دلم ضعف میرود برای دنیای مادری. دنیایی که متعلق به خودت نیستی. همه جا حضور کسی را احساس میکنی که آنقدر بیپناه است که فقط آغوش تو او را آرام میکند. آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند.
شهدای ایران؛ تو بگو حتی یکروز. مادری نه به سن و سال است و نه به مدت زمان بودن و
مادری کردن. همینکه خبر از بودن طفلی در شکم زنی باشد یعنی ستونی درست شده
از جنس لطافت و عطوفت در کنار سرسختی و شجاعت. بچهها دیر میفهمند این
ستون را مگر وقتی خودشان مادر و پدر بشوند. که چقدر به آن تکیه کردهاند و
کوه را پشت سرشان حس کردهاند.
امروز در خبرگزاری فارس مراسم سوگ یک مادر به پا بود. مادری که اگرچه فرصتی کمی برای مادری کردن پیدا کرد اما مگر یادگار دادن عشق به فرزند چقدر زمان میخواهد؟ تو بگو اندازه یک ثانیه. مادرها ناخوانده و نانوشته معجزه کردن را یاد میگیرند که اصلا خود مادر شدن معجزهایست بالاتر از همه اعجازهای دنیا.
مراسم گرامیداشت مرحومه «زهرا عبدالمحمدی» خبرنگار فقید پارلمانی خبرگزاری فارس ظهر امروز در سالن اجتماعات این خبرگزاری برگزار شد. در ابتدای این مراسم دلنوشتهای از این مادر، خطاب به فرزند خردسالش «محمدصدرا» خوانده شد. محمدصدرای دوساله اگرچه چیز زیادی از مراسم گرامیداشت مادرش را به خاطر نخواهد آورد اما قطعا عشق مادرش به او مثل همین دلنوشته با امضای «مادر محمدصدرا» مثل کوهی خواهد شد که تمام زندگیاش به او تکیه خواهد کرد.
امروز در خبرگزاری فارس مراسم سوگ یک مادر به پا بود. مادری که اگرچه فرصتی کمی برای مادری کردن پیدا کرد اما مگر یادگار دادن عشق به فرزند چقدر زمان میخواهد؟ تو بگو اندازه یک ثانیه. مادرها ناخوانده و نانوشته معجزه کردن را یاد میگیرند که اصلا خود مادر شدن معجزهایست بالاتر از همه اعجازهای دنیا.
مراسم گرامیداشت مرحومه «زهرا عبدالمحمدی» خبرنگار فقید پارلمانی خبرگزاری فارس ظهر امروز در سالن اجتماعات این خبرگزاری برگزار شد. در ابتدای این مراسم دلنوشتهای از این مادر، خطاب به فرزند خردسالش «محمدصدرا» خوانده شد. محمدصدرای دوساله اگرچه چیز زیادی از مراسم گرامیداشت مادرش را به خاطر نخواهد آورد اما قطعا عشق مادرش به او مثل همین دلنوشته با امضای «مادر محمدصدرا» مثل کوهی خواهد شد که تمام زندگیاش به او تکیه خواهد کرد.
متن این دلنوشته مادرانه به این شرح است:
مادر بودنم را خیلی دوست دارم...
چون به بودنم معنا میدهد. چون ارزشم را به رخم میکشد و یادم میدهد هزار بار بگویم «جانم». چون خداوند به من اعتماد کرده و تو را امانت به دستم سپرده است.
مادر بودنم را خیلی دوست دارم
هرچند در آیینه خودم را نمیبینم. آن زن خسته و کمخواب در قاب آیینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشتهای به گردنم گره میخورد.
مادر بودنم را خیلی دوست دارم...
مادر که باشی نباید سرما بخوری.یا اگر هم سرما خوردی باید زودتر خوب بشوی. مادر که باشی خیلی وقت نداری بنشینی و بروی توی هپروت و برای خودت باشی. مادر که باشی وقتی هم عصبانی میشوی و دادوبیداد میکنی، بعد که بچهات میخوابد مینشینی به صورت معصومش نگاه میکنی، غصه میخوری که چرا نتوانستی جلوی خودت را بگیری.
مادر که باشی گاهی لحظهشماری میکنی که بچهات بخوابد و بعد که میخوابد و خوابش طولانی میشود دلت برایش تنگ میشود. مادر که باشی باید خیلی مراقب خودت و رفتار و گفتار و کردارت باشی. مادر که باشی بزرگ میشوی. پله پله با بچهات بزرگ میشوی. مادر که باشی مدام دلت میتپد برای بچهات.
مادر بودنم را خیلی دوست دارم...
«مادر محمدصدرا»
منبع:فارس
«مادر محمدصدرا»
منبع:فارس