همسر شهید پورهنگ و خواهر شهید پاشاپور:
خواهر شهید پاشاپور گفت: ویژگی خیلی مثبت برادرم مسوولیتپذیریاش بود، غیر ممکن بود مسوولیتی به او واگذار شود و به سرانجام نرساند، الان هم فکر میکنم بازگشت پیکرش ادامه مسوولیتش است و...
شهدای ایران:«زینب پاشاپور» همسر شهید «محمد پورهنگ» و خواهر شهید «اصغر پاشاپور» است که روز گذشته پیکر برادرش پس از یک ماه از شهادت به کشور بازگشت و او و خانوادهاش در معراج الشهدای تهران با پیکر وی وداع کردند.
وی با اشاره به اختلاف سنی 9 ساله با برادرش در خصوص فعالیتهای او در سوریه اظهار داشت: روزهای ابتدایی جنگ سوریه و درگیریهای داخلی، زمانی که بسیاری از مردم از ماجراهای سوریه با خبر نبودند برادرم عازم سوریه شد. وقتی آتش جنگ شعله کشید، رفت و آمدش به ایران را کم کرد و حتی چند سال به ایران بازنگشت.
وی با بیان اینکه آخرین بار دو سال پیش برادرم را برای پیگیری موضوع شهادت همسرم دیدم، افزود: آخرین باری که به ایران آمد عید فطر دو سال پیش بود که به خاطر مسوولیت و موقیعتی که در سوریه داشت امکان حضور در ایران برایش فراهم نمیشد.
پاشاپور در ادامه به دوستی نزدیک برادر و همسرش اشاره و بیان کرد: در ایران صمیمیترین رفیق برادرم، همسرم بود. زمانی که اصغر به سوریه اعزام شد چند سال بعد همسرم نیز به او پیوست، البته در یک منطقه باهم نبودند. همسر من از آنجا که با مسمومیت به شهادت رسید زمانی که در بیمارستان بود برادرم چندبار به او سر زد. زمانی که به ایران بازگشتیم همسرم شهید شد اما اصغر به واسطه مسوولیتی که داشت نتوانست کارش را رها کند و به ایران بیاید.
وی تصریح کرد: من آن سال که به سوریه رفتم متوجه شدم مسوولیت دارد و فرمانده است اما بعد از شهادت بود که متوجه شدیم فرمانده ارشد بوده و مسوولیتش بعد از حاج قاسم بیشتر شده بود. شاید باورتان نشود ولی من هنوز دقیق نمیدانم برادرم چه کار میکرد چون روحیهاش اینطور بود که صحبتی نمیکرد نه الان که از زمان ورودش به سپاه پاسداران چیزی از کارش نمیدانستیم و فرمانده بودنش را بعد از شهادت به واسطه صحبت دوستانش فهمیدیم.
خواهر شهید پاشاپور از ارتباط نزدیک حاج قاسم با برادرش گفت و روایت کرد: بعد از اینکه حاج قاسم شهید شد فیلمهایی بیرون آمد که اطراف او افرادی با چهرههای مات شده حضور داشتند ما حدس میزدیم یکی از این افراد برادرم باشد. بعد از شهادت حاج قاسم ضربه سختی به برادرم وارد شد چرا که در آن یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم برادرم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و ناراحت بود.
وی همچنین درباره نحوه شهادت برادرش بیان کرد: هم ما و هم خانوادهاش با وجودی که در سوریه بودند اطلاع دقیقی از شهادت او نداریم. آن چه که شنیدیم برای آزادسازی و تثبیت منطقهای رفتند و در عملیات از ناحیه سینه مورد اصابت قرار میگیرد و به واسطه همان جراحت به شهادت میرسد و در بازگشت، پیکرش دست نیروهای دشمن میافتد.
زینب پاشاپور در خصوص تبادل پیکر برادر شهیدش گفت: از روزهای ابتدایی امید داشتیم که پیکر بازگردد البته همه خانواده به ویژه پدرم متفق القول بودند که حتی یک ریال از بیتالمال برای مبادله پیکر برادرم پرداخت نشود. اعتقاد این است که اصل روح است و روح در پیشگاه خدا و اولیاءالله است. درست است که پیکر و دیدن دوبارهاش برای ما ارزشمند است ولی گفتند حاضر نیستند از این عزت دست بکشند ولی دوستان به خانواده قول داده بودند مبادله انجام میشود که به لطف اهل بیت (ع) و حضرت زینب (س) این مبادله صورت گرفت و پیکر برادرم به کشور بازگشت.
وی درباره ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید پاشاپور بیان کرد: تمامی خاطرات برادرم آمیخته با خنده و شوخی است، مدام دنبال خوب کردن حال بقیه بود، ویژگی خیلی مثبت او مسوولیتپذیریاش بود، غیر ممکن بود مسوولیتی به او واگذار شود و به سرانجام نرساند، پیش از شهادت نیز کامل مسوولیتش را در منطقه انجام داد و بعد به شهادت رسید، الان هم فکر می کنم بازگشت پیکرش ادامه مسوولیتش است و ماموریتی دارد که با بازگشت پیکرش انجام میشود.
وی با اشاره به اختلاف سنی 9 ساله با برادرش در خصوص فعالیتهای او در سوریه اظهار داشت: روزهای ابتدایی جنگ سوریه و درگیریهای داخلی، زمانی که بسیاری از مردم از ماجراهای سوریه با خبر نبودند برادرم عازم سوریه شد. وقتی آتش جنگ شعله کشید، رفت و آمدش به ایران را کم کرد و حتی چند سال به ایران بازنگشت.
وی با بیان اینکه آخرین بار دو سال پیش برادرم را برای پیگیری موضوع شهادت همسرم دیدم، افزود: آخرین باری که به ایران آمد عید فطر دو سال پیش بود که به خاطر مسوولیت و موقیعتی که در سوریه داشت امکان حضور در ایران برایش فراهم نمیشد.
پاشاپور در ادامه به دوستی نزدیک برادر و همسرش اشاره و بیان کرد: در ایران صمیمیترین رفیق برادرم، همسرم بود. زمانی که اصغر به سوریه اعزام شد چند سال بعد همسرم نیز به او پیوست، البته در یک منطقه باهم نبودند. همسر من از آنجا که با مسمومیت به شهادت رسید زمانی که در بیمارستان بود برادرم چندبار به او سر زد. زمانی که به ایران بازگشتیم همسرم شهید شد اما اصغر به واسطه مسوولیتی که داشت نتوانست کارش را رها کند و به ایران بیاید.
وی تصریح کرد: من آن سال که به سوریه رفتم متوجه شدم مسوولیت دارد و فرمانده است اما بعد از شهادت بود که متوجه شدیم فرمانده ارشد بوده و مسوولیتش بعد از حاج قاسم بیشتر شده بود. شاید باورتان نشود ولی من هنوز دقیق نمیدانم برادرم چه کار میکرد چون روحیهاش اینطور بود که صحبتی نمیکرد نه الان که از زمان ورودش به سپاه پاسداران چیزی از کارش نمیدانستیم و فرمانده بودنش را بعد از شهادت به واسطه صحبت دوستانش فهمیدیم.
خواهر شهید پاشاپور از ارتباط نزدیک حاج قاسم با برادرش گفت و روایت کرد: بعد از اینکه حاج قاسم شهید شد فیلمهایی بیرون آمد که اطراف او افرادی با چهرههای مات شده حضور داشتند ما حدس میزدیم یکی از این افراد برادرم باشد. بعد از شهادت حاج قاسم ضربه سختی به برادرم وارد شد چرا که در آن یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم برادرم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و ناراحت بود.
وی همچنین درباره نحوه شهادت برادرش بیان کرد: هم ما و هم خانوادهاش با وجودی که در سوریه بودند اطلاع دقیقی از شهادت او نداریم. آن چه که شنیدیم برای آزادسازی و تثبیت منطقهای رفتند و در عملیات از ناحیه سینه مورد اصابت قرار میگیرد و به واسطه همان جراحت به شهادت میرسد و در بازگشت، پیکرش دست نیروهای دشمن میافتد.
زینب پاشاپور در خصوص تبادل پیکر برادر شهیدش گفت: از روزهای ابتدایی امید داشتیم که پیکر بازگردد البته همه خانواده به ویژه پدرم متفق القول بودند که حتی یک ریال از بیتالمال برای مبادله پیکر برادرم پرداخت نشود. اعتقاد این است که اصل روح است و روح در پیشگاه خدا و اولیاءالله است. درست است که پیکر و دیدن دوبارهاش برای ما ارزشمند است ولی گفتند حاضر نیستند از این عزت دست بکشند ولی دوستان به خانواده قول داده بودند مبادله انجام میشود که به لطف اهل بیت (ع) و حضرت زینب (س) این مبادله صورت گرفت و پیکر برادرم به کشور بازگشت.
وی درباره ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید پاشاپور بیان کرد: تمامی خاطرات برادرم آمیخته با خنده و شوخی است، مدام دنبال خوب کردن حال بقیه بود، ویژگی خیلی مثبت او مسوولیتپذیریاش بود، غیر ممکن بود مسوولیتی به او واگذار شود و به سرانجام نرساند، پیش از شهادت نیز کامل مسوولیتش را در منطقه انجام داد و بعد به شهادت رسید، الان هم فکر می کنم بازگشت پیکرش ادامه مسوولیتش است و ماموریتی دارد که با بازگشت پیکرش انجام میشود.