«۶۴۱۰» خاطرات مردی است که به جرم مصاحبه نکردن ۱۰ سال در انفرادی به سر برد. اگر این روزها از خانه ماندن خسته شدهاید، داستان زندگی این مرد را بخوانید.
شهدای ایران: در این روزها که تأکید پزشکان بر خانه ماندن افراد برای جلوگیری از زنجیره شیوع ویروس کرونا است، برخی از کاربران فضای مجازی از این فرصت استفاده و با یادی از خاطرات آزادگان هشت سال دفاع مقدس، از صبر و ایثار آنها تجلیل کردند.
یکی از مطالبی که این روزها بیش از پیش در این خصوص به آن پرداخته شده، ماجرای اسارت شهید حسین لشکری، سیدالأُسرای هشت سال جنگ تحمیلی است. شهید لشکری که اولین اسیر جنگ تحمیلی بود، آخرین آزادهای بود که پس از ۱۸ سال اسارت سرافرازانه به خاک وطن بازگشت. او در ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ پس از اعلام تحرکات نیروهای عراق در مرز، برای عملیات شناسایی به منطقه عازم میشود، اما هواپیمای او مورد اصابت قرار میگیرد و او در خاک عراق فرود میآید؛ این آغاز زندگی جدیدی است برای مردی که همسر و فرزند چهار ماههاش را رها کرد و فقط ۱۰ سال در سلول انفرادی به سر برد.
شهید حسین لشکری که از سوی رهبر انقلاب، سیدالأُسرا نام گرفت، خاطرات خود از دوران اسارت را در کتابی با عنوان «۶۴۱۰» نوشت. این کتاب که روایتگر ۱۸ سال اسارت اوست، از مردی میگوید که اهل بده بستان نبود. لشکری اهمیت بسیار زیادی برای شخص صدام داشت. از این نظر که صدام میخواست از او بهعنوان سندی زنده بهره ببرد و ایران را را آغازگر جنگ معرفی کند. به بیان دقیقتر صدام فقط یک جمله از لشکری میخواست و آن جمله این بود: «اینجانب، ستوان یکم خلبان، حسین لشکری، در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ در خاک عراق سقوط کردم.» به او گفته بودند اگر این جمله را در مقابل دوربین بگوید، او را به آمریکا میفرستند و شرایط رفاهی و امنیتی کاملی برای او ایجاد خواهند کرد و میلیونها دلار به او پرداخت میکنند. اما لشکری راه دیگری را انتخاب کرد؛ راهی که سبب شد او ۱۸ سال از خانه و خانواده دور باشد.
«۶۴۱۰» دو ماه پس از آزادی و بازگشت او به وطن نوشته شد. او هر آنچه که در دوران اسارت چشید و دید را در ۲ هزار و ۵۰۰ صفحه نوشت که پس از ویرایش، تبدیل به کتابی شد که از سوی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی در اختیار علاقهمندان به خاطرات دفاع مقدس قرار گرفت.
علی اکبر، نویسنده این کتاب، درباره اولین دیدار شهید لشکری با همسرش پس از گذراندن دوره اسارت مینویسد: وقتی در فرودگاه چهره پرصلابت حسین لشکری را پس از ۱۸ سال دوری از وطن دیدم، خاطرات دوران گذشته- زمانی که حسین تازه ازدواج کرده بود و به پایگاه هوایی دزفول منتقل شده بود- برایم زنده شد. گهگاه او را با همسر جوانش در محافل میدیدم و از نگاه پرمهری که این زوج جوان نسبت به هم داشتند، میشد فهمید که چقدر دلباخته یکدیگرند. در آن لحظات سرخوشی هیچکدام نمیتوانستند حدس بزنند که دست تقدیر برای آنان چه رقم زده است. همسری که از یک ساعت دیر آمدن شوهرش به منزل، دلش هزار راه میرفت و به هرکجا که میتوانست سراغی از حسین بگیرد تلفن میزد، حالا باید ۱۸ سال دوری او را تحمل کند. در حقیقت صبری که خداوند به همسر جوان لشکری عنایت کرد طعنه به صبر ایوب میزند. ...
کتاب «روزهای بیآینه»، نوشته گلستان جعفریان، نیز از دیگر آثاری است که میتوان از زاویه دیگری به زندگی شهید لشکری نگریست. زندهیاد منیژه لشکری، همسر فداکار شهید لشکری، در این کتاب از خاطراتش با شهید و همچنین ۶ هزا رو ۴۱۰ روز چشم انتظاری برای دیدار مجدد با همسرش گفته است.
«روزهای بیآینه» تلاشی است برای نشان دادن بخش کوچکی از صبر همسران ایثارگران و شهدا که بیچشمداشت تمام هستی خود را برای حفظ آرمانها و کشورشان دادند. این اثر که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، از جمله آثار پرمخاطب این انتشارات در سالهای اخیر است.