اینجا "آنگولا" نیست آقای میردامادی
"مشکلات اقتصادی و معیشتی تقریبا در بسیاری از کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند وجود دارد، منتها با شدت و ضعف متفاوت که در کشور ما در شدیدترین وضعیت خود قرار دارد"!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ محسن میردامادی، فعالان اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه سال ۸۸ به تازگی در لابهلای یک مصاحبه با سایت جماران که پیرامون علت کاهش مشارکت مردم در انتخابات انجام شده، اظهار کرده است:
"مشکلات اقتصادی و معیشتی تقریبا در بسیاری از کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند وجود دارد، منتها با شدت و ضعف متفاوت که در کشور ما در شدیدترین وضعیت خود قرار دارد"!
*تحلیلگران ارشد اطلاعات و جامعهشناسان امنیتی کشور حتما باید بررسی کنند که چه فضایی پیشامد کرده است که تئوریسینهای اصلاحات به خود اجازه میدهند شرایط ایران اسلامی را جعل کرده و در ادامه نیز این جعلیات را با کشورهایی مثل آنگولا، اتیوپی، سودان جنوبی، اسپانیا، یونان و... مقایسه کنند.
کشورهایی دارای بیشترین آسیب از رکود، جنگ، بیکاری، گرسنگی و تجزیه ارضی که آرزوی ایران بودن را در سر میپرورانند اما درگیر مشکلاتی در سطح بحران هستند.
اگرچه بغض میردامادی از نظام اسلامی قابل درک است اما معالوصف او حاضر نیست به مخاطبان خود بگوید که انقلاب اسلامی ایران در حالی پا به چهل و یکمین سال عمر خویش میگذارد که توانسته به فضل الهی مایه افتخار و مباهات باشد و در همه زمینهها کارنامهای مشحون از دستاوردهای بزرگ بر جای بگذارد...
ایران اسلامی توانسته است به برکت انقلاب اسلامی رتبه خود در فقر مطلق را به جایی برساند که امروز در جایگاهی بهتر از انگلستان قرار داریم، ضریب جینی ایران بهتر از چین و آمریکاست و نرخ بیکاری ۱۲ درصدی ایران نیز جدای از اینکه رو به کاهش است و میزان فعلی هم "بیکاری شیک" (به معنی عدم پذیرش هر شغلی توسط کارجویان) محسوب میشود اما در همین حال نیز نرخ بیکاری ایران از کشورهایی مثل اسپانیا و یونان کمتر است. ضمن اینکه شهروندان ایرانی هم در سایهسار انقلاب اسلامی در زمره کشورهای با کمترین میزان مالیات و نرخ سوخت و نرخ نان زندگی میکنند.
کارنامهای که اگر نبود دولت منتخبِ آقای میردامادی و دوستان ایشان که موجب شیوع گرانی خطرناکتر از کرونا! در کشور شده است؛ حتما امروز نه آقای میردامادی جرأت بیان حرفهایی از جنس سال ۸۸ را میداشت و نه فضای برای طرح این لاطائلات وجود داشت...
ما اکنون این سؤال را میپرسیم که آقای میردامادی با کدام وجدان و کدامین منطق حاضر به بیان چنین حرف غلطی شده که شرایط اقتصادی و معیشتی در ایران را شدیدترین در جهان توصیف کند!؟
آیا بروز چند مشکل اقتصادی از سوی نهاد کلان انتخابی دولت که در تمام دنیا نیز یک مسئله هر روزه است؛ به معنی قرار داشتن کشور در پرتگاه اقتصادی است!؟
عجیب آنکه دولت آقای روحانی هم ضمن "عدم نظارت بر قیمتها" همواره تلاش دارد در سیاهنمایی از اوضاع کشور از همقطاران اصلاحطلبش عقب نماند و مثلا این "اسحاق جهانگیری"، معاون اول دولت است که طی سالیان گذشته تاکنون ۲ مرتبه بر قرار داشتن اقتصاد کشور در "شرایط ته درّه" تأکید کرد (جهانگیری هرگز از این حرکت ناامید سازانه عذرخواهی نکرد...) و یا این روزنامه ایران بعنوان ارگان رسمی دولت است که حرکاتش در سیاهنمایی از اوضاع کشور حالا مورد اعتراض خواص نیز قرار گرفته است.
گفتنیست، با ابتنا به آنچه میردامادی گفته است؛ اکنون به نحوی کاملا ملموستر درک میشود که چرا هممسلکان او در ستاد اصلاحات از "عامالبلوی" شدن خیابانهای کشور و در پیش بودن "انقلاب" حرف میزنند و جالبتر از همه اینکه اکنون بهتر فهم میشود آنها چرا قصد دارند خود را بعنوان فرماندهان این "فتنه اقتصادی" مطرح کنند و چرا این جرأت را یافتند که دست به "تحریم خاموش" انتخابات بزنند!؟
"مشکلات اقتصادی و معیشتی تقریبا در بسیاری از کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند وجود دارد، منتها با شدت و ضعف متفاوت که در کشور ما در شدیدترین وضعیت خود قرار دارد"!
*تحلیلگران ارشد اطلاعات و جامعهشناسان امنیتی کشور حتما باید بررسی کنند که چه فضایی پیشامد کرده است که تئوریسینهای اصلاحات به خود اجازه میدهند شرایط ایران اسلامی را جعل کرده و در ادامه نیز این جعلیات را با کشورهایی مثل آنگولا، اتیوپی، سودان جنوبی، اسپانیا، یونان و... مقایسه کنند.
کشورهایی دارای بیشترین آسیب از رکود، جنگ، بیکاری، گرسنگی و تجزیه ارضی که آرزوی ایران بودن را در سر میپرورانند اما درگیر مشکلاتی در سطح بحران هستند.
اگرچه بغض میردامادی از نظام اسلامی قابل درک است اما معالوصف او حاضر نیست به مخاطبان خود بگوید که انقلاب اسلامی ایران در حالی پا به چهل و یکمین سال عمر خویش میگذارد که توانسته به فضل الهی مایه افتخار و مباهات باشد و در همه زمینهها کارنامهای مشحون از دستاوردهای بزرگ بر جای بگذارد...
ایران اسلامی توانسته است به برکت انقلاب اسلامی رتبه خود در فقر مطلق را به جایی برساند که امروز در جایگاهی بهتر از انگلستان قرار داریم، ضریب جینی ایران بهتر از چین و آمریکاست و نرخ بیکاری ۱۲ درصدی ایران نیز جدای از اینکه رو به کاهش است و میزان فعلی هم "بیکاری شیک" (به معنی عدم پذیرش هر شغلی توسط کارجویان) محسوب میشود اما در همین حال نیز نرخ بیکاری ایران از کشورهایی مثل اسپانیا و یونان کمتر است. ضمن اینکه شهروندان ایرانی هم در سایهسار انقلاب اسلامی در زمره کشورهای با کمترین میزان مالیات و نرخ سوخت و نرخ نان زندگی میکنند.
کارنامهای که اگر نبود دولت منتخبِ آقای میردامادی و دوستان ایشان که موجب شیوع گرانی خطرناکتر از کرونا! در کشور شده است؛ حتما امروز نه آقای میردامادی جرأت بیان حرفهایی از جنس سال ۸۸ را میداشت و نه فضای برای طرح این لاطائلات وجود داشت...
ما اکنون این سؤال را میپرسیم که آقای میردامادی با کدام وجدان و کدامین منطق حاضر به بیان چنین حرف غلطی شده که شرایط اقتصادی و معیشتی در ایران را شدیدترین در جهان توصیف کند!؟
آیا بروز چند مشکل اقتصادی از سوی نهاد کلان انتخابی دولت که در تمام دنیا نیز یک مسئله هر روزه است؛ به معنی قرار داشتن کشور در پرتگاه اقتصادی است!؟
عجیب آنکه دولت آقای روحانی هم ضمن "عدم نظارت بر قیمتها" همواره تلاش دارد در سیاهنمایی از اوضاع کشور از همقطاران اصلاحطلبش عقب نماند و مثلا این "اسحاق جهانگیری"، معاون اول دولت است که طی سالیان گذشته تاکنون ۲ مرتبه بر قرار داشتن اقتصاد کشور در "شرایط ته درّه" تأکید کرد (جهانگیری هرگز از این حرکت ناامید سازانه عذرخواهی نکرد...) و یا این روزنامه ایران بعنوان ارگان رسمی دولت است که حرکاتش در سیاهنمایی از اوضاع کشور حالا مورد اعتراض خواص نیز قرار گرفته است.
گفتنیست، با ابتنا به آنچه میردامادی گفته است؛ اکنون به نحوی کاملا ملموستر درک میشود که چرا هممسلکان او در ستاد اصلاحات از "عامالبلوی" شدن خیابانهای کشور و در پیش بودن "انقلاب" حرف میزنند و جالبتر از همه اینکه اکنون بهتر فهم میشود آنها چرا قصد دارند خود را بعنوان فرماندهان این "فتنه اقتصادی" مطرح کنند و چرا این جرأت را یافتند که دست به "تحریم خاموش" انتخابات بزنند!؟