*****
امشب که کار و بار گدایان گرفته است
بوی بهشت را عالم امکان گرفته است
حاجات ما روا شده باران گرفته است
عالم تمام، ذکر حسن جان گرفته است
شکر خدا که روزی من لطف مادری است
امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است
شادند عرش و فرش به شادی اهلبیت
غوغای دیگری است به وادی اهلبیت
روح الامین شده است منادی اهلبیت
واکرد چشم، نایب هادی اهلبیت
امشب چه عاشقانه عطا میکند خدا
حاجات را نگفته روا میکند خدا
هم نور چشم مادر عالم تویی حسن
هم جانشین حیدر عالم تویی حسن
پشت و پناه و سرور عالم تویی حسن
ابن الرضای آخر عالم تویی حسن
جان و دل نقی و جواد و رضا تویی
چشم و چراغ و آبروی سامرا تویی
نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش
کعبه گرفته غم که نبودی تو زائرش
قرآن نموده فخر که هستی مفسرش
ایران بها گرفت، تو گشتی مسافرش*
بالا نوشتهاند عَلَم عزت تو را
هر جا رسیده پات شده سُرِّ مَن رَأیٰ
یوسف تو و زمین و سماوات مشتری
از هرچه گفتهاند و نوشتند بهتری
دارد امامتت به جهان لطف دیگری
کار تو هست مهدی موعود پروری
ایل و تبار من به فدای مقام تو
منجی عالم است مرید مرام تو
آقا اجازه! خاک درت میشویم ما؟
پروانههای دور سرت میشویم ما؟
مشمول ندبه سحرت میشویم ما؟
یعنی فدایی پسرت میشویم ما؟
قربان یک نگاه تو جان و جوانیام
من را بغل بگیر که صاحب زمانیام
مات از هنرنمایی تو مانده این زمین
بعد از هزار سال تویی محشر آفرین
لب تر کن ای امیر، بیایند مؤمنین
پای پیاده، کرببلا، روز اربعین
آنانکه زیر سایه تو با خدا شدند
دیوانه مسیر نجف، کربلا شدند
* اشاره به طیالأرض امام حسن عسکری علیهالسلام به گرگان. بر اساس کتاب بحارالأنوار، در سال 255 هجری قمری یکی از اهالی گرگان به نام جعفر بن شریف جرجانی عازم مکه شده و در بین راه به سامرا میرود تا وجوهات شرعی مردم منطقه را به امام عسکری (ع) تحویل دهد، امام خطاب به او میفرماید که به شهرت برگرد، 190 روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربیعالثانی به موطن خود میرسی، به مردم اعلام کن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و این امر محقق میشود. حضرت پس از حضور در گرگان میفرماید: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد کنم و اکنون در میان شما هستم تا پرسشها و حاجتهای خود را مطرح کنید.