حضرت سیدالشهدا(ع) سخنانی عارفانه و حکیمانه در خصوص قیام عاشورا داشته است که دقت در آنها میتواند بیش از پیش اهداف والای قیام ایشان را برای همگان مشخص کند.
به گزارش سرویس فرنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ مسلمانان در جنگهای صدر اسلام، شعارهای مخصوصی داشتند. پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) نیز شعار خاصی داشتند که گاهی این شعارها در نگین انگشتر حک میشد. امام صادق(ع) میفرماید: شعار ما «یا محمد یا محمد» است و شعار حسین(ع) نیز «یا محمد»بود.
همچنین برخی از کلمات سیدالشهدا (ع) چه در فاصله مدینه تا کربلا و چه در روز عاشورا، دارای پیامهای مؤثر و دیدگاههای الهامبخش برای جهاد و کرامت بود که این سخنان یا در ضمن خطبهها آمده است، یا رجزها و اشعار آن حضرت، حالت شعاری به خود گرفته است.
آنچه که در ادامه میخوانید بعضی از اشعار و شعارهای سیدالشهدا(ع) است که بیانگر هدف، اندیشهها و روحیههای عاشورایی امام حسین(ع) است و سعی داشتهایم آنها را براساس تقدم زمانی ذکر کنیم.
«عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»؛ این را در پاسخ مروان در مدینه فرمود، که از آن حضرت میخواست تا با یزید بیعت کند تا بر مصیبت سلطه یزید بر حکومت اشاره کند.
«والله لو لم یکن ملجأ ولا مأوی لما بایعت یزیدبن معاویة»؛ در پاسخ برادرش محمد حنفیّه فرمود و به قاطعیت در استمرار راه و هدف اشاره داشت.
«إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمّةِ جَدّی»؛ در وصیتنامه سیدالشهدا (ع) به برادرش محمد حنفیه آمده است که قبل از خروج به سوی مدینه نوشت و انگیزه و هدف قیام را ترسیم نمود.
«من کان باذلاً فینا مهجته وموطنا علی لقاء الله نفسه فلیر حل معنا»؛ در آستانه خروج از مکه به سوی کوفه فرمود و راه خونین و آمیخته به شهادت را ترسیم فرمود.
«خُطَّ الموتُ على ولد آدم مَخَطَّ القَلادَةِ على جیدِ الفتاة»؛ از سخنرانی امام حسین (ع) در مکه پیش از خروج به سوی کوفه، در میان جمعی از خانواده، یاران و شیعیان خویش که به زیبایی شهادت برای جوانمردان اشاره داشت.
«رضی الله رضانا أهل البیت نصبر علی بلائه،و یوفینا اجور الصابرین»؛ در خطبهای که هنگام خروج از مکه ایراد نمود، خطاب به اصحاب و یاران فرمود و مفهوم صبر و رضا را طرح کرد.
«مَا الإمَامُ إلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ، القَآئِمُ بِالْقِسْطِ، الدَّآئِنُ بِدِینِ الْحَقِّ، الْحَابسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اللَهِ»؛ امام این صفات امام راستین را در پاسخ به دعوتنامههای کوفیان نوشت و توسط مسلم بن عقیل به کوفه فرستاد.
«مَن رأی سلطاناً جائراً، مُستحِلاًّ لحُرُمِ الله، ناکثاً لعَهدِ الله، مُخالفاً لسُنَّةِ رسول الله، یَعمَل فی عباد الله بالإثم و العُدوان، فلَم یُغَیّر علیه بفعلٍ و لا قولٍ، کان حقّاً علی الله أن یُدخِلَه مَدخَلَه»؛ در منزلگاه بیضه، در مسیر کوفه، خطاب به سپاه حر و استناد حرکت انقلابی و اصلاحگرانه خود به سخن رسول خدا (ص).
«سأمضی و ما بالموت عار علی الفتی اذا مانوی حقاً و جاهد مسلماً»؛ سراینده این شعر فرد دیگری است اما امام حسین (ع) آن را در پاسخ به تهدیدهای حر، در مسیر کوفه خواند و بیباکی خود را از رویارویی با شهادت نشان داد.
«الناسُ عَبیدُ الدُنیا و الدّین لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مادَرَّت مَعایِشُهُم فَاِذا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ»؛ در مسیر رفتن به کربلا در منزلگاه ذی حسم و اشاره به مفهوم آزمون و تصفیه شدن مردم در مواجه با سختیهای راه.
«إِنِّیْ لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمِینَ إِلّا بَرَما»؛ خطاب به یارانش در کربلا و ارزشگذاری به شهادت.
«ألا ترونَ إلی (أنَّ) الحقَّ لایُعمَلُ به و إلَی الباطل لایتناهی عنه، لیَرغَبَ المؤمنُ فی لقاء ربّه محقّاً...»؛ در کربلا خطاب به اصحاب خویش فرمود و آنان را بر شهادتطلبی ترغیب کرد.
«لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید [لا افر فرار العبید]»؛ در سخنرانی صبح عاشورا، خطاب به نیروهای دشمن فرمود، که خواستار تسلیم شدن آن حضرت بودند و او به شدت آن را ردّ کرد و نوعی بردگی و ذلّت دانست.
«هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ...»؛ در خطاب به سپاه دشمن فرمود، پس از آنکه خود را سر دو راهی ذلت و شهادت مخیّر دید.
«فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ»؛ در پاسخ عمر سعد، که نامهای به آن حضرت فرستاد و خواستار تسلیم شدن بود و استقبال از شهادت را نشان میداد.
«صبراً بنی الکرام، فما الموت الا قنطرة تعبربکم عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة والنّعیم الدائمة»؛ خطاب به یاران فداکار خویش در صبح عاشورا، پس از آنکه تعدادی از اصحابش شهید شدند و دعوت آنان به مقاومت در راه رسیدن به بهشت.
«الموت خیرٌ من رکوب العار والعار اولی من دخول النار»؛ روز عاشورا هنگام پیکار با سپاه دشمن به عنوان رجز حماسی میخواند و شهادت را بر ننگ تسلیم و ننگ را بر آتش دوزخ، ترجیح میداد.
«موت فی عز خیرٌ من حیاة فی ذلّ»؛ مرگ سرخ، به از زندگی ننگین است.
«ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونو احراراً فی دنیاکم»؛ در آخرین لحظات پیش از شهادت، وقتی شنید سپاه کوفه به طرف خیمههای حرم او حمله کردهاند، خطاب به پیروان ابوسفیان چنان فرمود و آنان را به آزاد زیستن و مردانگی و غیرت فرا خواند.
«هل من ناصرٍ ینصر ذرّیته الأطهار؟»، «هل من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله»؛ وقتی سیدالشهدا این نصرت خواهی و استغاثه را بر زبان آورد که همه یاران و بستگانش شهید شده بودند. در واقع یاری طلبیدن از همگان در طول تاریخ است، برای یاری حق و حمایت از مظلوم.
این جملات نورانی و حماسی که بیانگر شعارهای امام حسین(ع) در قیام عاشورا است تأکید آن امام همام، بر مفاهیم و ارزشهای الهی و دینی را میرساند.
بنابراین بقا و جاودانگی عاشورا، در سایه همین تعلیمات و آرمانهاست که در کلام آن حضرت جلوهگر شده و نهضتهای ضد ستم و ضد استبداد، همواره از این پیامها و درونمایهها الهام گرفتهاند.
همچنین برخی از کلمات سیدالشهدا (ع) چه در فاصله مدینه تا کربلا و چه در روز عاشورا، دارای پیامهای مؤثر و دیدگاههای الهامبخش برای جهاد و کرامت بود که این سخنان یا در ضمن خطبهها آمده است، یا رجزها و اشعار آن حضرت، حالت شعاری به خود گرفته است.
آنچه که در ادامه میخوانید بعضی از اشعار و شعارهای سیدالشهدا(ع) است که بیانگر هدف، اندیشهها و روحیههای عاشورایی امام حسین(ع) است و سعی داشتهایم آنها را براساس تقدم زمانی ذکر کنیم.
«عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»؛ این را در پاسخ مروان در مدینه فرمود، که از آن حضرت میخواست تا با یزید بیعت کند تا بر مصیبت سلطه یزید بر حکومت اشاره کند.
«والله لو لم یکن ملجأ ولا مأوی لما بایعت یزیدبن معاویة»؛ در پاسخ برادرش محمد حنفیّه فرمود و به قاطعیت در استمرار راه و هدف اشاره داشت.
«إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمّةِ جَدّی»؛ در وصیتنامه سیدالشهدا (ع) به برادرش محمد حنفیه آمده است که قبل از خروج به سوی مدینه نوشت و انگیزه و هدف قیام را ترسیم نمود.
«من کان باذلاً فینا مهجته وموطنا علی لقاء الله نفسه فلیر حل معنا»؛ در آستانه خروج از مکه به سوی کوفه فرمود و راه خونین و آمیخته به شهادت را ترسیم فرمود.
«خُطَّ الموتُ على ولد آدم مَخَطَّ القَلادَةِ على جیدِ الفتاة»؛ از سخنرانی امام حسین (ع) در مکه پیش از خروج به سوی کوفه، در میان جمعی از خانواده، یاران و شیعیان خویش که به زیبایی شهادت برای جوانمردان اشاره داشت.
«رضی الله رضانا أهل البیت نصبر علی بلائه،و یوفینا اجور الصابرین»؛ در خطبهای که هنگام خروج از مکه ایراد نمود، خطاب به اصحاب و یاران فرمود و مفهوم صبر و رضا را طرح کرد.
«مَا الإمَامُ إلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ، القَآئِمُ بِالْقِسْطِ، الدَّآئِنُ بِدِینِ الْحَقِّ، الْحَابسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اللَهِ»؛ امام این صفات امام راستین را در پاسخ به دعوتنامههای کوفیان نوشت و توسط مسلم بن عقیل به کوفه فرستاد.
«مَن رأی سلطاناً جائراً، مُستحِلاًّ لحُرُمِ الله، ناکثاً لعَهدِ الله، مُخالفاً لسُنَّةِ رسول الله، یَعمَل فی عباد الله بالإثم و العُدوان، فلَم یُغَیّر علیه بفعلٍ و لا قولٍ، کان حقّاً علی الله أن یُدخِلَه مَدخَلَه»؛ در منزلگاه بیضه، در مسیر کوفه، خطاب به سپاه حر و استناد حرکت انقلابی و اصلاحگرانه خود به سخن رسول خدا (ص).
«سأمضی و ما بالموت عار علی الفتی اذا مانوی حقاً و جاهد مسلماً»؛ سراینده این شعر فرد دیگری است اما امام حسین (ع) آن را در پاسخ به تهدیدهای حر، در مسیر کوفه خواند و بیباکی خود را از رویارویی با شهادت نشان داد.
«الناسُ عَبیدُ الدُنیا و الدّین لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مادَرَّت مَعایِشُهُم فَاِذا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ»؛ در مسیر رفتن به کربلا در منزلگاه ذی حسم و اشاره به مفهوم آزمون و تصفیه شدن مردم در مواجه با سختیهای راه.
«إِنِّیْ لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمِینَ إِلّا بَرَما»؛ خطاب به یارانش در کربلا و ارزشگذاری به شهادت.
«ألا ترونَ إلی (أنَّ) الحقَّ لایُعمَلُ به و إلَی الباطل لایتناهی عنه، لیَرغَبَ المؤمنُ فی لقاء ربّه محقّاً...»؛ در کربلا خطاب به اصحاب خویش فرمود و آنان را بر شهادتطلبی ترغیب کرد.
«لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید [لا افر فرار العبید]»؛ در سخنرانی صبح عاشورا، خطاب به نیروهای دشمن فرمود، که خواستار تسلیم شدن آن حضرت بودند و او به شدت آن را ردّ کرد و نوعی بردگی و ذلّت دانست.
«هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ...»؛ در خطاب به سپاه دشمن فرمود، پس از آنکه خود را سر دو راهی ذلت و شهادت مخیّر دید.
«فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ»؛ در پاسخ عمر سعد، که نامهای به آن حضرت فرستاد و خواستار تسلیم شدن بود و استقبال از شهادت را نشان میداد.
«صبراً بنی الکرام، فما الموت الا قنطرة تعبربکم عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة والنّعیم الدائمة»؛ خطاب به یاران فداکار خویش در صبح عاشورا، پس از آنکه تعدادی از اصحابش شهید شدند و دعوت آنان به مقاومت در راه رسیدن به بهشت.
«الموت خیرٌ من رکوب العار والعار اولی من دخول النار»؛ روز عاشورا هنگام پیکار با سپاه دشمن به عنوان رجز حماسی میخواند و شهادت را بر ننگ تسلیم و ننگ را بر آتش دوزخ، ترجیح میداد.
«موت فی عز خیرٌ من حیاة فی ذلّ»؛ مرگ سرخ، به از زندگی ننگین است.
«ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونو احراراً فی دنیاکم»؛ در آخرین لحظات پیش از شهادت، وقتی شنید سپاه کوفه به طرف خیمههای حرم او حمله کردهاند، خطاب به پیروان ابوسفیان چنان فرمود و آنان را به آزاد زیستن و مردانگی و غیرت فرا خواند.
«هل من ناصرٍ ینصر ذرّیته الأطهار؟»، «هل من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله»؛ وقتی سیدالشهدا این نصرت خواهی و استغاثه را بر زبان آورد که همه یاران و بستگانش شهید شده بودند. در واقع یاری طلبیدن از همگان در طول تاریخ است، برای یاری حق و حمایت از مظلوم.
این جملات نورانی و حماسی که بیانگر شعارهای امام حسین(ع) در قیام عاشورا است تأکید آن امام همام، بر مفاهیم و ارزشهای الهی و دینی را میرساند.
بنابراین بقا و جاودانگی عاشورا، در سایه همین تعلیمات و آرمانهاست که در کلام آن حضرت جلوهگر شده و نهضتهای ضد ستم و ضد استبداد، همواره از این پیامها و درونمایهها الهام گرفتهاند.