شهدای ایران؛ طلائیه بودیم. بیل میکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهید پیدا شد.
همراهش یه دفترِ قطورِ کوچیک بود، مثل دفتری که همه ی مداحها دارند. برگهای دفتر رو گل گرفته بود. پاکش کردم. باز کردنش زحمت زیادی داشت . . .
صفحه اولش نوشته بود:
عمّه بیا گمشده پیدا شده . . .
همراهش یه دفترِ قطورِ کوچیک بود، مثل دفتری که همه ی مداحها دارند. برگهای دفتر رو گل گرفته بود. پاکش کردم. باز کردنش زحمت زیادی داشت . . .
صفحه اولش نوشته بود:
عمّه بیا گمشده پیدا شده . . .