نادیده گرفتن کل تاریخ ایران توسط مسئولین تلویزیون و سیاست گذاران فرهنگی کشور تبعات دیگری هم داشته است که تنها به ذکر دو نمونه از این موارد اکتفا می کنیم:
نمایش سریال های تاریخی از سیمای جمهوری اسلامی
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ تورج رفیعی طاری: سرانجام نمایش مجموعه داستانهای ساختگی کلاه پهلوی از تلویزیون ایران خاتمه یافت اما هنوز پخش مجدد سریال افسانه ای جومونگ به پایان نرسیده است.
از اولین روزهای استقرار جمهوری اسلامی, جو انقلابی و ضد پادشاهی حاکم بر جامعه بسیاری از فیلمسازان را بر آن داشت تا به ساخت فیلمهائی افشاگرانه در باره خاندان پهلوی روی آورند و در آغاز, اینگونه فیلمها به دلیل تازگی موضوع با استقبال مردم نیز روبرو شد.
اما به مرور زمان, خلاصه کردن کل تاریخ ایران در دوران حکومت رضا شاه و محمد رضا پهلوی و ساخت فیلمهائی که صحت محتوای آنها نیز مورد قبول همگان نبود به صورت یک سنت همیشگی در سیمای جمهوری اسلامی درآمد و این کار تا بدانجا ادامه یافت که دیگر در زوایای پیدا و پنهان زندگی خاندان پهلوی نکته ای برای تبدیل شدن به فیلم باقی نماند.
از سوی دیگر گسترش و فراگیر شدن شبکه های ماهواره ای و همگانی شدن اینترنت و امکان دریافت فیلمهای تولید شده در دیگر کشورها تلویزیون ایران را با عرصه رقابتی مواجه ساخت که موفقیت در آن نیازمند تغییرات اساسی در موضوع و کیفیت فیلمها بود.
اما بازهم شبکه های رو به گسترش تلویزیون ایران, بدون توجه به شرایط موجود همان روند را به گونه ای ادامه دادند که به هنگام پخش سریال کلاه پهلوی یکی از بازیگران از بازی در این سریال کم بیننده اظهار ندامت کرد و همزمان با این اظهارات پخش مستندی متفاوت در باره رضا شاه از شبکه تلویزیونی من و تو آنچنان با استقبال عمومی مواجه گردید که بسیاری از سایتها که هیچگاه علاقه ای به نقد و بررسی سریالهائی همچون کلاه پهلوی نشان نمی دادند به تحلیل و بررسی مستند پخش شده از این شبکه ماهواره ای پرداختند و ایرانیانی هم که موفق به دیدن فیلم نشده بودند در صدد یافتن نسخه ای از آن برآمدند.
نادیده گرفتن کل تاریخ ایران توسط مسئولین تلویزیون و سیاست گذاران فرهنگی کشور تبعات دیگری هم داشته است که تنها به ذکر دو نمونه از این موارد اکتفا می کنیم:
در سال 1385 فیلمی ضد ایرانی به نام 300 در آمریکا به نمایش درآمد که ایرانیان زمان خشایار شا را به هنگام رویارویی با سپاه یونان مردمی وحشی نشان می داد.
این فیلم خشم همه ایرانیان را در سراسر دنیا برانگیخت و در آن زمان انتظار عمومی این بود که این توهین با ساخت و نمایش فیلمی ایرانی پاسخ داده شود ولی نه فیلمسازان و متولیان فرهنگی کشور تمایلی به این اقدام نشان دادند و نه تلویزیون اقدامی در جهت پاسخگوئی به این توهین بزرگ به عمل آورد.
حریم سلطان هم نمونه دیگریست از فیلمهایی که با هدف تحریف تاریخ ساخته شده اند. این فیلم با پخش از یک شبکه ماهواره ای فارسی زبان, ایرانیان را با نام سلطان محبوب مردم ترکیه یعنی سلیمان آشنا ساخته است در حالی که بیشتر ایرانیان نمی دانند که سلیمان کسی بوده که خود را سلطان همه جهان می پنداشته و همچون دیگر سلاطین عثمانی با حکومت و مردم ایران ستیزی همیشگی داشته است.
آنچه ذکر شد بیانگر نادیده گرفتن تاریخ ایران توسط مسئولین سیمای جمهوری اسلامی است. اما بررسی فیلمهای خارجی نمایش داده شده از تلویزیون نشان می دهد که چنین سیاستی در باره نمایش تولیدات دیگر کشورها اعمال نشده است.
بی تردید نمایش فیلمها و سریالهای غیر ایرانی از تلویزیون ایران می تواند به تنوع و جذابیت بیشتر برنامه ها کمک کند. اما در اینجا تصمیم گیرندگان, با کنار نهادن فرهنگ و تاریخ کشور خود و با انتخاب دائمی فیلمهای ساخت کره عملا به تبلیغ فرهنگ و تاریخ آن کشور روی آوردند و نتیجه آنکه اکنون وابستگی ایرانیان به کره تنها به استفاده از اتومبیل و لوازم خانگی ساخت آن کشور و تلاش برای یافتن قطعات اصل کره ای محدود نمی شود.
ایرانیان با تماشای سریالهائی همچون جواهری در قصر تا حدود زیادی با فرهنگ و آداب و سنن مردم کره آشنا شده اند و همین امر زمینه ای شده است برای برگزاری جشنواره غذائی آن کشور در ایران. نمایش افسانه گونه سرگذشت جومونگ, مردم ایران را با نام یکی از پادشاهان مورد علاقه مردم کره آشنا کرده است و این در حالیست که بیشتر ایرانیان اطلاع ندارند که 6 قرن قبل از جومونگ, ایران دارای پادشاه و حکومتی یکپارچه بوده است.
مشکل فیلمسازی در تلویزیون ایران تنها انحصار به فیلمهای تاریخی ندارد. گرایش ایرانیان به شبکه های به ظاهر غیرقانونی ولی به راستی فراگیر ماهواره ای ناشی از ایرادات آشکار محصولات سیمای جمهوری اسلامی است که هیچگاه از سوی متولیان امر به شکل جدی به آن پرداخته نشده است.
فیلمنامه هائی تکراری و ضعیف و اصرار بر تزریق پیامهای تکراری اخلاقی در تمامی فیلمها تا کنون نتیجه ای جز سوق دادن بینندگان به سمت فیلمهای ماهواره ای نداشته است.
رئیس و مسئولین صدا و سیما باید به شکلی واقع بینانه حضور حریفی قدرتمند به نام ماهواره را باور کنند. آنان باید بدانند که برخورد کینه توزانه و تمسخرآمیز با شبکه های ماهواره ای به افزایش بینندگان تلویزیون ایران نمی انجامد و تنها راه تداوم حضور تلویزیون ایران در این عرصه, نه افزایش تعداد کانال, که پذیرش واقعیت و بالا بردن کیفیت است.
در مورد فیلمهای تاریخی هم باید توجه داشته باشند که گرچه از 34 سال قبل سیستم حکومتی ایران تغییر یافته, در کشور ما نیز همچون کره حکومت پادشاهی و کلمه شاه مربوط به گذشته و تاریخ است و تاریخ هیچ کشوری هم قابل حذف یا تغییر نیست.
بنابراین بهتر است به جای نمایش افتخارات و افسانه های تاریخی کشورهای دیگر, توان خود را در ساخت فیلمهایی برای به نمایش درآوردن تاریخ واقعی ایران به کار گیرند که البته اینگونه فیلمها می بایست قابلیت وارد شدن در میدان رقابت با تولیدات کشورهای دیگر را داشته باشند و در چنین شرایطی همه ایرانیان مشتاقانه به تماشای افسانه ها و واقعیتهای تاریخی کشور خود خواهند نشست. یقینا برای چنین اقداماتی, داشتن اعتقاد و اراده اولین شرط است.
از اولین روزهای استقرار جمهوری اسلامی, جو انقلابی و ضد پادشاهی حاکم بر جامعه بسیاری از فیلمسازان را بر آن داشت تا به ساخت فیلمهائی افشاگرانه در باره خاندان پهلوی روی آورند و در آغاز, اینگونه فیلمها به دلیل تازگی موضوع با استقبال مردم نیز روبرو شد.
اما به مرور زمان, خلاصه کردن کل تاریخ ایران در دوران حکومت رضا شاه و محمد رضا پهلوی و ساخت فیلمهائی که صحت محتوای آنها نیز مورد قبول همگان نبود به صورت یک سنت همیشگی در سیمای جمهوری اسلامی درآمد و این کار تا بدانجا ادامه یافت که دیگر در زوایای پیدا و پنهان زندگی خاندان پهلوی نکته ای برای تبدیل شدن به فیلم باقی نماند.
از سوی دیگر گسترش و فراگیر شدن شبکه های ماهواره ای و همگانی شدن اینترنت و امکان دریافت فیلمهای تولید شده در دیگر کشورها تلویزیون ایران را با عرصه رقابتی مواجه ساخت که موفقیت در آن نیازمند تغییرات اساسی در موضوع و کیفیت فیلمها بود.
اما بازهم شبکه های رو به گسترش تلویزیون ایران, بدون توجه به شرایط موجود همان روند را به گونه ای ادامه دادند که به هنگام پخش سریال کلاه پهلوی یکی از بازیگران از بازی در این سریال کم بیننده اظهار ندامت کرد و همزمان با این اظهارات پخش مستندی متفاوت در باره رضا شاه از شبکه تلویزیونی من و تو آنچنان با استقبال عمومی مواجه گردید که بسیاری از سایتها که هیچگاه علاقه ای به نقد و بررسی سریالهائی همچون کلاه پهلوی نشان نمی دادند به تحلیل و بررسی مستند پخش شده از این شبکه ماهواره ای پرداختند و ایرانیانی هم که موفق به دیدن فیلم نشده بودند در صدد یافتن نسخه ای از آن برآمدند.
نادیده گرفتن کل تاریخ ایران توسط مسئولین تلویزیون و سیاست گذاران فرهنگی کشور تبعات دیگری هم داشته است که تنها به ذکر دو نمونه از این موارد اکتفا می کنیم:
در سال 1385 فیلمی ضد ایرانی به نام 300 در آمریکا به نمایش درآمد که ایرانیان زمان خشایار شا را به هنگام رویارویی با سپاه یونان مردمی وحشی نشان می داد.
این فیلم خشم همه ایرانیان را در سراسر دنیا برانگیخت و در آن زمان انتظار عمومی این بود که این توهین با ساخت و نمایش فیلمی ایرانی پاسخ داده شود ولی نه فیلمسازان و متولیان فرهنگی کشور تمایلی به این اقدام نشان دادند و نه تلویزیون اقدامی در جهت پاسخگوئی به این توهین بزرگ به عمل آورد.
حریم سلطان هم نمونه دیگریست از فیلمهایی که با هدف تحریف تاریخ ساخته شده اند. این فیلم با پخش از یک شبکه ماهواره ای فارسی زبان, ایرانیان را با نام سلطان محبوب مردم ترکیه یعنی سلیمان آشنا ساخته است در حالی که بیشتر ایرانیان نمی دانند که سلیمان کسی بوده که خود را سلطان همه جهان می پنداشته و همچون دیگر سلاطین عثمانی با حکومت و مردم ایران ستیزی همیشگی داشته است.
آنچه ذکر شد بیانگر نادیده گرفتن تاریخ ایران توسط مسئولین سیمای جمهوری اسلامی است. اما بررسی فیلمهای خارجی نمایش داده شده از تلویزیون نشان می دهد که چنین سیاستی در باره نمایش تولیدات دیگر کشورها اعمال نشده است.
بی تردید نمایش فیلمها و سریالهای غیر ایرانی از تلویزیون ایران می تواند به تنوع و جذابیت بیشتر برنامه ها کمک کند. اما در اینجا تصمیم گیرندگان, با کنار نهادن فرهنگ و تاریخ کشور خود و با انتخاب دائمی فیلمهای ساخت کره عملا به تبلیغ فرهنگ و تاریخ آن کشور روی آوردند و نتیجه آنکه اکنون وابستگی ایرانیان به کره تنها به استفاده از اتومبیل و لوازم خانگی ساخت آن کشور و تلاش برای یافتن قطعات اصل کره ای محدود نمی شود.
ایرانیان با تماشای سریالهائی همچون جواهری در قصر تا حدود زیادی با فرهنگ و آداب و سنن مردم کره آشنا شده اند و همین امر زمینه ای شده است برای برگزاری جشنواره غذائی آن کشور در ایران. نمایش افسانه گونه سرگذشت جومونگ, مردم ایران را با نام یکی از پادشاهان مورد علاقه مردم کره آشنا کرده است و این در حالیست که بیشتر ایرانیان اطلاع ندارند که 6 قرن قبل از جومونگ, ایران دارای پادشاه و حکومتی یکپارچه بوده است.
مشکل فیلمسازی در تلویزیون ایران تنها انحصار به فیلمهای تاریخی ندارد. گرایش ایرانیان به شبکه های به ظاهر غیرقانونی ولی به راستی فراگیر ماهواره ای ناشی از ایرادات آشکار محصولات سیمای جمهوری اسلامی است که هیچگاه از سوی متولیان امر به شکل جدی به آن پرداخته نشده است.
فیلمنامه هائی تکراری و ضعیف و اصرار بر تزریق پیامهای تکراری اخلاقی در تمامی فیلمها تا کنون نتیجه ای جز سوق دادن بینندگان به سمت فیلمهای ماهواره ای نداشته است.
رئیس و مسئولین صدا و سیما باید به شکلی واقع بینانه حضور حریفی قدرتمند به نام ماهواره را باور کنند. آنان باید بدانند که برخورد کینه توزانه و تمسخرآمیز با شبکه های ماهواره ای به افزایش بینندگان تلویزیون ایران نمی انجامد و تنها راه تداوم حضور تلویزیون ایران در این عرصه, نه افزایش تعداد کانال, که پذیرش واقعیت و بالا بردن کیفیت است.
در مورد فیلمهای تاریخی هم باید توجه داشته باشند که گرچه از 34 سال قبل سیستم حکومتی ایران تغییر یافته, در کشور ما نیز همچون کره حکومت پادشاهی و کلمه شاه مربوط به گذشته و تاریخ است و تاریخ هیچ کشوری هم قابل حذف یا تغییر نیست.
بنابراین بهتر است به جای نمایش افتخارات و افسانه های تاریخی کشورهای دیگر, توان خود را در ساخت فیلمهایی برای به نمایش درآوردن تاریخ واقعی ایران به کار گیرند که البته اینگونه فیلمها می بایست قابلیت وارد شدن در میدان رقابت با تولیدات کشورهای دیگر را داشته باشند و در چنین شرایطی همه ایرانیان مشتاقانه به تماشای افسانه ها و واقعیتهای تاریخی کشور خود خواهند نشست. یقینا برای چنین اقداماتی, داشتن اعتقاد و اراده اولین شرط است.