ادعای جدید ارگان رسانه ای دولت:
رسانه های دولتی و اصلاح طلب، به اسم دفاع از حقوق زنان، بانوان کشور را مورد توهین و تحقیر قرار می دهند. برای نمونه، روزنامه اصلاح طلب آرمان چندی پیش نوشته بود «اگر زنان به تماشای بازی مردان نروند، دچار بحران روحی و روانی می شوند»!. خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا نیز چندی پیش در مطلبی نوشته بود «باید اجازه داد زنان به ورزشگاه ها بیایند تا هم فحش بدهند هم بشنوند»!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: «موضوعی که این روزها مطرح شده است، موتورسواری زنان است و اینکه آیا پلیس باید برای آنان گواهینامه صادر کند یا خیر؟...زمانی بود که در ذهن کسی نمیگنجید که خانمها راننده تریلی یا اتوبوس بینشهری و درونشهری شوند. ولی اکنون برخی از آنان هستند و مشکلی هم وجود ندارد. البته زیاد هم نیستند ولی اگر کسی ببیند که خانمی پشت فرمان اتوبوس نشسته احتمالاً احساس آرامش بیشتری در رانندگی او خواهد کرد تا اینکه نگران باشد... در خصوص موتورسواری هیچ فرقی میان رانندگی با موتور و یا پشت آن نشستن وجود ندارد فقط راننده دو دسته موتور را میگیرد، در حالی که ترکنشین کمر راننده را!».
ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت: «یک نگاه محافظهکارانه، شکاک و بدبین به تغییر است. این نگاه برای آنچه در گذشته دیده و به آن عادت کرده اصالت ابدی قائل است. طرفدار وضع موجود است و گمان میکند هر حضور دیگری در این وضع اخلال ایجاد میکند. این نگاه تا حدی بههمین دلایلی که گفته شد، ضد زن نیز هست. مشارکت و حضور آنان را نه فرصت که تهدید میداند. میکوشد که این حضور هرچه بیشتر محدود شود. برای او اصل بر عدم حضور است. کوششی بیفایده میکند، زیرا که تقاضا برای این حضور بیشتر و بیشتر میشود و اگر مانع آن شوند پشت سدهای اجتماعی جمع میگردد و یک باره سرریز میشود و در آن زمان چندان کاری برای جلوگیری از عوارض آن نخواهد شد. نگاه دیگر حضور و مشارکت زنان را نه یک تهدید که یک فرصت میداند. آن را ضروری و غیرقابل جلوگیری میداند. در بسیاری از موارد، حضور زنان را موجب تلطیف شدن فضای عمومی میداند. این حضور حتماً عوارضی هم دارد ولی این نگاه به ضرورت و منافع آن توجه دارد. منافعی که زیاد است. این نگاه تعادلبخش است. همچنان که در قضیه رانندگی اتوبوس و کامیون پیشآمد. نگاهی که در جریان حضور زنان در استادیومها نیز اثرات خود را نشان داد».
رسانه های دولتی و اصلاح طلب، به اسم دفاع از حقوق زنان، بانوان کشور را مورد توهین و تحقیر قرار می دهند. برای نمونه، روزنامه اصلاح طلب آرمان چندی پیش نوشته بود «اگر زنان به تماشای بازی مردان نروند، دچار بحران روحی و روانی می شوند»!. خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا نیز چندی پیش در مطلبی نوشته بود «باید اجازه داد زنان به ورزشگاه ها بیایند تا هم فحش بدهند هم بشنوند»!
همچنین چندی پیش «شهیندخت مولاوردی» معاون سابق روحانی در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود «زنان کارتن خواب باید عقیم شوند»!
اوج تضییع حقوق زنان توسط اصلاح طلبان، مربوط به پرونده قتل «میترا استاد» همسر دوم «محمد علی نجفی» چهره مشهور اصلاح طلب است. در شرایطی که نجفی با سلاح غیرمجاز، همسر دوم خود که 30 سال از وی جوانتر بود را به قتل رساند، اصلاح طلبان، مقتول را آماج توهین و تهمت قرار داده و «قاتلِ یک زن» را در جایگاه قهرمان نشاندند!
حالا ارگان رسانه ای دولت، مدعی شده است که زنان باید موتورسواری کنند تا فضای عمومی تلطیف کند. نگاه ابزاری اصلاح طلبان به موضوع زنان، رفتاری جنسیتزده است که یک روز با پیشنهاد شرم آور عقیم سازی زنان کارتن خواب، افکار عمومی را آزار میدهد و روز دیگر با تطهیر و قهرمان سازی از قاتل یک زن.
ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت: «یک نگاه محافظهکارانه، شکاک و بدبین به تغییر است. این نگاه برای آنچه در گذشته دیده و به آن عادت کرده اصالت ابدی قائل است. طرفدار وضع موجود است و گمان میکند هر حضور دیگری در این وضع اخلال ایجاد میکند. این نگاه تا حدی بههمین دلایلی که گفته شد، ضد زن نیز هست. مشارکت و حضور آنان را نه فرصت که تهدید میداند. میکوشد که این حضور هرچه بیشتر محدود شود. برای او اصل بر عدم حضور است. کوششی بیفایده میکند، زیرا که تقاضا برای این حضور بیشتر و بیشتر میشود و اگر مانع آن شوند پشت سدهای اجتماعی جمع میگردد و یک باره سرریز میشود و در آن زمان چندان کاری برای جلوگیری از عوارض آن نخواهد شد. نگاه دیگر حضور و مشارکت زنان را نه یک تهدید که یک فرصت میداند. آن را ضروری و غیرقابل جلوگیری میداند. در بسیاری از موارد، حضور زنان را موجب تلطیف شدن فضای عمومی میداند. این حضور حتماً عوارضی هم دارد ولی این نگاه به ضرورت و منافع آن توجه دارد. منافعی که زیاد است. این نگاه تعادلبخش است. همچنان که در قضیه رانندگی اتوبوس و کامیون پیشآمد. نگاهی که در جریان حضور زنان در استادیومها نیز اثرات خود را نشان داد».
رسانه های دولتی و اصلاح طلب، به اسم دفاع از حقوق زنان، بانوان کشور را مورد توهین و تحقیر قرار می دهند. برای نمونه، روزنامه اصلاح طلب آرمان چندی پیش نوشته بود «اگر زنان به تماشای بازی مردان نروند، دچار بحران روحی و روانی می شوند»!. خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا نیز چندی پیش در مطلبی نوشته بود «باید اجازه داد زنان به ورزشگاه ها بیایند تا هم فحش بدهند هم بشنوند»!
همچنین چندی پیش «شهیندخت مولاوردی» معاون سابق روحانی در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود «زنان کارتن خواب باید عقیم شوند»!
اوج تضییع حقوق زنان توسط اصلاح طلبان، مربوط به پرونده قتل «میترا استاد» همسر دوم «محمد علی نجفی» چهره مشهور اصلاح طلب است. در شرایطی که نجفی با سلاح غیرمجاز، همسر دوم خود که 30 سال از وی جوانتر بود را به قتل رساند، اصلاح طلبان، مقتول را آماج توهین و تهمت قرار داده و «قاتلِ یک زن» را در جایگاه قهرمان نشاندند!
حالا ارگان رسانه ای دولت، مدعی شده است که زنان باید موتورسواری کنند تا فضای عمومی تلطیف کند. نگاه ابزاری اصلاح طلبان به موضوع زنان، رفتاری جنسیتزده است که یک روز با پیشنهاد شرم آور عقیم سازی زنان کارتن خواب، افکار عمومی را آزار میدهد و روز دیگر با تطهیر و قهرمان سازی از قاتل یک زن.
28 آذر 1398 ساعت 8:29
مذاکره با آمریکا زمانی معنا و مفهوم پیدا خواهد کرد که با فعالسازی توان داخلی بتوان اقتصاد کشورمان را تقویت نمود و در نتیجه حربه تحریم را برای همیشه از این کشور گرفت.
به گزارش جهان نیوز، آزادسازی پروفسور مسعود سلیمانی که به مدت ۱۴ ماه بدون هیچگونه اتهامی توسط آمریکا زندانی شده بود، یک پیروزی ارزشمند برای دستگاه دیپلماسی و امنیتی کشورمان محسوب میشود. این اتفاق مبارک که از طریق تبادل با یک جاسوس آمریکایی دستگیر شده در کشورمان بدست آمد، باعث شد عدهای در داخل و در خارج از کشور موضوع را طور دیگر وانمود کنند. مقامات آمریکا از جمله برایان هوک بلافاصله موضوع آزادی دانشمند کشورمان را نادیده گرفت و موضوع آزادی جاسوس خودشان را بر اثر ناتوانی ایران در برابر تحریم آمریکا اعلام نمودند.
در واقع تمام تلاش آمریکاییها این است که این موضوع را بر اثر سیاست به اصطلاح فشار حداکثریشان که راهبرد دولت ترامپ در چند سال گذشته است را اعلام کنند. تا از این طریق بسترسازی مسیر مذاکره در سایه سیاست فشار حداکثری را هموار کنند. در مقابل برخی در داخل کشورمان که دلباخته فرهنگ لیبرالیسم یا به اصطلاح غربزده شدند و در هر موضوعی به دنبال بهانه برای طرح موضوع مذاکره با آمریکاست، این بار نیز بلافاصله موضوع رابطه با آمریکا را تیتر یک رسانههای خود کردند. نکاتی در این خصوص وجود دارد:
۱- مذاکره با آمریکا زمانی معنا و مفهوم پیدا خواهد کرد که با فعالسازی توان داخلی بتوان اقتصاد کشورمان را تقویت نمود و در نتیجه حربه تحریم را برای همیشه از این کشور گرفت.
اقدامی که در حوزه موشک، بنزین و سایر کالاهای استراتژیک صورت گرفت. بنابراین صحبت از مذاکره در زمان فعلی نه تنها نفعی برای کشور نخواهد داشت بلکه همچنان اقتصاد ایران را شرطی نگه خواهد داشت. نجات پروفسور مسعود سلیمانی از دست آمریکاییها نیز به این جهت بود که جمهوری اسلامی در این زمینه دست پر داشت لذا آزادسازی پروفسور سلیمانی از طریق مذاکره اتفاق نیافتاد بلکه ایران با تور انداختن جاسوس آمریکایی توانست این اقدام مهم را انجام دهد.
۲- استادی که در تمام دوره تحصیلی و تحقیقاتی به فکر نجات بشر بوده، اکنون در نگاه آمریکایی به عنوان تروریست مطرح میشود، حال چگونه میتوان به آمریکا اعتماد کرد؟
صحبت از حقوق بشر و مبارزه با تروریست در جامعه غربی، به جهت پیشبرد اهداف شیطانی غرب مطرح میشود. آنها در طول دو دهه گذشته از طریق همین واژگان چندین کشور در حال توسعه را با خاک یکسان کردهاند. عراق، سوریه، لیبی، لبنان، یمن، افغانستان، ونزوئلا و دهها کشور آفریقایی نمونهای از دخالت غرب به بهانه حقوق بشر و مبارزه با تروریست است که نیروی انسانی و توسعه زیرساختهای آن کشورها را نابود کردند.
۳- تعریف متفاوت غرب از تروریست باعث شده است که این کشورها به مرور زمان، جایگاه انسانی خود را در بین افکار عمومی دنیا از دست بدهند. وقتی گروهگ تروریستی منافقین با آن کارنامه سیاه در نزد غرب، تروریست محسوب نمیشود و فردی با مشخصات پروفسور سلیمانی به جرم تروریست بودن ماهها در زندان آمریکا بسر میبرد، دیگر باور اندیشه غرب هیچگونه توجیهی ندارد.
منبع: کیهان