اینها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به همراه تعداد زیادی از مال باختگان وارد مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد شده بود تا دستگاه عدالت به تظلم خواهی اش رسیدگی کند.
این زن جوان پس از آن که شکایت خود را در شعبه ۴۰۷ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مطرح کرد و به سوالات تخصصی قاضی جعفری پاسخ داد در تشریح این ماجرای تلخ گفت: همسرم یک کارگر ساده است و شبانه روز برای تامین مخارج زندگی تلاش میکند در این میان من همواره با قناعت و صرفه جویی تلاش میکردم تا مبالغی را برای زیارت عتبات عالیات پس انداز کنم.
آرزوی زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) و یاران وفادارش، روح تازهای به زندگی ام میبخشید. همواره در افکار خودم غرق میشدم و ساعتهای زیادی را به این موضوع میاندیشیدم که چگونه فرد گنهکاری مانند من پای در بارگاه امام اول شیعیان میگذارد!
با خودم فکر میکردم وقتی دستم به ضریح مطهر آن امامان بزرگوار و مهربان میرسد چگونه باید در برابر عظمت آنها سر تعظیم فرود آورم که رسم ادب را به جا آورده باشم. خلاصه هر روز در گوشهای به آرامی اشک میریختم و در آرزوی سفر نجف و کربلا لحظه شماری میکردم تا این که اواخر مرداد زمانی که گوشی تلفن همراهم را به دست گرفته بودم و در فضای مجازی سیر میکردم ناگهان با دیدن یک آگهی در سایت دیوار چشمانم اشکبار شد.
در آن آگهی سفر زمینی به عتبات عالیات درج شده بود. امکانات خوب و سفر ارزان قیمت تنها موضوعی بود که توجه مرا در آن آگهی به خودش جلب کرد. البته هیچ وقت اعتمادی به فضای مجازی نداشتم و همواره ترجیح میدادم آگهیهای معتبر را در روزنامهها پیدا کنم چرا که میدانستم هویت آگهی دهنده و مشخصات کامل آن در رسانههای مکتوب مورد بررسی دقیق قرار میگیرد، اما ارزان بودن این سفر نسبت به شرکتهای دیگر به شدت وسوسه ام میکرد.
آن روز چند بار دیگر آگهی را خواندم پذیرش اقساطی با چک و همچنین آدرس دفتر در یکی از مجتمعهای تجاری مرا مجاب میکرد که با تلفن آگهی دهنده تماس بگیرم بالاخره آن شب موضوع را با خوشحالی با همسرم در میان گذاشتم و در نهایت با آن شماره تلفن تماس گرفتم. فردی که پاسخ گوی تلفن بود چنان از خدمات و امکانات این سفر سخن گفت که تمام شب به این سفر زیبا میاندیشیدم. صبح روز بعد به آدرس اعلامی در سایت دیوار رفتیم چند صد هزار تومان نقد پرداخت کردیم و باقی مانده را نیز چک دادیم تا بقیه امور اداری را آن جوان ۳۰ ساله برایمان انجام دهد.
با دیدن آن دفتر و دستک فکر نمیکردم که در دام کلاهبرداران افتاده ام. لبخندزنان به خانه آمدیم و من مشغول فراهم کردن مقدمات این سفر زیارتی شدم. از همه مهمتر این بود که در ماه محرم عازم زیارت امام حسین (ع) میشدیم به همین خاطر شور و شوق عجیبی داشتیم البته برخی دیگر از شهروندان قرار بود با قطار و از طریق همین آگهی به این سفر زیارتی بروند، اما من و همسرم به خاطر این که پول کمتری داشتیم تصمیم گرفتیم به صورت زمینی و با اتوبوس عازم سفر شویم.
خلاصه در همین شور و هیجان بودیم که سه روز قبل از تاریخ سفر زن جوانی با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت «م-الف» (مالک آژانس مسافرتی) به اتهام کلاهبرداری دستگیر شده است و به مدت سه سال باید در زندان وکیل آباد تحمل کیفر کند! همسر «م-الف» نیز که به تازگی با او ازدواج کرده بود ادعا میکرد که در جریان کلاهبرداری همسرش نبوده است. با چشمانی اشکبار به دادسرا آمدیم و در این جا با دیدن مال باختگان زیادی که در شعبه ۴۰۷ نشسته بودند به ماجرای کلاهبرداری در سایت دیوار پی بردیم و ...
ماجرای واقعی براساس یک پرونده قضایی
منبع: خراسان