کاردانی در این کتاب سعی میکند از زاویه یک راوی صرف خارج شود و باورها و نگاههای مردم نسبت به موضوعات را نیز با زبانی متفاوت بیان میکند.
شهدای ایران: «زن آقا» از آن کتابهایی است که خیلی زود با آن اخت میشوید. به همین صراحت! این کتابی است که زهرا کاردانی آن را نوشته و روزنوشتهای یک زن آخوند است از سفر تبلیغی که همسرش را همراهی کرده است. این کتاب روایتهای کاردانی از مواجهه او با مردم روستایی است که تصویری متفاوت از طلبه و روحانی دارند که روایتهای کاردانی این تصویر را به خواننده نشان میدهد و زمینه آشنا شدن او با فرهنگ روستایی را برای خواننده فراهم میکند.
کاردانی در این کتاب سعی میکند از زاویه یک راوی صرف خارج شود و باورها و نگاههای مردم نسبت به موضوعات را نیز با زبانی متفاوت بیان میکند.
کاردانی در این کتاب سعی میکند از زاویه یک راوی صرف خارج شود و باورها و نگاههای مردم نسبت به موضوعات را نیز با زبانی متفاوت بیان میکند.
این در حالی است که در کتابهای دیگر راویان گاهی دچار محافظهکاری میشوند، ولی کاردانی تلاش میکند باورهای عمومی را به چالش بکشد و بابت اینکه تعجبش را از این موضوع نشان دهد ابایی ندارد: «ظهر بود. قبل از نماز در زدند. پیرزن آبلهرویی بود. گیسهای حنابستهاش را از وسط باز کرده بود. جثه درشتی داشت. چادرش را به گردن بسته و یک آفتابه روی دوش گرفته بود.
فهمیدن حرفهایش از بقیه راحتتر بود. واضح و کم لهجه صحبت میکرد. جلوی در میخواست دستم را ببوسد که اجازه ندادم. اخمهایش را کشید توی هم و گفت حتما توی گوش سیدعلی باد رفته یا بهش بو خورده و یک سری تشخیصهایی که ازش سر در نمیآوردم. آفتابه را داد دستم و گفت: «این کریشکه! بچه را میبری حمام. خوب سر و بدنش رو میشوری. آخرِ کار این آفتابه رو میریزی روی تمام بدنش. فهمیدی؟»
اسمش چقدر هندی بود. و هند چقدر به جادو و اینجور خرافات نزدیک. لابد یک جوری آن محلول به جادو و جنبل مرتبط بود. توی آفتابه را نگاه کردم. آبِ سیاهی لب پَر میزد. بوی عجیب و تلخی داشت. ترکیب پودر بال مگس با استخوان مارمولک آفریقایی و خون پشه!؟ تصورش هم چندش آور بود.»
کاردانی در این کتاب تلاش میکند کلیشه زن روحانی بودن را بشکند و تصویری دیده نشده از زندگی یک طلبه که تبلیغ میرود را در ذهن خواننده جا اندازد و او را در موقعیتی قرار دهد که خواننده تاکنون در معرض آن قرار نداشته است.
این کتاب که با اقبال مخاطبان نیز روبهرو شده خواننده را با روایتهای سرراست و کمحجم کاردانی به سفری تبلیغی در روزهای ماه مبارک میبرد. روایتهایی که راوی در آنها سعی میکند با خواننده صادق باشد.
روایتهایی که نویسنده آنها خواننده را سر سفره یک طلبه بنشاند. این کتاب را نشر سوره مهر منتشر کرده است.