شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۹۵۶۰۷
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۶
آمیزه مهلک نادانی، بی ثباتی عاطفی، عوام فریبی، خودمداری و انتقام جویی در آقای ترامپ، نتیجه ای بیش از یک دوران ریاست جمهوری شکست خورده به بار خواهد آورد؛ این آمیزه قطعا می تواند به یک فاجعه ملی منجر شود. چشم انداز قرار گرفتن دونالد ترامپ در جایگاه فرمانده کل قوا باید پشت هر آمریکایی را به لرزه بیندازد.
شهدای ایران: وقتی در ژانویه 2016 در مطلبی نوشتم که من با وجود آنکه عمری یک جمهوریخواه بوده ام و در سه دولت قبلی جمهوریخواهان کار کرده ام، با اینکه دولت ترامپ بیشتر از دولت احتمالی هیلاری کلینتون با دیدگاه های سیاسی من همسویی دارد اما هرگز به دونالد ترامپ رای نخواهم داد، تعداد زیادی از دوستان جمهوریخواهم از این موضع گیری من گیج و مبهوت شدند. چگونه ممکن بود به کسی رای ندهم که به نسبت رقیبش بخش بیشتری از دیدگاه های سیاسی من را نمایندگی می‌کرد؟

توضیحی که در آن زمان دادم و از آن زمان به بعد نیز چند بار دیگر تکرار کرده ام این است که ترامپ به طور بنیادین – از نظر فکری، اخلاقی، خلق و خو و روانی- از برازندگی و تناسب لازم برای تصاحب این منصب برخوردار نیست. از نظر من این یک نکته بسیار مهم در انتخاب یک رئیس جمهور است، از جمله به این دلیل که منطقی است انسان انتظار داشته باشد به احتمال زیاد هر رئیس جمهوری با یک بحران غیرمنتظره رو به رو می شود و در آن نقطه است که قدرت قضاوت  و تشخیص رئیس جمهور و شخصیت و توانایی رهبری او واقعا اهمیت پیدا می کند.

چهار سال پیش نوشتم «آقای ترامپ هیچ تمایلی برای آشنا کردن خود با اکثر مسائل ندارد، حالا استادی و مهارت پیدا کردن در آنها بماند. هیچ نامزد ریاست جمهوری بزرگی تاکنون به این اندازه نسبت به علم و دانش بی علاقه، نسبت به واقعیات این قدر بی تفاوت و نسبت به عدم خوش قلبی و محبت خویش این چنین فارغ البال نبوده است.»

سپس در ادامه افزوده بودم: «آمیزه مهلک نادانی، بی ثباتی عاطفی، عوام فریبی، خودمداری و انتقام جویی در آقای ترامپ، نتیجه ای بیش از یک دوران ریاست جمهوری شکست خورده به بار خواهد آورد؛ این آمیزه قطعا می تواند به یک فاجعه ملی منجر شود. چشم انداز قرار گرفتن دونالد ترامپ در جایگاه فرمانده کل قوا باید پشت هر آمریکایی را به لرزه بیندازد.»

تا امروز یعنی نیمه دوم دور اول ریاست جمهوری ترامپ طول کشید، اما این بحران به شکل همه گیری ویروس کرونا از راه رسیده و به سختی می توان از رئیس جمهوری نام برد که به اندازه بحرانی که ویروس کرونا برای دونالد ترامپ به وجود آورده، با یک بحران مواجه شده باشد.

حقیقت آنکه رئیس جمهور نه مسئول ویروس کرونا یا بیماری ناشی از آن یعنی کووید-19 است و نه می توانسته از ورود آن به کشور  جلوگیری کند، حتی اگر تمام کارهای درست را انجام می داد. اینکه رئیس جمهور هیچ کاری را درست انجام نداده نیز حرف درستی نیست، در واقع تصمیم او در وضع ممنوعیت مسافرتی با چین آینده نگرانه بوده است. و هر روایتی که تلاش کند تمام تقصیرها را بابت ویروس کرونا متوجه ترامپ کند، آشکارا غیرمنصفانه است. منتقدان رئیس جمهور باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنند که از همه گیری این ویروس، برای  حمله به ترامپ به خاطر تمام کارهای بدی که انجام داده استفاده کنند.

گفته شده که رئیس جمهور و دولت او مسئول خطاهای مهلک و پرهزینه‌ای هستند، به خصوص در قالب کوتاهی‌های اغماض ناپذیر در تولید کیت‌های تشخیصی یا تصمیم به گرفتن آزمایش کرونا از تعداد کمی از مردم، تاخیر در گسترش دامنه این آزمایش‌ها به آزمایشگاه‌های خارج از «مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها» و مشکلات موجود در زنجیره عرضه و تامین این اقلام. این خطاها دست ما را در برابر علاج این بیماری بسته، ما را بسیار عقب انداخته و به مدت چند هفته سرنوشت ساز، یک احساس امنیت کاذب را در مردم به وجود آورده‌اند.

چیزی که اکنون می دانیم این است که ویروس کرونا ظرف چند هفته بی سر و صدا گسترش پیدا کرد، بی آنکه از وجود آن با خبر باشیم و هیچ کاری برای متوقف کردن آن انجام داده باشیم. اقدامات مربوط به مهار و تخفیف بیماری می توانست در لحظات حساس اولیه به شکل قابل توجهی سرعت گسترش آن را کند کند، ولی ما این فرصت را از دست دادیم.

جرمی کونیندیک که در امر نظارت بر واکنش بین المللی بر ابولا در دوران دولت اوباما همکاری داشته و یکی از سیاستگذاران ارشد در «مرکز توسعه جهانی» است، به واشنگتن پست گفته است: «روشن است که آنها زمانی را از دست داده اند که نمی توانند دوباره آن را به دست بیاورند. شما نمی توانید شش هفته غفلت را به عقب بازگردانید. در اینجا هر کس به هر میزانی که سزاوار سرزنش باشد، این سرزنش متوجه مدیریت ضعیف و آشفته کاخ سفید و قصور در تشخیص و پذیرش تصویر بزرگ تر است.»

چند روز پیش آنتونی فوچی مدیر بسیار معتبر «انستیتو ملی آلرژی و بیماری های عفونی» که شهرت او به درستکاری و شرافت در طول این بحران تنها تقویت شده، در شهادت کنگره ای خود پذیرفته است که ایالات متحده هنوز ابزار آزمایش کافی برای ویروس کرونا را فراهم نمی کند. این یک ناکامی است. بیایید بپذیریم. او افزوده است: «ایده اصلی این است که هر کسی به سادگی بتواند آزمایش بدهد، راهی که در دیگر کشورها نیز به آن عمل می شود، ولی ما خود را برای آن آماده نکرده ایم. به نظر من ما باید این کار را انجام دهیم، اما این کار را نمی کنیم.»

علاوه بر این می دانیم که سازمان بهداشت جهانی روی آزمایش هایی کار کرده است که ایالات متحده از آنها امتناع کرده و پژوهشگران در قالب یک پروژه در سیاتل تلاش کردند تست های اولیه ای را برای ویروس کرونا انجام دهند، اما مقامات فدرال مانع از انجام این کار از سوی آنها شدند. (در نهایت پزشکان شاغل در این پروژه تحقیقی تصمیم گرفتند بدون دریافت تایید فدرال این آزمایش ها را انجام دهند.)

اما این تمام ماجرا نیست. گفته می شود که رئیس جمهور هشدارهای اولیه در مورد شدت ویروس را نادیده گرفته و زمانی که یکی از مقامات مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در ماه فوریه هشدار داده بود که شیوع این ویروس اجتناب ناپذیر است، نسبت به او خشمگین شده است.

دولت ترامپ «دفتر سلامت جهانی» شورای امنیت ملی را که هدف آن پرداختن به همه گیری های جهانی بوده را منحل کرده است؛ ما اکنون در حال پرداخت بهای آن هستیم. فوچی به کنگره گفت: «ما همکاری بسیار خوبی با این دفتر داشتیم. اگر این دفتر هنوز وجود داشت بسیار خوب می شد.» ممکن است ما با کمبود دستگاه های تنفس مصنوعی و تجهیزات پزشکی مواجه باشیم و احتمال دارد بیمارستان ها خیلی زود به حالت اشباع درآیند، به خصوص اگر تعداد موارد ویروس کرونا با نرخی شبیه اتفاقی که در کشورهایی چون ایتالیا رخ می دهد افزایش پیدا کند. (این نه تنها می تواند موجب مرگ و میرهای غیرلازم مرتبط با ویروس کرونا شود، بلکه باعث مرگ و میرها  و رنج و درد ناشی از سایر بیماری هایی که به مراقبت های بیمارستانی دسترسی پیدا نخواهند کرد نیز خواهد شد.)

برخی از این اشتباه ها جدیت کمتری دارند و بیشتر از بقیه قابل درک هستند. باید این را نیز در نظر گرفت که در دولت، وقتی افراد طی یک دوره زمانی فشرده و بر اساس اطلاعاتی ناقص مجبور به اتخاذ تصمیمات  مهمی می شوند، روند امور اشتباه پیش می رود.

با این حال سیل اطلاعات نادرست صادره از سوی رئیس جمهور از برخی جنبه ها  بیش از بقیه هشدار دهنده بوده است.  اشتباه هایی که یکی موجب جرقه خوردن اشتباه بعدی شده و وضعیتی را پیش آورده اند که تا پیش از این هرگز شبیه به آن را شاهد نبوده ایم. هر روز پس از روز دیگر او  در تلاش برای  جلوگیری از شدت لطمات اقتصادی و سیاسی که با آن مواجه بود، با وقاحت واقعیت را انکار کرد. اما ترامپ در روند کشف این حقیقت قرار دارد که نمی تواند راه خروجی از این همه گیری به بیرون پیدا کند. هیچ کس نیست که بتواند با ویروس کرونا کاری را کند که دادستان کل ویلیام بار با گزارش مولر کرد: یعنی دروغ گفتن درباره آن و یافتن راهی برای خروج از آن.

 ارائه اطلاعات نادرست از سوی رئیس جمهور و دروغ گفتن درباره ویروس کرونا به یکدیگر مرتبط هستند. او ادعا کرد که  این ویروس در آمریکا مهار شده، در حالی که به واقع در حال گسترش بود. او ادعا کرد که ما «ویروس را متوقف کرده ایم»، در حالی که این کار را نکرده بودیم. او ادعا کرد که کیت های آزمایش کرونا در دسترس همه قرار دارد، در حالی که چنین نبود. او ادعا کرد که ویروس کرونا روزی «همچون یک معجزه» ناپدید خواهد شد؛ اما اینطور نشد. او ادعا کرد که ظرف چند ماه واکسنی برای این بیماری به بازار خواهد آمد، اما فوچی می گوید که چنین واکسنی تا یک سال یا بیشتر در اختیار ما قرار نخواهد گرفت.

ترامپ به دروغ دولت اوباما را به خاطر ممانعت از آزمایش ویروس کرونا سرزنش کرد. او گفت که ویروس کرونا در زمانی دیرتر از آنچه واقعا رخ داده بود برای اولین بار وارد ایالات متحده شده. (او به سه هفته پیش از روزی که از آن حرف می‌زد اشاره داشت، در حالی که ارقام واقعی دو برابر این رقم را نشان می‌دادند.) رئیس جمهور ادعا کرد که تعداد موارد ابتلا در ایتالیا دارد «بسیار بهتر» می‌شود، در حالی که وضعیت رو به وخامت داشت. و در یکی از حیرت انگیزترین اظهاراتی که تاکنون یک رئیس جمهوری آمریکا بر زبان آورده، ترامپ پذیرفت که ترجیح می‌دهد به جای صدور اجازه پهلو گرفتن، یک کشتی تفریحی را از ساحل کالیفرنیا دور نگه دارد، چون می‌خواهد تعداد موارد گزارش شده را به طور مصنوعی پایین نگه دارد.

ترامپ گفت: «من از اعداد و ارقام خوشم می آید. ترجیح می دهم اعداد و ارقام همان جایی که هستند بمانند. اما اگر بخواهند بالا بروند، آنها را بالا خواهند برد. اما اگر این اتفاق رخ دهد به یکباره با 240 مورد جدید، اعداد بسیار بالاتر خواهند رفت و احتمالا 11 مورد مرگ و میر هم عدد بالاتری است.» (گرچه افراد دوراندیش تر مهار کار را در دست گرفتند و با وجود مخالفت های رئیس جمهور، به کشتی گرند پرینس اجازه داده شده در بندر اوکلند پهلو بگیرد.)

 به این قبیل اظهارات باز هم می توان اضافه کرد، نظیر نطق رئیس جمهور از دفتر بیضی که با هدف اطمینان دادن به ملت و بازارها خطاب به مردم ایراد شد، اما به جای آرامش، هم مردم و هم بازارها را به لرزه درآورد.

این موارد روی هم یک ناکامی بزرگ در رهبری است که از کمبود بزرگ شخصیت سرچشمه می گیرد. ترامپ چنان دروغگوی قهاری است که قادر نیست آدم صادقی باشد، حتی وقتی که صادق بودن در خدمت منافع اوست. او  چنان انگیزشی، کوته بین و فاقد اصول است که قادر به برنامه ریزی یا حتی فکر کردن به چیزی در ورای اکنون و این لحظه نیست. او چنان چهره تفرقه انداز و جداسری است که مدت هاست توانایی متحد کردن کشور تحت هر شرایطی و برای هر دلیلی را از دست داده است. و او چنان خود شیفته و بی فکر است که اصلا قادر به آموختن چیزی از اشتباه های خود نیست.

شخصیت مغشوش و نابسامان رئیس جمهور، او را بیش از هر رئیس جمهور دیگری در برخورد با یک بحران، فاقد تجهیزات و امکانات لازم می کند. با چند استثنا حرف هایی که ترامپ زده فقط مهمل و بی مصرف نیستند، بلکه به شدت آسیب رسان هستند.

ملت این  نکته را می فهمد و با او به عنوان یک تماشاچی رفتار می کنند، در حالی که به قول پیتر بیکر و مگی هابرمن در نیویورک تایمز: «مدیران مدارس، سرپرستان تیم های ورزشی، روسای کالج ها، روسای آموزشگاه ها و صاحبان کسب و کار در سراسر کشور، بی آنکه شاهد هیج راهنمایی روشنی از سوی رئیس جمهور باشند، این را وظیفه خود می دانند که بخش عمده ای از زندگی را در آمریکا تعطیل کنند.»

دونالد ترامپ در مقابل چشمانمان در حال آب رفتن و کوچک شدن است.

این احتمال کاملا وجود دارد که ویروس کرونا نقطه آغاز گسست در ریاست جمهوری ترامپ باشد؛ لحظه‌ای که همه چیز تغییر می‌کند، وقتی که هارت و پورت ها و جهالت و تهی بودن چهلمین رئیس جمهور آمریکا غیر قابل انکار می شود، درست همچون یک واقعیت تجربی، درست به اندازه قوانین علمی یا یک معادله ریاضی بدون بحث و چون و چرا کردن.

کمی بیشتر از آنچه که لازم بود طول کشیده، اما اکنون آمریکاییان مرد دغلکار پشت پرده را می بینند. رئیس جمهور خشمگین از آنکه نقاب از چهره اش افتاده، مستاصل تر، بد خلق تر و آشفته تر خواهد شد. او می داند که دیگر هیچ چیز مانند گذشته نیست. شاید دولت او گیج و منگ به کار خود ادامه دهد، اما به زودی تنها پوسته ای خالی از آن باقی خواهد ماند. دوران ریاست جمهوری ترامپ به سر آمده است.

نویسنده: پیتر  وهنر (Peter Wehner)  نویسنده و استاد دانشگاه دوک
انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
0
0
دشمن کم نداریم ولی آمریکا خبیث ترین است
من تعجب می کنم که روحاتی هنوز به آمریکا امید دارد!!
من تعجب می کنم که ظریف هنوز به آمریکا امید دارد!!
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
0
0
گزارش مستند کیهان
18 ماه وعده پوچ چرا باید از اروپا قطع امید کرد
18 ماه از خروج آمریکا از برجام می‌گذرد و اروپا در حالی‌که در راستای توطئه مشترک با آمریکا علیه ایران، حضور نمایشی خود در برجام را حفظ کرده است، رفتاری جز معطل‌سازی، وقت‌کشی و وعده‌های پوچ و فریبکارانه نداشته است. این در شرایطی است که دولت هنوز به اروپا امیدوار است!

تاریخ: ۰۷ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۳





از برجام جز جنازه‌ای باقی نمانده است. موافقت‌نامه هسته‌ای میان ایران و 1+5 که طبق وعده مسئولان دولت قرار بود تحریم‌ها را یک‌ باره لغو و رونق اقتصادی ایجاد کند، امروز یک سند پایمال شده، گواه ریزبینی‌ها و هشدارهای دلسوزان و منتقدان و نشانه متقنی بر رد دیدگاه‌های فوق‌‌خوشبینانه دولتمردان نسبت به آن است. این وضعیت افزون بر دنبال کردن سیاست دستیابی و حفظ برجام به هر قیمت، بی‌توجهی دولت به تأکیدات‎ کارشناسان مبنی بر رعایت اصول مهمی مانند عدم اعتماد به حریف، اخذ تضمین، توازن تعهدات و همزمانی اجرای آنها، ناشی از توطئه مشترکی علیه ایران است که محوریت آن، همان برجام است و بازیگران آن دو سوی اقیانوس اطلس. آمریکا و اروپا علاوه بر اتحاد مواضع در طول مذاکرات هسته‌ای بر مدار زیاده‌خواهی و امتیازگیری حداکثری، در دوران کاغذ پاره شدن برجام نیز دو سر سیاست چماق و هویج علیه ایران شدند تا عناصر اقتدار کشورمان را نابود و زمینه را برای رسیدن به هدف همیشگی‌شان در قبال نظام فراهم کنند. در این میان نقش اروپا به‌عنوان همدست و متحد آمریکا و طرفی که هنوز اعتماد دولت به آن گره خورده است، درخور توجه است.
به اروپا هم اعتماد نکنید
وقتی آمریکا در 18 اردیبهشت سال گذشته، با کسب اطمینان از اروپا برای ادامه حضور در برجام و پالس تأمل‌برانگیز روحانی مبنی بر ادامه برجام با اروپا، توافق هسته‌ای را به ایستگاه آخر رساند و از آن خارج شد، اروپا علی‌رغم بدعهدی‌ در برجام، حضور ظاهری خود در این توافق را حفظ کرد اما در جار زدن محدودیت توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران، با آمریکا همراه و همصدا شد. بیانیه اروپا پس از خروج آمریکا از برجام نیز قابل تأمل است که ایران را از اقدامات متقابل و گام‌های بعدی برحذر می‌دارد. روحانی در آن مقطع تأکید کرده بود که فقط چند هفته به طرف مقابل فرصت می‌دهد تا مشخص شود که آیا اراده و توانایی اجرای برجام را دارد یا خیر.
در همان مقطع رهبر معظم انقلاب 19/2/1397در دانشگاه فرهنگیان فرمودند: «حالا گفته می‌شود که برجام را می‌خواهیم با این سه کشور اروپایی ادامه بدهیم؛ من به این سه کشور هم اعتماد ندارم. من می‌گویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] می‌خواهید قرارداد بگذارید، تضمین به دست بیاورید - تضمین واقعی، تضمین عملی- وَالّا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد، [امّا] به یک شیوه دیگر. روش‌های سیاسی و دیپلماسی، روش‌های ویژه‌ای است؛ گاهی لبخند می‌زنند و در حال لبخند، خنجر را تا دسته در سینه انسان فرو می‌کنند؛ دیپلماسی این است دیگر؛ با اخلاق خوش، با تعریف و تمجید که «بله شما خیلی خوبید، شما آقایید، ما می‌دانیم شما قرارداد را به هم نمی‌زنید،»! اگر چنانچه توانستید تضمین از آنها بگیرید به‌طوری که بشود اعتماد کرد، خب‌اشکالی ندارد، حرکتتان را ادامه بدهید؛ اگر نتوانید چنین تضمین قطعی‌ای را بگیرید - که بنده هم بسیار بعید می‌دانم که بتوانید تضمین بگیرید- آن‌وقت دیگر نمی‌شود این‌جوری حرکت کرد و این‌جوری ادامه داد.»
ایشان همچنین در تاریخ 2/3/1397 در دیدار مسئولان نظام تأکید کردند: «اروپایی‌ها دنبال آمریکا حرکت می‌کنند، به همدیگر کمک هم می‌کنند: وَ کَذالِکَ جَعَلنا لِکُـلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلی بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱) اینها به هم کمک هم می‌کنند، به یکدیگر پیام هم می‌دهند، کمک هم می‌کنند، یکدیگر را تقویت روحی هم می‌کنند. خب، اینها چیزهایی است که ما به‌عنوان تجربه برجام باید در نظر داشته باشیم.»
تضمین نمی‌دهیم!
در این شرایط اروپا موظف به صدور یک قطعنامه در واکنش به نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط آمریکا و بر طبق برجام مکلف به خرید نفت از ایران و مقابله با تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی بود. دولتمردان فرانسوی و آلمانی اما به تواتر و با صراحت گفتند «هیچ تضمینی به ایران نمی‌دهند»، «ما به‌خاطر ایران، درگیری استراتژیک و تجاری با آمریکا پیدا نخواهیم کرد و درگیر نخواهیم شد.» «هدف ما، مذاکرات جدید برای تکمیل برجام و در حوزه‌های موشکی و نقش منطقه‌ای ایران است».
در همین حال، ابتدا قرار بر این بود که اروپایی‌ها حداکثر تا ۱۰ خردادماه بسته پیشنهادی خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات برجامی را ارائه دهند. روزها سپری شد و طرف اروپایی در نیمه تیرماه، به جای ارائه تضمین برجامی، یک بیانیه 10 بندی شعاری و فاقد ضمانت اجرایی صادر کرد که روحانی آن را مأیوس‌کننده خواند و تصریح کرد: «در بسته پیشنهادی ارائه شده راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاری‌ها وجود نداشت و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیه‌های سابق اتحادیه اروپا عنوان شده بود!»
کلاه جدید!
با اینکه وقت‌کشی، معطل‌سازی، شرط‌گذاری و بدعهدی اروپایی‌ها روشن بود، صبر و امیدواری دولت به آنها ادامه یافت و عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه صراحتا اعلام کرد که اروپا نهایتا تا 13 آبان فرصت دارد و از این تاریخ به بعد، هر اقدامی از سوی طرف اروپایی انجام شود برای ایران فایده‌ای نخواهد داشت. 13 آبان هم گذشت اما اروپا در راستای عمل به تعهدات برجامی خود قدمی ‌برنداشت.
پس از آن مقامات دولتی در یک عقب‌نشینی آشکار اعلام کردند که اروپا قول داده است که حداکثر تا پایان سال 2018 میلادی، کانال مالی موسوم به SPV (مبادله نفت در مقابل کالا) را راه‌اندازی کند. اروپا مدعی بود که این کانال امکان ادامه همکاری اقتصادی با ایران را فراهم می‌کند و از این طریق می‌توانند بدون نیاز به بانک‌های اروپایی یا پرداخت پول به ایران با این کشور تجارت کنند. پس از گذشت 7 ماه اتلاف وقت و پشت‌هم‌اندازی اروپا، اوایل آذر 97 خبر رسید که سازوکار مالی ادعایی قرار نیست فروش نفت ایران را پوشش دهد! و تنها به تجارت کالاهای غیرضرور و محصولات غذایی که از حساسیت بالایی برخوردار نیستند، محدود می‌شود! این کانال مالی بدون پوشش نفت چیزی جز کلاه جدید اروپا برای ایران و حتی یک دهم تعهدات برجامی اروپا هم نبود و به هیچ عنوان کاربردی برای مقابله با تحریم‌های آمریکایی نداشت.
اروپا در حالی مدعی تلاش برای حفظ برجام با ابزار ویژه مالی جدید بود که دیپلمات‌های این اتحادیه فاش کردند هیچ یک از کشورهای اروپایی حاضر نیستند میزبان مقر این سازوکار جدید مالی باشند.
اینستکس؛ انقضای برجام
سال 2018 نیز پایان یافت و وارد سال 2019 میلادی شدیم. در نهایت پس از یکماه از آغاز سال 2019 اروپا با سرپیچی از اجرای تعهدات برجامی، اعلام کرد که کانالی موسوم به «INSTEX» (ابزار پشتیبان مبادلات مالی)- مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو- را راه‌اندازی کرده است. کانالی که از SPV هم ضعیف‌تر بود. اساساً روش مبادله نفت در برابر غذا و دارو، نیازی به اینستکس و اس‌پی‌وی نداشت. این کانال مالی، به هیچ عنوان اقلام تحریمی آمریکا را پوشش نمی‌داد. به همین خاطر بود که وزارت خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای صراحتا اعلام کرد که انتظار نداریم کانال‌هایی از این دست به هیچ نحو بر کارزار فشار حداکثری ما علیه ایران اثرگذار باشند.

اجرای این کانال مالی به زمانی نامعلوم در آینده حواله داده شد و مقامات و رسانه‌های اروپایی با بی‌مسئولیتی اعلام کرده‌اند که اجرای کانال مالی INSTEX زمانبر است. با این حال سه کشور اروپایی در بیانیه‌ای با لحنی گستاخانه و طلبکارانه تأکید کردند که ایران باید دستورات FATF از جمله تصویب لوایح پالرمو و CFT را در اسرع وقت انجام دهد! اینستکس پیش از هر چیز به مفهوم اعلام ابطال و انقضای برجام است زیرا اروپا بدین‌ ترتیب تصریح می‌کند که تعهدات برجامی خود را پایان یافته می‌داند.
همچنین، وقتی بعد از حدود 9 ماه وقت‌کشی و بی‌عملی، اروپا به جای اجرای تعهدات برجامی خود در مقابله با تحریم‌های نفتی و بانکی و مالی آمریکا، سیاست «مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو»! را اجرا می‌کرد، چیزی جز توهین و تحقیر مردم ایران نبود. از این جهت که سازوکار اینستکس در یک کلمه «نفت در مقابل غذا و داروست»! این سازوکار به تنهایی نیز تحقیرآمیز است. اینستکس سازوکاری است که آمریکا و متحدانش بعد از شکست مفتضحانه صدام در حمله به کویت برای آن کشور تدارک دیده و به اجرا گذاشته بودند. این سازوکار در شرایطی به عراق دوران صدام تحمیل شد که این کشور در مقابل حمله نظامی مشترک آمریکا و متحدانش به سختی شکست خورده بود و اما ایران امروز با وارد کردن ضرب شست‌های پی‌در‌پی به آمریکا به‌ویژه سرنگون کردن پهپاد فوق‌پیشرفته آن در شرایط فتح و نصر است.
همان آرزوی ترامپ!
در اواخر اردیبهشت سال گذشته و پس از خروج آمریکا از برجام، پمپئو وزیر خارجه این کشور 12 شرط را برای ایران مطرح کرد که نشان از دستِ خالی و زبانِ دراز آمریکا داشت. در این شروط گستاخانه، به محدودیت گسترده در صنعت موشکی ایران، توقف حمایت ایران از محور مقاومت و توقف حضور مستشاری ایران در کشورهای منطقه برای مقابله با ‌تروریسم تکفیری‌ اشاره شده بود که بررسی مفاد سازوکار توهین‌آمیز INSTEX و ارتباط آن با FATF و مسئله امنیت ایران و توان موشکی و قدرت منطقه‌ای، به‌وضوح نشان می‌دهد این سازوکار اروپایی، دقیقاً تکرار آرزوی ترامپ از زبان کشورهای اروپایی است.
در این شرایط بود که آمریکا و اروپا به یقین رسیده بودند که دولت ایران در قبال نقض عهد در برجام اقدام متقابلی انجام نمی‌دهد و به همین خاطر نه تنها کوچک‌ترین اقدامی در جهت اجرای تعهدات خود انجام نمی‌دهند، بلکه روزبه‌روز بر گستاخی‌های خود نیز می‌افزایند. پیشنهادات آقای ماکرون تا حالا همان پیشنهادات دونالد ترامپ بوده است. خودش هم به صراحت گفته است ما همان دیدگاه را دنبال می‌کنیم. اینستکس هم در حقیقت تحقیر مردم ایران است. ضمناً اینستکس به معنای نفی رسمی‌برجام است.
رهبر معظم انقلاب، یکم فروردین‌ماه در حرم مطهر رضوی فرمودند: «این کانال مالی (اینستکس) بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است و هیچ معنایی ندارد.»
مکر ماکرون
پس از نقض عهد و بی‌عملی اروپا، دولت در راستای اقدام متقابل، با ضرب‌الاجل‌های 60 روزه به اروپا، کاهش تعهدات برجامی خود را آغاز کرد اما دولتمردان بارها تأکید می‌کردند که مهلت‌های 60 روزه ایران، تا اطلاع ثانوی ادامه داشته و مذاکرات نیز متوقف نمی‌شود و ایران با دریافت کوچکترین پالس از طرف مقابل، تمام اقدامات ضرب‌الاجلی خود را بازمی‌گرداند! در همین حال اروپایی‌ها که بدهکارهای برجام‌اند، با گستاخی ژست طلبکار گرفته و به ایران خرده گرفتند که چرا تعهدات خود را کاهش داده است!
ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز برای جلوگیری از گام‌های ایران در پاسخ به بی‌عملی اروپا، به تکاپو افتاد. وی امانوئل بُن، مشاور دیپلماتیک خود را به تهران فرستاد. ماکرون همچنین، پس از اعلام ورود ایران به گام دوم کاهش تعهدات برجامی با روحانی تلفنی گفت‌وگو کرد. در خلال گفت‌وگوهای مقامات ایران و فرانسه، طرح کلاهبردارانه «فریز در برابر فریز» مطرح شد که بر اساس آن، باید ایران کاهش تعهدات برجامی خود را متوقف می‌کرد و در مقابل، آمریکا هم برخی معافیت‌های نفتی ایران را به‌صورت موقت دوباره احیا می‌کرد تا مذاکرات با ایران به جریان بیفتد. بعد از ناکام ماندن این طرح، فرانسه ایده قرار گرفتن ۱۵ میلیارد دلار نقدینگی در اینستکس را روی میز گذاشت که بر پایه آن، ایران می‌بایست در زمینه بند موسوم غروب برجام، توان موشکی و فعالیت منطقه‌ای گفت‌وگو کند. فرانسه همچنین از ایران خواسته بود، در صورت پذیرفتن این پیشنهاد تعهدات برجامی اش را به نقطه آغاز بازگرداند. فرانسه سپس در ظاهر- ضمن تأکید بر برجام منطقه‌ای- بخش موشکی را از بسته پیشنهادی حذف کرده، و این حیله‌گری با ذوق‌زدگی رسانه‌های زنجیره‌ای مواجه شد.
متأسفانه مقامات ارشد دولت و از جمله وزیر محترم امور خارجه از بسته توهین‌آمیز و فریبکارانه فرانسه استقبال کردند. این پیشنهاد از آن جهت توهین‌آمیز و فریبکارانه است که طرف اروپایی در برجام متعهد شده بود که ضمن خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن، تبادلات بانکی را نیز برقرار کرده و همچنین کالاهای تحریمی ‌را با ایران مبادله کند؛ اما اعضای اروپایی برجام به هیچ عنوان از ایران نفت نمی‌خرند و تبادلات بانکی را نیز برقرار نمی‌کنند؛ بلکه صرفاً از طریق کانال اینستکس در ازای خرید نفت ایران توسط کشورهای غیراروپایی، به جای پرداخت پول، در اقدامی توهین‌آمیز صرفاً غذا و دارو(اقلام غیرتحریمی آمریکا) را در اختیار ایران قرار می‌دهند! اکنون فرانسه به همراه انگلیس، آلمان و آمریکا در جایگاه بدهکارهای برجام قرار دارند اما با همراهی آمریکا در پی آن هستند که روند کاهش تعهدات برجامی ایران را متوقف کنند. تقلاهای فریبکارانه امانوئل ماکرون هم در شرایطی است که وی مهر 97- در مصاحبه با فرانس ۲۴ گفته بود: «احاطه کردن ایران با یک سیاست الزام‌آور، همان چیزی است که من همواره بر آن تأکید دارم. برای من راهبرد با ایران بر چهار مبنا است؛ حفظ توافق هسته‌ای، توان مدیریت فعالیت هسته‌ای ایران پس از سال ۲۰۲۵ (پایان برجام)، کنترل فعالیت موشک‌های بالستیکی ایران و توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه. من هیچ‌گاه در برابر ایران ساده‌لوح و زودباور نبودم اختلاف‌نظر ما با آمریکا بر سر شیوه رفتاری ماست.»
طرف اروپایی به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکرده است. تا آنجا که در ماه‌های گذشته آقای ظریف صراحتا گفت که اروپا تنها حدود یک درصد تعهدات خود را انجام داده است. این یعنی طرف اروپایی به 99 درصد تعهدات خود- و به عبارتی به هیچ‌یک از تعهدات خود- عمل نکرده است.
تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) چه پیش از خروج آمریکا از برجام و چه پس از آن به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکردند چه آنکه ظریف در همین رابطه اذعان کرد که هنوز نمی‌توانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. در همین دوره، آلمان از سوخت‌رسانی به هواپیمای حامل ظریف امتناع کرده و فرانسه نیز ضمن اخراج غیرقانونی دیپلمات ایرانی و بلوکه کردن اموال دولت ایران، حتی از حضور غرفه‌داران و بازدیدکنندگان ایرانی در نمایشگاه بین‌المللی مواد غذایی در این کشور نیز ممانعت ایجاد کرد. بازداشت اسدالله اسدی توسط آلمان و خروج شرکت‌های اروپایی از ایران در پی خروج آمریکا از برجام، از دیگر سیاست‌های خصمانه اروپا علیه ایران بوده است.
طرف غربی صراحتا هدف خود را در برجام اعلام کرده است؛ دائمی‌کردن محدودیت‌های برجامی ایران و تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مولفه‌های قدرت کشورمان. در این میان هیچ خبری از احقاق حقوق برجامی ایران نیست.
پازل اروپا - آمریکا را تکمیل نکنید
این اوصاف، نشانگر و اثباتگر آن است که برجام نه نشانگر اختلاف و ناهمگونی آمریکا و اروپا که مؤید ‌اشتراک و اتفاق میان آنها علیه ایران است. موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود: «اتحادیه اروپا در قبال ایران، نگرانی‌های مشترکی با آمریکا دارند از قبیل برنامه موشک بالستیک این کشور و برخی موضوعات منطقه.» وی تأکید کرده بود: «عزم ما برای حفظ توافق هسته‌ای، در راستای منافع آمریکاست.» ولی نصر، مشاور اوباما نیز گفته بود: «اروپایی‌ها نشان داده‌اند که بخشی از تشکیلات سیاست خارجی آمریکا هستند. آنها برای دو سال، ایران را در توافق برجام نگه ‌داشتند، اما در مقابل فشارهای آمریکا مقاومت نکردند. در حال حاضر این باور رایج در بین ایرانی‌ها وجود دارد که اروپا در کمپین ترامپ علیه کشورشان همدست بوده است.»
در این شرایط، اروپا با همراهی آمریکا در پی آن هستند تا از طریق سه‌گانه «اجرای برجام به هر قیمت توسط دولت روحانی»، «مذاکرات فرسایشی ایران و اروپا» و «بن‌بست‌نمایی و ناامیدکردن مردم از بهبود وضعیت اقتصادی»، این پالس غلط را به افکار عمومی ارسال کنند که راه‌حل رفع مشکلات تن دادن به برجام‌های بعدی (موشکی، منطقه‌ای و...) است. دولت می‌بایست با سرعت عمل و هوشمندی وارد عمل شده و ضمن تغییر جدی در روند کاهش تعهدات برجامی، با اهتمام جدی به اقتصاد مقاومتی و رونق تولید، نقشه شوم دشمن را ناکام بگذارد. چراکه حل مشکل با التزام به اقتصاد مقاومتی و رونق ‌بخشیدن به تولید، کاملاًًً شدنی است. دولتمردان باید ضمن پرهیز از بازی در پازل وقت‌کشی اروپا- آمریکا، مسیر خسارت‌بار «حفظ برجام به هر قیمت» را متوقف کرده و با تکیه بر توان عظیم داخلی و اهتمام به اجرای اقتصاد مقاومتی، نقشه‌های شوم دشمن را ناکام بگذارند.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 19/2/97 فرمودند: «مسئله بسیار حسّاس است. امروز مسئولین کشور در معرض یک آزمون بزرگند؛ آیا حفظِ عزّت و اقتدارِ این ملّت عزیز را خواهند کرد یا نه؟ باید عزّت این ملّت تأمین بشود، منافع ملّت باید تأمین بشود به معنای واقعی کلمه، که خب حالا خوشبختانه مسئولین هم بر روی حفظ منافع ملّی تکیه کردند و گفتند باید منافع ما تأمین بشود؛ بله، باید تأمین بشود منتها برای تأمین منافع، به حرفِ فلان رئیس و فلان نخست‌وزیر و فلان صدراعظم اعتماد نکنید؛ حرف اینها اعتباری ندارد؛ امروز یک چیزی می‌گویند، فردا یک‌جور دیگری عمل می‌کنند؛ هیچ رودربایستی هم ندارند، خجالت هم اصلاً نمی‌کشند. متأسّفانه در عالم دیپلماسی چیزی که وجود ندارد اخلاق انسانی است؛ به‌خصوص این غربی‌ها، اروپایی‌ها که هیچ اصلاً اخلاق را در ارتباطات گوناگون دیپلماسی و امثال اینها، بو نکرده‌اند؛ فقط صرفاً بر طبق منافع خودشان فکر می‌کنند و حرکت می‌کنند و نقشه می‌کشند. با اینها باید با دقّت رفتار کرد، عاقلانه باید رفتار کرد. بنابراین عزّت ملّت باید حفظ بشود، منافع ملّت باید حفظ بشود؛ به معنای واقعی هم حفظ بشود، اعتماد هم نشود.»
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار