نتانیاهو در خصوص توافقی که هنوز هم حاصل نشده داد و فریاد راه انداخته است و کری نقش کسی را بازی میکند که انگار میخواهد نتانیاهو را آرام نگاه دارد و به ایران نزدیک شود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ مدتی قبل، فارس در خصوص رویکرد دوگانه آمریکاییها و صهیونیستها در خصوص مساله هستهای ایران مطلبی را منتشر کرد که بازتکرار آن در شرایط فعلی کاملا بهجاست.
بازی پلیس خوب و پلیس بد در روزهای مذاکرات ژنو ۵ امری کاملا روشن است. نتانیاهو در خصوص توافقی که هنوز هم حاصل نشده داد و فریاد راه انداخته است و کری نقش کسی را بازی میکند که انگار میخواهد نتانیاهو را آرام نگاه دارد و به ایران نزدیک شود. البته این «لطف کری (!)» نباید بدون پاداش بماند. پاداش کری گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است.
موفقیت تیم دیپلماتیک ایران در ژنو آرزوی هر ایرانی است اما باید توجه داشت که طرف مقابل سناریوی پیچیدهای را برای مذاکرات تدوین کرده است. نتانیاهو البته همیشه عصبی است اما شاید آن قدرها هم که در این دو روز نشان میدهد عصبانی نباشد.
و اما گزارش فارس در خصوص «استراتژی دو نیم بخشی» کاخ سفید و تلآویو علیه ایران بدین شرح بود:
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این روزها ظاهرا کاری جز تشویق مقامات غربی به ادامه سیاستهای تحریمی علیه ایران ندارد. در حالی که برخی اخبار از گسترش فقر در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ حکایت دارند، نتانیاهو تنها دغدغهاش این است که فشارهای اقتصادی علیه مردم ایران برداشته نشود.
از سوی دیگر، روز گذشته، یادداشتی در روزنامه آمریکایی واشنگتنپست منتشر شد که به مقامات آمریکایی توصیه میکرد از ابزار تحریم برای امتیاز گرفتن بیشتر از ایران در مذاکرات استفاده کنند.
تقریبا نهتنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام مردم خاورمیانه واضح است که سیاستهای خاورمیانهای ایالات متحده دیرزمانی است که با محوریت رژیم صهیونیستی اولویتبندی میشوند. بنابراین خوشخیالی است اگر تصور کنیم در خصوص برنامه هستهای ایران و تحریمهای اعمالی بر جمهوری اسلامی، واشنگتن و تلآویو با یکدیگر دچار اختلافات جدی شدهاند. البته اختلاف نظر بین سیاستمداران امری طبیعی است اما این هم بدیهی است که بین آمریکا و اسرائیل در این فقره خاص، اختلاف راهبردی وجود ندارد.
به نظر میرسد، تاکتیک امتیازگیری غرب از جمهوری اسلامی در پرونده هستهای، تاکتیکی دو و نیم بخشی، به شرح زیر است:
بخش اول را صهیونیستها و تندروهای آمریکایی مدیریت میکنند. در این جزء از «تاکتیک احتمالا متحد» آمریکاییها، اسرائیل در کنار بخشی از کنگره آمریکا و برخی مقامات دیگر آمریکایی قرار گرفته و و با تمام توان بر طبل تحریم میکوبند. این افراد نقش «پلیس بد» را بازی کرده و تلاش دارند که ایران را به سوی بخش دوم متمایل کنند.
بخش دوم را وزارت امور خارجه ایالات متحده و بخشی از رسانهها تشکیل میدهند که مستمرا بر لزوم تعامل با دولت جدید ایران تاکید میکنند. این بخش تاکتیکی قرار است به ایران روی باز نشان دهد و در مقابل پلیس بد، نقش پلیس خوب را بازی کند. نهتنها در ایالات متحده، در سایر کشورهای غربی چهرههایی کاملا شناخته شده نظیر «جک استراو»، وزیر امور خارجه سابق بریتانیا، از این سیاست پیروی میکنند.
و اما نیمبخشی که مدنظر ماست، دقیقا همان کاری را میکند که روزنامه واشنگتنپست کرده است. جماعتی در آمریکا «گروهی حاشیهای» تشکیل دادهاند و توصیههای واقعی را از درون دستگاههای تصمیمگیر بیرون کشیده و بار دیگر خطاب به مقامات آمریکایی عنوان میکنند. بهعبارت دیگر، اینان پالسهایی را از درون دستگاه سیاست خارجی آمریکا به بیرون منتقل کرده و انتظار دارند مقامات ایرانی این پالسها را دریافت کنند. فحوای تمام این پالسها بدین شرح است: «امتیاز بدهید تا تحریمها را کاهش دهیم.»
راهبرد به کار گرفته شده را نیز میتوان چنین خلاصه کرد: «از پلیس بد بترسید و برای پناه بردن به پلیس خوب، از روشی که عقلای گروه حاشیهای توصیه میکنند پیروی کنید.»
برآمد این بازی عبارت است از تلاش برای کاهش فعالیتهای هستهای ایران با هدف لغو تحریمها، آن هم نه بهطور کامل؛ چرا که تا وقتی که ایران برنامه هستهای خود را برنچیده است، نباید تمام تحریمها علیه ایران کشور لغو شوند.
کسانی که فیلم آمریکایی «خوب، بد، زشت» را دیدهاند تصور بهتری میتوانند از راهبرد مشترک واشنگتن و تلآویو داشته باشند. برای خلاصی از شر «بد»، باید «زشت» را تحمل کرد تا به «خوب» رسید اما گلوله آخر «خوب»، خرج نجات «زشت» میشود و سهم هر دو هم از غنایم مساوی است.
نباید فراموش کرد که آمریکاییها و صهیونیستها همه در یک انگاره اشتراک نظر دارند و آن لزوم مهار ایران در خاورمیانه است. راهبرد مقابله با مهار قطعا استفاده از ابزارهای قدرت است.
و باز هم نباید فراموش کرد که طرف آمریکایی با تمام توان در برابر ایران است و ایران نیز چارهای جز واحد دیدن طرف مقابل و وحدت کلمه در برابر او ندارد.
بازی پلیس خوب و پلیس بد در روزهای مذاکرات ژنو ۵ امری کاملا روشن است. نتانیاهو در خصوص توافقی که هنوز هم حاصل نشده داد و فریاد راه انداخته است و کری نقش کسی را بازی میکند که انگار میخواهد نتانیاهو را آرام نگاه دارد و به ایران نزدیک شود. البته این «لطف کری (!)» نباید بدون پاداش بماند. پاداش کری گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است.
موفقیت تیم دیپلماتیک ایران در ژنو آرزوی هر ایرانی است اما باید توجه داشت که طرف مقابل سناریوی پیچیدهای را برای مذاکرات تدوین کرده است. نتانیاهو البته همیشه عصبی است اما شاید آن قدرها هم که در این دو روز نشان میدهد عصبانی نباشد.
و اما گزارش فارس در خصوص «استراتژی دو نیم بخشی» کاخ سفید و تلآویو علیه ایران بدین شرح بود:
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این روزها ظاهرا کاری جز تشویق مقامات غربی به ادامه سیاستهای تحریمی علیه ایران ندارد. در حالی که برخی اخبار از گسترش فقر در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ حکایت دارند، نتانیاهو تنها دغدغهاش این است که فشارهای اقتصادی علیه مردم ایران برداشته نشود.
از سوی دیگر، روز گذشته، یادداشتی در روزنامه آمریکایی واشنگتنپست منتشر شد که به مقامات آمریکایی توصیه میکرد از ابزار تحریم برای امتیاز گرفتن بیشتر از ایران در مذاکرات استفاده کنند.
تقریبا نهتنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام مردم خاورمیانه واضح است که سیاستهای خاورمیانهای ایالات متحده دیرزمانی است که با محوریت رژیم صهیونیستی اولویتبندی میشوند. بنابراین خوشخیالی است اگر تصور کنیم در خصوص برنامه هستهای ایران و تحریمهای اعمالی بر جمهوری اسلامی، واشنگتن و تلآویو با یکدیگر دچار اختلافات جدی شدهاند. البته اختلاف نظر بین سیاستمداران امری طبیعی است اما این هم بدیهی است که بین آمریکا و اسرائیل در این فقره خاص، اختلاف راهبردی وجود ندارد.
به نظر میرسد، تاکتیک امتیازگیری غرب از جمهوری اسلامی در پرونده هستهای، تاکتیکی دو و نیم بخشی، به شرح زیر است:
بخش اول را صهیونیستها و تندروهای آمریکایی مدیریت میکنند. در این جزء از «تاکتیک احتمالا متحد» آمریکاییها، اسرائیل در کنار بخشی از کنگره آمریکا و برخی مقامات دیگر آمریکایی قرار گرفته و و با تمام توان بر طبل تحریم میکوبند. این افراد نقش «پلیس بد» را بازی کرده و تلاش دارند که ایران را به سوی بخش دوم متمایل کنند.
بخش دوم را وزارت امور خارجه ایالات متحده و بخشی از رسانهها تشکیل میدهند که مستمرا بر لزوم تعامل با دولت جدید ایران تاکید میکنند. این بخش تاکتیکی قرار است به ایران روی باز نشان دهد و در مقابل پلیس بد، نقش پلیس خوب را بازی کند. نهتنها در ایالات متحده، در سایر کشورهای غربی چهرههایی کاملا شناخته شده نظیر «جک استراو»، وزیر امور خارجه سابق بریتانیا، از این سیاست پیروی میکنند.
و اما نیمبخشی که مدنظر ماست، دقیقا همان کاری را میکند که روزنامه واشنگتنپست کرده است. جماعتی در آمریکا «گروهی حاشیهای» تشکیل دادهاند و توصیههای واقعی را از درون دستگاههای تصمیمگیر بیرون کشیده و بار دیگر خطاب به مقامات آمریکایی عنوان میکنند. بهعبارت دیگر، اینان پالسهایی را از درون دستگاه سیاست خارجی آمریکا به بیرون منتقل کرده و انتظار دارند مقامات ایرانی این پالسها را دریافت کنند. فحوای تمام این پالسها بدین شرح است: «امتیاز بدهید تا تحریمها را کاهش دهیم.»
راهبرد به کار گرفته شده را نیز میتوان چنین خلاصه کرد: «از پلیس بد بترسید و برای پناه بردن به پلیس خوب، از روشی که عقلای گروه حاشیهای توصیه میکنند پیروی کنید.»
برآمد این بازی عبارت است از تلاش برای کاهش فعالیتهای هستهای ایران با هدف لغو تحریمها، آن هم نه بهطور کامل؛ چرا که تا وقتی که ایران برنامه هستهای خود را برنچیده است، نباید تمام تحریمها علیه ایران کشور لغو شوند.
کسانی که فیلم آمریکایی «خوب، بد، زشت» را دیدهاند تصور بهتری میتوانند از راهبرد مشترک واشنگتن و تلآویو داشته باشند. برای خلاصی از شر «بد»، باید «زشت» را تحمل کرد تا به «خوب» رسید اما گلوله آخر «خوب»، خرج نجات «زشت» میشود و سهم هر دو هم از غنایم مساوی است.
نباید فراموش کرد که آمریکاییها و صهیونیستها همه در یک انگاره اشتراک نظر دارند و آن لزوم مهار ایران در خاورمیانه است. راهبرد مقابله با مهار قطعا استفاده از ابزارهای قدرت است.
و باز هم نباید فراموش کرد که طرف آمریکایی با تمام توان در برابر ایران است و ایران نیز چارهای جز واحد دیدن طرف مقابل و وحدت کلمه در برابر او ندارد.
حضرات نماز وحشت یادشون نره!!!! :)