شهدای ایران shohadayeiran.com

همسرم خادم و ذاکر امام حسین (ع) بود. همیشه بانی برگزاری مجالس و محافل اباعبدالله الحسین (ع) بود. آنقدر از کربلاییان و قافله سیدالشهدا (ع) خواند تا درنهایت خودش را با کربلا رساند و شهید شد
 شهدای ایران: در میان تصاویر شهدای مدافع امنیت (ناجا) به دنبال تصویری از شهید علیرضا شهمرادی بودم که به تصویر گفت‌وگوی این شهید والامقام با همسرش در فضای مجازی رسیدم. تصویر منتشر شده مربوط به دو روز قبل از شهادت شهید علیرضا شهمرادی می‌شد که از همسرش خواسته بود برای شهادتش دعا کند. شهید نوشته بود: «دعا می‌کنی من هم شهید شوم؟» همسرش در پاسخ نوشته بود: «نه، خدا نکند.» شهید شهمرادی اینگونه پاسخ داده بودکه: «شغلمه، باید ما هم در این راه بریم...» تنها دو روز بعد از این التماس دعای شهادت علیرضا شهمرادی به آرزوی قلبی‌اش رسیده و آسمانی شد.

شهید علیرضا شهمرادی متولد ۱۴ خرداد ۱۳۷۴ و اهل فهرج کرمان است که در ۱۳ آبان ۱۳۹۶ در بم- براوات کرمان، پس از هفت سال حضور مستمر شجاعانه در مرز‌های کشور در درگیری با اشرار مسلّح به شهادت رسید. همسرانه‌های شهید علیرضا شهمرادی را در آستانه سالروز شهادتش پیش رو دارید:

آرامش حقیقی
روحش تنها با معنویت آرام می‌گرفت. سرچشمه‌های آرامش حقیقی را پیدا کرده بود. می‌دانست که روح انسان با ابتذال سیراب نمی‌شود. این دانستن را در قلبش به یقین و در کارهایش به عمل تبدیل کرده بود. یک روز من و علیرضا و دوستانمان با هم در ماشین نشسته بودیم و می‌خواستیم به تفریح برویم. دوستانم می‌خواستند موسیقی بگذارند، اما علیرضا گفت صبر کنید. دیدیم برایمان مداحی پخش کرد. بقیه اعتراض کردند که چرا مداحی گذاشته است و می‌گفتند: بگذار آهنگمان را گوش بدهیم. علیرضا مخالفت می‌کرد و می‌گفت: «نه. نمی‌شود. وقتی آهنگ می‌شنوم، حالم خراب می‌شود.» حق هم داشت. خوب به یاد دارم هربار که با هم عروسی می‌رفتیم، به او سخت می‌گذشت. این را می‌شد از چهره و حالاتش به خوبی فهمید. اما وقتی در مجلس روضه اهل بیت (ع) یا مراسم‌های اهل بیت (ع) شرکت می‌کرد، کاملاً حال و احوالش دگرگون می‌شد. با اینکه برای سیدالشهدا (ع) گریه و بی‌قراری می‌کرد، اما وقتی بیرون می‌آمدیم، آرامش عجیبی در چهره‌اش و در رفتارش می‌دیدم. با خودم می‌گفتم، او خوب می‌داند شادی حقیقی روح انسان از چه چیز به دست می‌آید.

سخاوتمند
راه و رسم انسان‌های سخاوتمند است که هرچه در توان دارند به دیگران ببخشند. از هیچ چیز دریغ نکنند و منتی بر افراد ضعیف‌تر نداشته باشند. علیرضا از آن انسان‌های سخاوتمند بود.
اگر در خیابان یا گذری فقیری از او کمک می‌خواست، او دستش را فرو می‌کرد در جیبش هرچه بود درمی‌آورد. اصلاً نگاه نمی‌انداخت که ببیند چقدر است. همه پولش را به آن فقیر می‌داد. این اخلاقش خیلی به‌یادماندنی است.

خادم امام حسین (ع)
همسرم خادم و ذاکر امام حسین (ع) بود. همیشه بانی برگزاری مجالس و محافل اباعبدالله الحسین (ع) بود. آنقدر از کربلاییان و قافله سیدالشهدا (ع) خواند تا درنهایت خودش را به کربلا رساند و شهید شد.
وقتی شاخصه‌های اخلاقی علیرضا را برای خود مرور می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که علیرضای من لیاقت شهادت را داشت. علیرضا دو روز قبل از شهادتش از من خواست تا برای شهادتش دعا کنم. در گفت‌وگویی که در فضای مجازی داشتیم برایم اینگونه نوشت: «دعا می‌کنی من هم شهید شوم؟» من در پاسخش نوشتم: «نه، خدا نکند.» ایشان در ادامه اینگونه پاسخ من را داد که: «شغلمه، باید ما هم در این راه بریم...»

گلزار شهدای فهرج
روز ۱۳ آبان‌ماه ۱۳۹۶ علیرضا و همکارانش در حین گشت‌زنی در جاده دولت‌آباد به یک دستگاه خودرو مشکوک می‌شوند و پس از دستور ایست، خودروی موردنظر به سمت مأموران تیراندازی می‌کند. در این درگیری ستوان دوم جابر اسکندری و همسرم استوار دوم علیرضا شهمرادی به درجه رفیع شهادت رسیدند. همسرم همانطور که دوست داشت در صراط منیری که انتخاب کرده بود، رفت و پیکرش با حضور خیل جمعیت مردم شهید‌پرور فهرج تشییع و در گلزار شهدای فهرج به خاک سپرده شد. در پایان باید بگویم که یادمان نرود آرامش و امنیت ما به برکت خون شهداست و دشمنان انقلاب هیچ‌گاه به اهداف شوم خود نخواهند رسید.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار