حضرت امام خامنهای هیچ نیروی تهدید کنندهای را مانند ناامیدی خطرناک نمیدانند. ایشان در اغلب سخنرانیهای خود بر داشتن امید و تقویت روحیه امیدواری تاکید دارند چره که امید یکی از ابزراهای پیشرفت است.
شهدای ایران: رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال گذشته ـ 1398ـ در بیش از دهها سخنرانی که مناسبتهای گوناگون ایراد فرمودند؛ مطالب ارزندهای را گوشزد نمودند. بسیاری از فرمایشات ایران در عبارات گوناگون و بنا به موقعیتهای مختلف تکرار شده که نشان از اهمیت آنها دارد. مباحثی از قبیل، رونق تولید ملی، توجه به ظرفیتهای داخلی، جوانگرایی، پرهیز از افتادن در بروکراسیهای اداری، عدم مذاکره، جهاد و مقاومت اقتصادی از پرتکرارترین مباحث ایشان در طول یکسال گذشته بود.
هر چند قدمهایی در این مسیر برداشته شد اما فاصله آن با آنچه مدنظر رهبری است قابل تامل است. در سلسله مطالبی تحت عنوان «مطالبات و منویات رهبری» مروری کوتاه و گذرا خواهیم داشت بر سخنرانیهای امام خامنهای در سالی که گذشت تا بدانیم مسیری که طی شده با آنچه که معظمله انتظار داشتند تا چه اندازه منطبق است.
قسمت سوم این گزارش را در ادامه میخوانید:
*مسئولین بیشتر ملزم به رعایت تقوا هستند
دو جور مسلک وجود دارد در رسیدن به قدرت. در همه کسانی که به قدرت دست پیدا میکنند این معنا وجود دارد: یک جور مال اهل دنیا است، که منتظرند به قدرت دست پیدا کنند، به حکومت دست پیدا کنند تا به مطامع شخصی خودشان برسند، یکی هم |مشی انبیا است تلاش کنید؛ خط اصحاب قدرت دنیوی را دنبال نکنید.کسانی که مسئولیتی در نظام جمهوری اسلامی دارند ، یکی از چیزهایی که باید واقعاً به آن اهتمام داشته باشند این است که دنبال زندگی تجملاتی و تشریفاتی نروند. زندگی معمولی داشته باشند.
مشکل عمده کشور، مشکل اقتصادی است. علتش هم فشار بر معیشت مردم بخصوص طبقات ضعیف است، طبعاً وقتی که اقتصاد کشور دچار مشکل شد، مردم و ضعفا در جامعه زیر فشار قرار میگیرند، دشمن [هم] طمع میکند؛ اعتبار کشور هم کاهش پیدا میکند، اگر مشکل اقتصادی و نداشتن برنامهی خوب اقتصادی و پیشرفت اقتصادی در هر کشوری وجود داشته باشد، اعتبار آن کشور را لطمه میزند؛ لذا واقعاً باید به مسئلهی اقتصاد به طور جدی پرداخت. هیچ بنبستی هم به معنای واقعی کلمه در اینجا وجود ندارد، یعنی مشکلات هست ولی بنبست وجود ندارد.
دشمنان ما به امید اینکه بلکه بتوانند از این راه به جمهوری اسلامی ضربهای وارد کنند، تحریمها را تشدید کردند؛ لکن جمهوری اسلامی به اتکاء مردم، به همت مسئولینی که مشغول کارند، استحکام دارد. دشمن همه تلاش خودش را به خرج داده هدفشان هم این است که مسئولین را به تسلیم وادار کنند و مردم را هم در مقابل نظام قرار بدهند؛ هدف دشمن این است.
این محاسبه، محاسبه غلطی است؛ قبلاً هم همین جور محاسباتی را آمریکاییها داشتهاند و نتیجه نگرفتهاند. ضربه مورد نظر خودشان را نتوانستند بر جمهوری اسلامی وارد کنند؛ حالا هم همین جور است؛ این دفعه هم قطعاً شکست خواهند خورد؛ در این تردیدی نیست، منتها آن کینه و بغضی که اینها نسبت به ایران اسلامی دارند، اینها را کور کرده، یعنی محاسباتشان را خراب کرده و نمیتوانند درست محاسبه کنند.
هیچ کس از هیبت ظاهری آمریکا نباید بترسد هیچ کس؛ یعنی این واقعاً خیلی خطا است. آدم احساس میکند بعضیها از این هیبت ظاهری و تشر و هیاهو و مانند اینها جا میزنند و وحشت میکنند؛ ترس از این هیبت ظاهری غلط است؛ ابرقدرتها کارشان را همین جوری پیش میبرند؛ با هیاهو. این قارونهایی هم که اطراف ما هستند، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
مسئلهی اقتصاد کشور مسئله مهم روز ما است؛ باید به این بپردازیم. اقتصاد ما یکی از اقتصادهای بزرگ دنیا است، زیرساختهای اقتصادی ما زیرساختهای خوبی است؛ مدیریتها را به شکلی تنظیم کنیم و ترتیب بدهیم که بتوانند از این موجودی به بهترین وجهی استفاده کنند، ظرفیتهای فراموششده و مغفول واقعشده را واقعاً به کار بگیرند.
عیب بزرگ اقتصاد ما وابستگی به نفت است. ما این مایع را از زیر زمین درآوردهایم، بدون هیچ گونه ارزش افزودهای دادهایم دلار گرفتهایم، خرج امور جاری و امور زندگی کردهایم؛ [این] غلط است. این صندوق توسعهای که ما تشکیل دادیم، به خاطر همین بود که ما بتوانیم بتدریج خودمان را از نفت جدا کنیم. الان هم فرصت خوبی است؛ یکی از کارهایی که واقعاً باید در برنامهریزیهای کلان مسئولین اقتصادی ما قرار بگیرد همین است: باید کاری کنیم که وابستگی به نفت روزبهروز کمتر بشود.
مسئله مداخلات غیر لازم دستگاههای حکومتی در امر اقتصاد یکی از مشکلات ما است. اصلاً سیاستهای اصل ۴۴ برای این بود که این باب بسته بشود؛ کارهایی هم شده لکن نه، آن کاری که باید انجام بگیرد در این زمینه، انجام نگرفته. دولت نقش نظارت و مراقبت و هدایت باید داشته باشد در فعالیتهایی که لزوم [ندارد وارد بشود]؛ حالا در بعضی از فعالیتها ناگزیر دولت باید وارد بشود و کسی غیر دولت نمیتواند، اما در بسیاری از اینها هم [لازم نیست].
مسئله تخریب فضای کسب و کار یکی از مشکلات ما است. این دست دولت و مجلس و مسئولین است، بایستی فضای کسب و کار را [تسهیل کنند].
میتوانیم در زمینه اصلاح ساختارها در این برهه کار کنیم. یک مقداری احتیاج دارد به مدیریت شجاعانه. خیلی از مشکلات را در اتاق اداره و مدیریت و پشت میز نمیشود فهمید، باید رفت در صحنه، در عرصه، تا مشکلات را بتوان لمس کرد. عدم انفعال در برابر دشمن، شرطی نکردن اقتصاد کشور به تصمیم اینوآن یکی از مسائل مهم این است. اقتصاد را به این وابسته نکنیم که ببینیم آیا آمریکا آن معافیتها را تمدید خواهد کرد یا نخواهد کرد.
خیلی از فعالیتهای خودمان را به این موکول کردهایم که ببینیم آن طرف که در اختیار ما نیست چه تصمیمی خواهد گرفت؛ خب وقتی ما این کار را میکنیم، تاجر، سرمایهگذار و کارآفرین هم همین جور ملاحظه خواهد کرد؛ خیلی از کارهای مهم و اقدامات لازم عمرانی همین طور معطل مانده که ببینیم دیگران چه تصمیمی میگیرند؛ نه، اقتصاد را نباید شرطی کرد نسبت به کارهای دیگران.
یک کار اساسی دیگری که در زمینه اقتصاد لازم است، مسئله خودکفایی است. در همه چیزها میشود به خودکفایی رسید، میشود کار کرد، میشود تلاش کرد. یک فکر جدیدی در یک برههای متأسفانه وارد شد در دستگاههای تصمیمگیری ما که ما را از خودکفایی دور کرد؛ و آن «صرفه اقتصادی» بود. گفتند تولید گندم و خودکفایی گندم صرفه اقتصادی ندارد؛ صرفه اقتصادی به این است که گندم را وارد کنیم.
خب، بله معلوم است، ممکن است یک وقت صرفه اقتصادی در این باشد؛ اما وقتی جلوی گندم شما را گرفتند، جلوی واردات را گرفتند، به شما گندم نفروختند، چه کار میکنید؟ قدرت کشور در خودکفایی است؛ اقتدار کشور، آبروی کشور در خودکفایی است؛ باید بتوانیم ارکان لازم نیازهای خودمان را خودمان تهیه کنیم.
یک نکته مهم در مسئله اقتصاد کشور، اولویت بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی، هم از جهت اینکه غذای مردم و مواد خوراکی مردم به وسیله بخش کشاورزی تأمین میشود، که در درجه اول قرار دارد، هم به خاطر اینکه الان بیشترین اشتغال در بخش کشاورزی است. اگر چنانچه به مسئله کشاورزی پرداخته بشود و مسئله روستاها و بردن کارخانههای تبدیلی و صنایع تبدیلی به روستاها و برطرف کردن مشکلات فروش کالاها به وسیله روستاییان را اگر چنانچه دنبال بکنید، به نظر من، کمک بسیار زیادی خواهد کرد به پیشرفت اقتصاد؛ اهمیت بخش کشاورزی از اینجا معلوم میشود.
*مذاکره سم است و مذاکره با دولت آمریکا سم مضاعف
«شک نیست که دشمنی آمریکا که از اول انقلاب شروع کرده به دشمنی، امروز شکل آشکار به خودش گرفته. توجه کنید. اینکه ما خیال کنیم امروز دشمنی آمریکا بیشتر شده، نه، آشکار شده. قبلاً هم همین دشمنیها بود [اما] این جور صریح حرف نمیزدند؛ اینها صریح میگویند. تهدید میکنند.
در سیاست مواجهه با جمهوری اسلامی هم من به شما عرض بکنم که قطعاً آمریکا شکست خواهد خورد و به نفع ما تمام خواهد شد.حالا آدم میبیند و میشنود در داخل بعضیها میگویند حالا مثلاً مذاکره چه عیبی دارد؟ مذاکره سم است. تا وقتی آمریکا همینی است که الان هست مذاکره ما و آمریکا سم است، و با این دولت کنونی [آمریکا]، یک سم مضاعف است.
مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این میبرند. نمیگویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیط زیست مذاکره کنیم، میگویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم؛ این مورد معامله است.
بنابراین گزینه قطعی ملت ایران مقاومت در مقابل آمریکا است و در این رویارویی، در این مقاومت، او وادار خواهد شد به عقبنشینی.
*توصیه مهم من فقط امید داشتن است
«ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البته این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشمانداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهد است؛ یک حرکت عمومی معقول، منضبط، صحیح، منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند [عنصر] نیاز دارد:
[عنصر اول این است که] از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام میدهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریککنندهی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در جمهوری اسلامی، میخواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، فرصتهایش کدامها هستند، تهدیدهایش کدامها هستند، دشمنهایش چه کسانی هستند، دوستهایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود.
عنصر [دوم] این است که این حرکت باید یک جهتگیری مشخصی داشته باشد؛ یک جهتگیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهتگیری، جهتگیری به سمت جامعهی اسلامی یا تمدن اسلامی است.
عنصر سومی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، اگر چنانچه این نقطه روشن، وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمیرود. نقطه روشن عبارت است از ظرفیتهای ملیای که ما اینها را شناختهایم؛ملت ایران نشان داده که میتواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید.
عنصر چهارم این است که در هر برههای راهکارهای عملی لازم است. محل بحث ما اینجا است. این چهار عنصری که گفتیم برای یک حرکت عمومی نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعال و زبان گویا؛ مسئله راهکارهای عملی احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعالیت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کار چه کسی است؟
این به عهده جریانهای حلقههای میانی است. به عهده مجموعههایی از خود ملت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. اینها میتوانند بنشینند برنامهریزی کنند و هدایت کنند. تشکلهای دانشجویی از این قبیلند، مجموعههای باتجربه و فعال در زمینههای فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیلند و هر که هم در این زمینهها فعالتر باشد، مؤثرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعالیت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد.
نمونههایی را من اینجا یادداشت کردهام، یکی تشکیل کارگروههای فرهنگی است؛ این آتش به اختیار که من چندی پیش گفتم، مربوط به این مجموعه است، [یعنی] مجموعههای فعال در زمینههای فرهنگی که اینها میتوانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند.
یک کار دیگر، تشکیل گروههای فعالیت سیاسی [است]؛ البته منظورم حزببازی نیست. حزببازی کاری است که بنده برکتی در آن احساس نمیکنم؛ کار سیاسی فقط حزببازی نیست؛ نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آن کارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع میکند، شکل میدهد و کمک میکند.
تشکیل کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها که بنده مکرر این را تکرار، تأکید و توصیه کردهام؛ و خیلی پیشرفتی نداشته. چه کسی باید این را بکند؟ [اگر] منتظر باشید که رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی یا مانند اینها بکنند، فایدهای ندارد؛ خودتان باید بکنید. در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی را باید تشکیل بدهید؛ منتها همه این حرکتها باید منضبط باشد؛ با انضباط، با پیشبینی، با مطالعه از سوی افرادی که صاحب ذهن فعال و زبان گویا هستند راه بیفتد؛ اینها حتماً کمک میکند، تأثیر میگذارد.
یک راهکار دیگر تشکیل گروههای نهضتی در ارتباط با مسائل بینالملل و مسائل جهان [است]. یعنی فعال شدن در زمینه مسائل جهان اسلام. گروههایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند.
یک راهکار دیگر تشکیل گروههای علمی و همکاری با مراکز علمی [است]. یک راهکار دیگر همکاری با شرکتهای دانشبنیان و کار اقتصادی [است]. یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی [است؛ یعنی] همین کارهای گروههای جهادی که میروند به مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛ هر چه اینها توسعه پیدا کند و تقویت بشود و جهتدارتر و هدفدارتر بشود بهتر است؛ اینها تقویت جسم و روح و ایجاد آن حرکت عمومی است.
همه این کارها باید به وسیله جوانها برنامهریزی بشود. البته همه اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلی [یعنی] در جهت رسیدن به جامعهی اسلامی و تمدن اسلامی است. نتیجه اینها چه میشود؟ کشاندن نسل جوان متعهد به عرصهی مدیریت کشور [است]. ورود در عرصهی مدیریت برای نسل جوان از این راهها اتفاق میافتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصهی مدیریت شد، و مدیران ارشد نظام از جملهی جوانهای متعهد [شدند] آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا میکند.
البته این تحرکات نباید به کار علمی مجموعه دانشجوی جوان لطمه بزند؛ با هم منافات هم ندارد. ما قله علم را بلاشک باید فتح کنیم، [اما] این کارها باید مانع آن نشود؛ منافات هم ندارد، میتوان در رشتههای مختلف، دانشجوی برجسته بود و در عین حال در گروه جهادی حضور داشت.
اعتقاد من این است که این کسانی که در نشریات دانشجویی قلم میزنند و کار میکنند، بایستی مجموعههایی را تشکیل بدهند برای استمرار حرکتشان برای بعد از دورهی دانشجویی. همینهایی که الان در نشریات قلم میزنند یک روزی دانشجو بودند، لکن همهی آنکسانی که در دورهی دانشجویی اهل این کار بودند، وارد جریان قلمزنی در نشریات و و مطبوعات و مانند اینها نشدند. به نظر من میتوانند در این زمینه [هم کار کنند.]
آنچه ما از دانشجوها، انتظار داریم این است که شماها باید خودجوش باشید، یکی از مهمترین توطئههایی که امروز علیه کشور ما و انقلاب ما دارد انجام میگیرد، توطئهی فلج کردن نسل جوان است توطئهی نامید کردن نسل جوان با همین حرکتها که نشاطآفرین و امیدآفرین است، از بین میرود. یک چیزهایی ممکن است شما مشاهده کنید که برای شما ناپسند باشد؛ فرض کنید گرایش سیاسی فلان شخصیت یا اشکال در کار فلان مسئول در فلان قوه برای شما ناخوشایند است. اگر صد مورد از این حوادث را هم مشاهده میکنید، ناامید نشوید؛ این آن توصیهی قطعی و اصلی من است. ناامید نشوید! عوامل مژدهدهنده را ببینید، پیدا کنید، به آنها دلگرم بشوید.»
ادامه دارد:
*منبع:
بیانات در دیدار مسئولان نظام/ ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان/ ۱۳۹۸/۰۳/۰۱