به گزارش شهدای ایران؛ صفحه اینستاگرام khamenei.ir تصویری از رهبرانقلاب در دوران تبعید در ایرانشهر را منتشر کرد.
تابحال به تاریخچه شکلگیری هفته وحدت فکر کردهبودید؟ رهبر انقلاب در کتاب خاطراتشان آن را اینگونه نقل میکنند.
تقسیم بندی طایفهای در ایرانشهر، متاسفانه به جدایی مساجد سنی از مساجد شیعه منجر شده بود. اهل سنت مساجد کوچکی داشتند که هر کدام چند نفر نمازگزار داشت، و شیعیان، یک مسجد داشتند که تمام سال تعطیل بود!
پیشنهاد احیای مسجد را که دادم، بسیار تاییدم کردند.
نماز و سخنرانی کوتاه بعدش، از بلندگو پخش میشد و این کار، نقش مهمی در احیای روحیه شیعه منطقه داشت؛ همانطور که اثر مثبتی بر مومنین اهل سنت داشت، وقتی التزام ما به نماز، قرائت فصیح، و تنوع سوره های قرآنی در قرائت را میدیدند.
به تدریج، روابط، بین ما و علمای اهل سنت عمیق شد. به برنامهای عملی، برای زدودن موانع روانی بین شیعه و سنی فکر کردم. باب گفتگو را با یکی از علمای اهل سنت باز کردم. به او گفتم:"مسئولیت اسلامی بر ما واجب می کند که به آینده اسلام و خطرهایی که آن را تهدید میکند و موانعی که مقابل آن میایستد، نگاه کنیم. و تمام مسلمانان، بدون در نظر گرفتن تعلق مذهبیشان، با این نگاه آیندهنگر، مسئولیتهای خطیری خواهند داشت؛ اما اگر به نبش گذشته و جستجو درکتاب های قدیمی ها درباره مواضع اختلافی بپردازیم، این به هیچ چیز جز تشدید کینهها و هیجان احساسات منجر نمی شود، و در این، هیچ مصلحتی برای اسلام و مسلمین نیست."
هم چنین به او گفتم:"این حرف، به این معنی نیست که اتصالمان با گذشته را قطع کنیم، ماهیت فکری و اعتقادی ما با این گذشته مرتبط است؛ ولی همکاری ما باید بر اساس آینده و این نگاه آینده نگر باشد."
در چارچوب این تصور، طرح یک برنامه کوچک را ریختم: "برگزاری جشن مشترک بین اهل سنت و شیعه، در روزهای دوازدهم ربیع الاول، که تاریخ ولادت حضرت رسول به روایت اهل سنت است، تا هفدهم آن، که تاریخ مولود مبارک به روایت شیعه است، و بر آن توافق کردیم."
تابحال به تاریخچه شکلگیری هفته وحدت فکر کردهبودید؟ رهبر انقلاب در کتاب خاطراتشان آن را اینگونه نقل میکنند.
تقسیم بندی طایفهای در ایرانشهر، متاسفانه به جدایی مساجد سنی از مساجد شیعه منجر شده بود. اهل سنت مساجد کوچکی داشتند که هر کدام چند نفر نمازگزار داشت، و شیعیان، یک مسجد داشتند که تمام سال تعطیل بود!
پیشنهاد احیای مسجد را که دادم، بسیار تاییدم کردند.
نماز و سخنرانی کوتاه بعدش، از بلندگو پخش میشد و این کار، نقش مهمی در احیای روحیه شیعه منطقه داشت؛ همانطور که اثر مثبتی بر مومنین اهل سنت داشت، وقتی التزام ما به نماز، قرائت فصیح، و تنوع سوره های قرآنی در قرائت را میدیدند.
به تدریج، روابط، بین ما و علمای اهل سنت عمیق شد. به برنامهای عملی، برای زدودن موانع روانی بین شیعه و سنی فکر کردم. باب گفتگو را با یکی از علمای اهل سنت باز کردم. به او گفتم:"مسئولیت اسلامی بر ما واجب می کند که به آینده اسلام و خطرهایی که آن را تهدید میکند و موانعی که مقابل آن میایستد، نگاه کنیم. و تمام مسلمانان، بدون در نظر گرفتن تعلق مذهبیشان، با این نگاه آیندهنگر، مسئولیتهای خطیری خواهند داشت؛ اما اگر به نبش گذشته و جستجو درکتاب های قدیمی ها درباره مواضع اختلافی بپردازیم، این به هیچ چیز جز تشدید کینهها و هیجان احساسات منجر نمی شود، و در این، هیچ مصلحتی برای اسلام و مسلمین نیست."
هم چنین به او گفتم:"این حرف، به این معنی نیست که اتصالمان با گذشته را قطع کنیم، ماهیت فکری و اعتقادی ما با این گذشته مرتبط است؛ ولی همکاری ما باید بر اساس آینده و این نگاه آینده نگر باشد."
در چارچوب این تصور، طرح یک برنامه کوچک را ریختم: "برگزاری جشن مشترک بین اهل سنت و شیعه، در روزهای دوازدهم ربیع الاول، که تاریخ ولادت حضرت رسول به روایت اهل سنت است، تا هفدهم آن، که تاریخ مولود مبارک به روایت شیعه است، و بر آن توافق کردیم."