اگر بخواهیم پروین را در آینه شعرش ببینیم، پروین زنی است با دغدغههای اجتماعی و فرهنگی و زنی با نگرانیهای مادرانه؛ اگرچه در زندگی شخصی هرگز مادر نبوده است.
شهدای ایران: رخشنده اعتصامی متخلص و معروف به پروین (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ و درگذشته در ۱۵ فروردین ۱۳۲۰) از نامیترین شاعران زن ایرانی است. او فرزند یوسف اعتصامالملک، ادیب و مترجم عصر خویش و شاگرد بزرگانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار است. تنها اثر بهجایمانده از پروین، دیوان اشعار او شامل قصاید، مثنویات و قطعات است.
اگر بخواهیم پروین را در آینه شعرش ببینیم، پروین زنی است با دغدغههای اجتماعی و فرهنگی و زنی با نگرانیهای مادرانه؛ اگرچه در زندگی شخصی هرگز مادر نبوده است. زندگی پروین در سالهایی میگذرد که از نظر تحولات اجتماعی و سیاسی دوره پر فراز و نشیبی به شمار میرود.
اواخر حکومت قاجار و دوره پهلوی اول جامعه ایران دستخوش بازیهای سیاسی و تأثیر آن بر فرهنگ، اقتصاد و قوانین اجتماعی بوده و پروین زنی است متفکر که این حوادث را بهخوبی میبیند و درد جامعه را میفهمد. در دورهای که زندگی بیشتر زنان جامعه در اندرونی خانهها میگذرد و شاید تنها فعالیت اجتماعی آنها دورهمیهای زنانه باشد و مراسم مذهبی در تکیهها، پروین به مدد وجود پدری فرهیخته پا به اجتماع میگذارد و سال ۱۳۰۳ از مدرسه اُناثیه تهران فارغالتحصیل میشود و شعر «نهال آرزو» را نیز به همین مناسبت میسراید. مظلومیت زن در انبوه قوانین مردانه او را میآزارد و در شعر خود زن را به تعالی معنوی فرا میخواند چرا که به نظر او زن در زنانگی جسمانیاش خلاصه نمیشود. او در قطعه زیبای «فرشته انس» که از قطعات معروف اوست، این مضمون را بهخوبی بیان میکند.
در واقع آنچه به زن توصیه میکند توصیه به انسان است؛ چه زن باشد چه مرد. «پستی نسوان ایران جمله از بیدانشی است/ مرد یا زن برتری و رُتبت از دانستن است/ به که هر دختر بداند قدر علمآموختن/ تا نگوید کس پسر هشیار و دختر کودن است»
پروین در شعرش گاهی زبان دردمندان جامعه است. قطعات «شکایت پیرزن» و «صاعقه ما ستم اغنیاست»، دو نمونه بارز آن است و گاهی زبان مادری دلسوز است: «با مرغکان خود چنین گفت ماکیان /کای کودکان خُرد گه کارکردن است»
و گاهی خردمندی اندرزگوست: «ز تیر آموز اکنون راستکاری/که مانند کمان فردا، دوتایی»
پروین شاعر ظلمستیزی است؛ هرچند هیچگاه نامی از او در مبارزات سیاسی برده نشده ولی مبارزه پروین با سلاح شعر انجام میشود. نمونه بارز آن قطعه زیبای «اشک یتیم» است. «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی...»
او با زبان شعر بدیها را نکوهش میکند و خوبیها را میستاید. در اشعار او نکوهش عُجب و خودپسندی، ستم بر دیگران، حرص و آز، بیهنری و بیدانشی، نادانی، دروغ و فریب، دل بستن به دنیای فانی و... فراوان دیده میشود: «به ترک حرص گوی و پارسا شو/ که خوش نبود طمع با پارسایی/ چه حاصل از سر بیفکرت و رأی/ چه سود از دیده بیروشنایی»
در برابر این نکوهشها همواره به هنر و علمآموزی، مهربانی، فهم و شناخت خود و پدیدههای دیگر، کمک و همدلی، یتیمنوازی و دستگیری و... سفارش میکند. در مثنوی «گل سرخ» میخوانیم: «چو اندر سبوی تو باقی است آب/ به شکرانه از تشنگان رخ متاب/ چو رنجور بینی دواییش ده/ چو بیتوشه یابی نواییش ده»
پروین در شعرش به قضا و قدر معتقد است و همان اندازه که به جبر سرنوشت اعتقاد دارد، انسان را به تفکر و تعقل و عمل دعوت میکند و نشان میدهد که مسأله اختیار انسان را هم مدنظر دارد و اصطلاحاً جبری مطلق نیست.
جایی «گل بیعیب» میگوید: «چرخ با هر که بنشاندت بنشین/ هر چه را خواجه روا دید، رواست»
اما در جایی دیگر در قصیده «چند پند» میگوید: «به روز مورچه آموز بردباری و سعی/ که کار کرد و شکایت ز روزگار نکرد/ کسی ز طعنه پیکان روزگار رهید/ که گاه حمله او، سستی آشکار نکرد/ روا مدار پس از مدت تو گفته شود/ که دیر ماند فلانی و هیچ کار نکرد»
و اما زنانگی در ظاهر و باطن شعر پروین دیده میشود. در ظاهر آنجا که شعرهایش از عناصر اطراف او ساخته میشود، مانند دیگ و اجاق، سوزن و نخ، آینه و شانه، دوک نخریسی، گوشواره و گردنبند متأثر از زنانگی جسمانی است و در باطن هنگامی که نجوای کلامش، نگرانیهای مادرانه و زنانه را نشان میدهد، احساساتی که در شعرش ابراز میشود و لطافتی که از زبان شعرش حس میشود، همه نمود روح زنانه شاعر است.
بهعنوان نمونه در قصیده «تیرهبخت» که رنجنامه دخترکی یتیم است با شعری کاملاً عاطفی روبهرو هستیم یا در همان قطعه «در تعزیت پدر» میگوید: «گنج خود خواندیاَم و رفتی و بگذاشتیاَم/ ای عجب بعد تو با کیست نگهبانی من؟»
به لحاظ سبک ادبی، شعر پروین در زمره شعر کلاسیک است. با اینکه در دورهای میزید که نوگرایی در شعر پا به میدان گذاشته و پروین که در سایه پدری ادیب پرورش یافته، به شیوه پیشینیان وفادار میماند و بیش از همه پیرو ناصرخسرو است و اشعار او از مضامین اخلاقی، حکمت و عرفانی برخوردار است. دیوان او با قصاید آغاز میشود ولی پیش از آنکه قصیدههای بلند باعث خستگی خواننده شود افکارش را در قالب منثوی و بهویژه قطعات زیبا بیان میدارد. او در قطعههایش به زیبایی و بهخوبی هنر شاعری خویش را به نمایش میگذارد. کاربرد مناظره در قالب قطعه با مضامین اخلاقی و پند و حکمت و بیان قصههای شیرین و آموزنده، نشان از هوشمندی شاعر در جهت تأثیرگذاری بر مخاطب است.
پروین را میتوان احیاگر فن مناظره در شعر دانست. شعر او مملو از تخیل، تشخیص و تمثیل است. او در مناظراتی زیبا صنعت تشخیص را تا به آنجا پیش میبرد که علاوه بر اشیا، مفاهیم انتزاعی چون امید و نومیدی را جان میبخشد: «به نومیدی سحرگه گفت امید/ که کس ناسازگاری چون تو نشنید/ به هر سو دست شوقی بود بستی/ به هرجا خاطری دیدی شکستی...»
استفاده بجا از صنایع و آرایههای ادبی بهویژه تشخیص و تمثیل و اشعاری که براساس ترجمههای پدرش سروده، نشان از دانش ادبی او دارد و تخیل در شعرش حاکی از روح لطیف و ذوق سرشار اوست. «ارزش گوهر»، «آشیان ویران»، «نغمه رفوگر» و «یاد یاران» از جمله اشعاری است که متأثر از ترجمه آثار غربی که پدرش در مجله «بهار» به چاپ میرساند، سروده شده است. سبک شعری پروین تحتتاثیر تفکر جریان تلفیقی که ترکیبی از شعر سنتی و اندیشههای تازه است، قرار دارد. از سویی شعر او را ترکیبی از دو سبک خراسانی و عراقی میدانند و بر این اساس اشعار او را به دو دسته تقسیم میکنند، دسته اول که شامل پند و اندرز است، پیرو ناصرخسرو متأثر از سبک خراسانی و دسته دوم که داستان و مناظره را شامل میشود، پیرو سعدی متأثر از سبک عراقی است.
در مجموع پروین اعتصامی شاعری است که با وجود داشتن قدرت کلام، تسلط بر صنایع ادبی و آداب سخنوری که او را هم پایه بزرگان عرصه شعر و ادب قرار میدهد، زبانی ساده، روان اما پخته و سنجیده دارد و این امر به زیبایی، شیوایی و شیرینی شعر او یاری میرساند.