گروه تبلیغی رشد با 100 طلبه جهادی این روزها چشم و چراغ محله های محروم شهر قم شده اند.
شهدای ایران: «سید هاشم حداد، عارف آهنگر اهل کربلا، همانی که شاگردی آقا سید علی قاضی را میکرد و علامه هنگام مجاور شدن جز به سکونت در خانه ساده او رضا نمیداد جایی گفته بود، همین عالم با همه گرفتاری هایش از معجزه پر است.» با این که در این جمله فرع و حاشیه ای در کار نبود نمی شد خالی از شک به آن نگاه کرد. اما دروغ چرا؟ حالا در همین روزها که یک بیماری به گرفتاریها مبتلایمان کرده اتفاقها و تصاویر و روایتهایی کنار هم قطار می شوند که مجاب میشوم با یقین تمام خریدار این جمله شوم و برای نقل کنندهاش رحمتی از سر ارادت طلب میکنم.
تا همین چند هفته پیش همه حواس طلبههای جهادی گروه تبلیغی رشد پی درس خارج فقه شان بود. بیشترشان دروس سنگین سطح سه حوزه را میگذرانند. اوقات فراغتشان در دورهمی هم به مباحثه میگذرد. خیلیهای شان اهل قم نیستند. دل شان که میگیرد کفش و کلاه میکنند و دلِ تنگشان را به حرم دلدار میبرند. صحن دلگشای حرم کریمه اهل بیت ماوای همیشگی شان است و حالا به جای حلقه زدن دور هم روی سنگهای مرمر رگدار حرمی که حکم خانه شان را دارد، سراغ از خانههای محرومانی میگیرند که بیماری کرونا بیش از دیگران آن ها را به ناامیدی نزدیک کرده است.
با هم عهد کردهاند به جای بطالت وقت، قدم در کار سخت و زمخت جهادی بگذارند و با کارهای هماهنگ شان نورامیدی به خانههای تنگ دستان بتابانند.کارگران روزمزدی که کارشان را از دست داده اند، سالمندانی که توان تهیه مایحتاج شان را ندارند و بیمارانی که در تامین داروهای همیشگی شان درماندهاند. گروه هدف 100 نفر طلبه ای هستند که در گروه تبلیغی رشد دورهم جمع شده اند تا کاری کنند کارستان.
***کرونا به ما فرصت خدمت داد
بیش از 10 سال از عمر گروه جهادی تبلیغی رشد میگذرد. حالا گروه 300 نفره آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم درگیر فعالیتهای پیشگیرانه بیماری کرونا شده است. «حسن علی خوئینی» دل خوشی از مصاحبه کردن ندارد. میگوید کاری که برای خدا انجام میشود پیش خدا و بندهاش بماند بهتر است. بعد میگوید برای تهیه عکس از طلبههای جهادی هم مکافات دارند. خیلیهای شان حین کار تا دوربین میبینند فراری میشوند. خوئینی از طلاب سطح سه حوزه است و میگوید تا همین چند هفته پیش با رفقایش سخت مشغول مرور درس ها بودهاند و حالا درگیر امتحانی الهی هستند: «پیش از هر چیز باید بگویم روحیه همه طلبههای ما به این شکل است که به کرونا مانند یک فرصت و یک رویداد مهم نگاه میکنند. شرایطی پیش آمده که ما بتوانیم به محرومان و بیماران خدمات بیشتری ارائه بدهیم. در قرآن کریم و احادیث اهل بیت آمده که انسانها با این نوع گرفتاریها امتحان میشوند. همه امیدمان این است که از این آزمون سربلند بیرون بیاییم.»
خویینی میگوید جوان های حوزه علمیه به این گروه جهادی سرو شکلی میدانی دادهاند و هر روز برای ضد عفونی درب منازل و پیشبرد اهداف دیگر گروه به درب خانه های محله های محروم مراجعه میکنند: «بیماری کرونا این روزها بلای جسم تعدادی از بیماران شده است اما حالا ما این را میدانیم که این بیماری تنها جسمی نیست، یعنی تبعات منفی که بیماری روی روان مردم داشته خیلی بیشتر از این حرف هاست. مردم از این ویروس هراس دارند و همین باعث شده مثل همیشه به فکر همنوعان شان نباشند.
نخستین وظیفه ما طلاب جهادی این است که امید را به دل های این مردم برگردانیم. آن ها را اگر لیاقت داشته باشیم دوباره با یاد خدا و اهل بیت آرام کنیم و این این تا زمانی که خود ما به میدان عمل نرویم میسر نمیشود. به همین دلیل به سراغ شناسایی کم درآمد ترین مردم محلههای محروم قم رفتیم. زمانی که شهر در سکوت شب غرق میشود ما با دستگاه کارواش به درب منازل میرویم و آن ها را ضد عفونی میکنیم.»
***به سراغ گروه های خطر رفتهایم
طلاب جهادی در گرفتن مسئولیتهای پر خطر میدانی از هم پیشی میگیرند. برخی از آن ها به عنوان نیروی داوطلب در بیمارستان ها مشغول به خدماترسانی هستند و تعدادی دیگر به درد دل مردم کم درآمد شهر که درآمد شان را از دست داده اند رسیدگی میکنند. محمدحسین صادقی از طلابی است که حالا مسئول پایش و شناسایی خانواده هایی شده که از شیوع این بیماری آسیب دیده اند و درآمد شان به صفر رسیده است: «خوشبختانه تلاش پزشکان و متخصصان باعث شده شناخت دقیق تری از بیماری کرونا پیدا کنیم.
راه برای پیشگیری از این بیماری برای ما هموار است و با رعایت نکاتی می توانیم از این ویروس مصون بمانیم. اما زحمات همین پزشکان به ما میگوید که برخی از افراد مانند جانبازان عزیز ما، بیماران دیابتی و سالمندان از گروههای پر خطر در مواجهه با این ویروس هستند. ما این افراد را در محلههای محروم شناسایی کردهایم. از طرفی قرنطینه شهروندان در خانه ها و تعطیلیهای دنبالهدار و طولانی به کسب و کار عدهای خسارت های جدی وارد کرده است. وقتی برای ضدعفونی کردن منازل به درب خانهها میرویم با این افراد روبه رو میشویم. مثلا کارگران روزمزدی هستند که به ما میگویند هر روز به میدان میرفتیم و کار میگرفتیم و نان شب مان این طوری میرسید، حالا کاری برای انجام دادن نداریم و با دست خالی شرمنده زن و بچه های مان شده ایم . این وظیفه ماست که در این شرایط به داد این افراد برسیم تا این روزها با گرفتاری کمتری در خانه بمانند.»
صادقی میگوید بسته های ارزاق و کالاهای مورد نیاز این خانواده ها از طریق کمکهای خیران را به دست شان می رسانیم: «خوشبختانه کار شناسایی تعداد قابل توجهی از این خانواده ها از مدتها پیش انجام شده و از طرف خیران سبد اقلام غذایی و بهداشتی و دارو های مورد نیاز را به دست آن ها میرسانیم.»
***هر درخواست کمکی عنایتی از طرف خداست
حجت الاسلام خوئینی میگوید حتی کرونا هم با همه گرفتاریهایی که ایجاد کرده باعث همدلی بیشتر مردم با این طلاب جهادی میشود و برکتهایی در خود دارد: «انسانها در بلایا و گرفتاری ها به ذات خودشان نزدیکتر میشود. امید داریم که در این روزها باعث آرامش مردم شهرمان شویم.گاهی اتفاقهای ناگواری هم میافتد اما در پس همانها هم رحمتی واصل میشود. راستش ما در این وقت ها خیلی متاثر میشویم از خدا شاکریم که ما را وسیلهای برای خدمت به بندگانش قرار میدهد.»
خوئینی لحظه ای مکث میکند و میگوید چند شب پیش اتفاقی افتاد که دل همه مان را به درد آورد اما بعد که حواس مان جمع توفیق و عنایتی شد که به ما رو کرده بود کماکان حال بهتری پیدا کردیم: «هوا تاریک شده بود. برای ضدعفونی درب منازل و پیادهرو ها به یکی از محرومترین محله های شهر قم رفته بودیم. با صدای دستگاه کارواش پیرزنی در خانه اش را باز کرد. لنگ لنگان چند قدمی به طرف گروه ما آمد. زیر روشنایی چراغ دیدیم صورتش از اشک خیس شده است. مدام اشکهایش را با پر روسری میگرفت و میگفت شوهر پیرش دارد در تب میسوزد و کسی نیست به دادشان برسد. همان لحظه خانم جوانی با چند بچه از خانه بیرون آمدند. گفتند عروس خانه هستند و پدر شوهرشان که به این حال افتاده بچه هایش ترسیده اند و قصد ترک خانه را دارند.
داشت به پیرزن می گفت که می خواهد با بچه ها از خانه برود. گریه پیرزن بیشتر شد.گفتیم چرا به اوژانس زنگ نزده اید. به هر ترتیب معلوم شد که نتوانستهاند با اورژانس تماس بگیرند و جوابی برای اعزام آمبولانس نگرفته اند. بچههای گروه خیلی زود شروع به گرفتن شماره تاکسی تلفنی کردند. پیرزن که دید ما مشغول تلفن کردن هستیم گفت یک ساعت پیش تاکسی گرفتهایم. با بدبختی شوهرم را تا دم در آورده ایم اما راننده تا صورت سرخ و عرق های صورت پیرمرد را دیده ترسیده است وقبول نکرده آن بیمار سوار تاکسی اش شود. نفهمیدیم چطور دستگاه کارواش را جمع و جور کردیم و پشت وانت انداختیم. خیلی زود هماهنگی ها انجام شد و پیرمرد را به بیمارستان رساندیم. آن شب حال همگی ما کمی گرفته شد؛ اما خیلی زود متوجه شدیم خیلی بیشتر از این ها کار روی زمین مانده و دوباره فعالیتهای مان را از سر گرفتیم.»
***با همین دست فرمان پیش میرویم
کار جهادی در یک جمله خلاصه میشود،گذر از راحتی و درافتادن به سختی برای آسایش دیگری. «محمد حسین صادقی» میگوید مردم محلههای کم برخوردار قم خیلی از طلبه ها را از نزدیک میشناسند چرا که بسیاری از آن ها در همین محله ها سکونت داشتهاند: «خیلیهای شان با لطف به سراغ ما میآیند و خسته نباشید و خداقوت گویان از ما میخواهند نام آن ها را هم به سیاهه تعداد اعضای داوطلبمان اضافه کنیم. بعضیهای شان در همان محلهها اصرار دارند مواد ضد عفونی و دستگاه کارواش را از ما بگیرند و به جای ما کار کنند. تعداد دیگری هم هستند که از رسیدگی طلاب به سالمندان و انجام خریدهای شان و رسیدگی به امور درمانی خبر دارند و از ما می خواهند برای تحقیق و رسیدگی به خانه بیماری که می شناسند برویم. همه این اتفاق ها باعث امید بیشتر ما میشود و تا پایان شیوع این بیماری قصد داریم با همین دست فرمان پیش برویم.»
***مردم و کاسب ها کمک خرج جهادی ها شدهاند
از حجت الاسلام خوئینی میپرسم انجام این کارهای جهادی چه میزان خرج روی دست گروه تبلیغی جهادی رشد گذاشته است. میگوید میدانم باورش سخت است اما جواب من «هیچ» است. بعد برایمان توضیح میدهد که مردم و کاسبها چطور پای کار جهادی گروه آن ها آمدهاند: «همان طور که عرض کردم در بلایا و گرفتاریها انسانها هم از یکدیگر غربال میشوند. یعنی دوست و دشمن از ناپیدایی بیرون میآیند و چهره واقعی آن ها معلوم میشود. الان تبلیغات زیادی از سوی شبکه های معلوم الحال و برخی کانال های شبکه های مجازی علیه روحانیت و طلاب در جریان است. اما در میدان عمل آنچه حقیقت دارد این است که مردم هم با دیدن تلاش این طلاب به آن ها میپیوندند و بی توجه به این شایعات پوچ به درد مردم محروم رسیدگی میکنند.
پویش ضد عفونی کردن محلات محروم تا به حال هیچ هزینه ای برای گروه جهادی مان نداشته است. چند نفری وانت های شان را در اختیار ما گذاشتند. تعدادی از کاسب ها دستگاه کارواش شان را به ما امانت دادند و وقتی برای خرید مواد ضد عفونی کننده به فروشگاهی مراجعه کردیم و متوجه کار ما شدند هیچ مبلغی از ما دریافت نکردند. همه این افراد که به ظاهر آدمهای عادی این جامعه هستند حالا حکم قهرمان را دارند. نفس خود را کنار می گذارند. از منفعت شان میگذرند و پای انجام کار خیر میآیند. چه بسا که اجر آن ها از کار ما هم که فقط نیروی داوطلب و خادم هستیم بیشتر باشد. قرار است به زودی با کمک خیران سازماندهی شدهای که در ستادمان داریم بسته های مواد غذایی و دارو و شویندههای بهداشتی را نیز به درب خانه محرومان برسانیم. این روزهای سخت میگذرد و دوباره روسیاهی و شکست روی دل دشمنان این ملت سربلند سنگینی میکند. همان روزی که ما در کنارهم از این گرفتاری و آزمون سخت هم با پیروزی بیرون میآییم.»