به گزارش شهدای ایران؛ روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
* آقای ظریف! مراقب تله فیسبوکی باشید
مشغولیت افراطی وزیرخارجه به فضای فیسبوکی و بها دادن وی به یک خبر دروغ، تعجب ناظران و تحلیلگران را برانگیخته است.
در حالی که فیسبوک غیرقانونی اعلام شده، دکتر ظریف عملا این رسانه فعال در فتنه سبز را تبدیل به تنها ابزار ارتباطی - یک سویه-کرده است. اما از این موضوع که بگذریم، سندیت قائل شدن وی به یک شانتاژ رسانهای فتنهگران موجب تعجب شده است. وی چند روز پیش با اشاره به جنجال رسانهای درباره ضرب و شتم دختر موسوی(!؟) فرض را بر درستی این ادعای دروغ گذاشته و نوشت که آنچه در روز عید غدیر اتفاق افتاد برای همه تلخ بود. نظرات و انتقادات شما را هم در این زمینه دیدم و گرچه توقع دوستان برای موضعگیری پیرامون مسائلی که از حوزه مسئولیت من خارج است را غیرواقعبینانه میدانم، ولی از اینکه صفحه مرا برای اظهارنظرهای خود قابل میدانید خوشحالم و از همه شما سپاسگزار، که حتی در پارهای از موقعیتها، اگرچه با تلخی، باز هم به یاد من هستید.
این در حالی است که روز گذشته وزیر دادگستری به عنوان یک مرجع رسمی اعلام کرد ماجرای مذکور ماجراجویی و جوسازی رسانهای بوده است. خبرگزاری دولتی ایرنا نیز پیش از این از قول یک مقام آگاه در وزارت اطلاعات تأکید کرده بود اصل ماجرا حمله یکی از دختران موسوی - در جریان ملاقات با پدر - به مأمور وزارت اطلاعات بوده و «شماری از رسانههای ضدانقلاب و بیگانه، متأثر از فضاسازی خلاف واقع عناصر بدخواه و برخی فرزندان خانم رهنورد، مطالب و مواضعی کذب و ناصواب را دستمایه خبری خود قرار داده و اصل ماجرا را وارونه منعکس کردند».
بنابراین جای سوال است که وزیرمحترم امورخارجه، آیا موضع وزارت اطلاعات و دادگستری را خبر میداند یا ادعای رسانههای ضدانقلاب را و چگونه است که در فضای فیسبوکی که پر از نامحرم است، به عملیات روانی رسانههای ضد انقلاب تن میدهد و عملا در خدمت بازی حمایت از فتنهگرانی قرار میگیرد که پس از رسوایی بزرگ در آن آشوبافکنی و قانونشکنی، میخواهند خود را مظلوم جلوه دهند.
امیدواریم این موضوع تجربهای برای وزیر محترم امور خارجه شود که اولا بدون تحقیق و لااقل پرسوجو از همکاران در مسائل غیرمرتبط با حوزه کاری خود موضع نگیرند و ثانیا خیلی به دوست بودن دوستان فیسبوکی و لایکها و احسنت و مرحبای آنها بها ندهند.
حسنین هیکل پیش از این در بحبوحه فتنه سال 88 اعلام کرده بود سازمان جاسوسی موساد از فیس بوک برای امور جاسوسی و عملیات روانی استفاده میکند. سیا و موساد، از شبکههای رسانهای به ظاهر اجتماعی برای جنگ روانی استفاده میکنند.
* آینه عبرت مرکل برای نوکران ایرانی آمریکا
یک وزیرسابق دولت انگلیس میگوید مطمئنا 10 سال جاسوسی شنود مکالمات صدراعظم آلمان از سوی آمریکا مرکل را عصبانی کرده چون او تازه فهمیده که مورد اعتماد نبوده است.
اشپیگل اخیرا فاش کرد که آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) از سال 2002 تمام مکالمات آنجلا مرکل صدراعظم آلمان را شنود میکرده و مرکل در فهرست سرویس جمعآوری ویژه NSA قرار داشته است.
به گزارش بیبیسی، کلر شورت وزیر سابق توسعه بینالمللی دولت انگلیس با بیان این که از شنیدن خبر شنود مکالمات صدراعظم آلمان واقعا شوکه شده، افزود: من مطمئنم مرکل خیلی ناراحت و عصبانی است. آنها (آمریکاییها) دوستانش بودند و حالا او میفهمد که به او اعتماد ندارند.
* امیدی به مذاکره با آمریکا نیست اما اصولگرایان چیزی نگویند!
یک سایت حقالعملکار وابسته به جریان فتنه از اصولگرایان خواست به خاطر اینکه احتمالاً مذاکره با آمریکا به شکست میانجامد، سکوت کنند تا مسئولیت این شکست به گردن اصولگرایان نیفتد.
آینده با تندرو خواندن اصولگرایان مینویسد آنها باید خود را برای شکست احتمالی مذاکرات آماده کنند! تا چنانچه این مذاکرات به واسطه طبع پیچیدهاش، و یا ناتوانی طرف مقابل در درک شرایط، به شکست بیانجامد؛ مسئولیت این شکست بر عهده آنان نیفتد!
نویسنده ادامه میدهد: من چندان آدم سیاسیای نیستم؛ اما با همه اعتقادی که به راستگویی دیپلماتهایمان دارم، به نتایج این مذاکرات هم امید چندانی ندارم. پس برای تندروها بهتر است سکوت کنند، تا این انگشت اتهام به سوی مقصر اصلیاش نشانه رود و اتهام به گردن مجرم حقیقی بیفتد.
شایان ذکر است این سایت اینترنتی جزو جریان رسانهای ذوقزدهای (وابسته به فتنهگران) بود که طی چند هفته گذشته با جعل و تحریف و انتشار اخبار یکسویه تلاش کردند خوشبینی نسبت به مذاکره با آمریکا را ترویج کنند و توافق با آمریکا را تمام شده قلمداد نمایند و از این جهت، تحلیل اخیر آنها نوعی پیشرفت شعوری و معرفتی است اما معلوم نیست چرا به جای اینکه عذر تقصیر نزد مخاطبان بیاورند و با صدای بلند اعلام کنند که اگر خائن نبودهاند لااقل درک سیاسی لازم درباره ماهیت شیطان بزرگ را نداشتهاند، همچنان تحلیلگران منتقد و آگاه نسبت به ماجرا را تخطئه میکنند و از آنها میخواهند ساکت شوند و واقعیت را گزارش نکنند؟!
سایت یاد شده از جمله سایتهایی بود که کوشیدند با تحریف سخنان وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا توهین علنی وی در فریبکار ژنتیکی توصیف کردن ایرانیان را کتمان کنند اما ظاهراً تراکم خبرهای حاکی از زورگویی و دغلبازی مقامات آمریکایی، راهی جز فرار به جلوی گردانندگان سایت آینده باقی نگذاشته است.
* گردانندگان سابقهدار در بهار آبروی عارف را خرج نهضتآزادی کردند
فشار به مسئولان و مظلومنمایی برای روزنامه زنجیرهای بهار در حالی است که این روزنامه در ارتکاب تخلفات متعدد سابقهدار محسوب میشود.
به دنبال توقیف این روزنامه تحت مدیریت سعید پورعزیزی (مدیرکل اطلاعات و اخبار ریاستجمهوری در دولت اصلاحات) که در پی جسارت به امامت امیرمومنان علی علیه السلام در آستانه عیدغدیر صورت گرفت، ائتلاف جریان رسانهای ضد انقلاب و فتنه سعی کردند با به حاشیه انداختن خیانت انجام گرفته، برای همکاران بیکار شده روزنامه مذکور اشک تمساح بریزند و توقیف این روزنامه را مجازاتی سنگین وانمود کنند. در همین زمینه برخی همکاران نشریات زنجیرهای در حاشیه جلسه دولت به وزیر ارشاد گفتهاند آیا قول میدهید که روند توقیف روزنامهها سیر نزولی داشته باشد و آیا شما از تعطیلی روزنامه بهار متأثر شدید؟ که علی جنتی در پاسخ میگوید بله ما متأسفیم و قول میدهیم!
محمدرضا عارف نیز که مشخصا در انتخابات از سوی روزنامه بهار تبلیغ میشد، در دیدار اعضای جامعه فارغالتحصیلان دانشگاه امیرکبیر، گفته که راه برخورد با «خطای احتمالی» یک رسانه نباید توقیف آن رسانه و بیکار شدن خبرنگاران و کارکنان باشد.
مظلومنمایی رسانههای زنجیرهای و شروع از پله دوم ماجرا در حالی است که مرور سابقه روزنامه بهار نشان میدهد این روزنامه طی 13 سال گذشته به خاطر ارتکاب جرایم سنگین 3 بار توقیف شده و این چهارمین بار است که توقیف میشود. روزنامه زنجیرهای بهار نزدیک به حزب مشارکت اولینبار در تاریخ 19 مرداد 1379 با حکم رئیس شعبه 1458 دادگاه عمومی تهران توقیف شد. این توقیف بنابر اعلام دادگاه به خاطر عدم توجه به تذکرات متعدد صورت گرفت. اطلاعیه دادگاه اعلام میکرد: این روزنامه مبادرت به درج و انتشار اخبار ساختگی و کذب علیه نهادها و مسئولان نظام به قصد تشویش اذهان عمومی و تشنجآفرینی نموده است.
روزنامه بهار همچنین در تاریخهای 22 دیماه 1381 و 30 خرداد 1389 به خاطر محکومیت کیفری مدیرمسئول، اهانت به مسئولان رسمی، انجام فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب و افترا به نهادهای رسمی توقیف شده اما با خوشخیالی و کوتاهی برخی مراجع رسمی مجددا امکان فعالیت پیدا کرد که سرانجام کار را به انکار امامت و ولایت امیرمومنان در آستانه عیدغدیر رساند این توسط قلم یکی از اعضای نهضت آزادی نگاشته شده بود. در واقع عدم مجازات مدیر و گردانندگان اصلی این نشریه باعث گستاخی و حرمتشکنی اخیر وی شد و این در حالی است که مجازات افراد سابقهدار قانونا تشدید میشود.
پیش از این سایت اصلاحطلب فرارو اعلام کرده بود 100 درصد سهام روزنامه بهار به بنیاد امید ایرانیان (وابسته به محمدرضا عارف) واگذار شده است و گفته میشود در زمان انتخابات این میزان 55 درصد کل سهام روزنامه بود و در اختیار حمید عارف فرزند محمدرضا عارف قرار داشت.
سایت اینترنتی روز آنلاین نیز که توسط شماری از روزنامهنگاران فراری اداره میشود، به نقل از یک روزنامهنگار در تهران، از خوشحالی «صادق» (مشاور ارشد دکتر روحانی) نسبت به تعطیلی بهار خبر داده و میافزاید: «پس از رفع توقیف روزنامه بهار و انتشار آن در دوره جدید یعنی دیماه سال گذشته، مدیرمسئول روزنامه برای روزنامه با اسپانسرهای زیادی وارد گفتگو شد که همان ابتدا با پسر محمدرضا عارف یعنی حمید عارف از طریق یکی از دوستان آشنا میشود. حمید عارف تازه از آمریکا به تهران آمده بود، آن هم برای اینکه زمینه کاندیداتوری پدرش را فراهم کند. براین اساس بین حمید عارف و سعید پورعزیزی با هدف حمایت از عارف در انتخابات ریاستجمهوری قراردادی به امضا میرسد. ابتدا سهامی میان دو طرف رد و بدل نمیشود و تنها در این حد بود که از عارف در انتخابات حمایت شود در ازای آن برخی هزینهها از جمله وسایل مورد نیاز تحریریه و کامپیوترها و... و بخشی از حقوق توسط مجموعه عارف پرداخت شود. بعد کمکم و حدود اسفندماه قراردادها توسعه پیدا میکند به این ترتیب که 55 درصد از سهم روزنامه به حمید عارف واگذار میشود. براین اساس مقرر میشود که سهم بیشتری از پرداختهای روزنامه توسط عارف باشد، هر چند در این میان گاه اختلافهایی به وجود آمده مبنی بر اینکه پورعزیزی هم باید در پرداختها سهمی داشته باشد و همین اختلافات در یک یا دو ماه منجر به تاخیر در پرداخت حقوق تحریریه شد. با این حال با پادرمیانیهایی این اختلافات فیصله پیدا میکند. اما پسر عارف با اکراه سهم خود را پرداخت میکرد چرا که معتقد بود باید روزنامه هر روز عکس عارف را عکس یک کند. در جلسهای با حضور تحریریه روزنامه بهار با اعضای ستاد عارف، آقای توفیقی همچنین درخواستی داشت. آقای صالحیامیری که آن زمان در ستاد عارف بود و بعد با خارج کردن برخی طرحهای این ستاد به ستاد روحانی رفت، همچنین اعتقادی داشت. یعنی تفکر حاکم بر دفتر عارف این بود که چون هزینه روزنامه پرداخت میشود، باید روزنامه تمام قد عکس و تیتر عارف را منتشر کند. قرارداد روزنامه اسما بین پورعزیزی و بنیاد امید ایرانیان بوده ولی رسما بین پورعزیزی و پسرعارف بود. در ضمن هفته گذشته هم طی قراردادی قرار بود 100 درصد سهام روزنامه به این بنیاد انتقال پیدا کند. بر همین اساس شورای سیاستگذاری تعیین شده بود شامل رسولی محلاتی، پسرعارف و پسر کاظم بجنوردی، رئیس دایره المعارف اسلامی».
شایان ذکر است گردانندگان آلوده بهار به بهانه حمایت انتخاباتی از عارف، عملا تبدیل به ارگان سران گروهک نهضت آزادی شده بودند و مصاحبههای مفصل و متعددی با عناصری نظیر ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان و... به چاپ رساندند.
* اصلاحطلبان یزد کامروا نشدند
بیمیلی دولت نسبت به 3 نامزد اصلاحطلبان برای استانداری یزد و انتخاب فردی دیگر، موجب دلخوری در میان طیفهایی از اصلاحطلبان طلبکار شد.
هر چند سیدمحمد میرمحمدی استاندار جدید یزد، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز (وابسته به عیسی کلانتری و نزدیک به کارگزاران) است اما پیش از این طیفی از اصلاحطلبان در نامهای به وزیر کشور از وی خواسته بودند از میان (علیاکبر اولیاء، غلامعلی سفید و سیدحمید کلانتری) یکی را به عنوان استاندار یزد به دولت معرفی کند. در نامه این طیف به وزیر کشور ادعا شده بود «آنچه مایه نگارش نامه گردید، میدان نیافتن برخی اشخاص و محافلی است که در عین زاویه داشتن با دولت تدبیر و امید و با القای تفرقه میان نیروهای حامی رئیسجمهور، درصدد ایجاد فشار و اعمال سلایق شخصی و گروهی در فرآیند انتخاب استاندار هستند.
هیئت دولت در جلسه دیروز خود میرمحمدی را که دارای سابقه معاونت پارلمانی وزارت کشاورزی است، به عنوان استاندار یزد معرفی کرد و این در حالی است که روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد صبح دیروز با پیشبینی این انتخاب در تیتر صفحه اول خود نوشته بود «شوک منفی به مردم[!؟] استان یزد با شایعه انتخاب استاندار جدید» آفتاب یزد میرمحمدی را فاقد صلاحیت دانسته بود.
ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان در برخی استانها با طلبکاری استانداری را سهم و غنیمت انتخاباتی خود میدانند و به همین دلیل برخی کش و قوسهای جدی در میان ستادها بروز کرده است.