آمیزه مهلک نادانی، بی ثباتی عاطفی، عوام فریبی، خودمداری و انتقام جویی در آقای ترامپ، نتیجه ای بیش از یک دوران ریاست جمهوری شکست خورده به بار خواهد آورد؛ این آمیزه قطعا می تواند به یک فاجعه ملی منجر شود. چشم انداز قرار گرفتن دونالد ترامپ در جایگاه فرمانده کل قوا باید پشت هر آمریکایی را به لرزه بیندازد.
شهدای ایران: وقتی در ژانویه 2016 در مطلبی نوشتم که من با وجود آنکه عمری یک جمهوریخواه بوده ام و در سه دولت قبلی جمهوریخواهان کار کرده ام، با اینکه دولت ترامپ بیشتر از دولت احتمالی هیلاری کلینتون با دیدگاه های سیاسی من همسویی دارد اما هرگز به دونالد ترامپ رای نخواهم داد، تعداد زیادی از دوستان جمهوریخواهم از این موضع گیری من گیج و مبهوت شدند. چگونه ممکن بود به کسی رای ندهم که به نسبت رقیبش بخش بیشتری از دیدگاه های سیاسی من را نمایندگی میکرد؟
توضیحی که در آن زمان دادم و از آن زمان به بعد نیز چند بار دیگر تکرار کرده ام این است که ترامپ به طور بنیادین – از نظر فکری، اخلاقی، خلق و خو و روانی- از برازندگی و تناسب لازم برای تصاحب این منصب برخوردار نیست. از نظر من این یک نکته بسیار مهم در انتخاب یک رئیس جمهور است، از جمله به این دلیل که منطقی است انسان انتظار داشته باشد به احتمال زیاد هر رئیس جمهوری با یک بحران غیرمنتظره رو به رو می شود و در آن نقطه است که قدرت قضاوت و تشخیص رئیس جمهور و شخصیت و توانایی رهبری او واقعا اهمیت پیدا می کند.
چهار سال پیش نوشتم «آقای ترامپ هیچ تمایلی برای آشنا کردن خود با اکثر مسائل ندارد، حالا استادی و مهارت پیدا کردن در آنها بماند. هیچ نامزد ریاست جمهوری بزرگی تاکنون به این اندازه نسبت به علم و دانش بی علاقه، نسبت به واقعیات این قدر بی تفاوت و نسبت به عدم خوش قلبی و محبت خویش این چنین فارغ البال نبوده است.»
سپس در ادامه افزوده بودم: «آمیزه مهلک نادانی، بی ثباتی عاطفی، عوام فریبی، خودمداری و انتقام جویی در آقای ترامپ، نتیجه ای بیش از یک دوران ریاست جمهوری شکست خورده به بار خواهد آورد؛ این آمیزه قطعا می تواند به یک فاجعه ملی منجر شود. چشم انداز قرار گرفتن دونالد ترامپ در جایگاه فرمانده کل قوا باید پشت هر آمریکایی را به لرزه بیندازد.»
تا امروز یعنی نیمه دوم دور اول ریاست جمهوری ترامپ طول کشید، اما این بحران به شکل همه گیری ویروس کرونا از راه رسیده و به سختی می توان از رئیس جمهوری نام برد که به اندازه بحرانی که ویروس کرونا برای دونالد ترامپ به وجود آورده، با یک بحران مواجه شده باشد.
حقیقت آنکه رئیس جمهور نه مسئول ویروس کرونا یا بیماری ناشی از آن یعنی کووید-19 است و نه می توانسته از ورود آن به کشور جلوگیری کند، حتی اگر تمام کارهای درست را انجام می داد. اینکه رئیس جمهور هیچ کاری را درست انجام نداده نیز حرف درستی نیست، در واقع تصمیم او در وضع ممنوعیت مسافرتی با چین آینده نگرانه بوده است. و هر روایتی که تلاش کند تمام تقصیرها را بابت ویروس کرونا متوجه ترامپ کند، آشکارا غیرمنصفانه است. منتقدان رئیس جمهور باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنند که از همه گیری این ویروس، برای حمله به ترامپ به خاطر تمام کارهای بدی که انجام داده استفاده کنند.
گفته شده که رئیس جمهور و دولت او مسئول خطاهای مهلک و پرهزینهای هستند، به خصوص در قالب کوتاهیهای اغماض ناپذیر در تولید کیتهای تشخیصی یا تصمیم به گرفتن آزمایش کرونا از تعداد کمی از مردم، تاخیر در گسترش دامنه این آزمایشها به آزمایشگاههای خارج از «مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها» و مشکلات موجود در زنجیره عرضه و تامین این اقلام. این خطاها دست ما را در برابر علاج این بیماری بسته، ما را بسیار عقب انداخته و به مدت چند هفته سرنوشت ساز، یک احساس امنیت کاذب را در مردم به وجود آوردهاند.
چیزی که اکنون می دانیم این است که ویروس کرونا ظرف چند هفته بی سر و صدا گسترش پیدا کرد، بی آنکه از وجود آن با خبر باشیم و هیچ کاری برای متوقف کردن آن انجام داده باشیم. اقدامات مربوط به مهار و تخفیف بیماری می توانست در لحظات حساس اولیه به شکل قابل توجهی سرعت گسترش آن را کند کند، ولی ما این فرصت را از دست دادیم.
جرمی کونیندیک که در امر نظارت بر واکنش بین المللی بر ابولا در دوران دولت اوباما همکاری داشته و یکی از سیاستگذاران ارشد در «مرکز توسعه جهانی» است، به واشنگتن پست گفته است: «روشن است که آنها زمانی را از دست داده اند که نمی توانند دوباره آن را به دست بیاورند. شما نمی توانید شش هفته غفلت را به عقب بازگردانید. در اینجا هر کس به هر میزانی که سزاوار سرزنش باشد، این سرزنش متوجه مدیریت ضعیف و آشفته کاخ سفید و قصور در تشخیص و پذیرش تصویر بزرگ تر است.»
چند روز پیش آنتونی فوچی مدیر بسیار معتبر «انستیتو ملی آلرژی و بیماری های عفونی» که شهرت او به درستکاری و شرافت در طول این بحران تنها تقویت شده، در شهادت کنگره ای خود پذیرفته است که ایالات متحده هنوز ابزار آزمایش کافی برای ویروس کرونا را فراهم نمی کند. این یک ناکامی است. بیایید بپذیریم. او افزوده است: «ایده اصلی این است که هر کسی به سادگی بتواند آزمایش بدهد، راهی که در دیگر کشورها نیز به آن عمل می شود، ولی ما خود را برای آن آماده نکرده ایم. به نظر من ما باید این کار را انجام دهیم، اما این کار را نمی کنیم.»
علاوه بر این می دانیم که سازمان بهداشت جهانی روی آزمایش هایی کار کرده است که ایالات متحده از آنها امتناع کرده و پژوهشگران در قالب یک پروژه در سیاتل تلاش کردند تست های اولیه ای را برای ویروس کرونا انجام دهند، اما مقامات فدرال مانع از انجام این کار از سوی آنها شدند. (در نهایت پزشکان شاغل در این پروژه تحقیقی تصمیم گرفتند بدون دریافت تایید فدرال این آزمایش ها را انجام دهند.)
اما این تمام ماجرا نیست. گفته می شود که رئیس جمهور هشدارهای اولیه در مورد شدت ویروس را نادیده گرفته و زمانی که یکی از مقامات مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در ماه فوریه هشدار داده بود که شیوع این ویروس اجتناب ناپذیر است، نسبت به او خشمگین شده است.
دولت ترامپ «دفتر سلامت جهانی» شورای امنیت ملی را که هدف آن پرداختن به همه گیری های جهانی بوده را منحل کرده است؛ ما اکنون در حال پرداخت بهای آن هستیم. فوچی به کنگره گفت: «ما همکاری بسیار خوبی با این دفتر داشتیم. اگر این دفتر هنوز وجود داشت بسیار خوب می شد.» ممکن است ما با کمبود دستگاه های تنفس مصنوعی و تجهیزات پزشکی مواجه باشیم و احتمال دارد بیمارستان ها خیلی زود به حالت اشباع درآیند، به خصوص اگر تعداد موارد ویروس کرونا با نرخی شبیه اتفاقی که در کشورهایی چون ایتالیا رخ می دهد افزایش پیدا کند. (این نه تنها می تواند موجب مرگ و میرهای غیرلازم مرتبط با ویروس کرونا شود، بلکه باعث مرگ و میرها و رنج و درد ناشی از سایر بیماری هایی که به مراقبت های بیمارستانی دسترسی پیدا نخواهند کرد نیز خواهد شد.)
برخی از این اشتباه ها جدیت کمتری دارند و بیشتر از بقیه قابل درک هستند. باید این را نیز در نظر گرفت که در دولت، وقتی افراد طی یک دوره زمانی فشرده و بر اساس اطلاعاتی ناقص مجبور به اتخاذ تصمیمات مهمی می شوند، روند امور اشتباه پیش می رود.
با این حال سیل اطلاعات نادرست صادره از سوی رئیس جمهور از برخی جنبه ها بیش از بقیه هشدار دهنده بوده است. اشتباه هایی که یکی موجب جرقه خوردن اشتباه بعدی شده و وضعیتی را پیش آورده اند که تا پیش از این هرگز شبیه به آن را شاهد نبوده ایم. هر روز پس از روز دیگر او در تلاش برای جلوگیری از شدت لطمات اقتصادی و سیاسی که با آن مواجه بود، با وقاحت واقعیت را انکار کرد. اما ترامپ در روند کشف این حقیقت قرار دارد که نمی تواند راه خروجی از این همه گیری به بیرون پیدا کند. هیچ کس نیست که بتواند با ویروس کرونا کاری را کند که دادستان کل ویلیام بار با گزارش مولر کرد: یعنی دروغ گفتن درباره آن و یافتن راهی برای خروج از آن.
ارائه اطلاعات نادرست از سوی رئیس جمهور و دروغ گفتن درباره ویروس کرونا به یکدیگر مرتبط هستند. او ادعا کرد که این ویروس در آمریکا مهار شده، در حالی که به واقع در حال گسترش بود. او ادعا کرد که ما «ویروس را متوقف کرده ایم»، در حالی که این کار را نکرده بودیم. او ادعا کرد که کیت های آزمایش کرونا در دسترس همه قرار دارد، در حالی که چنین نبود. او ادعا کرد که ویروس کرونا روزی «همچون یک معجزه» ناپدید خواهد شد؛ اما اینطور نشد. او ادعا کرد که ظرف چند ماه واکسنی برای این بیماری به بازار خواهد آمد، اما فوچی می گوید که چنین واکسنی تا یک سال یا بیشتر در اختیار ما قرار نخواهد گرفت.
ترامپ به دروغ دولت اوباما را به خاطر ممانعت از آزمایش ویروس کرونا سرزنش کرد. او گفت که ویروس کرونا در زمانی دیرتر از آنچه واقعا رخ داده بود برای اولین بار وارد ایالات متحده شده. (او به سه هفته پیش از روزی که از آن حرف میزد اشاره داشت، در حالی که ارقام واقعی دو برابر این رقم را نشان میدادند.) رئیس جمهور ادعا کرد که تعداد موارد ابتلا در ایتالیا دارد «بسیار بهتر» میشود، در حالی که وضعیت رو به وخامت داشت. و در یکی از حیرت انگیزترین اظهاراتی که تاکنون یک رئیس جمهوری آمریکا بر زبان آورده، ترامپ پذیرفت که ترجیح میدهد به جای صدور اجازه پهلو گرفتن، یک کشتی تفریحی را از ساحل کالیفرنیا دور نگه دارد، چون میخواهد تعداد موارد گزارش شده را به طور مصنوعی پایین نگه دارد.
ترامپ گفت: «من از اعداد و ارقام خوشم می آید. ترجیح می دهم اعداد و ارقام همان جایی که هستند بمانند. اما اگر بخواهند بالا بروند، آنها را بالا خواهند برد. اما اگر این اتفاق رخ دهد به یکباره با 240 مورد جدید، اعداد بسیار بالاتر خواهند رفت و احتمالا 11 مورد مرگ و میر هم عدد بالاتری است.» (گرچه افراد دوراندیش تر مهار کار را در دست گرفتند و با وجود مخالفت های رئیس جمهور، به کشتی گرند پرینس اجازه داده شده در بندر اوکلند پهلو بگیرد.)
به این قبیل اظهارات باز هم می توان اضافه کرد، نظیر نطق رئیس جمهور از دفتر بیضی که با هدف اطمینان دادن به ملت و بازارها خطاب به مردم ایراد شد، اما به جای آرامش، هم مردم و هم بازارها را به لرزه درآورد.
این موارد روی هم یک ناکامی بزرگ در رهبری است که از کمبود بزرگ شخصیت سرچشمه می گیرد. ترامپ چنان دروغگوی قهاری است که قادر نیست آدم صادقی باشد، حتی وقتی که صادق بودن در خدمت منافع اوست. او چنان انگیزشی، کوته بین و فاقد اصول است که قادر به برنامه ریزی یا حتی فکر کردن به چیزی در ورای اکنون و این لحظه نیست. او چنان چهره تفرقه انداز و جداسری است که مدت هاست توانایی متحد کردن کشور تحت هر شرایطی و برای هر دلیلی را از دست داده است. و او چنان خود شیفته و بی فکر است که اصلا قادر به آموختن چیزی از اشتباه های خود نیست.
شخصیت مغشوش و نابسامان رئیس جمهور، او را بیش از هر رئیس جمهور دیگری در برخورد با یک بحران، فاقد تجهیزات و امکانات لازم می کند. با چند استثنا حرف هایی که ترامپ زده فقط مهمل و بی مصرف نیستند، بلکه به شدت آسیب رسان هستند.
ملت این نکته را می فهمد و با او به عنوان یک تماشاچی رفتار می کنند، در حالی که به قول پیتر بیکر و مگی هابرمن در نیویورک تایمز: «مدیران مدارس، سرپرستان تیم های ورزشی، روسای کالج ها، روسای آموزشگاه ها و صاحبان کسب و کار در سراسر کشور، بی آنکه شاهد هیج راهنمایی روشنی از سوی رئیس جمهور باشند، این را وظیفه خود می دانند که بخش عمده ای از زندگی را در آمریکا تعطیل کنند.»
دونالد ترامپ در مقابل چشمانمان در حال آب رفتن و کوچک شدن است.
این احتمال کاملا وجود دارد که ویروس کرونا نقطه آغاز گسست در ریاست جمهوری ترامپ باشد؛ لحظهای که همه چیز تغییر میکند، وقتی که هارت و پورت ها و جهالت و تهی بودن چهلمین رئیس جمهور آمریکا غیر قابل انکار می شود، درست همچون یک واقعیت تجربی، درست به اندازه قوانین علمی یا یک معادله ریاضی بدون بحث و چون و چرا کردن.
کمی بیشتر از آنچه که لازم بود طول کشیده، اما اکنون آمریکاییان مرد دغلکار پشت پرده را می بینند. رئیس جمهور خشمگین از آنکه نقاب از چهره اش افتاده، مستاصل تر، بد خلق تر و آشفته تر خواهد شد. او می داند که دیگر هیچ چیز مانند گذشته نیست. شاید دولت او گیج و منگ به کار خود ادامه دهد، اما به زودی تنها پوسته ای خالی از آن باقی خواهد ماند. دوران ریاست جمهوری ترامپ به سر آمده است.
نویسنده: پیتر وهنر (Peter Wehner) نویسنده و استاد دانشگاه دوک
توضیحی که در آن زمان دادم و از آن زمان به بعد نیز چند بار دیگر تکرار کرده ام این است که ترامپ به طور بنیادین – از نظر فکری، اخلاقی، خلق و خو و روانی- از برازندگی و تناسب لازم برای تصاحب این منصب برخوردار نیست. از نظر من این یک نکته بسیار مهم در انتخاب یک رئیس جمهور است، از جمله به این دلیل که منطقی است انسان انتظار داشته باشد به احتمال زیاد هر رئیس جمهوری با یک بحران غیرمنتظره رو به رو می شود و در آن نقطه است که قدرت قضاوت و تشخیص رئیس جمهور و شخصیت و توانایی رهبری او واقعا اهمیت پیدا می کند.
چهار سال پیش نوشتم «آقای ترامپ هیچ تمایلی برای آشنا کردن خود با اکثر مسائل ندارد، حالا استادی و مهارت پیدا کردن در آنها بماند. هیچ نامزد ریاست جمهوری بزرگی تاکنون به این اندازه نسبت به علم و دانش بی علاقه، نسبت به واقعیات این قدر بی تفاوت و نسبت به عدم خوش قلبی و محبت خویش این چنین فارغ البال نبوده است.»
سپس در ادامه افزوده بودم: «آمیزه مهلک نادانی، بی ثباتی عاطفی، عوام فریبی، خودمداری و انتقام جویی در آقای ترامپ، نتیجه ای بیش از یک دوران ریاست جمهوری شکست خورده به بار خواهد آورد؛ این آمیزه قطعا می تواند به یک فاجعه ملی منجر شود. چشم انداز قرار گرفتن دونالد ترامپ در جایگاه فرمانده کل قوا باید پشت هر آمریکایی را به لرزه بیندازد.»
تا امروز یعنی نیمه دوم دور اول ریاست جمهوری ترامپ طول کشید، اما این بحران به شکل همه گیری ویروس کرونا از راه رسیده و به سختی می توان از رئیس جمهوری نام برد که به اندازه بحرانی که ویروس کرونا برای دونالد ترامپ به وجود آورده، با یک بحران مواجه شده باشد.
حقیقت آنکه رئیس جمهور نه مسئول ویروس کرونا یا بیماری ناشی از آن یعنی کووید-19 است و نه می توانسته از ورود آن به کشور جلوگیری کند، حتی اگر تمام کارهای درست را انجام می داد. اینکه رئیس جمهور هیچ کاری را درست انجام نداده نیز حرف درستی نیست، در واقع تصمیم او در وضع ممنوعیت مسافرتی با چین آینده نگرانه بوده است. و هر روایتی که تلاش کند تمام تقصیرها را بابت ویروس کرونا متوجه ترامپ کند، آشکارا غیرمنصفانه است. منتقدان رئیس جمهور باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنند که از همه گیری این ویروس، برای حمله به ترامپ به خاطر تمام کارهای بدی که انجام داده استفاده کنند.
گفته شده که رئیس جمهور و دولت او مسئول خطاهای مهلک و پرهزینهای هستند، به خصوص در قالب کوتاهیهای اغماض ناپذیر در تولید کیتهای تشخیصی یا تصمیم به گرفتن آزمایش کرونا از تعداد کمی از مردم، تاخیر در گسترش دامنه این آزمایشها به آزمایشگاههای خارج از «مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها» و مشکلات موجود در زنجیره عرضه و تامین این اقلام. این خطاها دست ما را در برابر علاج این بیماری بسته، ما را بسیار عقب انداخته و به مدت چند هفته سرنوشت ساز، یک احساس امنیت کاذب را در مردم به وجود آوردهاند.
چیزی که اکنون می دانیم این است که ویروس کرونا ظرف چند هفته بی سر و صدا گسترش پیدا کرد، بی آنکه از وجود آن با خبر باشیم و هیچ کاری برای متوقف کردن آن انجام داده باشیم. اقدامات مربوط به مهار و تخفیف بیماری می توانست در لحظات حساس اولیه به شکل قابل توجهی سرعت گسترش آن را کند کند، ولی ما این فرصت را از دست دادیم.
جرمی کونیندیک که در امر نظارت بر واکنش بین المللی بر ابولا در دوران دولت اوباما همکاری داشته و یکی از سیاستگذاران ارشد در «مرکز توسعه جهانی» است، به واشنگتن پست گفته است: «روشن است که آنها زمانی را از دست داده اند که نمی توانند دوباره آن را به دست بیاورند. شما نمی توانید شش هفته غفلت را به عقب بازگردانید. در اینجا هر کس به هر میزانی که سزاوار سرزنش باشد، این سرزنش متوجه مدیریت ضعیف و آشفته کاخ سفید و قصور در تشخیص و پذیرش تصویر بزرگ تر است.»
چند روز پیش آنتونی فوچی مدیر بسیار معتبر «انستیتو ملی آلرژی و بیماری های عفونی» که شهرت او به درستکاری و شرافت در طول این بحران تنها تقویت شده، در شهادت کنگره ای خود پذیرفته است که ایالات متحده هنوز ابزار آزمایش کافی برای ویروس کرونا را فراهم نمی کند. این یک ناکامی است. بیایید بپذیریم. او افزوده است: «ایده اصلی این است که هر کسی به سادگی بتواند آزمایش بدهد، راهی که در دیگر کشورها نیز به آن عمل می شود، ولی ما خود را برای آن آماده نکرده ایم. به نظر من ما باید این کار را انجام دهیم، اما این کار را نمی کنیم.»
علاوه بر این می دانیم که سازمان بهداشت جهانی روی آزمایش هایی کار کرده است که ایالات متحده از آنها امتناع کرده و پژوهشگران در قالب یک پروژه در سیاتل تلاش کردند تست های اولیه ای را برای ویروس کرونا انجام دهند، اما مقامات فدرال مانع از انجام این کار از سوی آنها شدند. (در نهایت پزشکان شاغل در این پروژه تحقیقی تصمیم گرفتند بدون دریافت تایید فدرال این آزمایش ها را انجام دهند.)
اما این تمام ماجرا نیست. گفته می شود که رئیس جمهور هشدارهای اولیه در مورد شدت ویروس را نادیده گرفته و زمانی که یکی از مقامات مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در ماه فوریه هشدار داده بود که شیوع این ویروس اجتناب ناپذیر است، نسبت به او خشمگین شده است.
دولت ترامپ «دفتر سلامت جهانی» شورای امنیت ملی را که هدف آن پرداختن به همه گیری های جهانی بوده را منحل کرده است؛ ما اکنون در حال پرداخت بهای آن هستیم. فوچی به کنگره گفت: «ما همکاری بسیار خوبی با این دفتر داشتیم. اگر این دفتر هنوز وجود داشت بسیار خوب می شد.» ممکن است ما با کمبود دستگاه های تنفس مصنوعی و تجهیزات پزشکی مواجه باشیم و احتمال دارد بیمارستان ها خیلی زود به حالت اشباع درآیند، به خصوص اگر تعداد موارد ویروس کرونا با نرخی شبیه اتفاقی که در کشورهایی چون ایتالیا رخ می دهد افزایش پیدا کند. (این نه تنها می تواند موجب مرگ و میرهای غیرلازم مرتبط با ویروس کرونا شود، بلکه باعث مرگ و میرها و رنج و درد ناشی از سایر بیماری هایی که به مراقبت های بیمارستانی دسترسی پیدا نخواهند کرد نیز خواهد شد.)
برخی از این اشتباه ها جدیت کمتری دارند و بیشتر از بقیه قابل درک هستند. باید این را نیز در نظر گرفت که در دولت، وقتی افراد طی یک دوره زمانی فشرده و بر اساس اطلاعاتی ناقص مجبور به اتخاذ تصمیمات مهمی می شوند، روند امور اشتباه پیش می رود.
با این حال سیل اطلاعات نادرست صادره از سوی رئیس جمهور از برخی جنبه ها بیش از بقیه هشدار دهنده بوده است. اشتباه هایی که یکی موجب جرقه خوردن اشتباه بعدی شده و وضعیتی را پیش آورده اند که تا پیش از این هرگز شبیه به آن را شاهد نبوده ایم. هر روز پس از روز دیگر او در تلاش برای جلوگیری از شدت لطمات اقتصادی و سیاسی که با آن مواجه بود، با وقاحت واقعیت را انکار کرد. اما ترامپ در روند کشف این حقیقت قرار دارد که نمی تواند راه خروجی از این همه گیری به بیرون پیدا کند. هیچ کس نیست که بتواند با ویروس کرونا کاری را کند که دادستان کل ویلیام بار با گزارش مولر کرد: یعنی دروغ گفتن درباره آن و یافتن راهی برای خروج از آن.
ارائه اطلاعات نادرست از سوی رئیس جمهور و دروغ گفتن درباره ویروس کرونا به یکدیگر مرتبط هستند. او ادعا کرد که این ویروس در آمریکا مهار شده، در حالی که به واقع در حال گسترش بود. او ادعا کرد که ما «ویروس را متوقف کرده ایم»، در حالی که این کار را نکرده بودیم. او ادعا کرد که کیت های آزمایش کرونا در دسترس همه قرار دارد، در حالی که چنین نبود. او ادعا کرد که ویروس کرونا روزی «همچون یک معجزه» ناپدید خواهد شد؛ اما اینطور نشد. او ادعا کرد که ظرف چند ماه واکسنی برای این بیماری به بازار خواهد آمد، اما فوچی می گوید که چنین واکسنی تا یک سال یا بیشتر در اختیار ما قرار نخواهد گرفت.
ترامپ به دروغ دولت اوباما را به خاطر ممانعت از آزمایش ویروس کرونا سرزنش کرد. او گفت که ویروس کرونا در زمانی دیرتر از آنچه واقعا رخ داده بود برای اولین بار وارد ایالات متحده شده. (او به سه هفته پیش از روزی که از آن حرف میزد اشاره داشت، در حالی که ارقام واقعی دو برابر این رقم را نشان میدادند.) رئیس جمهور ادعا کرد که تعداد موارد ابتلا در ایتالیا دارد «بسیار بهتر» میشود، در حالی که وضعیت رو به وخامت داشت. و در یکی از حیرت انگیزترین اظهاراتی که تاکنون یک رئیس جمهوری آمریکا بر زبان آورده، ترامپ پذیرفت که ترجیح میدهد به جای صدور اجازه پهلو گرفتن، یک کشتی تفریحی را از ساحل کالیفرنیا دور نگه دارد، چون میخواهد تعداد موارد گزارش شده را به طور مصنوعی پایین نگه دارد.
ترامپ گفت: «من از اعداد و ارقام خوشم می آید. ترجیح می دهم اعداد و ارقام همان جایی که هستند بمانند. اما اگر بخواهند بالا بروند، آنها را بالا خواهند برد. اما اگر این اتفاق رخ دهد به یکباره با 240 مورد جدید، اعداد بسیار بالاتر خواهند رفت و احتمالا 11 مورد مرگ و میر هم عدد بالاتری است.» (گرچه افراد دوراندیش تر مهار کار را در دست گرفتند و با وجود مخالفت های رئیس جمهور، به کشتی گرند پرینس اجازه داده شده در بندر اوکلند پهلو بگیرد.)
به این قبیل اظهارات باز هم می توان اضافه کرد، نظیر نطق رئیس جمهور از دفتر بیضی که با هدف اطمینان دادن به ملت و بازارها خطاب به مردم ایراد شد، اما به جای آرامش، هم مردم و هم بازارها را به لرزه درآورد.
این موارد روی هم یک ناکامی بزرگ در رهبری است که از کمبود بزرگ شخصیت سرچشمه می گیرد. ترامپ چنان دروغگوی قهاری است که قادر نیست آدم صادقی باشد، حتی وقتی که صادق بودن در خدمت منافع اوست. او چنان انگیزشی، کوته بین و فاقد اصول است که قادر به برنامه ریزی یا حتی فکر کردن به چیزی در ورای اکنون و این لحظه نیست. او چنان چهره تفرقه انداز و جداسری است که مدت هاست توانایی متحد کردن کشور تحت هر شرایطی و برای هر دلیلی را از دست داده است. و او چنان خود شیفته و بی فکر است که اصلا قادر به آموختن چیزی از اشتباه های خود نیست.
شخصیت مغشوش و نابسامان رئیس جمهور، او را بیش از هر رئیس جمهور دیگری در برخورد با یک بحران، فاقد تجهیزات و امکانات لازم می کند. با چند استثنا حرف هایی که ترامپ زده فقط مهمل و بی مصرف نیستند، بلکه به شدت آسیب رسان هستند.
ملت این نکته را می فهمد و با او به عنوان یک تماشاچی رفتار می کنند، در حالی که به قول پیتر بیکر و مگی هابرمن در نیویورک تایمز: «مدیران مدارس، سرپرستان تیم های ورزشی، روسای کالج ها، روسای آموزشگاه ها و صاحبان کسب و کار در سراسر کشور، بی آنکه شاهد هیج راهنمایی روشنی از سوی رئیس جمهور باشند، این را وظیفه خود می دانند که بخش عمده ای از زندگی را در آمریکا تعطیل کنند.»
دونالد ترامپ در مقابل چشمانمان در حال آب رفتن و کوچک شدن است.
این احتمال کاملا وجود دارد که ویروس کرونا نقطه آغاز گسست در ریاست جمهوری ترامپ باشد؛ لحظهای که همه چیز تغییر میکند، وقتی که هارت و پورت ها و جهالت و تهی بودن چهلمین رئیس جمهور آمریکا غیر قابل انکار می شود، درست همچون یک واقعیت تجربی، درست به اندازه قوانین علمی یا یک معادله ریاضی بدون بحث و چون و چرا کردن.
کمی بیشتر از آنچه که لازم بود طول کشیده، اما اکنون آمریکاییان مرد دغلکار پشت پرده را می بینند. رئیس جمهور خشمگین از آنکه نقاب از چهره اش افتاده، مستاصل تر، بد خلق تر و آشفته تر خواهد شد. او می داند که دیگر هیچ چیز مانند گذشته نیست. شاید دولت او گیج و منگ به کار خود ادامه دهد، اما به زودی تنها پوسته ای خالی از آن باقی خواهد ماند. دوران ریاست جمهوری ترامپ به سر آمده است.
نویسنده: پیتر وهنر (Peter Wehner) نویسنده و استاد دانشگاه دوک
من تعجب می کنم که روحاتی هنوز به آمریکا امید دارد!!
من تعجب می کنم که ظریف هنوز به آمریکا امید دارد!!