1- این حکایت را پیش از این در ستون «گفت و شنود» کیهان دیدهاید ولی برای وضوح بیشتر آنچه در یادداشت پیش روی آمده است، هیچ داستانی را گویاتر از آن نیافتیم و از آنجا که «حکایت همچنان باقی است»، اشاره دوباره به آن را خالی از فایده ندیدیم... و ماجرا، این که؛
میگویند در گذشتهای نه چندان دور، یکی از روستائیان، الاغ خود را به
بازار مالفروشان آورده و به دلالی سپرد تا جار بزند که قصد فروش آن را
دارد. دلال با حرارت جار میزد و به مشتریان از محسنات الاغ خبر میداد که؛
حیوانی انساندوست! و اهل مدارا با همگان است! بار بر میدارد و آزار
ندارد! و... الاغ اما، هر یک از مشتریان را که از روبرو میآمد، به شدت گاز
میگرفت و اگر خریدار از پشت میآمد با لگد الاغ روبرو میشد. جماعتی که
شاهد ماجرا بودند به روستایی گفتند؛ افسار الاغت را بگیر و به روستا برگرد!
هیچ آدم عاقلی این الاغ را نمیخرد. روستایی در جواب گفت؛ الاغ را برای
فروش نیاوردهام! فقط میخواستم همه مردم بدانند که من از دست این حیوان
چموش چه میکشم تا اگر یک روز شنیدند که او را به قصد کشت زده و لت و پار
کردهام، به دفاع از او کمپین حمایت از حقوق حیوانات تشکیل ندهند و کمیته
مربوطه در سازمان ملل متحد برای پیگیری علت سقط شدن این حیوان چموش «بازرس
ویژه»! نفرستد و قطعنامه صادر نکند!
2- پس از نرمش اخیر دولت در مقابل آمریکا که در سفر رئیس جمهور محترم
کشورمان به نیویورک و در جریان دور جدید مذاکرات هستهای ایران با گروه
کشورهای 5+1 صورت پذیرفت، بسیاری از دولتمردان بر این باور بودند که برای
حل و فصل مسائل فیمابین و پایان دادن به چالش 10ساله هستهای، راهکار
تازهای یافتهاند. مدعیان اصلاحات و گروه کارگزاران با ذوقزدگی از
برداشته شدن قریبالوقوع تحریمها خبر میدادند و به قول عبید زاکانی
«مژدگانا که گربه عابد شد»! میسرودند و در همان حال زبان به ملامت کسانی
گشودند که «آمریکا» را «غیر قابل اعتماد» معرفی میکردند.
اصحاب فتنه در روزنامههای زنجیرهای از «شکسته شدن تابوی مذاکره با آمریکا»! خبر میدادند. سخنی از جنایات بیوقفه آمریکا علیه ملت مظلوم ایران در میان نبود و خیلی که همت! و جسارت! به خرج میدادند به دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد اشاره میکردند و بلافاصله به قضاوت مینشستند که آمریکاییها خود به ناروا بودن آن دخالت اعتراف کردهاند! که این نیز، با انگیزه محکوم کردن آمریکا، صورت نمیپذیرفت، بلکه در خوشبینانهترین حالت، به فراموشی سپردن و غفلت از انبوه جنایاتی بود که شیطان بزرگ طی سی و چند سال گذشته علیه نظام و مردم مظلوم ایراناسلامی مرتکب شده و هنوز هم مرتکب میشود. انگار آمریکا به ناگاه تغییر ماهیت داده و شرط حکیمانه امام راحلمان(ره) که «آمریکا باید از خرشیطان پیاده شود» تحقق یافته بود!
مسئول محترمی که پیش از این، در خطبههای نماز جمعه تهران - یادش به خیر! -
به درستی معتقد بود «آمریکاییها مثل گاو تحلیل میکنند» حالا نسخه مذاکره
با آمریکا را میپیچید و بر این باور که خصومتهای سی و چند ساله با رفق و
مدارا قابل حل و فصل است. ایشان توضیح نمیدهد که اگر آمریکا تغییر ماهیت
نداده است - که هیچ نشانهای از این تغییر ماهیت احتمالی در دست نبوده و
نیست - مذاکره با گاو چگونه امکانپذیر است؟! گاوی که به قول ابوعلی سینا،
حکیم بلندآوازه جهان اسلام و ایران، «شاخ دارد و عقل ندارد»!
دولتمردان محترم - البته با نیت خیرخواهانه و مردمدوستانه - بر این باور
بودند که همه مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهاست و کلید حذف تحریمها در
دست آمریکاست! از این روی دوران مقابله با آمریکا را به سر آمده
میدانستند. با این نگاه - بخوانید توهم - دستور جمعآوری تابلوها و
بنرهایی صادر شد که از «بیصداقتی آمریکا» خبر میدادند و یا «صداقت
آمریکا»! را قابل تردید معرفی میکردند. پیش از آن نیز ادعا شده بود که
«حضرت امام(ره) هم با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بودند»! و... این قصه
سر دراز دارد!
3- حریف اما، تا بازگشت رئیسجمهور محترم کشورمان از نیویورک هم صبر نکرد و
اوباما بلافاصله پس از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، اعلام کرد که فشار
تحریمها، رئیسجمهور ایران را پای مذاکره کشانده است! وزارت خارجه آمریکا
با صدور بیانیهای تاکید کرد «آمریکا دست به هیچ اقدامی نمیزند که نگرانی
اسرائیل را در پی داشته باشد». همان روز، وندی شرمن، معاون وزیر خارجه و
عضو ارشد تیم مذاکرهکننده آمریکا در گروه 1+5 در مصاحبه با خبرنگاران
توضیح داد «اوباما با غنیسازی زیر 5 درصد در داخل خاک ایران موافقت نکرده
است». رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه مشترک با نتانیاهو که به واشنگتن رفته
بود، تصریح کرد که «گزینه نظامی علیه ایران هنوز هم روی میز است». خانم
شرمن به سنا رفت و در نشست با سناتورهای عضو کمیته سیاست خارجی سنا، گفت
«هدف ما از اقدامات اعتمادساز، تضعیف موقعیت کنونی ایران و ایجاد اختلال
در برنامه هستهای این کشور است.» وندی شرمن در همین نشست و در پاسخ رابرت
منندز با وقاحت میگوید «فریبکاری بخشی از DNA ایرانیان است». مقامات
آمریکایی، از اوباما و دولتمردان بلندپایه دیگر گرفته تا نمایندگان کنگره و
اندیشکدههای استراتژیک این کشور تصریح میکنند که در مقابل نرمش ایران
هیچ امتیازی نخواهند داد و نه فقط در نظام تحریمها کمترین تغییری نمیدهند
بلکه بعد از انجام اقدامات اعتمادساز از سوی ایران که پذیرش پروتکل
الحاقی، اجرای قطعنامههای شورای امنیت، اجازه دسترسی به تمامی مراکز مورد
نظر آمریکا و... احتمالا - دقت کنید تاکید شده که احتمالا - تصویب
تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران را به تعویق میاندازند! و صدها
نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد. آیا این همه، دقیقا از همان
واقعیت تلخ و صد البته درسآموز و هشداردهندهای حکایت نمیکند که دیروز
همراه با مستندات آن به تیتر اول روزنامه کیهان تبدیل شده بود «آمریکا در
مقابل امتیاز نقد، وعده نسیه هم نمیدهد».
4- اکنون نوبت به دستاورد بزرگی میرسد که باز هم، مانند همیشه از نگاه
حکیمانه و الهی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است و آن کنار زدن هوشمندانه
نقاب تزویری است که آمریکا با دروغپردازی و توهمپراکنی بر چهره کشیده
بود. یعنی بیرون آوردن همان دستکش مخملینی که برای پوشاندن دست چدنی به کار
گرفته و پیش از این، حضرت آقا از آن خبر داده بودند. اگر یکی از مصادیق
«نرمش قهرمانانه» را بهرهگیری از یک «تاکتیک» با هدف رونمایی از هویت
واقعی دشمن و کنار زدن نقاب از چهره زشت و پلید حریف تلقی کنیم، با جرات
میتوان گفت که رخدادهای چند هفته اخیر، یعنی نرمش دولت محترم- خواسته یا
ناخواسته- و عکسالعمل خصمانه و کینهتوزانه آمریکا در پاسخ به نرمش یاد
شده، تاکتیک هوشمندانهای بوده است که با ضریب و درجه تاثیر بالا جواب داده
است. تحرک دیپلماتیک هیئت ایران اسلامی در سفر نیویورک که تقدیر رهبر معظم
انقلاب را در پی داشت و اعلام آمادگی هیئت برای پاسخگویی به سؤالات-
بخوانید بهانههای- آمریکا، این انتظار منطقی و معقول را در افکار عمومی
جهانیان و از جمله مردم شریف ایران پدید آورد که حریف بایستی در مقابل
برخورد یاد شده واکنش مثبت از خود نشان داده و چنانچه در پی بهانهجویی
نیست، به «همراهی» رویآورد. اما، آمریکا با افزودن بر غلظت دشمنی خود علیه
ایران اسلامی و اتخاذ مواضعی به مراتب کینهتوزانهتر از گذشته، نقاب
تزویری را که بر چهره داشت و دستکش مخملینی را که به دست کشیده بود کنار زد
و برای افکار عمومی جهانیان و برخی از مسئولان خوشخیال داخلی کمترین
تردیدی باقی نگذاشت که مسائلی نظیر نگرانی از تسلیحاتی بودن برنامه هستهای
ایران، فقط بهانهای برای اهداف خصمانه دیگر است و به قول «جرج فریدمن»
مسئول مرکز راهبردی استراتفور «مشکل آمریکا با ایران، برنامه هستهای این
کشور نیست، مسئله اصلی آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با
آمریکا، بلکه در حال دشمنی با آن نیز میتوان قدرتمندترین کشور منطقه در
همه عرصهها، از جمله نظامی، علمی و تکنولوژیک بود. ایران از این رهگذر به
الگویی برای کشورهای منطقه تبدیل شده و بهارعربی- بخوانید انقلابهای
اسلامی- را پدید آورده است».
حضرت آقا با این تدبیر حکیمانه که متاسفانه از سوی هیئت دیپلماتیک کشورمان
به خوبی درک نشد و با اقدامات نابهجایی نظیر گفتوگوی تلفنی دکتر روحانی
با اوباما و ملاقات طولانیمدت وزیر خارجه با جان کری- که دکتر ظریف
صادقانه از آن خبر داد- و برخی اظهارات نسنجیده و دور از شأن و جایگاه
مقتدرانه ایران اسلامی همراه بود، نقاب از چهره زشت و پلید آمریکای خونریز و
جنایتکار برکشیدند و بر حقانیت ایران اسلامی که آمریکا را شیطان بزرگ و
شعار مرگ بر آمریکا را پرچم برافراشته مقاومت میداند مهر تایید زدند و
حریف را علیرغم آنهمه ادعای هوشمندی و سیاستمداری در دامی گرفتار کردند که
خود پهن کرده بود. «امیریدون کیداً، فالذین کفروا هم المکیدون... آیا
مشرکان میخواهند کید و حیلهای به کار برند؟ آنان خود در این حیلت گرفتار
آمدهاند».
انتظار آن بوده و هست که دولت محترم در نگاه خوشبینانه خود نسبت به آمریکا
تجدیدنظر کند و اصحاب فتنه و شماری از مدعیان اصلاحات که از القائات و
ترفند اخیر برای فرو غلتاندن ایران اسلامی در چنبره فریب و غارتگر آمریکا
نیز مانند فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 طرفی نبستهاند بهخود آیند و مخصوصا
از رئیس جمهور محترم انتظار میرود، اطراف خود را از جماعت یاد شده پالایش
کند.