شهدای ایران: سید صادق غفوریان در خراسان نوشت:
«دولت از ما می خواهد در خانه بمانیم تا این بیماری زودتر مهار شود اما آیا خدماتی از قبیل دستمزد، بیمه بیکاری و وسایل بهداشتی به کارگران روزمزد و فصلی اختصاص داده است؟ اصلا آیا برای این موضوع تصمیمی گرفته اند؟ مگر نمی دانند کارگران فقط با مزد کار روزانه می توانند نانی بر سر سفره های خود بیاورند...»(ایلنا- 25اسفند)
این ها جملات یا بهتر بگوییم درددل های مسئول انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان است که شرایطی دور از پایتخت و البته وضعیتی دور از نگاه مسئولان را در رسانه روایت کرده است.
اما کیست که نداند در کنار این روایت، ده ها نمونه دیگر نیز از شرایطی شبیه این قشر می توان فهرست کرد؛ کارگران فصلی، رانندگان و کارگران خانگی، دست فروش ها و... که اغلب نیز در جایی اسم و رسم و صنف و ثبتی ندارند و از مدتها قبل، رسیدن این شب و روزهای عید را انتظار میکشیدند، حالا باید در خانه بمانند و دست شان بیشتر از هر زمان دیگری خالی است.
اگر قرار است در خانه بمانیم...
سوی دیگر این چالش، قطع زنجیره شیوع ویروس کرونا با حذف تجمعات و کاهش رفت وآمدها به عنوان تنها راهکار مشترک میان متخصصان و نهادهای مسئول در تمام کشورهای مبتلا به این ویروس است. حالا با این پارادوکس چه باید کرد؟ به هرحال نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که بخشی از مردم تهیه نان شب شان در بیرون آمدن از خانه است.
الزامات خلوت سازی ها شهرها چیست؟
و اما الزامات خلوت سازی شهرها یا شبه قرنطینه ها چیست و حاکمیت در این بحران چه مسئولیتی برعهده دارد تا این شرایط سخت به معیشت طبقات ضعیف، کسب کاسبان خرد و حتی صاحبان سرمایه صدمات کمتری وارد کند.
طی روزهای اخیر که توصیه های مسئولان بیشتر بر «خانه ماندن» متمرکز شده است، هنوز آن طور که باید شهرها را خلوت نمی بینیم و بخشی از جامعه به هشدارها توجه کافی ندارند. شاید پیمایش پنج روز قبل مرکز ملی افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) مبنی بر این که هنوز حدود60 درصد تهرانی ها ماجرای کرونا را جدی نگرفته اند، شاهد مثال دقیقی در کنار مشاهدات خودمان از وضعیت کنونی برخی شهرهاباشد.
این کم توجهی به هشدارها چرا؟
اما دلیل این کم توجهی چیست و چرا این بخش از مردم هشدارها را جدی نگرفته اند؟ آیا خود را مصون از ابتلا به آن می دانند؟
به طور قطع پاسخ این پرسش ها، این نیست که افراد معدودی به «سلامت» خود و خانواده شان بی توجه اند . قطعا آنان هم دوست دارند این روزهای پرخطر را در خانه بنشینند، کنار فرزندان شان تلویزیون تماشا کنند و از اضطراب های بیرون از خانه دور باشند.اما احتمالا بخشی از این گروه به این اندیشیده اند که فردای کرونا یا آخر همین ماه اجاره خانه یا محل کسب خود را باید بپردازند.بخشی از این گروه که حتی در فهرست 10 گانه کسب و کارهای مورد زیان کرونا هم هستند، از آن جا که از نحوه و کم و کیف حمایت دولت اطلاع ندارند نمی توانند از بازار هرچند کم رونق این روزهای ترسناک چشم بپوشند.
ضمن این که بسیاری از مشاغل و کسب و کارهای خرد مانند بخشی از مسافربرهای شخصی، پیک های موتوری و... باید به کدام حمایت و وعده دلخوش باشند؟ البته ما هم از تنگناهای مالی و بودجه ای دولت به ویژه در شرایط تحریم ها آگاه هستیم و بدیهی است تامین معیشت حداقلی بخش زیادی از مشاغل که نیازمند خروج از خانه هستند، شاید بودجه و اعتبار زیادی می طلبد اما چه می شود کرد وقتی خلاصی از این ویروس مهلک به بستن تمام منافذ واز بین بردن پاشنه های آشیل مبارزه با آن گره خورده است و طبیعتا برای حل این موضوع هم مردم و هم دولت باید هزینه هایی را متقبل شوند که در این راستا ورود سازمان های مردم نهاد، خیریه ها و ... نیز می تواند بخشی از خسارتها را جبران کند.
بنابراین خلوت سازی شهرها و حذف رفت و آمدها در وضعیت کنونی که تنها راه قطع زنجیره ابتلا به این بیماری است، در گرو دو الزام اساسی است که هر لحظه تاخیر در اقدام و تدبیر عملی برای آن، متاسفانه ما را با دامنه وسیع تری از شیوع ویروس روبه رو می کند:
1– افزایش دایره حمایت ها از مشاغل دارای ثبت و صنف و تعیین مصادیق و تسریع در اعلام تقویم دریافت نوع حمایت که میتواند شامل دریافت تسهیلات، بخشودگی عوارض و مالیات، تخفیفات ویژه مصارف انرژی و ... باشد
همچنین در کنار مشاغل دارای ثبت و صنف، شاید ضروری تر انبوه قشرهایی هستند که دست شان از اصناف و انجمن ها کوتاه است و صدایشان کمتر به جایی می رسد. کارگران ساختمانی و فصلی نمونه بارزی از این گروه هستند که البته در مجالی فراخ می توان فهرست بلندی از این قشر ارائه داد.
2 – پایان دادن به ابهامات، تصمیم ها و دوگانگی های اطلاع رسانی
اگر شرایط کرونا مانند تجربه چین، قرار باشد 70 یا 80 روز مهمان ناخوانده و ناخوشایند ما باشد، به طور قطع با این وضعیت ناهماهنگی در اعلام تصمیم گیری ها، نوع اجرا و اطلاع رسانی مشکلات و چالش های کشور بیشتر خواهد شد.
نمونه این ناهماهنگی ها را می توان در موضوع «قرنطینه» و «خلوت سازی شهرها» در همین روزها مشاهده کرد. اگر طرحی به نام قرنطینه در نظر و تصمیم ستاد ملی کرونا وجود ندارد، پس چه دلیلی دارد حتی مسئولی در سطح رئیس شورای شهر تهران یا شهردار آن خواستار شفاف سازی درباره آن باشند؟
بی شک این نحوه مدیریت حواشی مقابله با شیوع کرونا مشکل امروز ما نیست بلکه در فقدان آموزه ها و برنامه های «مدیریت بحران» است که تجربههای پیشین به ما می گوید؛ اگر رویه همین باشد این کرونا هم شاید نتواند دردهای این ناهماهنگی ها را درمان کند...