شهدای ایران: سعدالله زارعی در کیهان نوشت:
هجوم ویروس «کرونا» به ایران، مشکلات زیادی پدید آورد و آسیبهای مهمی در حوزههای اجتماعی و اقتصادی برجای گذاشت که جانباختن بیش از سه هزار نفر از شهروندان کشور یکی از این آسیبها بود و از اهمیت ویژهای هم برخوردار است و باید به بازماندگان آنان تسلیت گفت.
در عین حال آنچه در حدفاصل اول اسفند تا همین روزها پیش آمده است، نشان میدهد در این ماجرا موارد قابل افتخار و عبرتی هم وجود دارند. در این میان مهمترین نکته «توان مقاومت» سیستم بهداشتی و مردم در برابر این ویروس ناشناخته است. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
۱- هجوم ویروس کرونا تقریباً اقتصاد بینالملل را فلج کرد و در کمتر کشوری این فلجی مشاهده نشد. پایین آمدن شدید قیمت نفت از ۴۰ دلار به حدود ۱۶ دلار؛ کاهش تشدید نرخ سهام در بازارهای بینالمللی؛ کاهش شدید سرمایهگذاری؛ کاهش فروش محصولات مختلف؛ افزایش شدید نرخ بیکاری در کشورها و افزایش هنگفت هزینههای تولیدی، اداری و خدماتی بخشهایی از این شوک سنگین اقتصادی به حساب میآیند.
در این میان کشورهای ثروتمند غربی برای کاستن از آثار هیجانی نوسانات اقتصادی، ناگزیر به تزریق میلیاردها دلار و یورو به بخش خصوصی خود شدند و در عین حال در تحلیلهای آنان آمد که این میزان از حمایت در حد یک پیشپرداخت اولیه و به نشانه اهتمام دولت به حل مشکلات بخش خصوصی بیشتر نیست.
در این صحنه اقتصاد تحت تحریمهای سخت ایران با یک فرصت مواجه شد؛ چرا که فشارهای اقتصادی کرونا روی سیستم داخلی اقتصاد ایران چندان کارگر نبود. کرونا به دلیل درنوردیدن مرزها و هجوم به اروپا به عنوان یکی از مراکز اصلی تنظیم مراودات اقتصاد جهانی، اقتصادهای سیستماتیک و بهم پیوسته را تحت تأثیر شدید قرار داد. اما آن دسته از کشورهای دنیا که به هر دلیل از شبکه بانکهای بینالمللی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی، سازمان تجارت جهانی و سازمانهای چندملیتی اقتصادی و تجاری دور مانده بودند، از آسیب جدی در امان ماندند.
در این میان اقتصاد ایران به دلیل در تحریم بودن نتوانست به شریانهای مالی بینالمللی وصل شود و دستاندرکاران دولت در ایران از این بابت به شدت احساس خسارت میکردند. ولی هجوم کرونا به اقتصادهای به هم پیوسته بینالمللی نشان داد که همیشه بودن در شبکههای بهم پیوسته بینالمللی به نفع نیست و این شبکهها در شرایطی میتوانند آسیب جدی به کشورهای عضو خود وارد نمایند.
اقتصاد ایران اگرچه تحت فشار شدید تحریم قرار دارد اما به دلیل آنکه دچار چرخه جهنمی قرض و وام نیست، از آسیبهای معمول این شبکه مصون است. اولین نتیجه اقتصادی برای کشورهایی که عضو این شبکهها هستند این است که شرایط بحران را با به جای گذاشتن بدهی زیاد پشت سر میگذارند.
همین روزها در کشورهای اروپایی صحبت از بازسازی اصل ۴ ترومن، به معنای وامهای متمرکز و با بهره بالا و با استمهال زیاد شد. بنابراین حق با کسانی است که میگویند جهان را باید به دو دوره پیش و پس از کرونا تقسیم کرد. اروپا و آسیای بعد از کرونا قارههایی مقروضتر خواهند شد و تنها دو دسته از کشورها از آسیب شدید ایمن هستند یکی کشورهایی که بنیه اقتصادی قوی دارند و دیگری کشورهایی که به این شبکههای مالی جهانی نپیوستهاند.
۲- هجوم کرونا به کشورهای اروپایی، آنان را از نظر رسیدگی درمانی و امکانات بیمارستانی و دارویی با مشکل جدی مواجه کرد. کشورهایی نظیر ایتالیا، فرانسه و اسپانیا با بحران شدید خدمات درمانی مواجه گردیدند وضع بقیه کشورهای این قاره نیز از این بهتر نیست.
این در حالی است که از یکسو کشورهای اروپایی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر از وضع اقتصادی مناسبتری برخوردارند و از سوی دیگر سابقه درمانی و دارویی این کشورها خیلی بیشتر از کشورهای دیگر میباشد. هجوم کرونا به ایران یک محک تجربه مهم برای کشورها به حساب میآمد.
اگر ایران از جنبه توانمندیهای اقتصادی دچار بحران بود و یا اگر با وجود توانمندیهای لازم اقتصادی، از نظر خدمات درمانی دچار کمبودهای شدید و با افتهای کمی و یا کیفی مواجه بود، بیش از کشورهای اروپایی دچار بحران شدید ناشی از محدودیتها و نیازهای ناشی از بیماری کرونا میشد. ایران شرایط شبهبحرانی کرونا را با سهولت زیاد مدیریت کرده و در واقع موضوع را در حد «مشکل قابل مدیریت» نگه داشته و از تبدیل شدن آن به بحران جلوگیری کرده است.
یک نکته بسیار مهم در این میان که در متن آن عبرت خوابیده، این است که ایران در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی روی توانمندسازی و بومیسازی شبکه بهداشت و درمان کشور سرمایهگذاری کرده و توانسته است به جایی برسد که به گفته خبرگان این حوزه، نزدیک به ۹۵ درصد خودکفا باشد.
امروز ایران از نظر تخت بیمارستانی به حدود ۲۰۰ هزار تخت با تجهیزات کامل و مدرن دسترسی دارد و حدود ۱۲۰ هزار پزشک به همراه حدود ۱۸۰ هزار پرستار در خدمت بیماران کشور هستند.
گزارش سال ۲۰۰۴ سازمان بهداشت جهانی بیانگر آن بود که فقط تعداد بیمارستانهای دولتی در ایران ۴۸۸ عدد بوده و این در حالی است که در این فاصله حدود ۱۶ سال، به این بیمارستانها افزوده شده و صدها بیمارستان خصوصی را هم باید به این آمار اضافه کرد.
واقعیت این است که در ایران توجه ویژه به موضوع بهداشت و درمان ضرورت تلقی شد. این نسخه که شباهت زیادی به نسخه دفاعی ایران دارد که توانست کشور را در برابر هجوم قدرتهای بزرگ واکسینه کند.
سؤال این است که چرا از این نسخه در حوزه اقتصادی و... بهره نبریم؟ چرا نباید کسانی که تأمین آب و نان این مملکت را بدون کمک غرب غیر ممکن تلقی میکنند، از این ماجرا درس بگیرند و به اصلاح اساسی تفکر و رویه خود دست بزنند.
یک آمار سازمان بهداشت جهانی بیانگر آن است که در سال ۲۰۰۰ میلادی یعنی ۲۰ سال پیش ۹۴درصد جمعیت ایران به خدمات بهداشتی محلی دسترسی داشتهاند. این در حالی است که این عدد در سال ۱۳۵۷ فقط ۲۴ درصد بوده است.
در فاصله ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۰ یعنی در یک دوره ۲۰ ساله، ایرانیها توانستهاند یک انقلاب مهم در حوزه بهداشت و درمان پدید آورند. همین گزارشها میگوید بین ۸۰ تا ۹۴ درصد از جمعیت ایران در سال ۱۹۹۹ به داروهای ضروری دسترسی داشتهاند و با قانون جدید بیمه سلامت در سال ۲۰۰۹ این پوشش پایهای برای تمام ایرانیان فراهم شده است.
جالب این است که در طول این سالها هزینههای ایران برای بهبود شرایط سلامت از اغلب کشورها پایینتر بوده است. گزارش سازمان بهداشت جهانی بیانگر آن است که در سال ۲۰۱۴، درصد کل هزینههای بهداشت به تولید ناخالص داخلی در ایران ۶/۶ درصد بوده، در حالی که میانگین جهانی آن ۸/۶ درصد بوده است.
در این سال درصد هزینههای دولتی در بخش بهداشت در ایران ۴۰/۴ بوده در حالی که متوسط این عدد در جهان ۵۷/۶ بوده است. گزارش یونیسف بیانگر آن است که امید به زندگی در ایران از ۶۴ سال در سال ۱۳۷۰ به ۷۴ سال در سال ۱۳۹۲ رسیده است.
این آمار ضمن آنکه افتخار دارد یک درس هم در متن آن نهفته است.با تکیه بر زانوی خویش و قابلیتهای خود اعتماد کنیم و از بیگانه طلب نکنیم، آنچه باید در خویشتن فراهم نمائیم.