شهدای ایران: «حسین شریعتمداری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
۱- با عجله وارد اداره شد و داشت از پلهها بالا میرفت که نگهبان پرسید؛ آقا کجا تشریف میبرید؟ ارباب رجوع با پوزش از اینکه تشریفات و روال جاری را رعایت نکرده است گفت؛ با جناب آقای شیرازی، رئیس اداره، کار واجب و مهمی دارم. نگهبان گفت؛ متاسفانه پدر آقای شیرازی به رحمت خدا رفته و ایشان امروز تشریف نمیآورند. ارباب رجوع، چهره غمزدهای گرفت و گفت خدا رحمتشان کند.
آقای اکبری معاون اداری ایشان هم میتواند کارم را انجام بدهد. نگهبان گفت، ایشان هم عمویشان فوت کرده است. ارباب رجوع حمد و سورهای هم نثار روح عموی معاون اداری کرد و پرسید؛ آقای بهرامی که تشریف دارند، قائممقام آقای رئیس را میگویم، خدمت ایشان میرسم.
نگهبان سری به تاسف تکان داد و گفت دایی آقای بهرامی هم دارفانی را وداع گفته و ایشان برای تشییع جنازه آن مرحوم رفتهاند. ارباب رجوع که نمیدانست برای بدشانسی خودش متاسف باشد یا برای بلای ناگهانی که بر اهل آن اداره نازل شده است گفت؛ خُب چارهای نیست، مدارکم را به خانم یاوری مسئول دبیرخانه میدهم که ثبت کنند و معلوم باشد در مهلت مقرر مراجعه کردهام و خودم فردا خدمت میرسم. نگهبان گفت برادر خانم یاوری هم دارفانی را وداع گفته است و ایشان هم حضور ندارند! ارباب رجوع در حالی که راه افتاده بود از اداره خارج شود چشمش به یک آگهی تسلیت افتاد که با روبان سیاه به دیوار نصب شده بود. آگهی فوت پدر آقای شیرازی، رئیس اداره بود.
با تعجب از نگهبان پرسید؛ چرا برای بقیه درگذشتگان آگهی تسلیت نزدهاید؟! آنها هم از بستگان نزدیک مدیران همین اداره بودهاند و نباید تبعیض قائل میشدید! و نگهبان در حالی که لبخند معنیداری به گوشه لبش چسبیده بود گفت؛ یک نفر بیشتر فوت نکرده، فقط همان پدر آقای شیرازی رئیس اداره به رحمت خدا رفته است ولی چون همه مدیران از اقوام نزدیک ایشان هستند، آن مرحوم، عمو و دایی و برادر و... بقیه مدیران هم بوده است!
۲- یکی از هشدارهای حضرت امیر علیهالسلام به والیان و کارگزاران حکومت خود این توصیه اکید بود که مسئولیت را «امانت الهی» بدانند و آن را «طعمه» تلقی نکنند. حضرتش(ع) در نامهای به والی آذربایجان مینویسند: ان عملک لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک امانه...« کاری که در دست توست، طعمه نیست، بلکه امانتی بر گردن توست» و در نامه دیگری خطاب به رفاعه، یکی دیگر از کارگزاران خود تاکید میفرمایند که: و اعلم یا رفاعه ان هذه الامارة امانة فمن خانه فعلیه لعنة الله الی یوم القیامه... «ای رفاعه! بدان که این امارت و مدیریت، امانتی است که هر کس به آن خیانت کند، لعنت خدا تا روز قیامت بر او خواهد بود».
۳- حالا نگاهی به برخی مسئولیتها در برخی - فقط برخی- از وزارتخانهها و مراکز و سازمانها بیندازید! برادر فلان مسئول در فلان سازمان به مسئولیت گمارده شده است! تخصصش چیست؟ تقریباً هیچ! فقط برادر آن مسئول محترم است! خواهرزاده آن مسئول دیگر، برادرزاده و عمو و پسر عمو و داماد و همسایه دیوار به دیوار و...!
فلان نماینده مجلس که میداند شانس انتخاب دوباره را ندارد، از هماکنون درپی آن است که اگر انتخاب نشد و یا صلاحیتش رد شد و... بعد از پایان دوران نمایندگی به عنوان سفیر در فلان کشور به کار گرفته شود و یا در یکی از مدیریتهای وزارت نفت و یا وزارتخانه نان و آبدار دیگر مشغول به کار شود! و...
آیا افرادی با این ویژگی (بخوانید ویژهخواری) منافع و مصالح مردم و نظام را به منافع فامیلی و حزب و گروه و قبیلهای خود ترجیح میدهند؟!...
۴- سخن درباره وابستگیهای فامیلی و روابط حزبی و گروهی نیست بلکه پای شایستگی در میان است مثلاً اگر برادر یا یکی دیگر از اقوام نزدیک فلان مسئول و یا وابسته به فلان حزب و گروه سیاسی از شایستگی لازم برای تصدی یک مسئولیت برخوردار بود نباید و بایسته نیست که از به کارگیری او صرفنظر شود چرا که خودداری از واگذاری مسئولیت به وی نیز بیتوجهی به شایستهسالاری تلقی میشود. سخن درباره واگذاری مسئولیتها و مدیریتها به افرادی است که غیر از روابط فامیلی و یا وابستگیهای حزبی و گروهی به این یا آن مسئول صاحب مقام، ویژگی دیگری ندارند... این آقا برای تصدی فلان پست حساس چه شایستگی و سابقهای دارد؟ ایشان مسئول ستاد انتخاباتی آقای فلان بوده است! آن دیگری چه؟! بماند!
این قصه سر دراز دارد و در آیندهای نه چندان دور با شرح و تفصیل و تا آنجا که ممکن باشد با ذکر برخی از جزئیات در گزارشهای کیهان خواهد آمد. اما این پدیده زشت و پلشت روی دیگری هم دارد. بخوانید!
۵- روی دیگر این پدیده پلشت را در پیشگیری برخی مسئولان و مراکز از واگذاری مسئولیت به افراد شایستهای میتوان دید که با سامانه فکری و سیاسی آنها همخوانی ندارند. یکی از بارزترین نمونههای این دستدرازی به حق دیگران را میتوان در ماجرای معروف بورسیهها مشاهده کرد. وزارت علوم دولت آقای روحانی در اقدامی غیرقانونی و حیرتآور، هزاران دانشجوی بورسیه را که مراحل قانونی و علمی را برای بورسیه شدن طی کرده بودند، از ادامه تحصیل باز داشت و معلوم نیست گزارش این اقدام غیرقانونی خود را چگونه به استحضار رئیسجمهور محترم رسانده بود که ایشان روز ۱۵ مهرماه ۹۳ در آئین آغاز سال تحصیلی دانشگاهها ضمن تائید اقدام زشت و قبیلهگرایانه وزارت علوم دولت خود، به تمسخر گفت«... بورسیه و ما ادراک البورسیه»! البته بعدها مراجع قانونی با ارائه اسناد مستحکم نشان دادند که وزارت علوم دست به یک اقدام غیرقانونی زده است ولی علیرغم تمامی اسناد یاد شده هنوز دولت حاضر نیست به گناه بزرگ خود اعتراف کند و حق پایمال شده بورسیهها را به آنان بازگرداند که بهزودی در این خصوص گزارش مستندی خواهیم داشت.
گفتنی است کیهان به اسنادی دست یافته است که به وضوح نشان میدهند لغو بورسیه هزاران دانشجوی مورد اشاره صرفاً یک اقدام حزبی از سوی مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی۸۸ بوده است تا از ورود نیروهای نخبه و متدین انقلابی به هیئتهای علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی جلوگیری کنند.
یکی از این اسناد نامهای است که آقای... خطاب به آقای «پ»، یکی از معاونان وقت وزارت علوم نوشته است و با ارائه اسامی تعداد قابل توجهی از دانشجویان بورسیه دکترا، خواستار جلوگیری از ادامه تحصیل آنان شده است. نگاهی به نام و مشخصات این دانشجویان به وضوح نشان میدهد که آنها از فرزندان و یا افراد نزدیک به نیروهای انقلابی هستند و جالب آنکه در مقابل نام هر یک از دانشجویانی که دستور لغو بورسیه آنان را صادر کردهاند، به نام و مشخصات آن شخصیت انقلابی که دانشجویان یاد شده به آنان وابستگی دارند نیز اشاره شده است.
نامه اینگونه آغاز میشود؛
«برادر گرامی جناب آقای مهندس «پ»
معاونت محترم پشتیبانی سازمان امور دانشجویان
با سلام و احترام، حسب دستور شفاهی ۲۵/۱۰/۹۲ بدینوسیله لیست اسامی مورد نظر تقدیم حضور میگردد و...»
در ادامه این نامه، نام دانشجویان بورسیهای که پدر و مادر و یا یکی از اقوام حتی درجه چندمشان حزباللهی و انقلابی و در تقابل با فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بودهاند ذکر شده و به آقای «پ» دستور لغو بورسیه آنها داده شده است.
این نکته نیز قابل اشاره است که هماکنون بخش یاد شده در وزارت علوم در اقدامی غیرقانونی که به آن خواهیم پرداخت در پی زمینهسازی برای بورسیه کردن تعدادی از همحزبیهای خود است که البته داد عدهای از مدیران این وزارتخانه را هم درآورده است.
در گزارشهای مستند کیهان که انشاءالله در آینده نزدیک منتشر میشود به اینگونه فامیلبازیها و حزب و قبیلهگراییها اشارههای مستندی خواهیم داشت و امید است دستگاه محترم قضایی در ادامه برخوردهای قاطع و امیدآفرین خود با مفسدان و سودجویان، ماجرای یاد شده را نیز در فهرست پیگیریهای قضایی قرار دهد.
۱- با عجله وارد اداره شد و داشت از پلهها بالا میرفت که نگهبان پرسید؛ آقا کجا تشریف میبرید؟ ارباب رجوع با پوزش از اینکه تشریفات و روال جاری را رعایت نکرده است گفت؛ با جناب آقای شیرازی، رئیس اداره، کار واجب و مهمی دارم. نگهبان گفت؛ متاسفانه پدر آقای شیرازی به رحمت خدا رفته و ایشان امروز تشریف نمیآورند. ارباب رجوع، چهره غمزدهای گرفت و گفت خدا رحمتشان کند.
آقای اکبری معاون اداری ایشان هم میتواند کارم را انجام بدهد. نگهبان گفت، ایشان هم عمویشان فوت کرده است. ارباب رجوع حمد و سورهای هم نثار روح عموی معاون اداری کرد و پرسید؛ آقای بهرامی که تشریف دارند، قائممقام آقای رئیس را میگویم، خدمت ایشان میرسم.
نگهبان سری به تاسف تکان داد و گفت دایی آقای بهرامی هم دارفانی را وداع گفته و ایشان برای تشییع جنازه آن مرحوم رفتهاند. ارباب رجوع که نمیدانست برای بدشانسی خودش متاسف باشد یا برای بلای ناگهانی که بر اهل آن اداره نازل شده است گفت؛ خُب چارهای نیست، مدارکم را به خانم یاوری مسئول دبیرخانه میدهم که ثبت کنند و معلوم باشد در مهلت مقرر مراجعه کردهام و خودم فردا خدمت میرسم. نگهبان گفت برادر خانم یاوری هم دارفانی را وداع گفته است و ایشان هم حضور ندارند! ارباب رجوع در حالی که راه افتاده بود از اداره خارج شود چشمش به یک آگهی تسلیت افتاد که با روبان سیاه به دیوار نصب شده بود. آگهی فوت پدر آقای شیرازی، رئیس اداره بود.
با تعجب از نگهبان پرسید؛ چرا برای بقیه درگذشتگان آگهی تسلیت نزدهاید؟! آنها هم از بستگان نزدیک مدیران همین اداره بودهاند و نباید تبعیض قائل میشدید! و نگهبان در حالی که لبخند معنیداری به گوشه لبش چسبیده بود گفت؛ یک نفر بیشتر فوت نکرده، فقط همان پدر آقای شیرازی رئیس اداره به رحمت خدا رفته است ولی چون همه مدیران از اقوام نزدیک ایشان هستند، آن مرحوم، عمو و دایی و برادر و... بقیه مدیران هم بوده است!
۲- یکی از هشدارهای حضرت امیر علیهالسلام به والیان و کارگزاران حکومت خود این توصیه اکید بود که مسئولیت را «امانت الهی» بدانند و آن را «طعمه» تلقی نکنند. حضرتش(ع) در نامهای به والی آذربایجان مینویسند: ان عملک لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک امانه...« کاری که در دست توست، طعمه نیست، بلکه امانتی بر گردن توست» و در نامه دیگری خطاب به رفاعه، یکی دیگر از کارگزاران خود تاکید میفرمایند که: و اعلم یا رفاعه ان هذه الامارة امانة فمن خانه فعلیه لعنة الله الی یوم القیامه... «ای رفاعه! بدان که این امارت و مدیریت، امانتی است که هر کس به آن خیانت کند، لعنت خدا تا روز قیامت بر او خواهد بود».
۳- حالا نگاهی به برخی مسئولیتها در برخی - فقط برخی- از وزارتخانهها و مراکز و سازمانها بیندازید! برادر فلان مسئول در فلان سازمان به مسئولیت گمارده شده است! تخصصش چیست؟ تقریباً هیچ! فقط برادر آن مسئول محترم است! خواهرزاده آن مسئول دیگر، برادرزاده و عمو و پسر عمو و داماد و همسایه دیوار به دیوار و...!
فلان نماینده مجلس که میداند شانس انتخاب دوباره را ندارد، از هماکنون درپی آن است که اگر انتخاب نشد و یا صلاحیتش رد شد و... بعد از پایان دوران نمایندگی به عنوان سفیر در فلان کشور به کار گرفته شود و یا در یکی از مدیریتهای وزارت نفت و یا وزارتخانه نان و آبدار دیگر مشغول به کار شود! و...
آیا افرادی با این ویژگی (بخوانید ویژهخواری) منافع و مصالح مردم و نظام را به منافع فامیلی و حزب و گروه و قبیلهای خود ترجیح میدهند؟!...
۴- سخن درباره وابستگیهای فامیلی و روابط حزبی و گروهی نیست بلکه پای شایستگی در میان است مثلاً اگر برادر یا یکی دیگر از اقوام نزدیک فلان مسئول و یا وابسته به فلان حزب و گروه سیاسی از شایستگی لازم برای تصدی یک مسئولیت برخوردار بود نباید و بایسته نیست که از به کارگیری او صرفنظر شود چرا که خودداری از واگذاری مسئولیت به وی نیز بیتوجهی به شایستهسالاری تلقی میشود. سخن درباره واگذاری مسئولیتها و مدیریتها به افرادی است که غیر از روابط فامیلی و یا وابستگیهای حزبی و گروهی به این یا آن مسئول صاحب مقام، ویژگی دیگری ندارند... این آقا برای تصدی فلان پست حساس چه شایستگی و سابقهای دارد؟ ایشان مسئول ستاد انتخاباتی آقای فلان بوده است! آن دیگری چه؟! بماند!
این قصه سر دراز دارد و در آیندهای نه چندان دور با شرح و تفصیل و تا آنجا که ممکن باشد با ذکر برخی از جزئیات در گزارشهای کیهان خواهد آمد. اما این پدیده زشت و پلشت روی دیگری هم دارد. بخوانید!
۵- روی دیگر این پدیده پلشت را در پیشگیری برخی مسئولان و مراکز از واگذاری مسئولیت به افراد شایستهای میتوان دید که با سامانه فکری و سیاسی آنها همخوانی ندارند. یکی از بارزترین نمونههای این دستدرازی به حق دیگران را میتوان در ماجرای معروف بورسیهها مشاهده کرد. وزارت علوم دولت آقای روحانی در اقدامی غیرقانونی و حیرتآور، هزاران دانشجوی بورسیه را که مراحل قانونی و علمی را برای بورسیه شدن طی کرده بودند، از ادامه تحصیل باز داشت و معلوم نیست گزارش این اقدام غیرقانونی خود را چگونه به استحضار رئیسجمهور محترم رسانده بود که ایشان روز ۱۵ مهرماه ۹۳ در آئین آغاز سال تحصیلی دانشگاهها ضمن تائید اقدام زشت و قبیلهگرایانه وزارت علوم دولت خود، به تمسخر گفت«... بورسیه و ما ادراک البورسیه»! البته بعدها مراجع قانونی با ارائه اسناد مستحکم نشان دادند که وزارت علوم دست به یک اقدام غیرقانونی زده است ولی علیرغم تمامی اسناد یاد شده هنوز دولت حاضر نیست به گناه بزرگ خود اعتراف کند و حق پایمال شده بورسیهها را به آنان بازگرداند که بهزودی در این خصوص گزارش مستندی خواهیم داشت.
گفتنی است کیهان به اسنادی دست یافته است که به وضوح نشان میدهند لغو بورسیه هزاران دانشجوی مورد اشاره صرفاً یک اقدام حزبی از سوی مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی۸۸ بوده است تا از ورود نیروهای نخبه و متدین انقلابی به هیئتهای علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی جلوگیری کنند.
یکی از این اسناد نامهای است که آقای... خطاب به آقای «پ»، یکی از معاونان وقت وزارت علوم نوشته است و با ارائه اسامی تعداد قابل توجهی از دانشجویان بورسیه دکترا، خواستار جلوگیری از ادامه تحصیل آنان شده است. نگاهی به نام و مشخصات این دانشجویان به وضوح نشان میدهد که آنها از فرزندان و یا افراد نزدیک به نیروهای انقلابی هستند و جالب آنکه در مقابل نام هر یک از دانشجویانی که دستور لغو بورسیه آنان را صادر کردهاند، به نام و مشخصات آن شخصیت انقلابی که دانشجویان یاد شده به آنان وابستگی دارند نیز اشاره شده است.
نامه اینگونه آغاز میشود؛
«برادر گرامی جناب آقای مهندس «پ»
معاونت محترم پشتیبانی سازمان امور دانشجویان
با سلام و احترام، حسب دستور شفاهی ۲۵/۱۰/۹۲ بدینوسیله لیست اسامی مورد نظر تقدیم حضور میگردد و...»
در ادامه این نامه، نام دانشجویان بورسیهای که پدر و مادر و یا یکی از اقوام حتی درجه چندمشان حزباللهی و انقلابی و در تقابل با فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بودهاند ذکر شده و به آقای «پ» دستور لغو بورسیه آنها داده شده است.
این نکته نیز قابل اشاره است که هماکنون بخش یاد شده در وزارت علوم در اقدامی غیرقانونی که به آن خواهیم پرداخت در پی زمینهسازی برای بورسیه کردن تعدادی از همحزبیهای خود است که البته داد عدهای از مدیران این وزارتخانه را هم درآورده است.
در گزارشهای مستند کیهان که انشاءالله در آینده نزدیک منتشر میشود به اینگونه فامیلبازیها و حزب و قبیلهگراییها اشارههای مستندی خواهیم داشت و امید است دستگاه محترم قضایی در ادامه برخوردهای قاطع و امیدآفرین خود با مفسدان و سودجویان، ماجرای یاد شده را نیز در فهرست پیگیریهای قضایی قرار دهد.
فاش نیوز : ماله کش اعظم ؟!
اگر خیال کردید با این تعریف ها ؛ جناب آقای دکتر صمیمی عزیز
فریب چاپلوسی شما را می خورد و ، اجازه خودروی وارداتی می دهد که ۲ میلیارد تومان به جیب بزنی ؟!
کسی فریب شما را نمی خورد ؟!
شما فقط آنقدر قدرت دارید که ما رزمندگان و جانبازان را نابود کنید .و ایران را نابود کنید . و اخلاق را نابود کنید .
شما خیلی قدرت دارید .
شما قدرت دارید .
ولی بهشت با شما : بای بای ؟!
...