امیر سرتیپ «بیژن بهرامپور» در طول دوران دفاع مقدس تا حدی ایثار و ازخودگذشتگی نشان داد که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای تجلیل از وی عازم کردستان شدند.
شهدای ایران: جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی لشکر 10سیدالشهدا (ع) در خاطرهای از دوران دفاع مقدس و یکی از نیروهای سلحشور ارتش نوشت:
«دشمن از روز اول برای کردستان و مردمانش نقشهها داشت. تازه داشت انقلاب اسلامی در ذائقه مردم رنجدیده از ستم کردستان مزه میکرد که ضد انقلاب دست به کار شد و با گروهکهایی که سر در آخورشان داشتند مثل کومله و دموکرات روزگار مردم کُرد را سیاه کرد.
ناامنی در جادهها، شهرها و روستاهای کردستان و اشغال مرکز استان کردستان یعنی سنندج خبر از جدایی قطعهای از خاک ایران را میداد.
اما فرزندان غیور و انقلابی این مملکت به ندای امامشان لبیک گفتند و برای امنیت و نجات کردستان عزیز و مردم نازنینش از گوشه و کنار کشور به میدان آمدند و پوزه استکبار را به خاک مالیدند.
امیر سرتیپ بیژن بهرام پور که سابقه فرماندهی رزمندگان ژاندارمری در رویارویی با سربازان بعثی در جزیره آبادان در روزهای اول تجاوز را داشت به کردستان فراخوانده شد و مسولیت ژاندارمری این قطعه از سرزمین عزیزمان را به عهده گرفت.
*حضور رهبر معظم انقلاب در جبهه کردستان برای تجلیل از امیر سرتیپ بیژن بهرام پور
بهرام پور وقتی به استان کردستان رفت جایی برای استقرار نداشت، تا حدی که دفتر فرماندهی ژاندارمری استان کردستان به جهت ناامنی منطقه در تهران مستقر شد.
بهرام پور با برنامه ریزی و هماهنگی و همراهی رزمندگان جان برکف و غیور ژاندارمری دفتر خود را به استان کردستان انتقال داد و با همراهی ارتشیان غیور و پاسدارانی که تا روزهای آخر عمر به رفاقت صمیمی با آنها افتخار میکرد به امنیت جاده ها و روستاها سر و سامان بخشید و در کنار سردارانی همچون صیاد شیرازی، ناصر کاظمی، محمد بروجری، محمود کاوه و حسن آبشناسان و... خوش درخشید و تا آخرین روزهای نبرد با ضد انقلاب در کردستان ماند و نام و یادش جاودانه شد.
ضد انقلاب بارها برای ترور بهرام پور نقشه کشید و برای از پا درآوردن این رزمنده سختکوش هرچه داشت به میدان آورد اما هر بار به لطف خدا جان سالم به در برد.
امیر سرتیپ بهرام پور در سال 68 بعد از سالها خدمت خالصانه بازنشسته شد اما این ظاهر امر بود. این امیر دلاور تا آخرین لحظه حیات دست از مجاهدت و یاری حافظان امنیت این آب و خاک برنداشت و همچون یک سرباز به اطاعت از ولایت پا در رکاب بود.
امیر سرتیپ بیژن بهرام پور در پائیز سال 1394 در سن 79 سالگی به همرزمان شهیدش پیوست و در جوار رحمت الهی آرام گرفت.»
«دشمن از روز اول برای کردستان و مردمانش نقشهها داشت. تازه داشت انقلاب اسلامی در ذائقه مردم رنجدیده از ستم کردستان مزه میکرد که ضد انقلاب دست به کار شد و با گروهکهایی که سر در آخورشان داشتند مثل کومله و دموکرات روزگار مردم کُرد را سیاه کرد.
ناامنی در جادهها، شهرها و روستاهای کردستان و اشغال مرکز استان کردستان یعنی سنندج خبر از جدایی قطعهای از خاک ایران را میداد.
اما فرزندان غیور و انقلابی این مملکت به ندای امامشان لبیک گفتند و برای امنیت و نجات کردستان عزیز و مردم نازنینش از گوشه و کنار کشور به میدان آمدند و پوزه استکبار را به خاک مالیدند.
امیر سرتیپ بیژن بهرام پور که سابقه فرماندهی رزمندگان ژاندارمری در رویارویی با سربازان بعثی در جزیره آبادان در روزهای اول تجاوز را داشت به کردستان فراخوانده شد و مسولیت ژاندارمری این قطعه از سرزمین عزیزمان را به عهده گرفت.
*حضور رهبر معظم انقلاب در جبهه کردستان برای تجلیل از امیر سرتیپ بیژن بهرام پور
بهرام پور وقتی به استان کردستان رفت جایی برای استقرار نداشت، تا حدی که دفتر فرماندهی ژاندارمری استان کردستان به جهت ناامنی منطقه در تهران مستقر شد.
بهرام پور با برنامه ریزی و هماهنگی و همراهی رزمندگان جان برکف و غیور ژاندارمری دفتر خود را به استان کردستان انتقال داد و با همراهی ارتشیان غیور و پاسدارانی که تا روزهای آخر عمر به رفاقت صمیمی با آنها افتخار میکرد به امنیت جاده ها و روستاها سر و سامان بخشید و در کنار سردارانی همچون صیاد شیرازی، ناصر کاظمی، محمد بروجری، محمود کاوه و حسن آبشناسان و... خوش درخشید و تا آخرین روزهای نبرد با ضد انقلاب در کردستان ماند و نام و یادش جاودانه شد.
ضد انقلاب بارها برای ترور بهرام پور نقشه کشید و برای از پا درآوردن این رزمنده سختکوش هرچه داشت به میدان آورد اما هر بار به لطف خدا جان سالم به در برد.
امیر سرتیپ بهرام پور در سال 68 بعد از سالها خدمت خالصانه بازنشسته شد اما این ظاهر امر بود. این امیر دلاور تا آخرین لحظه حیات دست از مجاهدت و یاری حافظان امنیت این آب و خاک برنداشت و همچون یک سرباز به اطاعت از ولایت پا در رکاب بود.
امیر سرتیپ بیژن بهرام پور در پائیز سال 1394 در سن 79 سالگی به همرزمان شهیدش پیوست و در جوار رحمت الهی آرام گرفت.»