد ابراهیم محبی نماینده سنقر (سرپرست هسته گزینش مرکزی وزارت با مدرک پزشکی عمومی)، غلاممحمد زارعی نماینده مردم بویراحمد و دنا در مجلس نهم و دهم (کارمند وزارت کشور بوده که به وزارت نفت انتقالی گرفته است)، سید سعید حیدری طیب نماینده کرمانشاه در مجلس نهم (هیئت مرکزی گزینش وزارت نفت).
از میان این اسامی ایرج عبدی و سعید حیدری طیب نمایندگان مجلس نهم در جلسه رای اعتماد به زنگنه جزو موافقان وی بودند که پشت تریبون قرار گرفتند.
علاقهمندی نمایندگان برای رفتن به وزارت نفت موجب شده تا در زمان شروعبهکار مجلس، صف طویلی مقابل کمیسیون انرژی بسته شود چراکه این کمیسیون مستقیم با وزیر در ارتباط است. در دوره دهم مجلس ۳۸ درخواست برای عضویت در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و ۲۹ درخواست برای کمیسیون انرژی ثبت شده بود در حالیکه هرکمیسیون تنها ۱۹ عضو دارد. این در حالی است که کمیسیونهای اصل نود، فرهنگی، قضایی و شوراها هرکدام به ترتیب ۷ درخواست، ۴ درخواست و ۳ درخواستِ عضویت داشتند.
در مجلس نهم نیز کمیسیون امنیت ملی با ۴۱ درخواست و کمیسیون انرژی با ۲۷ درخواست جزو کمیسیونهای پر طرفدار بودند.
ترکیب نمایندگان عضو کمیسیون انرژی نشان میدهد در عضویت برخی از آنها سوابق یا مدرک تحصیلیشان ارتباطی با عضویت نداشته است.
از ترکیب نمایندگان عضو کمیسیون انرژی مجلس دهم حسین امیری، عدل هاشمیپور، قاسم ساعدی، کوروش کرمپور حقیقی، اسدلله قرهخانیالوستانی، علی ادیانی، سکینه الماسی، سلام امینی، حسن بهرامنیا، عبدالحمید خدری، احمد صفری، علیعسگر زاهدی عبدهوند، حبیبالله کشتزر، علی گلمرادی، احمد مرادی، جلال میرزایی، مجید ناصرینژاد، بهروز نعمتی نه مدرک تحصیلی مرتبط با این رشته را داشتند و نه سابقهای در امور نفت و انرژی.
وزارت خارجه و تصدی سفارتخانههای ایران در کشورها نیز از جمله مقاصد نمایندگان راهنیافته به بهارستان است. حسین نوشآبادی نماینده ادوار ورامین(سفیر ایران در عمان)، شبیب جویجری نماینده اهواز در دوره هفتم و هشتم مجلس (سفیر ایران در کشورهای سودان و اریتره)، مهدی سنایی نماینده نهاوند (سفیر ایران در روسیه)، حسن قشقاوی نماینده ادوار رباطکریم (سفیر ایران در سوئد و اسپانیا)، جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه (سفیر ایران در آذربایجان)، سید احمد موسوی نماینده دوره هفتم (سفیر ایران در سوریه)، محمدباقر بهرامی نماینده مجلس هفتم (سفیر سابق ایران در آذربایجان)، ازجمله شخصیتهایی هستند که از وکالت به سفارت رسیدند.
برخی معتقدند این نحوه بکارگیری نمایندگان در وزارتخانهها موجب میشود تا بعضی نمایندگان در طول دوره نمایندگی به فکر ارتباطگیری با وزرا بیفتند و گاه خود را در سطح روابط عمومی یک وزارتخانه در پارلمان پایین بیاورند و نقش وکیلالدوله را بازی کنند. همین موجب شده تا در ادوار مختلف مجلس هیچگاه وزرای نفت و امور خارجه استیضاح نشوند کمااینکه در دوره دهم مجلس بهرغم جمعآوری امضا برای استیضاح زنگنه بعد از مدتی برخی امضای خود را پس گرفتند و این استیضاح از حدنصاب افتاد.
باتوجه به اینکه با پایان کار مجلس دهم بیش از ۲۲۰ نماینده مجلس از راهیابی به پارلمان بازماندند، وظیفه منتخبان مجلس یازدهم است که مانع از مسئولیتگرفتن بیحساب و کتاب نمایندگان در وزارتخانههای حساس شوند و نمایندگان به مشاغل قبلی خود برگردند یا با تصویب قانونی نحوه استخدام نمایندگان بعد از دوره وکالت را نظاممند کنند تا شخصی به بهانه استخدام در وزارتی مانند نفت نقش معاون پارلمانی وزیر را در صحن مجلس ایفا نکند.
شاید این توصیف از زبان نمایندهای همچون حدیدهچی در دهه شصت عادی بهنظر برسد اما باید قبول کنیم که تصور چنین کاری از یک نماینده سابق مجلس در دوران کنونی بعید است چراکه با پایان یافتن دوره نمایندگی، تعداد قابل توجهی از آنها از بازگشت به شغل قبلی خود امتناع کرده و به دنبال موقعیتهای شغلی جدید هستند تا همچنان در بخشی از قدرت باقی بمانند.
به گزارش تسنیم، بررسیها نشان میدهد نمایندگان عمدتاً رهسپار یکی از وزارتخانههای مهم دولت مانند نفت یا امور خارجه میشوند یا حداقل برای رسیدن به ساختمان این دو تلاش میکنند.
این مسئله یکبار بصورت علنی از سوی هدایتالله خادمی نماینده مردم ایذه در مخالفت با رای اعتماد بیژن زنگنه مطرح شد و گفت «آقای مهندس! لطفاً مِن بعد نمایندگان مجلس را استخدام نکنید تا نمایندگان مجلس به رسالت ذاتی و نظارتی خود ادامه دهند و به فکر مردم محروم باشند. رئیسجمهور و رئیسمجلس و رئیسقوه قضائیه لطفا جلوی این مفسده و رانت دو طرفه را بگیرید. اگر امید به استخدامها نبود آن وقت وزیران پیشنهادی بهتر صداقت موافقان و مخالفان واقعی خود و تعداد آرای واقعی خود را مشاهده میکردند.»
این اظهارات خادمی با واکنش علی لاریجانی روبهرو شد و گفت موردی از این استخدامها سراغ ندارد! خادمی نیز در تذکری خطاب به لاریجانی مدعی شد، بسیاری از نمایندگان ادوار در وزارت نفت استخدام شدند و اینکه فردی اطمینان داشته باشد که پس از اتمام دوره نمایندگیاش، به وزارتخانه دیگری میرود، به نفع مردم نیست.
این جدال لفظی لاریجانی و خادمی، موجب شد تا وقتی زنگنه پشت تریبون قرار گرفت بر ادعای خادمی صحه بگذارد: «هر دورهای که تمام میشود یکی از دغدغههای هیئترئیسه این است که وزرا به نمایندگان بیکار کار بدهند؛ چکارش کنیم؟ در جامعه ولش کنیم؟اگر نماینده نگران شغل آینده باشد هزاران مفسده دیگر درست میشود. آنها را در نظر بگیرید. من هم یک تعدادی را به کار گرفتم و چیز مخفیانهای نیست!»
با اظهارات زنگنه مشخص شد یکی از مقاصد نمایندگان برای بعد از دوره نمایندگی، وزارت نفت است. نگاهی به برخی نمایندگان ادواری که راهی وزارت نفت شدند نیز کثرت استقبال از استخدام در وزارت نفت را بهدلیل حقوق و مزایای بالا و نفوذ آن نشان میدهد: محمد سعید انصاری نماینده سابق آبادان (صندوقهای بازنشستگی نفت با مدرک رشته حقوق)، عبدالله تمیمی نماینده سابق شادگان (صندوقهای بازنشستگی نفت، فوق لیسانس شهرسازی)، شمسالله بهمیی نماینده رامهرمز در مجلس نهم (معاون پشتیبانی و فناوری مرکز توسعه مدیریت وزارت با مدرک دکترای مدیریت توسعه شهری)، سید شریف حسینی نماینده سابق اهواز (مدیرکل حسابرسی و امور مجامع وزارت نفت با مدرک لیسانس حقوق قضایی که هماکنون معاون امور پارلمانی وزیر صنعت است)، سید موید حسینی صدر نماینده سابق خوی ( مدیرعامل سابق هلدینگ بینالمللی آسکوتک)، امیرعباس سلطانی نماینده بروجن در مجلس نهم (مسئولیت در هیئتمدیره شرکت نفت فلات قاره ایران با مدرک فوق لیسانس تاریخ تشیع)، علی مروی نماینده ادوار نیشابور (رئیسهیئتمدیره پتروپارس)، جلیل جعفری نماینده سابق خلخال (عضو هیئتمدیره شرکت بهینه سازی مصرف سوخت)، سید عماد حسینی نماینده قروه (عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی وزارت نفت و عضو شورای مرکزی ورزش وزارتخانه)، سید معروف صمدی نماینده ادوار سنندج (مسئولیت در پارس جنوبی با مدرک علوم سیاسی)، سید محمد بیاتیان نماینده دوره نهم بیجار(فاز ۱۴ پارس جنوبی)، مرتضی زرین گل نماینده ادوار کردستان (معاونت توسعه طرحهای شرکت نفت و گاز پارس)، احمد سجادی نماینده سرخس (استخدام در شرکت نفت مناطق مرکزی)، ابوالقاسم رحمانی نماینده اقلید (رئیسشرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران)، ایرج عبدی نماینده خرمآباد در مجلس نهم (مشاور بهداشت و سلامت مهندس زنگنه وزیر نفت)، محمد سقایی نماینده ادوار استهبان و نیریز (مشاور وزیر و مجری طرح خط لوله انتقال نفت خام کوره – جاسک)، محمد ابراهیم محبی نماینده سنقر (سرپرست هسته گزینش مرکزی وزارت با مدرک پزشکی عمومی)، غلاممحمد زارعی نماینده مردم بویراحمد و دنا در مجلس نهم و دهم (کارمند وزارت کشور بوده که به وزارت نفت انتقالی گرفته است)، سید سعید حیدری طیب نماینده کرمانشاه در مجلس نهم (هیئت مرکزی گزینش وزارت نفت).
از میان این اسامی ایرج عبدی و سعید حیدری طیب نمایندگان مجلس نهم در جلسه رای اعتماد به زنگنه جزو موافقان وی بودند که پشت تریبون قرار گرفتند.
علاقهمندی نمایندگان برای رفتن به وزارت نفت موجب شده تا در زمان شروعبهکار مجلس، صف طویلی مقابل کمیسیون انرژی بسته شود چراکه این کمیسیون مستقیم با وزیر در ارتباط است. در دوره دهم مجلس ۳۸ درخواست برای عضویت در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و ۲۹ درخواست برای کمیسیون انرژی ثبت شده بود در حالیکه هرکمیسیون تنها ۱۹ عضو دارد. این در حالی است که کمیسیونهای اصل نود، فرهنگی، قضایی و شوراها هرکدام به ترتیب ۷ درخواست، ۴ درخواست و ۳ درخواستِ عضویت داشتند.
در مجلس نهم نیز کمیسیون امنیت ملی با ۴۱ درخواست و کمیسیون انرژی با ۲۷ درخواست جزو کمیسیونهای پر طرفدار بودند.
ترکیب نمایندگان عضو کمیسیون انرژی نشان میدهد در عضویت برخی از آنها سوابق یا مدرک تحصیلیشان ارتباطی با عضویت نداشته است.
از ترکیب نمایندگان عضو کمیسیون انرژی مجلس دهم حسین امیری، عدل هاشمیپور، قاسم ساعدی، کوروش کرمپور حقیقی، اسدلله قرهخانیالوستانی، علی ادیانی، سکینه الماسی، سلام امینی، حسن بهرامنیا، عبدالحمید خدری، احمد صفری، علیعسگر زاهدی عبدهوند، حبیبالله کشتزر، علی گلمرادی، احمد مرادی، جلال میرزایی، مجید ناصرینژاد، بهروز نعمتی نه مدرک تحصیلی مرتبط با این رشته را داشتند و نه سابقهای در امور نفت و انرژی.
وزارت خارجه و تصدی سفارتخانههای ایران در کشورها نیز از جمله مقاصد نمایندگان راهنیافته به بهارستان است. حسین نوشآبادی نماینده ادوار ورامین(سفیر ایران در عمان)، شبیب جویجری نماینده اهواز در دوره هفتم و هشتم مجلس (سفیر ایران در کشورهای سودان و اریتره)، مهدی سنایی نماینده نهاوند (سفیر ایران در روسیه)، حسن قشقاوی نماینده ادوار رباطکریم (سفیر ایران در سوئد و اسپانیا)، جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه (سفیر ایران در آذربایجان)، سید احمد موسوی نماینده دوره هفتم (سفیر ایران در سوریه)، محمدباقر بهرامی نماینده مجلس هفتم (سفیر سابق ایران در آذربایجان)، ازجمله شخصیتهایی هستند که از وکالت به سفارت رسیدند.
برخی معتقدند این نحوه بکارگیری نمایندگان در وزارتخانهها موجب میشود تا بعضی نمایندگان در طول دوره نمایندگی به فکر ارتباطگیری با وزرا بیفتند و گاه خود را در سطح روابط عمومی یک وزارتخانه در پارلمان پایین بیاورند و نقش وکیلالدوله را بازی کنند. همین موجب شده تا در ادوار مختلف مجلس هیچگاه وزرای نفت و امور خارجه استیضاح نشوند کمااینکه در دوره دهم مجلس بهرغم جمعآوری امضا برای استیضاح زنگنه بعد از مدتی برخی امضای خود را پس گرفتند و این استیضاح از حدنصاب افتاد.
باتوجه به اینکه با پایان کار مجلس دهم بیش از ۲۲۰ نماینده مجلس از راهیابی به پارلمان بازماندند، وظیفه منتخبان مجلس یازدهم است که مانع از مسئولیتگرفتن بیحساب و کتاب نمایندگان در وزارتخانههای حساس شوند و نمایندگان به مشاغل قبلی خود برگردند یا با تصویب قانونی نحوه استخدام نمایندگان بعد از دوره وکالت را نظاممند کنند تا شخصی به بهانه استخدام در وزارتی مانند نفت نقش معاون پارلمانی وزیر را در صحن مجلس ایفا نکند.
بمباران شیمیایی سردشت، سند آشکار جنایت مدعیان حقوق بشر
بمباران شیمیایی سردشت یکی از بزرگترین جنایت های جنگی تاریخ معاصر بود که جوامع بین الملل واکنش جدی در قبال این موضوع مهم نشان ندادند. در واقع این یک اشتباه بزرگ جامعه جهانی و مدعیان حقوق بشر به شمار می رود که با عکس العمل نامناسب به این حمله غیرانسانی زمینه ساز تعرض شیمیایی بزرگتر رژیم بعث به حلبچه شدند.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ یکی از وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین اقدامهای نظامی رژیم بعث در جنگ تحمیلی استفاده از سلاح کشتار جمعی به ویژه سلاح شیمیایی بود؛ در یکی از این حملهها نیروی هوایی عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ خورشیدی با استفاده از سلاح شیمیایی در چهار منطقه کردنشین سردشت از توابع آذربایجان غربی، هزاران مصدوم بر جای گذاشت تا از شهری که ۱۲ هزار تن جمعیت داشت طبق آمار رسمی هشت هزار و ۲۵ تن مصدوم و از این تعداد ۱۳۰ تن در همان دقایق نخستین شهید شدند. در چنین شرایطی که این اتفاق غیرانسانی علیه مردم ایران به وقوع پیوست به مانند همیشه آنهایی که دم از حقوق بشر میزدند، نه تنها این حرکت غیرانسانی رژیم بعث را محکوم نکردند بلکه تا جایی که میتوانستند از کمک به این رژیم فروگذاری نکردند و حتی رسانههای آنها هم واکنش چندانی نسبت به این موضوع از خود نشان ندادند.
استفاده از سلاحهای شیمیایی از طرف رژیم بعث در شرایطی صورت گرفت که این جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو در ارتباط با منع استفاده از سلاحهای سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک بود. پروتکل ۱۹۲۵ ژنو که در قطعنامه ۲۱۶۱ سازمان ملل متحد دگربار به تصویب رسید و به صراحت استعمال سلاحهای شیمیایی را منع میکند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز حمله و جنایت شیمیایی به سردشت با اردشیر پشنگ پژوهشگر ارشد روابط بین الملل به گفت و گو پرداخته است.
متن این گفت و گو را در ادامه میخوانیم:
ایرنا: چرا رژیم بعث در جنگ تحمیلی به حمله شیمیایی علیه ایران روی آورد؟
پشنگ: رژیم بعث با توجه به ایدئولوژی حاکم بر ذهن و فکر رهبرانش هیچ محدودیت اخلاقی و انسانی در راه رسیدن به اهداف برای خود قائل نبود و به قول معروف با هر وسیلهای از جمله تسلیحات شیمیایی و علیه هر فردی ولو مردم غیرنظامی و بی پناه از آن استفاده کرد. مساله دیگر استفاده از بار روانی و ایجاد وحشت در میان نیروهای نظامی و مردم ایران در بود زیرا گفته میشود استفاده از تسلیحات شیمیایی بیش از آنکه به دلیل وارد ساختن ضربهای نظامی و مشخص باشد، به دنبال گسترش ترس و تضعیف روحیه طرف مقابل است که البته حجم بالای استفاده از این تسلیحات در واقع در زمره نسل کشی به ویژه در ارتباط با حلبچه طبقه بندی میشود.
ایرنا: واکنش جوامع بین المللی در مقابل حمله شیمیایی صدام به سردشت چگونه بود؟
پشنگ: دهه ۶۰ خورشیدی و در جریان جنگ میان ایران و عراق، رژیم بعثی بارها از تسلیحات شیمیایی به عنوان یکی از ابزارهای حمله به طرف مقابل استفاده کرد اما درباره سردشت، اهمیت کار آنجا بود که سردشت یک شهر غیرنظامی و نخستین شهری محسوب میشد که مورد حمله شیمیایی برنامه ریزی شده و نظامی قرار میگرفت امری که در تاریخ سابقه نداشته است. به همین دلیل واکنش جامعه بین المللی به ویژه دولتهای مختلف و سازمانهای بین المللی در این باره بسیار مهم بود اما در عمل متأسفانه شاهد واکنش جدی در قبال این موضوع مؤثر بر جان، زندگی و سرنوشت چند هزار شهروند غیرنظامی بی گناه نبودیم. این یک اشتباه بزرگ جامعه جهانی به ویژه کشورهای بزرگ بود و در اصل واکنش مناسب به این حمله غیرانسانی و برخلاف همه پروتکلهای بین المللی در حقیقت زمینه ساز تعرض شیمیایی بزرگتر رژیم بعث به حلبچه شد.
ایرنا: چرا جامعه بین الملل در مقابل این جنایت بزرگ که تا آن روز بی سابقه بود سکوت کرد؟
پشنگ: یکی از مسائلی که باعث سکوت و عدم واکنش جامعه بین الملل به این حمله شد، به ارتباط ایران با جامعه جهانی به ویژه قدرتهای اصلی در نظام حاکم باز میگردد زیرا آمریکا و بسیاری از کشورهای شرق و غرب و خود منطقه به دنبال آن بودند تا انرژی صدور انقلاب را در سطح منطقه از راههای مختلف از جمله بروز جنگ تخلیه کنند. همین امر باعث میشد تا بسیاری از فجایع بزرگی که به طور مکرر به وسیله رژیم بعث علیه مردم ایران و حتی کردهای عراق که از معدود متحدان ایران در جنگ بودند، صورت میگرفت با چشم پوشی عامدانه این کشورها مواجه شود.
ایرنا: آمریکا و کشورهای غربی چرا و چگونه از صدام حسین در حمله شیمیایی به سردشت حمایت کردند؟
پشنگ: بسیاری از کشورهای اروپایی مانند فرانسه، آلمان و شوروی سابق به طور مستقیم و غیرمستقیم در تقویت و گسترش توان تسلیحات شیمیایی رژیم بعث نقش جدی داشتند که البته این موضوعها بعدها ثابت شد و برخی از شرکتها و افراد حقیقی و حقوقی در ۲ دهه بعد و با پیگیری فعالان مدنی و حقوق بشری به حبس و پرداخت جریمه محکوم شدند. مساله دیگر همان عدم واکنش مناسب علیه این رژیم به دلیل کاربرد تسلیحات شیمیایی هم در جنگ و هم علیه شهروندان مدنی در ایران و در کردستان عراق و حلبچه بود. بسیاری از این کشورها در آن مقطع سکوت کردند، حتی برخی در قضیه حلبچه نخست انگشت اتهام را متوجه ایران کردند و تنها سالهای بعد که صدام با حمله به کویت تبدیل به یک چهره منفور و مورد انتقاد غرب شد، غربیها اعم از دولتها و رسانهها به این مساله تا حدی پرداختند.
در ادامه دیدگاههای «ریزان حکمت» نویسنده تاریخ شفاهی سردشت را در ارتباط با این موضوع جویا شدیم.
متن این گفت و گو را میخوانیم:
ایرنا: صدام چرا سردشت را برای بمباران شیمیایی انتخاب کرد؟
حکمت: یکی از بزرگترین و شرمآورترین جنایتهای جنگی تاریخ معاصر، بمباران شیمیایی سردشت بود که متأسفانه در مجامع بین المللی در روزهای اول پس از وقوع، هیچگونه واکنشی صورت نگرفت. ما معتقدیم اگر همان موقع که سردشت بمباران شیمیایی شده بود، مجامع جهانی با این موضوع برخورد جدی میکرد، به هیچ وجه صدام به خودش اجازه نمیداد که حلبچه را چند ماه پس از بمباران سردشت، مورد حمله شیمیایی قرار دهد و باعث شهادت بیش از پنج هزار تن از ساکنان این شهر شود.
تا کنون دلیل قطعی و قابل اتکایی برای چرایی انتخاب سردشت جهت بمباران شیمیایی ارائه نشده است اما وفاداری و استقامت ملت کُرد در برابر متجاوزان به سرزمینشان، تضادهای خصومتآمیز حزب بعث با این ملت و رهبرانش و وجود پادگانهای نظامی متعدد در این منطقه به ویژه در داخل شهر میتواند بازگوکننده بخشی از علل این رخداد باشد.
ایرنا: مکانهای اصلی بمباران شیمیایی در سردشت کجاها بودند؟
حکمت: رژیم عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ خورشیدی با هواپیماهای بمب افکن و بمبهای شیمیایی به چهار نقطه پر ازدحام و متراکم جمعیتی سردشت حمله کرد. مهمترین محلهای اصابت بمبهای داخل شهر عبارت از چهار راه آزادی، مقبره شیخ رسول مشرف بر سرچشمه آب شهر و منزل حاج رسول نریمانی در مجاورت گرمابه شهرداری در حوالی فرمانداری سابق یا ساختمان کنونی هلال احمر بودند.
بمباران شیمیایی علاوه بر چهار نقطه اصلی شهر در ۲ نقطه پیرامون شهر هم روی داد. یکی در ورودی شمال غربی شهر و دیگری در روستاها و مناطق پیرامون از جمله روستای «رهشه ههرمی» و منطقه «دشت کپران». این بمباران علاوه بر مصدوم کردن اهالی در روستای «رهشه ههرمی» هشت تن شهید بر جای گذاشت. قابل ذکر است هیچیک از مصدومان و شهدای این روستا به عنوان جانباز و شهید شیمیایی شناسایی نشدهاند. یکی از این افراد فردی از اهالی «رهشه ههرمی» به نام «قادر مولان» است که در این بمباران، پنج تن از اعضای خانوادهاش را از دست داد.
ایرنا: اکنون مردم سردشت که در حمله شیمیایی دچار آسیب شدهاند از نظر روحی و روانی در چه وضعیتی قرار دارند؟
حکمت: عامل شیمیایی به کار رفته در سردشت از نوع گاز سولفور موستارد یا گاز خردل بوده است که تأثیر زیادی بر اعصاب میگذارد. مصدومیت شیمیایی میتواند باعث بروز طیفی از عوارض عصبی و روانی در بلندمدت شود که این اختلالها در واقع عوارض ثانویه مجروحیت شیمیایی است و ناشی از تأثیر مستقیم عوامل شیمیایی بر مغز و دیگر قسمتهای بدن نیست. این قضیه بر روی تمام مردم اثر گذاشته است. مصدومان همیشه در این فکر هستند که آیا این مواد اثر خود را بر بدنم، خونم، پوستم و بر همه وجودم گذاشته است و حتی از این نگرانند که آیا فردا پس از ازدواج بر روی فرزندانم اثر میگذارد یا خیر؟
ایرنا: با توجه به اینکه کتاب «تاریخ شفاهی بمباران شیمیایی سردشت» را تألیف کردهاید، درباره انتظارات و دغدغههای مصدومان این حادثه توضیح دهید؟
حکمت: سردشت نخستین شهری بود که در دنیا (پس از جنگ جهانی دوم) بمباران شیمیایی شد اما با این وجود خدمات رسانی به آن بسیار ضعیف بوده است. پیش از هر چیزی مردم سردشت بایستی از بهترین کلینیک فوق تخصصی مربوط به بیماریهای شیمیایی برخوردار باشند. به دلیل نبود وجود امکانات پزشکی در سردشت، مصدومان شیمیایی مجبور به مراجعه به شهرهای اطراف هستند که جادههای موجود برای رفتن به شهرهای مجاور بسیار خطرناک و غیر استاندارد هستند. با وجود این مشکل هیچگونه برنامهای برای بهبود وضعیت این جادهها حتی ارائه نشده است.
مشکل دیگر اینکه خود مسؤولان بنیاد شهید و امور ایثارگران گفتهاند ما برای مصدومان شیمیایی (از نظر معالجه قطعی) هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم و تنها باید کاری کنیم که این سالهای باقی مانده عمرشان را در آسایش و آرامش بگذرانند اما برای تأمین این رفاه و آسایش اقدام خاصی انجام ندادهاند. سالن ورزشی، امکانات تفریحی، فضای سبز مناسب و دیگر امکانات رفاهی و تفریحی متناسب با وضعیت این افراد وجود ندارد، حتی آسفالت مناسب و فضای سبز کافی در شهر وجود ندارد.