ماجرا از آنجا شروع شد که یکی از محکومان امنیتی ماجرای نیشکر هفتتپه از شکایت خود از یکی از خبرنگاران صداوسیما خبر داد؛ مسالهای که به سرعت دستمایه خبرسازی رسانههای خارج کشور قرار گرفت؛ اتفاقی که پیش از این نیز درباره یکی دیگر از خبرنگاران واحد مرکزی خبر رخ داده بود. سپیده قلیان که در ماجرای اعتصاب و اعتراضات کارگران هفتتپه خوزستان وارد و با سیاسیکردن ماجرا و بازکردن پای رسانههای خارجی باعث انحراف آن شد، در توییتی مدعی شد: «در مراحل تولید طرحی سوخته، شخص خانوم آمنه سادات ذبیحپور، در اتاق بازجویی حضور داشت و پس از ساعتها شکنجه جسمی و روحی، متنی را از قبل آماده کرده بود تا برای خواندن در مقابل دوربین، در اختیار ما بگذارد.» فارغ از ادعاهای بیاساسی که این خانم انجام داده است و مدعی بازجوبودن خبرنگار صداوسیما شده، خبرنگاران رسانههای فارسیزبان این خط خبری را سالهاست بهعنوان یک اتهام و برچسب به هر مخالف خودشان میچسبانند، چه خبرنگار صداوسیما باشد و چه نباشد، آنها او را بازجو خطاب میکنند تا این برچسب مانع فعالیتهای آنان شود.
اما لازم است کمی به عقبتر بگردیم. بعد از حوادث
آبان 98 که اعتراضات بحق مردم ایران با نفوذ عناصر بیگانه به اغتشاش کشیده شد، آمنه سادات ذبیحپور در سلسله گزارشهایی که تحت عنوان «حقیقت ماجرا» از صداوسیما پخش شد به پشت صحنه اغتشاشات اخیر پرداخت و در هر گزارشی چهرهای تازه از این ماجرا آشکار کرد. از حضور عناصر نفوذی گرفته تا چگونگی مسلحانهکردن اعتراضات در برخی نقاط. این گزارشها با توجه به تاثیرگذاری در افکار عمومی بهشدت مورد توجه قرار گرفت و در آشکارشدن بخشی از حوادث آبان موفق عمل کرد. آخرین مساله این گزارشها هم پخش اعترافات عناصر مسلح در ماهشهر بود که باعث شد روند اعتراضات به سمت خشونت علیه نیروهای نظامی برود و خب آنچه نباید میشد، اتفاق افتاد. بعد از آن هم انتشار گزارشی درباره سوءاستفاده جریانهای ضدانقلابی از کشتهشدن پویا بختیاری و فراخوانهای گسترده برای حضور در مراسم وی و نشان دادن صحنهگردانی رسانههای خارجی در نهایت باعث هجمههای فراوان به این خبرنگار شد. جدا از نوع حملات، اتهام بازجوبودن اساسا بیمعناست چرا که اگر کسی مقداری با عملکرد نهادهای امنیتی آشنا باشد، حتما میداند اینکه خبرنگاری در مراحل بازجویی حضور پیدا کند، کاملا بیمعناست و اساسا این مدل مستندها که شخصی درباره یک مساله امنیتی مسائلی را اعتراف میکند از سوی خود نهادهای امنیتی تهیه میشود و خبرنگار فقط راوی است که البته این مساله هم خود مورد مناقشه زیادی میان فعالان رسانهای است.
تو را ندیدم اما تمام تو را میشناختم
آمنه سادات ذبیحپور، خبرنگاری که این روزها تمام توجهات به سوی اوست؛ در اینستاگرامش در واکنش به توییت و شکایت قلیان نوشت: تو را ندیدم هیچگاه، تو اهواز بودی و من تهران اما تمام تو را میشناختم. برای مستندم دربارهات هرچه بود، دیده و خوانده بودم. ساده بودی؛ آنقدر ساده که به هر رنگی در میآمدی، مثل موهایت. میدیدم گرگها چگونه دورهات کردهاند؛ از توانا تا آن پیر نادانا! افسوسِ سپیده را برای روسیاهی میخواستند. بازجویت به تهران آمد. او را دیدم؛ خانمی باوقار، نجیب و آرام. اخلاق برایش حکم میکرد از تو به بدی یاد نکند؛ از تو واقعیتها را گفت. اما بعدها شنیدم که برای بار دوم و برای دیدنت به در خانهات آمده و برادرت با لگدی او را از پله به پایین پرت کرده و چند دنده او شکسته. اندوهم چند برابر شد وقتی او اهواز بود و بستری و من تهران... تو را ندیدهام اما به جای تنفر به تو ترحم دارم. دلم میخواست ببینمت اما بهجای آنکه تو سر حرف زدن را باز کنی، من تشنه یک صحبت طولانی بودم. تو از من به حقوق بشر غربی شکایت کردی، من اما از تو به خدا شکایت میبرم. من تو را ندیدم اما بهتر است دیدار ما به قیامت باشد؛ آنجا دیگر طلبکار و بدهکاری برای حقالناس نخواهد بود.»
در شرایطی که ذبیحپور به خاطر تهیه یک مستند از اعترافات عناصر تجزیهطلب مورد هجمه قرار گرفته است اما همه این مسائل بیتوجه به سیاستهای رسانهای صداوسیما صورت میگیرد و فقط نوک پیکان حملات به سمت خبرنگار نشانه رفته است درحالیکه سیاستگذاران رسانهای طی سالهای اخیر این مساله را جزو سیاستهای اصلیشان کردهاند و خب خبرنگاران هم در این سیاستها فعالیت میکنند و اینکه این مدل هجمه به خبرنگار انجام میشود برای خالیکردن و ترساندن آنها از این مدل فعالیت خبری.
سیدپویان حسینپور از فعالان رسانهای و مجازی هم با همین دیدگاه نوشته است: «حوزه خبر صداوسیما در این سالها، همیشه محل نقد جدی بوده اما این نقد بیش از خبرنگارها، متوجه نوع نگرش مدیران خبری و بهروزنشدن تکنیکهای خبری در این سازمان است. طبیعتا مانور ضدانقلاب در حوزه خبر هم بهخاطر خلأ ناشی از همین مدیریتهاست و یقه خبرنگاران صداوسیما خیلی گیر نیست. البته معتقدم در این چند سال اخیر، نگرش مدیران خبری رسانه ملی هم دستخوش تغییرات مثبتی شده و بعضا از انفعال خارج شدهاند. در این بین معدود عناصر خبری هم هستند که موفق شدهاند از لایههای پیچیده کار خبری در صداوسیما عبور کنند و نقش فعال ایفا کرده و اثرات خوبی هم داشتهاند. اینکه اخیرا شاهد هجمه سنگین رسانههای معاند مثل «بیبیسی» و «منوتو» و «ایراناینترنشنال» به آمنه سادات ذبیحپور بهعنوان یکی از این عناصر موفق هستیم، یعنی ضدانقلاب متوجه تغییر نبض صداوسیما در حوزه خبر شده و بهدنبال تخریب این تریبونهای جدید افتاده تا ضریب اثرشان را کاهش دهد. طبیعتا دامنه هجمهها محدود به حمله خانم ذبیحپور نخواهد شد و ماشین جنگ رسانهای اپوزیسیون، با ایجاد یک چتر سنگین تهاجمی، هم برای بیاعتبارسازی سایر سکوهای رسانهای صداوسیما اقدام خواهد کرد و هم با ارعاب رسانهای، نوعی مارپیچ سکوت را در بین عناصر خبری رسانه ملی شکل خواهد داد.»
هر چند سیدمهرداد سیدمهدی، رییس واحد مرکزی خبر اینگونه از نیروی تحت نظرش حمایت کرده است: «باید به آنها حق داد که اینطور زنجیر پاره کنند. سه سال برنامهریزی کرده بودند ولی اکنون شکستخوردهتر از همیشه هستند. باید از خانم آمنه سادات ذبیح پور تشکر ویژه کرد که نورافکن قوی روی این هتاکان دروغگو انداخت و پشت پرده فضاحتبار آنها را رو کرد. واقعا دست مریزاد.»
منبع: صبح نو